اسماء و صفات الهی

افعال خدای تعالی داراى مصلحت است حركات گوناگون و متنوعى كه از ما سر مى ‏زند وقتى "عمل" مى‏ شود كه به نوعى به اراده و خواست ما بستگى داشته باشد، و به همين جهت سلامتى و مرض، و حركات بى اختيار اعضا، و رشدى كه سال به سال مى ‏كنيم، عمل ما شمرده نمى ‏شود.
حكمِ عقل به حسن و قبح، منتزع از فعل خدا و منتهى به اراده اوست‏ ملك خداى تعالى بر تمامى موجودات ملك مطلق است، و مقيد به حالى، يا زمانى، و يا هر شرطى كه فرض شود نيست، و هر چيزى هم از هر جهت ملك خدا است، نه اينكه از جهتى ملك خدا باشد، و از جهتى نباشد، يا ذاتش ملك او باشد، ولى متعلقات ذاتش ملك خودش باشد؛ نه، هم ذاتش از او است، هم متعلقات ذاتش.
انگيزه و غايت انتقام "فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلََََََََََََهُ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ ذُو انتِقامٍ"(ابراهیم – 47) اين جمله تفريع بر آیات قبل است كه ‏فرمود: عذاب نكردن ستمكاران به خاطر تاخير تا قيامت است، و وقتى چنين است ديگر خيال نكن كه خدا از وعده اى كه بر نصرت فرستادگان خود داده خلف مى ‏كند، اگر وعده نصرت داده وفا مى‏ كند و اگر وعده عذاب به متخلفين داده نيز وفا مى‏ كند.
بيان جمله "لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ‏" از نظر فلسفه و برهان و وحى‏ جوابى كه خداى تعالى از شبهات ابليس داده اين است كه:" لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ" 1 تازه خود اين جواب هم جوابى است اجمالى. زيرا در اين جواب متعرض يك يك شبهات نشده و بطور خلاصه فرموده است، برگشت همه اين شبهات اعتراض بر خداى تعالى است، و مخلوق را حق آن نيست كه بر خالق اعتراض كند، خداى تعالى معبودى است كه جز او معبودى نيست، و كسى را نمى‏ رسد كه او را در آنچه مى‏ كند مورد بازخواست قرار دهد.
معناى "اسماء حسنى" و چگونگی راه يافتن به آن اولين بارى كه ما چشم بدين جهان مى ‏گشاييم و از مناظر هستى مى‏ بينيم آنچه را كه مى ‏بينيم نخست ادراك ما بر خود ما واقع گشته و قبل از هر چيز خود را مى‏ بينيم، و سپس نزديك‏ترين امور را به خود كه همان روابط ما با عالم خارج و مستدعيات قواى عامله ما در بقاء ما است، درك مى‏ كنيم.
القاهر اسم «قاهر» در قرآن دو بار آمده و در هر دو مورد وصف خدا قرار گرفته است، چنان كه مى‏ فرمايد:
فالق الحب و النوى اين اسم در قرآن يك بار و به عنوان وصف خدا وارد شده است، چنان‏كه مى ‏فرمايد: «ان الله فالق الحب والنوى يخرج الحي من الميت و مُخرج الميت من الحي ذلكم الله فانّي تؤفكون‏»(انعام، آيه 95).
چكيده در قرآن كريم صفاتى براى خداوند متعال اثبات شده است و اين آيات منشأ طرح اين بحث شده كه نحوه اتّصاف ذات الهى به صفات چگونه است؟ با چه ادلّه‏اى صفات، به خداوند متعال نسبت داده مى‏شوند؟ آيا اين اوصاف داراى واقعيت‏اند يا اينكه واقعيتى ندارند و نام‏هايى بيش نيستند، هرچند ذات الهى آثار آنها را دارد؟
"اللّه"، اسم برگزيده و مختص پروردگار و دربردارنده عصاره همه صفات جمال و جلال خدا است. واژه "الله" در قرآن كريم 2697 مرتبه ، واژه "اله" به اشكال مختلف 147 مرتبه و كلمه "اللّهم" 5 مرتبه در قرآن به كار رفته است 1 1. (المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الكريم ، كلمه اللّه).
اللّه اسم عَلَم (خاص) براى ذات واجب‌الوجودِ جامع همه اوصاف كمال است.[1] شايد بتوان برابر اين واژه را در فارسى كلمه «خدا» دانست. معادل اين واژه در برخى زبانهاى ديگر چنين است: هندى: «خِدا»، عبرى: «الوهيم» (به صيغه جمع از باب تعظيم) يا «يهوه» (Y.H.W.H)، سريانى: «الوهو»، كلدانى: «الاها»، يونانى: «ثاؤس»، لاتين: «داؤس»، فرانسه و ايتاليا: «ديُو» (Dieu)، انگليسى: (GOd)«گاد»[2].