مباحثی از تفسیر المیزان

مساله ارث و اختلاف سهام در آن، طبق آثارى كه رحم دارد و اختلاف درجه اى كه عواطف انسانى نسبت به ارحام دارد تنظيم شده، و در توضيح اين معنا بشريت را به سه طبقه تصور مى‏كنيم؛
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...»(نساء- 59) بعد از آن كه از دعوت به عبادت خدا به تنهايى و دعوت به شرك نورزيدن، و گستردن احسان در بين همه طبقات مؤمنين، و مذمت كسانى كه به اين طريقه پسنديده خرده مى‏گيرند، و مردم را از احسان و انفاق باز مى‏دارند، بپرداخت، در اين آيه به اصل مقصود برگشته، با زبانى ديگر چند فرع جديد را بر آن متفرع مى‏سازد،
اصناف مردم از لحاظ دلبستگى به اقسام شهوات‏ " زين للناس حبّ الشهوات مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِينَ وَ الْقَناطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ ..."
مُلك و فرمانروایی از اعتبارات ضروريه زندگى اجتماعى انسانها است. و اين اعتبار نظير ساير موضوعات اعتبارى است كه همواره اجتماع بشر در صدد تكميل و اصلاح و رفع نواقص آن و زدودن آثار ناسازگار با سعادت انسانيت آن برآمده است.
"تُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ تُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ"(آل عمران-27). معناى جمله مورد بحث اين است كه متصرف در امور خلق تويى، چون تويى كه هر كس را بخواهى بدون حساب روزى مى‏دهى.  
منظور از تفسير به رأى اينكه رسول خدا (ص) فرمود:" هر كس قرآن را با رأى خود تفسير كند ..."، منظور از رأى اعتقادى است كه در اثر اجتهاد به دست مى ‏آيد، گاهى هم كلمه" رأى" بر سخنى اطلاق مى‏شود كه ناشى از هواى نفس و استحسان باشد، و به هر حال از آنجا كه كلمه نامبرده در حديث اضافه بر ضمير" ها" شده، فهميده مى‏شود كه رسول خدا (ص) نخواسته است مسلمانان را در تفسير قرآن از مطلق اجتهاد نهى كند، تا لازمه ‏اش اين باشد كه مردم را در تفسير قرآن مامور به پيروى روايات وارده از خود و از ائمه اهل بيتش (ع) كرده باشد، آن طور كه اهل حديث خيال كرده ‏اند.
اعتبار اصل ملكيت از اعتبارات ضروريه‏ اى است كه بشر در هيچ حالى از آن بى‏ نياز نيست، چه در حال فردى و چه در حال جمعى، و ريشه اين اعتبار ملكيت بالآخره منتهى مى‏ شود به اعتبار اختصاص.
تاويل چه معنا دارد؟ جمعى از مفسرين تاويل را به تفسير معنا كرده و گفته ‏اند: هر دو كلمه به يك معنا است و آن عبارت است از آن معنايى كه گوينده از كلام خود در نظر دارد، و چون منظور و مقصود از بعضى آيات، به روشنى معلوم است، قهرا مراد از تاويل در جمله:" وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ، وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ" معنا و مراد از آيه متشابه است. يعنى: معنايى را كه از آيات متشابه مراد است غير از خداى سبحان و يا خدا و راسخين در علم كسى نمى‏داند.
چرا قرآن کریم مشتمل بر آیات متشابه است؟ يكى از اعتراضاتى كه بر قرآن كريم وارد كرده ‏اند، اين است كه قرآن مشتمل است بر آياتى متشابه، با اينكه شما مسلمين ادعا داريد كه تكاليف خلق تا روز قيامت در قرآن هست، و نيز مى ‏گوييد: قرآن قول فصل است، يعنى كلامى است كه حق و باطل را از يكديگر جدا مى ‏سازد، در حالى كه ما مى ‏بينيم هم مذاهب باطل به آيات آن تمسك مى‏ جويند و هم آن مذهبى كه در واقع حق است، و اين نيست مگر به خاطر تشابه بعضى از آيات آن.
" هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ" خداى تعالى در اين آيه فرستادن كتاب بر خاتم الانبيا(صلی الله علیه و آله) را انزال خوانده، نه تنزيل و با در نظر داشتن اينكه بارها گفته‏ ايم انزال به معناى فرو فرستادن يكپارچه است، و تنزيل فرو فرستادن تدريجى، مى ‏گوييم علت اين تعبير اين بوده كه مقصود، بيان پاره ‏اى از اوصاف و خواص مجموع كتاب نازل است نه اوصاف اجزاى آن، و يكى از اوصاف مجموع كتاب اين است كه اين كتاب مشتمل است بر آيات محكم و آيات متشابه، كه برگشت قسمت دوم (متشابهات) به قسمت اول (محكمات) است،