آداب دوست و دوست یابی در قرآن : سوره فرقان، آیه 28

دوستان بد[فرقان، آیه 28]

يا وَيْلَتى‏ لَيْتَني‏ لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَليلاً (28)

اى واى بر من، كاش فلانى را دوست خود نگرفته بودم (بهرام پور)

****************************************************

دوست بد: سوره زخرف، آیه 67
 
1- الميزان 
6.ترجمه تفسير الكاشف
2 -ترجمه الميزان
7- تفسير منهج الصادقين في إلزام المخالفین
3- مجمع البيان
8- تفسير نمونه
4- ترجمه مجمع البيان 
9- تفسير نور
5- تفسير الكاشف

 

****************************************************

1-الميزان في تفسير القرآن
«يا وَيْلَتى‏ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلًا» تتمة تمني الظالم النادم على ظلمه، و فلان كناية عن العلم المذكر و فلانة عن العلم المؤنث قال الراغب: فلان و فلانة كنايتان عن الإنسان و الفلان و الفلانة- باللام- كنايتان عن الحيوانات. انتهى.
و المعنى: يا ويلتي- يا هلاكي- ليتني لم أتخذ فلانا- و هو من اتخذه صديقا يشاوره و يسمع منه و يقلده- خليلا.
و ذكر بعضهم: أن فلانا في الآية كناية عن الشيطان، و كأنه نظرا إلى ما في الآية التالية من حديث خذلان الشيطان للإنسان غير أن السياق لا يساعد عليه.
و من لطيف التعبير قوله في الآية السابقة: «يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ» إلخ و في هذه الآية: «يا وَيْلَتى‏ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ» إلخ فإن في ذلك تدرجا لطيفا في النداء و الاستغاثة فحذف المنادي في الآية السابقة يلوح إلى أنه يريد أي منج ينجيه مما هو فيه من الشقاء و ذكر الويل بعد ذلك- في هذه الآية يدل على أنه بان له أن لا يخلصه من العذاب شي‏ء قط إلا الهلاك و الفناء، و لذلك نادى الويل.

 

2-ترجمه تفسیر المیزان

" يا وَيْلَتى‏ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلًا-و ظاهرا مراد از" ظالم" جنس ستمگر باشد، و آن عبارت است از هر كسى كه به هدايت رسول به راه راست نرود، و نيز مراد از رسول هم جنس رسول است، هر چند كه از نظر مورد مراد از" ظالم" ستمگران اين امت است، و مراد از" رسول" رسول خدا (ص) است.
و معناى آيه اين است كه:" به ياد آر روزى را كه ستمگر آن چنان پشيمان مى‏ شود كه از فرط و شدت ندامتش مى‏ گويد: اى كاش راهى با رسول باز مى‏ كردم و در نتيجه راه باريكى به سوى هدايت به دست مى‏ آوردم".
" يا وَيْلَتى‏ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلًا" اين جمله تتمه آرزوى ستمگر نادم است و كلمه" فلان" كنايه از نام شخصى مذكر، و كلمه" فلانة" كنايه است از نام شخصى مؤنث راغب مى‏ گويد: كلمه:" فلان" و" فلانه" كنايه است از انسان، و الفلان و الفلانة، با- الف و لام- كنايه است از حيوانات «1».
و معناى آيه اين است كه" يا ويلتى" يعنى واى كه هلاك شدم" ليتنى لم اتخذ فلانا" يعنى اى كاش فلانى را- كه دوست خود گرفتم و با مشورت او كار كردم و سخنانش را شنيدم و تقليدش كردم،- دوست نمى‏ گرفتم.

