وحی

در باب سرشت و ماهیت وحى، سه برداشت و ديدگاه متفاوت در كار است; هر چند اين سه ديدگاه به طور همزمان مطرح نبوده‏اند: يك برداشت در قرون وسطا مطرح بوده و امروز هم طرفدارانى دارد و آن ديدگاه گزاره‏اى است. متكلمان مسيحى قرون وسطا اين ديدگاه را نسبت‏به وحى داشتند بنابر اين ديدگاه، وحى مجموعه‏اى از گزاره‏ها است كه به پيامبر القا شده است. برداشت دوم در الهيات ليبرال شكل گرفت. متكلمان ليبرال وحى را نوعى تجربه دانسته‏اند، لذا ديدگاه تجربه دينى از وحى نام گرفت. در قرن بيستم، برداشت ديگرى از وحى صورت گرفت كه مى‏توان آن را «ديدگاه افعال گفتارى‏» از وحى ناميد. بر طبق اين برداشت وحى به اين معنا است كه خدا افعالى گفتارى را انجام داده است.
چکیده وحیانیت قرآن کریم از جمله مهمترین موضوعاتی است که همواره مورد توجه مستشرقان بوده است. آنان با نفی‏ الهی بودن قرآن برای آن منشأ بشری فرض نموده و به منظور نفی وحیانی بودن قرآن، دست به دامن دلایل متعددی شده و برای آن مصادر و منابع مختلفی ذکر کرده‏اند که در این مقاله به نقد و بررسی آن­ها پرداخته شده است.
وحى بارش رحمت است بر كوير پژمرده ى زندگى انسان، سپيده ى اميد است براى رهايى انسان از زندان طبيعت، عروج انسان است تا آفاق بلند بى كرانگى و رهايى اش از گرداب تكرار و پوچى به ساحل نجات; و پيامبر واسطه ى فيض است تا انسان در پرتو هدايت خداگونه اش اين سفر روحانى را آغاز نمايد و خود را از فرش حيات خاكى، به عرش اعلاى الهى صعود دهد; و اين ارتباط توسط "وحى" سامان مى يابد.
معناى لغوى وحى در زبان عرب و نيز در قرآن كريم، داراى كاربردهاى گوناگونى است كه در نگاه آغازين با يكديگر متفاوت مى نمايد، اما لغت شناسان، عنصر مشترك اين معانى را «پيام سريع و نهانى» دانسته اند.
شريعت محمدى, رود جارى است, نه مى خروشد, نه مى فُسرد و نه از زايندگى باز مى ماند. هميشه زلال, هميشه گوارا, با آبشخورهاى بسيار, دلِ دشتها را مى رخشاند, تنِ زمين را مى شويد, خاك را از رخوت به در مى آورد و دَم به دَم به كالبدها حيات مى دمد. بى دريغ, آن به آن, دريچه هاى حيات را مى گشايد و با زمزمه اى جان فزا به دلهاى افسرده شادابى مى بخشد و از جانِ روحهاى خسته, خستگى به در مى آورد.
باور عموم مسلمانان از مذاهب مختلف همواره اين بوده است كه قرآن كريم كلام و كتاب الهى است كه بر قلب پيامبر نازل و بر او القا و تلاوت شده است، و پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) در پيدايش قرآن و وحى نبوى نقش قابلى داشته است نه نقش فاعلى. منشأ اين اعتقاد عمومى، آيات بى شمار قرآن و احاديث اسلامى است كه پس از اين به آنها اشاره خواهد شد.
چکیده: جاودانگی و جامعیت قرآن به مفهوم فرازمانی و فرامکانی بودن وعدم تأثیرپذیری آن از فرهنگ زمانه یا منبع هم عرض دیگری (= نفی پلورالیسم) در این نوشتار به یاری سه دسته از دلایل اثبات گردیده است.
درآمد پديده «وحى» در اديان ابراهيمى از اهميت و جايگاه ارزشمندى برخوردار بوده و از بنيادى‏ترين مباحث دينى به شمار مى‏رود؛ به گونه‏اى كه با حذف يا تفسير و تبيين نادرست آن، ماهيت الهى و قدسى دين از بين رفته و مفهوم و محتواى آن تهى مى‏گردد؛
چكيده  موضوع‌ وحياني‌ بودن‌ نص‌ از مهم‌ترين‌ مباحث‌ وحي‌ است. طبق‌ ديدگاه‌ عمومي‌ مسلمانان، يگانه، مصدر و منبع‌ وحي‌ و آيات‌ قرآن‌ کريم‌ در لفظ‌ و معنا، خداوند حکيم‌ و عليم‌ است. بسياري‌ از دانشمندان‌ اسلامي‌ وحياني‌ بودن‌ نص‌ قرآن‌ کريم‌ را امري‌ مسلم‌ گرفته‌ و برخي‌ ديگر از جمله‌ علا‌ مه‌ طباطبايي‌ به‌ آن‌ تصريح‌ کرده‌اند، قلمرو وحيانيت‌ نص‌ در محدودة‌ الفاظ، ترکيب‌ و تنظيم‌ آن‌ها است، و از آثار و نتايج‌ آن، مهيمن‌ بودن‌ قرآن‌ کريم‌ بر ديگر کتاب‌ها، قدسي‌ و ماورايي‌ بودن، واقع‌ نمايي‌ و حقيقت‌ پردازي‌ و اعتبار والاي‌ سند آن‌ است.
چكيده‌ چگونگي‌ نزول‌ قرآن‌ از مباحث‌ كهن‌ تفسيري‌ و كلامي‌ است‌ كه‌ مطمح‌ نظر عالمان‌ اسلامي‌ قرار گرفته‌ است. امروزه‌ با پيش‌ كشيدن‌ مباحث‌ تجربة‌ ديني‌ و تفسير حقيقت‌ دين‌ و نبوت‌ بر آن، برخي‌ از روشنفكران، به‌ انكار نزول‌ آسماني‌ پرداخته‌ و حقيقت‌ قرآن‌ را معلول‌ تجربة‌ ديني‌ پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) تفسير كرده‌اند.