مباحثی از تفسیر المیزان

اعتناى مردم نسبت به رؤيا مردم از قديم الايام - كه نمى‏ توان ابتداى تاريخش را به دست آورد- نسبت به امر رؤيا و خواب عنايت زيادى داشته اند و در هر قوم و مردمى قوانين و موازين مختلفى براى تعبير خواب بوده، كه با آن قوانين، خوابها را تعبير و رموز آنها را كشف مى ‏كرده اند و مشكلات اشارات آنها را حل مى ‏نموده اند و در انتظار خير و شر و يا نفع و ضررى كه فالش را زده بودند مى ‏نشستند.
پندارهاى جاهلانه عوام الناس در باره انبياء الهی نوح(علیه السلام) در پاسخ سخنان قوم خود گفت آیا مى ‏پندارید كه يك پيغمبر بايد از رتبه بشريت تا مقام فرشتگان بالا برود، به اين معنى كه مانند فرشتگان از لوث‏ هايى كه لازمه بشريت و طبيعت است منزه بوده و از حوائج بشريت و نقائص آن مبرا باشد، نه غذا بخورد، نه آب بنوشد، نه ازدواج بكند، و نه براى كسب روزى و تهيه لوازم و اثاث زندگى خود را به تعب بيندازد؟
سرزمينهاى رسوبى در علم ژئولوژى، اصطلاح "اراضى رسوبى" به طبقاتى از زمين اطلاق مى ‏شود كه رسوبات آبهاى جارى بر روى زمين آنها را پديد آورده، مانند دره ها و مسيل‏ها- سيل راهها- كه پوشيده از شن و ماسه مى ‏باشند.
عاد، قوم هود(علیه السلام)  قوم عاد مردمى عرب از انسانهاى ما قبل تاريخ بوده و در جزيره‏ زندگى مى ‏كرده اند، و آن چنان منقرض شده اند كه نه خبرى از آنها باقى مانده و نه اثرى، و تاريخ از زندگى آنان جز قصه هايى كه اطمينانى به آنها نيست ضبط نكرده و در تورات موجود نيز نامى از آن قوم برده نشده است.
اجمالى از اصل داستان‏ نام نوح (علیه السلام) بیش از چهل بار در قرآن كريم آمده و در آنها به قسمتى از داستان آن جناب اشاره شده، در بعضى موارد بطور اجمال و در برخى بطور تفصيل، ليكن در هيچ يك از آن موارد مانند داستان‏ نويسان كه نام، نسب، دودمان، محل تولد، مسكن، شؤون زندگى، شغل، مدت عمر، تاريخ وفات، مدفن و ساير خصوصيات مربوط به زندگى شخصى صاحب داستان را متعرض مى ‏شوند به جزئيات آن جناب پرداخته نشده.
داستان لوط و قومش در قرآن حضرت لوط (علیه السلام) از كلدانيان بود كه در سرزمين بابل زندگى مى‏ كردند و آن جناب از اولين كسانى بود كه در ايمان آوردن به ابراهيم(علیه السلام) گوى سبقت را ربوده بود، او به ابراهيم ايمان آورد و گفت:" إِنِّي مُهاجِرٌ إِلى‏ رَبِّي". 1 در نتيجه خداى تعالى او را با ابراهيم نجات داده به سرزمين فلسطين، "ارض مقدس" روانه كرد:" وَ نَجَّيْناهُ وَ لُوطاً إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا فِيها لِلْعالَمِينَ" 2 پس لوط در یکى از بلاد آن سرزمين منزل كرد، (كه بنا به بعضى از روايات و بنا به گفته تاريخ و تورات آن شهر سدوم بوده).
ثمود، قوم حضرت صالح(علیه السلام) ثمود قومى از عرب اصيل بوده ‏اند كه در سرزمين‏ "وادى القرى" بين مدينه و شام زندگى مى‏ كردند و اين قوم از اقوام بشر ما قبل تاريخند و تاريخ جز اندكى چيزى از زندگى اين قوم را ضبط نكرده و گذشت قرنها باعث شده كه اثرى از تمدن آنها بر جاى نماند. بنا براين ديگر به هيچ سخنى كه در باره اين قوم گفته شود اعتماد نيست.
شعيب(علیه السلام) سومين پيامبر عرب منظور اين است كه آن جناب سومين پيامبر عربى است كه نام شريفشان در قرآن كريم آمده و پيامبران عرب عبارتند از: هود و صالح و شعيب و محمد(صلی الله علیه و آله)، كه پاره اى از سرگذشت‏هاى زندگى شعيب(علیه السلام) در سوره هاى اعراف و هود و شعراء و قصص و عنكبوت آمده است.
قصه بُشرى كه خداى تعالى از آن به قصه ميهمانان ابراهيم(علیه السلام) تعبير كرده در پنج سوره از سوره هاى قرآن آمده و اين پنج سوره همه در مكه نازل شده اند و به حسب ترتيب قرآنى عبارتند از: سوره هود و حجر و عنكبوت و صافات و ذاريات.
رسالت نوح(علیه السلام) باز داشتن مردم از عبادت غير خدا بوده است‏ «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى‏ قَوْمِهِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِين*‏ أَنْ لا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ أَلِيمٍ» اين جمله بيانى است براى آن رسالتى كه در جمله:" إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ" آورده، كه برگشت هر دو وجه به يك چيز است. و كلمه " أن" در جمله‏" أَنْ لا تَعْبُدُوا" به هر حال تفسيرى است، و معناى جمله اين است كه رسالت من" لا تعبدوا- عبادت نكنيد" است، رسالتم اين است كه شما را از راه انذار و تخويف، از عبادت غير خداى تعالى نهى كنم.