مرگ

مرگ مهم ترين دغدغه انساني است؛ زيرا با هر زندگي مرگي زاده مي شود و هر چيزي كه نام زندگي دارد مرگ را هم آغوش خود دارد. از اين روست كه مفهوم زندگي و مرگ به هم وابسته اند و هر جايي كه زندگي وجود دارد مرگ نه در كنار و بيرون آن بلكه در درون آن در انتظار دمي است تا بتواند چيرگي خويش را بنماياند و خود را نشان دهد.
سرآمد زمانى هر پديده، كار يا موجود اجل در لغت به معناى «مدّت هر پديده»[1] و «انتهاى وقت»[2] آمده و در قرآن كريم، 56 بار در اين دو معنا به كار رفته است. كاربرد قرآنى اين واژه، در مواردى بدون هيچ قيدى (اعراف/7، 34 و ...)، و گاهى همراه با اوصافى چون«مسمّى»، «قريب»، «معدود»، (انعام/6، 60; ابراهيم/14، 44 و هود/11، 104 و ...)، و در 2 مورد، به صورت اضافه به لفظ جلاله اللّه (عنكبوت/29، 5 و ...) و در ساير موارد به صورت «مشتقّات اجل» آمده است.
جان كندن، فرا رسيدن تدريجى مرگ واژه «احتضار»، مصدر ثلاثى مزيد از باب افتعال و از ريشه «ح ض ر» و از نظر لغوى به معناى غايب نبودن[1] و در اصطلاح، به معناى جان كندن[2] و حضور مرگ است[3] و مراد از حضور مرگ (انتقال از دنيا به آخرت) حضور اسباب و مقدمات آن مى باشد;[4] به گونه اى كه شخص، چيزهاى غير مادّى مانند فرشته مرگ را ببيند و از زندگى دنيايى نااميد شده، به مرگ خويش اطمينان يابد.[5]