آیه مباهله

مقدمه؛ اهـل بـيت(علیهم السلام) از جمله محورهاى عمده و نظرگاههاى بارز در احاديت اسباب نزول اند و جـايـگـاه ايـشـان به عنوان مهمترين محورهاى مطرح در اسباب نزول, شايان نگاه و تامل و تعمقى ويژه است.
«فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ»«هر گاه بعد از علم و دانشى كه(در باره مسيح) به تو رسيده، (باز) كسانى با تو به محاجّه و ستيز برخيزند، به آنها بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم از نفوس خود؛ آن گاه مباهله كنيم؛ و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم»[1]
«فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ» (آل‏ عمران-61) پس هر كس با تو در باره بندگى و رسالت عيسى(علیه السلام) مجادله كرد بعد از علمى كه از مطلب يافتى، به ايشان بگو بيائيد ما فرزندان خود، و شما فرزندان خود را، ما زنان خود و شما زنان خود را، ما نفس خود، و شما نفس خود را بخوانيم و سپس مباهله كنيم و دورى از رحمت خدا را براى دروغگويان كه يا مائيم، يا شما، درخواست كنيم .
«الحق من ربک فلا تکن من الممترین، فمن حاجّک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لّعنت الله علی الکذبین».(آل‏ عمران-61) هرگاه بعد از علم و دانشي كه(در باره مسيح) به تو رسيده، (باز) كساني با تو به محاجه و سجده برخيزند، به آن ها بگو: «بيت ما فرزندان خود را دعوت كنيم؟! شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت كنيم؟! شما هم از نفوس خود؛ آن ‏گونه مباهله كنيم؛ و لعنت خدا را بر دروغگويانند قرار دهيم.
از جمله آياتي که اشاره‏اي به فضايل اهل بيت‏ عليهم السلام دارد، آيه معروف به «مباهله» است. خداوند متعال خطاب به پيامبرش مي‏فرمايد:(فَمَنْ حَاجَّکَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَکُمْ وَنِساءَنا وَنِساءَکُمْ وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَي الْکاذِبِينَ)؛«هر گاه بعد از علم و دانشي که [درباره مسيح]به تو رسيده [باز] کساني با تو به محاجّه و ستيز برخيزند به آن‏ها بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت کنيم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت کنيم، شما هم از نفوس خود، آن گاه مباهله کنيم، و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم».[1]
«فمن حاجّک من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا وابناءکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علی الکاذبین»(آل‏ عمران-61): پس هر کس بعد از دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده است با تو به ستیز و محاجه بر خیزد (و ازقبول حق شانه خالی کند) بگو:بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم و شما فرزندان خود را وما زنان خود را بخوانیم و شما زنانتان را و ما نفوس خود رابخوانیم و شما نفوستان را پس لعنت خدا را بر دروغگویان قراردهیم.
از جمله هيئتهايى كه درسال دهم هجري به مدينه آمدند هيئت نصاراى نجران (1) بودند كه به دنبال نامه ‏اى كه پيغمبر اسلام به كشيش بزرگ آنجا نوشت و او را به اسلام دعوت فرمود آنها به مدينه آمدند تا از حال آن حضرت از نزديك تحقيق كنند. و داستان ورود هيئت مزبور را به مدينه محدثين سنى و شيعه به اجمال و تفصيل در كتابهاى سيره و تاريخ و حديث نقل كرده‏اند كه شايد جامعترين و در عين حال فشرده‏ترين نقلها نقل مرحوم طبرسى در اعلام الورى است كه ما عينا با تلخيص مختصرى براى شما ترجمه مى‏كنيم .
مقدّمه «ایّها النّاس اعلموا انّی فاطمة و ابی ‏محمّد صلی‏ الله ‏علیه ‏و‏آله ‏وسلم ... لا اقول ما اقول غلطاً و لا افعل شططاً؛ ای مردم! بدانید: من فاطمه‏ام و پدرم محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) است... گفتار و رفتارم جز حق نیست.»1 سخن گفتن درباره شخصیت والایی که مدال «سیّدة نساء العالمین» را از دست آخرین پیامبر الهی گرفته است، کاری بس دشوار می ‏نماید.
مقدّمه بی تردید یکی از آیاتی که در شأن اهل‏بیت علیهم السلام نازل شده، آیه مباهله است. آیه شریفه در جریان یکی از وقایع مهم تاریخ اسلام که به مباهله معروف است نازل شده است. گروهی از نصاری نجران برای مناظره درباره اسلام و ادعای پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نزد ایشان آمدند. سرانجام کار برای اثبات حقانیت یکی از دو طرف به آنجا انجامید که هر دو گروه در برابر خداوند دعا کنند تا لعنت و عذاب خدا بر دروغگویان و منحرفان از حق نازل شود.
در سال دهم هجرت گروهى از نصاراى نجران به نمايندگى از سوى مسيحيان به مدينه آمده، و گفتند: دين شما چه فضيلتى بر دين ما دارد؟ و چرا ما به شما مسلمانان «جزيه» بدهيم؟ پيامبر اسلام، دلايل زيادى در جامعيت و تكامل اسلام بيان داشتند، ولى تعصب و هواهاى نفسانى نگذاشت افراد مزبور حقايق اسلام را از زبان پيامبر بزرگ ما بپذيرند، در اين هنگام آيه زير براى داورى ميان دو گروه نازل شد: