سلمان و متوسّمین در قرآن

متوسّم از ماده وسّم  کنآیه از تیزهوشی و تیزبینی است. براساس آیات قرآنی و روایات معصومین(علیهم السلام) و قرائن تاریخی در میان ملل هیچ ملتی مانند ایرانیان به پیشواز از اسلام نرفته است.

زیرا مردم ایران به کیاست و درایت معروف، و به واسطه ذکاوت و خصیصه حقیقت جویی که فطرتاً در نهاد آنان وجود دارد در مقابل حقّ و حقیقت سر تعظیم فرود می آورند. از این رو در مواجهه با آئین اسلام و آشنا شدن با تعالیم آن، اسلام را آئینی مبتنی بر فطرت و براساس برهان و گفتار و کردار نیک یافتند.

در این راستا ایرانیان نگهبانی جدّی و یاوری استوار برای آئین اسلام و به خصوص مذهب تشیع بودند و در گسترش علوم و غنی ساختن تعالیم دین در علوم عقلی و نقلی و دفاع از حریم خاندان نبوّت نقش به سزایی در طول تاریخ داشتهاند. گویا ایرانیان بذرهای بالقوّه ای در مزرعه; بشریت بودند که با باران اسلام رشد و نمو نمودند و به ثمر رسیدند.

از افتخارات ما ایرانیان این است که بالاترین درجه; ایمان و یقین بعد از حضرات معصومین(ع) متعلّق به صحابه; بزرگ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) ،حضرت سلمان فارسی است. رسول خدا(ص) در موقعیتهای مختلف به برتری سلمان و قوم او اشاره نموده است و در این جا به نمونه هایی از آنها اشاره میکنیم: آیه 54 سوره; مائده:

(یا آیها الّذین آمنوا من یرتدّ منکم عن دینه فسوف یأتی الله بقومٍ یحبّهم و یحبّونه اذلّةٍ علی المؤمنین اعزّةٍٍ علی الکافرین یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومة لآئمٍ)؛ای کسانیکه ایمان آوردهاید،هر کس از شما از ایین خود بازگردد (به خدا زیانی نمیرساند) خداوند در اینده جمعیتی را میآورد که دارای این ویژگیها هستند:
1. خدا آنها را دوست دارد.
2. و آنها خدا را دوست دارند.
3. آنها در برابر مؤمنان متواضع هستند.
4. (آنان) در برابر کافران سخت و نیرومندند.
5 آنها در راه خدا جهاد میکنند و از سرزنش ملامت دیگران هراسی ندارند.

پس از نزول این آیه،از پیامبر اکرم(ص) پرسیدند: منظور از این آیه چیست؟و افرادی که دارای این ویژگیها هستند چه گروهی اند؟رسول خدا(ص ) در پاسخ،دست بر شانه; سلمان نهاد وفرمود: این شخص و قوم او هستند. سپس فرمودند: »لو کان الدّین بالثّریا لنا له رجال من ابناء فارسٍ«(اگر دین در ثریا باشد،مردانی از فارس(ایران) آن را به دست میآورند) .

همچنین در آیه; دوم سوره; جمعه میخوانیم:
(اوست خدایی که فرستاده; خود را از میان اعراب امّی برانگیخت تا آیاتش را بر آنان تلاوت کند. آنان را از(گناهان) پاک گرداند. و کتاب و حکمت را به آنها بیآموزد) . و سپس در آیه; سوم میفرماید: )و آخرین منهم لمّا یلحقوا بهم و هو العزیز الحکیم)؛و دیگران که به آنها ملحق میگردند…. (سوره; جمعه،آیه; 3) براساس روآیات هنگامیکه رسول خدا(ص) این آیه را قرائت میکرد شخصی پرسید: اینها چه کسانی هستند که بعد از ما اسلام میآورند؟ پیامبر خدا(ص) دست بر شانه; سلمان گذاشت و فرمودند: اگر ایمان در ثریا باشد مردانی از نژاد این مرد آن را بدست میآوردند.  

این روایت در کتابهای معتبر در نزد اهل سنّت،اینگونه نیز آمده است که پیامبر(ص) دست خود را بر سر سلمان فارسی(ع) نهاد و فرمود: »به آن خدایی که جانم به دست اوست،اگر علم در ثریا باشد مردانی از این نژاد به آن دست مییابند«. امیرمؤمنان علی(ع) در ضمن بیان شرح حال یاران رسول خدا(ص) هنگامیکه به سلمان رسید،در شأن او چنین فرمود: »بخّ بخّ،سلمانٌ منّا اهل البیت،ومن لکم بمثل لقمان الحکیم،عَلِمَ عِلم الاوّل و الاخر و هو بحرٌ لا ینزحُ«. »به به؛به مقام سلمان،او از ما اهل بیت است،شما در کجا همانند سلمان را مییابید که او همچون لقمان حکیم است. به حوادث گذشته و اینده آگاهی دارد،او دریایی (از علم) است که پایان ندارد» 1

همچنین در روایتی منصور بزرج میگوید: نام سلمان را از زبان امام صادق(ع) زیاد میشنیدم. روزی به آن حضرت عرض کردم: نام سلمان فارسی را از زبان شما،بسیار میشنوم،چرا؟امام صادق(ع) فرمود: مگو سلمان فارسی،او سلمان محمّدی است. ایا میدانی چرا مکرّر از او یاد میکنم؟به خاطر سه خصلتی که در او بود:
1. او در همه جا خواسته; امیرمؤمنان علی(علیه السلام) را برخواسته; خود مقدم میداشت.
2. او فقرا و تهیدستان را دوست میداشت،و آنها را بر ثروتمندان مقدم مینمود.
3. او دانش و دانشمندان را دوست میداشت،او بنده; صالح،مطیع و تسلیم پروردگار بود و از مشرکان نبود. سلمان از نظر معرفت و مقام معنوی به مقامی رسیده بود که حامل اسم اعظم بود و کرامات عظیمی از او سر میزد. 2

امام باقر(علیه السلام) درباره; سلمان میفرماید: »کان سلمان من المتوسّمین«؛»سلمان از هوشمندان بود«.3
متوسّم یعنی: انسان تیزهوش،که حقایق را با استعداد و هوش سرشاری که دارد به خوبی درک میکند. قرآن کریم درباره قوم لوط میفرماید: )إنّ فی ذلک لآیات للمتوسّمین)؛در این عذاب قوم لوط برای هوشیاران نشانه هایی است. 4

نویسنده : مهناز رحیم پور

  • 1. (بحارالانوار،ج22،ص18)
  • 2. (اعیان الشیعه،ج7،ص287)
  • 3. (نورالثقلین،ج3،ص23)
  • 4. (سوره; حجر،آیه;75)
منابع: 

بشارت ، مهر و آبان 1388 - شماره 73