اقسام وجوه و نظائر(قسمت دوم)

غلف: «و قالوا قلوبنا غلف بل لعنهم اللّه بكفرهم فقليلا ما يؤمنون(1)، و گفتند: دل هاي ما در پوشش است (درك نمي كند، چنين نيست) بلكه به كيفر كفرشان لعنتشان كرده است پس آنان كه ايمان نمي آورند چه اندك شماره اند» «و قولهم قلوبناغلف بل طبع اللّه عليها بكفرهم فلا يؤمنون الا قليلا(2)، و گفتارشان كه دل هاي ما درپوشش است، بلكه خدا به خاطر كفرشان بر دل هاي آنان مهر زده است و درنتيجه جز شماري اندك ايمان نمي آورند».

صرف: «صرف اللّه قلوبهم بانهم قوم لا يفقهون(3)، خدا دل هاي شان را (از درك حقايق) برگرداند زيرا آنان گروهي هستند كه نمي فهمند» «ساصرف عن آياتي الذين يتكبرون في الا رض(4)، به زودي كساني را كه در زمين به ناحق تكبر مي ورزند ازآياتم روي گردان سازم (يعني قدرت درك را از آنان سلب كند»).

غطاء: «الذين كانت اعينهم في غطا عن ذكري(5)، همان كساني كه چشمانشان (بصيرت) از ياد من در پرده بوده» «لقد كنت في غفلة من هذا فكشفنا عنك غطاك فبصرك اليوم حديد(6)، (به او مي گويند:) واقعا كه از اين (حال) سخت در غفلت بودي و (لي) ما پرده ات را (از جلوي چشمانت) برداشتيم و ديده ات امروزتيز است».

غشاء: (و علي ابصارهم غشاوة(7)، و برديدگانشان پرده اي است) (و جعل علي بصره غشاوة(8)، و بر ديده اش پرده نهاده است).

زيغ: «فلما زاغوا ازاغ اللّه قلوبهم و اللّه لا يهدي القوم الفاسقين(9) پس چون (قوم موسي از حق) برگشتند خدا دل هاي شان را برگردانيد و خدا مردم نافرمان راهدايت نمي كند» «ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا و هب لنا من لدنك رحمة(10)، پروردگارا! پس از آن كه مارا هدايت كردي دل هايمان را دست خوش انحراف مگردان و از جانب خود رحمتي برما ارزاني دار» «فاما الذين في قلوبهم زيغ فيتبعون ماتشابه منه ابتغا الفتنة(11)، اما كساني كه در دل هاي شان انحراف (كج روي) است براي فتنه جويي و طلب تاويل آن (به دل خواه خود) از متشابه آن پيروي مي كنند».

مرض: «في قلوبهم مرض فزادهم اللّه مرضا(12)، در دل هاي شان مرضي است (كه درك ندارند) و خدا بر مرضشان افزود» «فتري الذين في قلوبهم مرض(13)، مي بيني كساني را كه در دل هاي شان بيماري است» «و اماالذين في قلوبهم مرض فزادتهم رجسا الي رجسهم(14)، واما كساني كه در دل هاي شان بيماري (كج بيني وبي خردي) است پليدي بر پليدي شان افزود» «افي قلوبهم مرض ام ارتابوا(15)، آيا در دل هاي شان مرضي است يا در ترديد هستند» «ليجعل ما يلقي الشيطان فتنة للذين في قلوبهم مرض(16)، تا آن چه را شيطان القا مي كند، براي كساني كه دردل هاي شان بيماري است آزمايشي گرداند».

تمامي اين تعابير حاكي از يك حقيقت است و آن انحراف در فكر و انديشه وعقيده است، كه بر اثر عناد و لجاج و اصرار بر جهالت برايشان حاصل گرديده است و از آن دست بردار نيستند لذا همه اين تعابير بر آنان صادق است: طبع علي قلبه ختم قلبه قلوبهم غلف صرف قلبه قلبه في غطا في غشا زاغ قلبه مرض قلبه اضله اللّه علي علم.