قرآن و ادبیات فارسی

چكيده در قرآن واژگانى وجود دارند كه از اصالت عربى برخوردار نيستند؛ اين واژه ها، معرّب يا دخيل ناميده مى شوند. درباره تعداد معرّبات فارسى در قرآن، اختلاف نظر وجود دارد، اما اصل وجود آنها مورد اتفاق است. درباره ترجمه معربات فارسى، زبان اصلى اين كلمات و زبان مقصد در ترجمه، يكسان است. در نتيجه، اين سؤال مطرح مى شود كه آيا مى توان اين واژگان را بى نياز از ترجمه شمرد؟ و يا مى توان شكل پيش از تعريب كلمه را بدون در نظر گرفتن دگرگونى هاى معنايى لغت، به كار گرفت؟ اين نوشتار با محور قرار دادن دو واژه معرّب از فارسى «ابريق» و «استبرق»، پاسخ اين سؤالات را جست وجو مى نمايد.
چكيده هر زبانى براى انتقال مفاهيم، ساختارى ويژه خود دارد. اين ساختار متناسب با فهم عرفى اهل آن زبان شكل می گيرد و بديهى است در برگردان هر متنى از زبان مبدا به زبان مقصود لحاظ اين ويژگيها بر مترجم ضرورت دارد. اين ضرورت در باب ترجمه قرآن تاكيد بيشترى پيدا می كند.
حكيم سنايي، شاعر بزرگ و والا مقام قرن پنجم و ششم هجري، از جمله شاعراني است كه به حق، بايد او را از استادان مسلّم شعر فارسي محسوب نمود و از جمله اديباني كه با تأثير پذيري دقيق از آيات قرآني توانست، تحوّل اساسي در روند آثار منظوم فارسي، ايجاد كند و سير شعر فارسي را در خدمت تعليمات اخلاقي و عرفاني قرآن قرار دهد.
چکیده: جلال الدین محمد بلخى در جاى جاى مثنوى از داستان پیامبران بهره برده است، یکى از این قصه ها، قصه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است. مولانا از این قصه در راستاى آموزش اعتقادات، اخلاقیات و عرفان فراوان بهره گرفته است.
چكيده آيه... «فلما تجلّى ربه للجبل...» بيش از همه الهام بخش شاعران و عارفان دراشاره به تجلى الهى شده است. حضرت امام (رحمة الله علیه) در ديوان خود به كرات به‏ آن اشارات لطيفى كرده‏اند و از تجلى نور حق تعالى بر دل بنده سخن‏گفته‏اند.
تجلّى قرآن در شعر شاعران بر چند گونه است:
خدا باوری در آثار ماندگار گذشته و حال نویسندگان و شاعران ادب فارسی، به گونه ای متنوع و متفاوت به چشم می خورد و همین مسأْله به زبان و ادبیات کشور ما جایگاه خاص و ویژه ای بخشیده است. یکی از قالب هایی که پیشینیان ما به زیبایی، خمیرمایه خداباوری را درآن ریخته و رنگ و بوی زبان فارسی به آن بخشیده اند، به کار بردن مفاهیم آیات قرآن نه به صورت مستقیم، بلکه در قالب کلمه ها و جمله هایی است که ما فارسی زبانان، به ظاهر،انس بیشتری با آن ها داریم.
یکی از سرچشمه های مثل در تمام دنیا، متون مقدس و دینی و جملات و اعظان و انبیا و مقدسان و عارفان است. تأثیر ادبیات دینی در مثل های فارسی نیز، چه آنچه از قبل از اسلام بازمانده و چه آنچه پس از اسلام ساخته شده، پیداست. از جمله، مظاهر این تأثیر در آیات قرآن و احادیث است، که در این نوشتار به نمونه هایی از آن اشاره می گردد. الف ـ قرآن کریم تأثیر آیات قرآنی در مثل ها به سه گونه است:
در این مقاله پنج مورد از گونه های مختلف تأثیرپذیری اشعار بهار از آیات قرآن ذکر گردیده است.
چو کنعان را طبیعت بی هنر بود     پیـمبر زادگی قـدرش نیـفـزود هنر بنمای اگر داری نـه گـوهـر      گـل از خار است و ابراهیم از آزر این ابیات، به ایات 47 ـ 46 از سوره هود اشاره دارد که در آن ماجرای کنعان، فرزند کافر حضرت نوح(علیه السلام) مطرح شده است، وقتی پدرش به او گفت:«با ما در کشتی نشین و با کافران مباش».