قرائات قرآن

المعافي ابوالفرج مي گويد: «روزي نزد ابن شنبوذ رفتم در مقابل وي انبوهي ازكتاب قرار داشت به من گفت: در كتابخانه را باز كنم، گشودم در آن كتابخانه قفسه هايي بود و در هر يك، كتاب هاي خاص يك فن و يك علم قرار داشت و من هيچ كتابي را برنداشتم و نگشودم، مگر اين كه ابن شنبوذ، آن را همانند سوره حمد ازبر مي خواند» وي آنگاه گفت: «با اين حال، بازار داغ از آن ابن مجاهد است».
مسلمانان در صدر اول، قرآن را به نحوی كه از اصحاب پیامبر(ص) می شنیدند وفرا می گرفتند، قرائت می كردند و پس از صحابه، از تابعین و پیشوایان بزرگی كه درشهرهای آنان به سر می بردند، قرآن را می آموختند، از جمله این افراد كه در مدینه بودند می توان سعیدبن المسیب، عروه بن الزبیر، سالم بن عبداللّه العدوی، معاذبن الحارث، عبدالرحمان بن هرمز، محمدبن مسلم بن شهاب، مسلم بن جندب وزید بن اسلم را نام برد در مكه عبید بن عمیر، عطا، طاووس، مجاهد، عكرمه وعبداللّه ابن ابی ملیكه در كوفه علقمه، اسود، مسروق، عبیده، عمروبن شرحبیل، حارث بن قیس، ربیع بن خثیم، عمروبن میمون، ابوعبدالرحمان السلمی، زر بن ح
بزرگان فن قرائت، برای تشخیص قرائت صحیح و جدا ساختن آن از قرائت غیرصحیح، ضابطه ای مشخص كرده اند كه در این جا ذكر می گردد در این باره سه شرطرا یادآور شده اند: شرط اول: صحت سند قرائت باید قرائت شناخته شده، دارای سند صحیح تایكی از صحابه باشد. شرط دوم: با رسم الخط مصحف توافق داشته باشد. شرط سوم: با قواعد ادبی عرب توافق داشته باشد. هرگاه قرائتی دارای این سه شرط باشد، صحیح و مورد قبول است اگر یكی ازاین شروط را نداشته باشد غیر صحیح و مردود است اصطلاحا به قرائتی كه فاقدشروط مذكور است، شاذ گویند.
ابي بن كعب «كلما اضا لهم مشوا فيه» 1 رابه صورت « مروا فيه» يا « سعوافيه» مي خواند2 و نيز معتقد بود كه فرقي نمي كند «غفورا رحيما» و يا «سميعاعليما» و يا «عليما سميعا» خوانده شود، مي گفت: خدا موصوف به تمامي اين صفات است، مادام كه آيه عذابي به آيه رحمت و يا آيه رحمتي به آيه عذاب تبديل نشود.3 1. بقره2: 20. 2. الاتقان، ج1، ص 47. 3. بلاغي، در مقدمه تفسير شبر، ص 20، نقل از كنزالعمال.
چهارم: احاديثي كه تقسيم آيات به ابواب هفت گانه را مي رساند، مانند حديث 11 و 12.
جنبه ای كه برای حجیت قرائات سبع ارائه داده اند، حدیث معروف «انزل القرآن علی سبعه احرف» است، یعنی قرآن به هفت حرف نازل شده است تا اشاره ای باشد به قرائات سبع.
یكی از مسایل مهم، مساله تواتر قرائات سبع است كه آیا این قرائات بالخصوص، متواترند و حجیت قطعی دارند؟ زیرا اگر متواتر باشند و با نقل همگانی روایت شده باشند، در حجیت آن ها شك و تردیدی نخواهد بود. در گفتار بسیاری از نویسندگان و نیز برخی فقها، مساله تواتر قرائات سبع مطرح شده است آنان گمان برده اند كه این قرائات جملگی متواترند و حجیت شرعی دارند، بنابراین نمازگزار می تواند یكی از این قرائت ها را برگزیند ولی محققین، تواترقرائات را انكار می كنند و آن را قابل تصور نمی دانند، زیرا مقصود از تواتر قرائات سبعه چیست ؟
به دلایلی كه ذكر شد قرائت قرآن بین قاریان در مواردی اختلافی بود و تعدادقاریان در طی سالیان متمادی افزایش می یافت تا این كه ابن مجاهد از میان كلیه قرائات، هفت قرائت را برگزید كه هركدام دو راوی دارند: 1. ابن عامر: عبداللّه بن عامر یحصبی (متوفای 118) قاری شام، دو راوی اوهشام بن عمار (245 ـ 153) و ابن ذكوان (242 ـ 173) هستند كه هرگز ابن عامر رادرك نكرده اند. 2. ابن كثیر: عبداللّه بن كثیر دارمی (متوفای120) قاری مكه، دو راوی او بزی (250 ـ 170) و قنبل (295 ـ 191) هستند كه هرگز او را درك نكرده اند.
اين امر (اسقاط الف وسط كلمه) بعدها در بسياري از موارد منشا اختلاف قرائت گرديد مثلا نافع و ابوعمرو و ابن كثير (ما يخدعون)1 را (و ما يخادعون الا انفسهم) خوانده اند به دليل آن كه اين كلمه در صدر آيه با همين وزن و اسقاط الف نوشته شده بوده است، پس گمان برده اند اين كلمه هم همان گونه است 2 درصورتي كه مقتضاي معناي آيه، بدون الف است و نيز آيه ( 1. بقره2: 9. 2. الكشف عن وجوه القراات السبع، ج1، ص 224.
عوامل اختلاف در قرائت قرآن به دوران صحابه، پس از وفات پیامبر اكرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) باز می گردد در آن زمان، صحابه بر سر جمع و نظم و تالیف قرآن اختلاف كردند وهمین امر سبب شد كه گاه و بی گاه بر سر قرائت قرآن میان قاریان اختلافی پدید آیدهر گروه قرائت خویش را بر دیگران ترجیح می داد و به دنبال آن گفت وگوها و بگومگوها به وجود می آمد و گاه كار به منازعه می كشید.