اهل بیت و قرآن

«یا أیها الَّذِینَ آمَنُوا إذا ناجَیتُمُ الرَّسولَ فَقَدِّمُوا بَینَ یدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقَةً ذلِکَ خَیر لَکُمْ وَأطْهَرُ فإنْ لَمْ تَجِدُوا فإنَّ اللّهَ غَفُور رَحِیم»؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که می خواهید با رسول خدا نجوا کنید؛ (سخن محرمانه و خصوصی و سرّی بگویید) قبل از آن صدقه ای (در راه خدا) بدهید؛ این برای شما بهتر و پاکیزه تر است و اگر توانایی نداشته باشید، خدا آمرزنده و مهربان است». (سوره مجادله، آیه12)
چکیده: شیوه بیانی قرآن به گونه ای است که بسندگی قرآن به خود را نفی می کند. خدای منان، مسئولیت تبیین آیاتش را به عهده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت پاکش قرار داده است.
در روايات معصومين (علیهم السلام) اوصاف فراوانى براى قرآن ذكر شده است كه به برخى از آنها اشاره مى شود:
چکیده: تأویل قرآن، موضوعی است که بیشتر مفسران و نویسندگان علوم قرآن، مطالبی درباره آن نگاشته اند؛ امّا حقیقت این است که بیشتر این نوشته ها و پردازش ها آنگونه که باید پرده ابهام از چهره این اصطلاح برنگرفته اند و چه بسا نوشته هایی که به جای زدایش ابهام مایه زایش پرسش هایی جدید هستند.
چكيده دانش فقه، برشاخسار شجره طيبه وحى(قرآن) روييد، از تراوش فيض ربّانى، شادابى يافت، به برگ وبار نشست وبهره ها داد. امّا در گذر ايّام، آن الفت برقرار نماند وغربت فقه ازقرآن، نمايان تر شد. فقه شيعى در عصر حضور، با قرآن پيوند داشت. امامان(ع) بارها اظهار مى داشتند که آنچه بيان مى دارند، درقرآن ريشه دارد. برهرگفته خويش، شاهد وحى به همراه داشتند. شاگردان ايشان، با اين خوى پرورش يافتند. دراحکام فقهى، در جست وجوى مبناى قرآنى آن بودند.
چكيده امامان معصوم(علیهم السلام) توجهى خاص به بيان احکام الهى داشته اند، فراوانى روايات رسيده ازآن بزرگواران گواه اين مدّعاست. از سوى ديگر آن بزرگواران عنايت ويژه بر مرجعيت قرآن ولزوم استفاده ازآن داشته اند. نتيجه طبيعى اين دو آن است که (آيات الاحکام) مورد توجه ويژه اهل بيت(علیهم السلام) قرار بگيرد.
در روايات تفسيرى اهل بيت(عليهم السلام)از راه هاى مختلفى كه در عرف عقلا براى فهم كلام رايج است استفاده شده كه يكى از آن راه ها توجه به قراين كلام است و از جمله قراين، سخنانى است كه گوينده در جاى ديگرى گفته و توجه به آن در فهم بخش هاى ديگرى از سخن وى تأثير دارد و مراد او را روشن مى سازد.
مقدمّه «وانزلنا اليكَ الذكر لتبيّن للنّاس مانزّل اليهم و لعلّهم يتفكرون.»(نحل: 44) به رغم تلاش فراوان پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله)در تبيين و تفسير مفاهيم و معارف قرآن كريم و استمرار آن توسط اهل بيت(عليهم السلام)ميراثى اندك از آن برجاى مانده،1و بر آنچه مانده نيز غبارى از غربت نشسته است.
چكيده ترديدى نيست كه امكان فهم آيات الهى براى همگان وجود دارد، اگرچه قرآن از حيث دلالت يا آسان بودن دشوارى فهم داراى مراتبى است و هركسى را بجز راسخان در علم (= اهل بيت)، ياراى نيل به اعماق و بواطن و تأويل هاى آن نيست. آن بزرگواران نيز از طريق روايات متعددى كه از آنان به ما رسيده، مردم را به بهره گيرى از قرآن فراخوانده اند.
اشاره با گذار در بوستان احاديث اهل بيت(عليهم السلام) براى كشف روش هاى تفسير، با دو شيوه متفاوت روبه رو مى شويم: الف روش هاى عمومى مورد استفاده مفسّران;1 ب. روش هاى ويژه اهل بيت(عليهم السلام).