بعضى «2» از مفسرين گفته‏ اند كلمه" فلان" در آيه، كنايه از شيطان است، و گويا مفسر نامبرده نظرش به آيه بعدى است كه مى ‏فرمايد: شيطان آن روز آدمى را تنها مى‏ گذارد، ولى اين حرف با سياق آيه سازگارى ندارد.
و از لطايف تعبيرات قرآن يكى تعبير در آيه قبلى" يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ ..." است، و ديگرى در آيه مورد بحث" يا وَيْلَتى‏ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ ..." است، چون در اين تعبير در ندا و استغاثه، تدرجى لطيف به كار رفته، در آيه اول منادى حذف شده، اشاره به اينكه او نجات دهنده‏ اى مى‏ خواهد كه او را نجات دهد، هر كه باشد، و آوردن كلمه" ويل" در اين آيه مى‏ فهماند كه براى او روشن شده كه ديگر كسى نيست او را از عذاب نجات دهد، و جز هلاكت و فنا دادرسى ندارد، و به همين جهت ندايش را با ويل اداء مى ‏كند.

__________________________________________________

(1) مفردات راغب، ماده" فلن".

(1) روح المعانى، ج 19، ص 12.

 

3-مجمع البیان

«يا وَيْلَتى‏ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً» يعني أبيا «خَلِيلًا» و قيل أراد به الشيطان عن مجاهد و إن قلنا إن المراد بالظالم هنا جنس الظلمة فالمراد به كل خليل يضل عن الدين و لو قال لما اتخذ فرعون و هامان و إبليس و جميع المضلين لطال فقال فلانا حتى يتناول كل خليل مضل عن الدين‏

 

4- ترجمه مجمع البیان

يا وَيْلَتى‏ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلًا: كاش پيامبر را اطاعت مى‏ كردم و ابى- يا شيطان- را بدوستى خود بر نمي گزيدم! اگر مقصود از ظالم، همه ظلمه باشد، مقصود هر دوستى است كه انسان را از راه دين گمراه سازد. اگر ميخواست همه گمراه كنندگان را- مثل فرعون و هامان و ابليس و ...- ذكر كند، سخن طولانى مى ‏شد. از اين جهت كلمه فلان را بكار برد كه همه را شامل مى‏ شود.

 

5-تفسیر کاشف

(يا وَيْلَتى‏ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلًا). المراد بفلان هنا كل متبوع أضل تابعيه و قادهم الى الهلاك. و في الحديث: «يحشر المرء على دين خليله»

 

6-ترجمه تفسیر کاشف

يا وَيْلَتى‏ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلًا. مراد از فلان در اين‏جا هررهبرى است كه پيروانش را گمراه و آنان را به سوى هلاكت رهبرى كرده باشد. در حديث آمده است: «هر انسانى بر كيش دوستش محشور مى‏ شود

 

7-تفسير منهج الصادقين في إلزام المخالفين

يا وَيْلَتى‏ واى بر من لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ كاشكى فرا نمي گرفتم فُلاناً فلان يعنى ابى را خَلِيلًا دوست و با وى دوستى نمي كردم و نزد مجاهد مراد شيطانست كه حامل عباد است بر مخالفت حق و بنا بر آنكه ظالم جنس است پس مراد هر خليلى است كه از راه حق و طريق هدى اضلال و اغواى صاحب خود كند و فلان كنايه از اعلامست هم چنان كه هن كنايه از اجناس است‏

 

8-تفسیر نمونه

سپس اضافه مى ‏كند كه اين ظالم بيدادگر كه در دنيايى از تاسف فرو رفته مى ‏گويد:" اى واى بر من كاش فلان شخص گمراه را دوست خود انتخاب نكرده بودم" (يا وَيْلَتى‏ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلًا) «1».
روشن است كه منظور از" فلان" همان شخصى است كه او را به گمراهى كشانده: شيطان يا دوست بد يا خويشاوند گمراه، و فردى همچون" ابى" براى" عقبه" كه در شان نزول آمده بود.
در واقع اين آيه و آيه قبل دو حالت نفى و اثبات را در مقابل هم قرار مى ‏دهد در يك جا مى‏ گويد:" اى كاش راهى به پيامبر ص پيدا كرده بودم" و در اينجا مى ‏گويد:" اى كاش فلان شخص را دوست خود انتخاب نكرده بودم" كه تمام بدبختى در ترك رابطه با پيامبر ص و قبول رابطه با اين دوست گمراه بود.

__________________________________________________
(1)" خليل" به معنى دوست خاص و صميمى گفته مى‏شود كه انسان او را مشاور خود قرار مى‏دهد، البته خليل معانى ديگرى نيز دارد كه در جلد چهارم صفحه 145 (ذيل آيه 125 سوره نساء) آورده‏ايم.

 

9-تفسير نور

اسلام براى دوستى وانتخاب دوست، سفارش‏هاى زيادى دارد و دوستى با افرادى را تشويق و از دوستى با افرادى نهى كرده است كه اين موضوع به بحث مستقلّى نياز دارد.
برخى از عنوان‏هاى فرعى موضوع «دوست و دوستى» به اين شرح است:
راه‏هاى شناخت دوست، مرزهاى دوستى، ادامه‏ ى دوستى، قطع دوستى، انگيزه‏ هاى دوستى، آداب معاشرت با دوستان و حقوق دوست، كه براى هر يك آيات و روايات بسيارى است و ما به گوشه‏ اى از آنها اشاره مى ‏كنيم:
* اگر در شناخت كسى به ترديد افتاديد، به دوستانش بنگريد كه چه افرادى هستند. «فانظروا الى خلطائه» «1»
* تنهايى، از رفيق بد بهتر است. «2»
* از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيدند: بهترين دوست كيست؟ فرمود: كسى كه ديدارش شما را به ياد خدا بيندازد، و گفتارش به علم شما بيفزايد و كردارش ياد قيامت را در شما زنده كند. «3»
* حضرت على عليه السلام فرمود: هنگامى كه قدرتت از بين رفت، رفقاى واقعى تو از دشمنان شناخته مى‏ شوند. «4»* حضرت على عليه السلام فرمود: رفيق خوب، بهترين فاميل است. «5»
* در حديث آمده است: دوستت را در مورد غضب، درهم، دينار و مسافرت آزمايش كن. اگر دراين آزمايش‏ها موفّق شد، دوست خوبى است. «6»

در شعر شاعران نيز درباره‏ى دوست و دوستى، بسيار سخن به ميان آمده و به معاشرت و همنشينى با دوستان خوب بسيار سفارش شده است؛
         همنشين تو از تو به بايد             تا تو را عقل و دين بيفزايد

و از همنشينى با دوستان بد مذمّت شده است، رفيق بد به مار خوش خط و خالى تشبيه شده است كه زهرى كشنده در درون دارد؛
         تا توانى مى‏گريز از يار بد             يار بد بدتر بود از مار بد

         مار بد تنها تو را بر جان زند             يار بد بر جان و بر ايمان زند

يا دوست بد به ابر تيره‏اى تشبيه شده است كه خورشيد با آن عظمت را مى‏ پوشاند؛
         با بدان منشين كه صحبت بد             گرچه پاكى تو را پليد كند

         آفتاب بدين بزرگى را             پاره‏اى ابر ناپديد كند

پيام‏ها:

  1. پشيمانى، دليل بر اختيار انسان است و اگر كسى مجبور بود، پشيمانى معنا نداشت. «يا لَيْتَنِي»
  2. دوستى‏هاى نامشروع امروز، فرداى خطرناكى دارد. «يا لَيْتَنِي» دوست در سرنوشت انسان مؤثّر است.
  3. دو دوستى در يك دل جا نمى‏ گيرد. (دوستى پيامبر و دوستى انسان گمراه) اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ ... لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلًا
  4. دوستان منحرف، عوامل شيطانند. «فُلاناً خَلِيلًا- وَ كانَ الشَّيْطانُ»

__________________________________________________

(1). بحار، ج 74، ص 197.
(2). بحار، ج 77، ص 173.
(3). تفسير قرطبى.
(4). غرر الحكم.
(5). غررالحكم.
(6). بحار، ج 74، ص 180.