نمونه هایی از آیات متشابهه(قسمت پنجم)

«ذلك بانهم آمنوا ثم كفروا فطبع علي قلوبهم» (1) «بل طبع اللّه عليهابكفرهم» (2)، يعني اينان پس از ايمان آوردن ظاهري كه براي فريب دادن مؤمنان بوده است، كفر ورزيدند تا بدين سبب مواضع مؤمنين را متزلزل سازند ازاين رو بر دل هاي شان مهر دل مردگان زده شد.
«كذلك يطبع اللّه علي كل قلب متكبر جبار(3)، اين چنين است كه خداوند بر دل هر خودخواه سركشي مهر (شقاوت) مي نهد» از اين رو، از زبان خود آنان اين حقيقت تلخ را حكايت مي كند و خود اعتراف دارند كه زمينه حق ستيزي را خود فراهم ساخته اند: «كتاب فصلت آياته قرآنا عربيا لقوم يعلمون بشيرا و نذيرا فاعرض اكثرهم فهم لا يسمعون و قالوا قلوبنا في اكنة مما تدعونا اليه و في آذاننا وقر و من بيننا وبينك حجاب فاعمل اننا عاملون(4)، (اين قرآن) كتابي است كه بيانات آن به طورروشن و به زبان عربي (آشكار) براي گروهي كه مي دانند (و چندان نادان نيستند كه چيزي نفهمند) نويد دهنده و بيم دهنده است و(لي) بيش تر آنان روي گردان شدند، از اين رو نشنيده گرفتند و گفتند: دل هاي ما از آن چه ما را به سوي آن مي خواني درپوشش است و در گوش هاي ما نيز سنگيني وجود دارد (كه جلوي شنوايي ما راگرفته است) و ميان ما و تو حجاب و حايلي وجود دارد (نه تو را مي بينيم و نه گفته هاي تو را مي شنويم) پس تو كار خود گير و ما كار خود گيريم».
پر روشن است كه اين گونه برخورد و اين گونه گفتار، از لجاجت و عناد مفرطحكايت دارد و تمامي اين تعابير، تمثيل و استعاره اي بيش نيست لذا خداوند آنان رانكوهش مي كند كه از روي حق ستيزي چنين گفتاري مي گويند «و قالوا قلوبنا غلف بل لعنهم اللّه بكفرهم فقليلا ما يؤمنون(5)، و گفتند: دل هاي ما در غلاف است (پوششي آن را فرا گرفته، ولي نه، چنين نيست) بلكه خدا به سزاي كفر (و حق ستيزي) شان، لعنتشان (مطرود درگاهش) كرده است، پس چه اندك اند كساني كه ايمان مي آورند»

  • (1). منافقون63: 3.
  • (2). نسا4: 155.
  • (3). غافر40: 35.
  • (4). فصلت 41: 5 ـ 3.
  • (5). بقره2: 88.