حضرت محمد(صلی الله علیه و آله)

رسول گرامى اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) در كنار مبارزه نظامى خود، مبارزه سياسى ديگرى نيز داشت كه اهميتش كمتر از قبلى نبود و يكى ازبزرگ ترين موفقيت هاى آن حضرت بستن پيمانى بود كه به فتح بزرگ، يعنى فتح مكه انجاميد؛ فتحى كه اسلام به واسطه آن تقويت گشت و جزيرةالعرب زير فرمان آن حضرت در آمد.
نامه هاى رسول اكرم(صلی الله علیه و آله) به پادشاهان و سران پس از آن كه مسلمانان از محل و منطقه پيمان صلح حديبيه باز گشتند، رسول خدا ملاحظه كرد وقت آن رسيده تا رسالت اسلام را كه خداوند وى را براى گسترش آن برانگيخته، به همه جهانيان اعلان دارد: «وَما أَرْسَلْناكَ إِلّا كافَّة لِلنّاسِ بَشِيراً وَنَذِيراً وَلكِنَّ أَكْثَرَ النّاسِ لا يَعْلَمُونَ»(سوره سبأ، 28). پيامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نامه هايى توسط فرستادگان خويش به پادشاهانى كه در دوران او فرمانروايى می كردند فرستاد و در آن نامه ها آنان را به اسلام دعوت فرمود و با مهرى كه نقش آن «محمد رسول الله» بود آنها را ممهور ساخت.
آغاز وحى محمد(صلی الله علیه وآله) به چهل سالگى كه رسيد خداوند او را مژده دهنده (به بهشت) و بيم دهنده (به كيفر الهى) به نزد مردم فرستاد: «وَما أَرْسَلْناكَ إِلّا كافَّة لِلنّاسِ بَشِيراً وَنَذِيراً وَلكِنَّ أَكْثَرَ النّاسِ لا يَعْلَمُونَ»؛ تو را به عنوان مژده دهنده و بيم دهنده براى همه مردم فرستاديم، ولى بيشتر مردم نا آگاهند.
نام و نسب پیامبر(صلّی الله علیه و آله) وى محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب(1) و مادرش آمنه دختر وَهْب(2) است. كليّه اجداد و نياى آن حضرت از اشراف و بزرگان بوده اند. آن بزرگوار داراى نام‏هاى بسيارى غير از محمد(صلی الله علیه و آله)(3) است از جمله: احمد(4)، النبى، رسول الله، الماحى(5)، العاقب(6)، المقفى(7)، نبی الرحمة، نبىّ التوبه، نبی الملحمه، الفاتح، طه، يس، المصطفى، الرسول، النبى الأمى و ديگر نام‏ هاى مقدس.
محمد(صلی الله علیه و آله) كامل ترين سَمبُل زندگى رسول اكرم(صلی الله علیه و آله) سرشار از فضايل انسانى و صفات پسنديده و سير و سلوكى پايدار بود كه عظمت و بزرگى و اصالت و خُلق و خوى پسنديده از آن نمودار بود. خداوند او را نيكو تربيت فرمود و از گزند محيطى كه در آن می زيست مصون نگاه داشت. پيامبر(صلی الله علیه و آله) آراسته به كليه سجاياى نكوى اخلاقى بود، به همين دليل خداى متعال او را در قرآن بدين صفت توصيف فرمود: «وَإِنَّكَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِيمٍ».
سال دهم هجرت فرا رسید، در حقیقت این سال، سال وداع پیامبر و سال نتیجه گیری و تعیین رهبر و جانشین و سال كامل شدن دین و سال اتمام حجّت بود، پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ با زحمات شبانه روزی و طاقت فرسای خود، بار مسؤولیت بزرگ رسالتش را به پایان رساند و به بهترین وجه موفق گردید، زمینه پیروزی اسلام را در جهان ایجاد نماید و سرتاسر جزیره العرب تحت پرچم اسلام در آمد و می‎رفت كه انقلاب اسلامی از مرزها صادر گردد و جهان گیر شود. اینك به طور فشرده نظری به ماجرای «حجّه الوداع» و «غدیر» می‎افكنیم:
در آیه 61 آل عمران می‎خوانیم: «فَمَنْ حَاجَّكَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِینَ؛ هر گاه بعد از علم و دانشی كه (درباره مسیح) به تو رسیده (باز) كسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو بیایید ما فرزندان خود را دعوت كنیم، شما هم فرزندان خود را دعوت كنید، ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت كنیم، شما نیز از نفوس خود، آن گاه مباهله كنیم و لعن خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.»
مأموریت علی(علیه السلام) برای خواندن آیات برائت در مكّه یكی از رخدادهایی كه در اواخر سال نهم (ماه ذیحجه) رخ داد، مأموریت حضرت علی ـ علیه السلام ـ از جانب پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ برای اعلام برائت از مشركان، در روز عید قربان در «مِنی» بود، توضیح این كه: آیات آغاز سوره توبه (از آیه 1 تا 13) در این هنگام نازل شد كه روح این آیات در چهار ماده زیر خلاصه می‎شود: 1. ممنوعیت ورود بت پرستان به مسجد الحرام و خانه خدا. 2. ممنوعیت طواف با بدن برهنه.
در سال ششم هجرت، جریان «صلح حدیبیه» (چنان كه خواهیم گفت) راه را برای فتح مكّه هموار كرد و هم چون نردبانی بود كه مسلمانان توانستند با پیمودن پله‎های آن بر بام فتح مكّه گام نهند. با توجه به این كه مكّه پایگاه قریش و بت پرستان و مشركین جزیره العرب بود و با آزاد سازی آن، بزرگترین پیروزی نصیب مسلمانان می‎شد، به اهمیت این فتح بزرگ پی می‎بریم. اما این كه این فتح شیرین و عجیب چگونه صورت گرفته و از كجا شروع شد؟ بطور مشروح در آینده خاطر نشان خواهد شد.
یكی از داستان‎هایی كه در قرآن در آیات 11 تا 16 سوره نور آمده داستان پر ماجرای اِفْك (تهمت ناموسی به عایشه) است، كه قرآن به شدت این تهمت را رد كرده، و عایشه را در این جهت پاك و منزّه شمرده است. اصل ماجرا از گفتار مفسّران شیعه و سنّی چنین است: