ادعيه صحيفه سجاديه، تفسير آيات نوراني قرآن كريم

آثار بر جاي مانده از اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السّلام) به عنوان سندي جامع در تفسير آيات نوراني قرآن كريم و مديريت تفكر ديني ايفاي نقش نموده و جامعه اسلامي را به كاوشي دوباره در مسير هدايت الهي وا مي‌دارد‌. صحيفه سجاديه كه منبعي سرشار از معرفت ديني و شاهراهي مستحكم و مستمر براي پيوند ميان خلق و خالق است‌، با مضامين عالي و محتواي ژرف خود توحيد ناب در مقام خوف و رجاء را همواره پيش روي سالكان كوي طريقت قرار مي‌دهد.

وجود مبارك امام سجاد(علیه السلام) با اين دعاهاي نوراني چندين كار مثبت انجام داد و رابطه جامعه با قرآن را زنده كرد‌. شما وقتي اين ادعيه نوراني را بررسي مي‌كنيد‌، ملاحظه مي‌فرماييد كه غالب اين ادعيه صبغه تفسير قرآن دارد‌. يعني آيات قرآن را دارد معنا مي‌كند‌، و اين گزاره‌ها كه به صورت خبري است‌، آن را به ما تعليم مي‌دهد در جمله‌هاي انشائي كه با دعا از خداي سبحان بخواهيم‌.

هم با تفسير قرآن‌، قرآن را به ما نزديك مي‌كند‌، در دسترس ما قرار مي‌دهد و هم با دعا ما را به دامن قرآن مي‌كشاند كه آنچه را كه خدا گفت ما عمل بكنيم و صاحب آن بشويم‌. در بسياري از آيات كه اوصافي را خداي سبحان براي مومنان ذكر مي‌كند كه اينها به صورت جمله خبريه است‌، غالب آنها به صورت جمله انشائيه در ادعيه حضرت است‌. اين تبديل خبر به انشاء براي آن است كه دست ما را بگيرد و به راه ببرد و كسي كه اهل دعاست و مي‌خواهد به آن معارف قرآن كريم برسد‌، اين راهي لي الله است و در بستر صراط مستقيم‌.

اين سير اجمالي در صحيفه سجاديه است كه حضرت آيات را تفسير مي‌كند‌، اوّلاً؛ و گزاره‌هاي تفسيري را كه جمله خبريه است به صورت دعا كه جمله انشائيه است در مي‌آورد‌، ثانياً؛ به ما‌ مي‌فرمايد: اين مطالب را انشاء كنيد و از خدا بخواهيد‌، ثالثاً؛ كه شما بشويد مصاديق آن آيات الهي‌، رابعاً. اين مي‌شود وجود قرآني يك جامعه‌.

 

درود و صلوات خداوند بر مومنان در قرآن

در سوره مباركه احزاب ذات اقدس له بر پيامبرش درود فرستاد و فرمود: «انّ الله و ملاكته يصلّون علي النّبي» در همان سوره ذات اقدس له بر مومنين هم صلوات مي‌فرستد و مي‌فرمايد: «هو الّذي يصلّي عليكم و ملاكته ليخرجكم من الظّلمات الي النّور‌». خدا و ملائكه خدا بر شما صلوات مي‌فرستند تا شما را نوراني كنند‌. چه مقامي براي انسان هست‌، مخصوصاً عالمان ديني!
يك وقتي مرحوم خواجه نصير طوسي آنطوري كه مرحوم بحرالعلوم نقل مي‌كند در كلاس درس مطلبي را از سيد مرتضي نقل كرد و گفت: قال السّيد المرتضي و سپس ادامه داد: صلوات الله عليه‌. حاضران در مجلس درس مرحوم خواجه نصير يك مقدار تعجب كردند كه چطور خواجه نصير درباره سيد مرتضي مي‌فرمايد: صلوات الله عليه! مرحوم خواجه همانجا فرمود: كيف لايصلّي علي المرتض؟ چگونه ما بر كسي كه دين او عقيده او‌، اخلاق او مورد رضاي خداست صلوات نفرستيم؟! اين بيان ناظر به همين آيه دوّم سوره مباركه احزاب است كه فرمود: «هو الّذي يصلّي عليكم و ملاكته ليخرجكم من الظّلمات الي النّور‌». خداست كه مي‌گويد: اصلّي علي كذا‌، ملائكه است كه مي‌گويند : اللّهمّ صلّ علي كذا‌. اين كم مقامي نيست! ما با داشتن اين مقام‌ها كه اين سفره پهن است‌، اگر خداي ناكرده از اينها محروم بشويم، بدا به حال ما !

 

درود و صلوات امام سجاد (ع) بر پيروان انبياء

اين آيه را وجود مبارك امام سجاد كاملاً تحليل مي‌كند‌. شايد 2 ـ 3 صفحه درباره همين آيه به صورت دعا دارد بحث مي‌كند‌. به حسب ظاهر دعاست‌، امّا وقتي شما دقيقاً ملاحظه مي‌فرمائيد‌، مي‌بينيد كه حضرت دارد اين آيه را تفسير مي‌كند‌، يك ؛ بعد دست ما را مي‌گيرد‌، با جمله‌هاي انشائيه مي‌گويد اين خبر را انشاء كن و بخوان دو؛ تا برسيم‌، مصداق بشويم‌، سه‌.
دعاي چهارم صحيفه سجاديه درباره صلواتي است كه وجود مبارك امام سجاد(ع) نسبت به پيروان انبياء دارد بااين عنوان: الصلاه علي اتباع الرّسل ومصدّق يهم. اين عنوان دعا به ما مي‌فهماند كه آيه دوّم سوره مباركه احزاب مخصوص به امت مرحومه نيست؛ همه انبياء كه شاگردان اينها شدند‌، مشمول لطف خداي سبحان بودند و وجود مبارك امام سجاد هم كه خليفه الله است نسبت به شاگردان همه انبياء من لدن آدم لي خاتم دارد اظهار لطف مي‌كند‌.
پس معلوم مي‌شود انّ الله و ملاكته يصلّون علي النّبي‌، يعني يا ايها الآدم ! حكم اين است‌، يا نوح ! حكم اين است؛ يا داود‌، يا سليمان‌، يا ابراهيم‌، يا موسي‌، يا عيسي! حكم اين است‌، درباره رسول خاتم (ص) هم حكم همين است‌. ما از كجا مي‌فهميم اين آيه عام و مطلق است و همه را شامل مي‌شود ؟ به بركت دعاي امام سجاد كه اين دعا مفيد آن است كه اين آيه عام است‌، مطلق است و فراگير و گذشته و آينده را شامل مي‌شود.

 

درخواست درود بر مجاهدان راه خدا

آنها كه پيرو وحي‌اند دو گروهند‌. يك وقت است در حال هدنه و صلح پيرو وحي اند‌، آنها يك مقدار مشمول رحمتند‌. يك وقتي در موقع شبيخون و تهاجم فرهنگي و معارضه و مبارزه با دين، پيرو وحي‌اند‌. وجود مبارك امام سجاد اين گروه را بالصّراحه و بالختصاص ذكر مي‌كند و مي‌فرمايد: آنهائي كه عند معارضه الدّين قد علم كردند‌، دارند دين تو را ياري مي‌كنند و پيرو دين تواند‌، درود خدا بر آنها ! الآن شما مي‌بينيد يك عدّه‌اي كمر بستند به هتك حرمت ذات مقدّس رسول خدا! به جاي اينكه توبه كنند‌، يكي پس از ديگري همين هتك حرمت را گسترش مي‌دهند‌. هتك حرمت در اذهان تاثير رواني اش اين است كه اوّل آن جلال و شكوه را كم مي‌كند‌، بعد كاحد من النّاس مي‌شود ! در اين دعا آمده است كه: خدايا ! صلواتت را بر كساني نازل بكن كه عند معارضه الدّين قد علم كردند‌، دارند دين تو را ياري مي‌كنند و از آن پيروي مي‌كنند‌.

 

آثار صلوات الهي بر مؤمنان

وجود مبارك حضرت اين صلوات را توسعه مي‌دهد‌. گذشته از اينكه آن صلوات عام است و مطلق‌، من لدن آدم لي خاتم است؛ معنا مي‌كند كه صلوات خدا چه مي‌كند با آدم‌. يعني آيا فقط گناهان آدم را مي‌آمرزد ؟ آيا آدم را از جهنّم نجات مي‌دهد؛ يا نه‌، در جهات گوناگون اثر دارد؛ هم دفعاً‌، هم رفعاً‌، هم رفعتاً!

توضيح اينكه: انسان يا به جائي مي‌رسد كه سعي مي‌كند آلوده نشود‌، گناه نكند كه اين يك نورانيتي مي‌خواهد‌. اين نورانيت از بركت صلوات خدا پيدا مي‌شود؛ كه آدم زشتي گناه را احساس بكند‌، بدي خلاف را احساس بكند و گناه نكند‌. يا نه؛ اگر گناه كرد‌، توفيق آن را داشته باشد كه گناه آمده را دفع كند‌، يا توفيق دفع دارد كه گناه نكند‌، يا توفيق رفع دارد كه گناه آمده را بر طرف كند‌. يا نه‌، از حيطه گناه گذشته است و بالاتر از اينهاست؛ لكن با رفعت درجه همراه است‌، مي‌خواهد ترفيع درجه پيدا كند‌. رفعت درجه مال علماء است كه: «يرفع الله الّذين آمنوا منكم و الّذين اوتوا العلم درجات».
وجود مبارك امام سجاد(ع) در اين دعا اين صلوات را كه تفسير مي‌كند‌، عرض مي‌كند: خدايا! بر اينها صلوات بفرست: صلاهً تعص مهم عن معصيتك؛ كه اينها از يك عصمت نسبي برخور دارند‌. حالا عصمت مطلق را كسي توقع ندارد‌، مقدور او نيست؛ درباره غير معصومين يك عدالت كامل و يك عصمت نسبي متوقّع است و مقدور هم هست. كسي كه گناه نكرد‌، از عذاب مصون است‌، امّا در مورد ترفيع درجه مي‌فرمايد: و تفسح لهم في درجات جنّاتك. در درجات بهشت‌، منازل وسيعي به اينها عطا مي‌كند‌.

 

درخواست توحيد درخوف و رجاء براي مومنان

در خوف و رجاء هم اينها موحد باشند‌، طوري كه جز به تو اميد نداشته باشند و جز از تو نترسند‌. اينها را در خوف و رجاء موحد بكني ! اين نكته براي ما‌ها خيلي مهم است‌. قرآن كريم مهمترين شرطي كه براي مبلّغان اسلامي قرار مي‌دهد‌، اين است كه اينها در خوف و رجاء موحدند‌. در سوره مباركه احزاب كه مبلّغان الهي را مي‌ستايد‌، مي‌فرمايد: الّذين يبلّغون رسالات ربّهم و يخشونه و لايخشون احداً لاالله، آنان فقط از خدا مي‌ترسند‌.
اگر كسي در خوف موحد بود‌، يقيناً در رجاء هم موحد است‌. مهمترين شرط يك مبلّغ آن است كه جز از خدا نترسد‌، قهراً غير از خدا هم به احدي اميدوار نيست‌. اين توحيد در خشيت و رجاء، وصف رسمي مبلّغان الهي است كه انبياء اينچنين بوده‌اند‌. همين معنا را كه وصف رسمي مبلّغان است‌، وجود مبارك امام سجاد در آن دعا دارد كه خدايا اينها را كمك كن كه اينها فقط از تو هراسناك و به تو اميدوار باشند‌.

 

ترغيب امام سجاد(ع) به عمل براي آخرت

بخش ديگري از بركات اين صلوات آن است كه فرمود : و تزهّدهم في سعه العاجل.خدايا اينها را زاهد كن تا عمرشان را درباره چيزي كه مي‌گذرد صرف نكنند ؛ درباره چيزي كه مي‌ماند و به همراه اينها مي‌رود و يك عدّه‌اي را هم راهي اين راه مي‌كند‌، صرف بكنند. يك روحاني‌، يك عالم ديني با تاسيس حوزه علميه‌، با تدريس‌، با تاليف‌، با تصنيف‌، با تبليغ؛ چندين كار مي‌كند‌. او محصول كار خودش را پيشاپيش فرستاده و دنبال آن مي‌رود و كار او‌، او را رها نمي‌كند؛ يك‌ عدّه زيادي را هم به همراه مي‌برد‌، دو‌. اين طور نيست كه يك مدرسه ساختن‌، يا يك كتاب نوشتن‌، يا درس گفتن‌، يا تبليغ كردن كار ساده‌اي باشد؛ عدّه زيادي را هم راهي اين راه مي‌كند‌. فرمود: اينها هم به دنبال آن دارند مي‌روند‌.

اگر يك عدّه‌اي به نام عالمان دين، باقي‌اند‌، سرّ بقاء شان همين است: العلماء باقون ما بقي‌الدّهر. فرمود : اينها كار را براي متاع زود گذر نكنند ! كاري كه بايد رها بكنند و با دست تهي بروند‌، اين كار را نكنند! كاري انجام بدهند كه به همراه خودشان باشد‌، با دست پر بروند‌. آدم مي‌تواند محصول عمر خودش را با دست خودش ببرد! آن بقايا سايه كار اوست كه به ديگري مي‌رسد‌. امّا كسي كه براي دنيا كار كرده‌، هر چه كار كرده گذاشت و رفت‌. اين مثل آن متحرّكي است كه بعد از يك مدّتي مي‌پوسد‌.
اين حركت‌ها را گفتند دو قسم است ؛ شما مي‌بينيد يك اتوبوس ممكن است 20 سال‌، 30 سال حركت بكند‌، يك درخت هم 20 سال‌، 30 سال حركت مي‌كند‌. آن اتوبوس حركت مي‌كند‌، محصول كار خود را پشت سر مي‌گذارد‌. اين درخت كه حركت مي‌كند‌، محصول كار خودش را زير پاي خود نگه مي‌دارد‌، پايه خود قرار مي‌دهد‌. اين بعد از 30 سال ميوه دستش است‌، آن بعد از 30 سال آهن قراضه است و آن را مي‌اندازند دور!

يك وقت كسي عمرش را‌، جواني‌اش را به بازي مي‌گذراند؛ اين مثل اتوبوسي است كه بعد قراضه مي‌شود؛ يك وقت است به تحصيل علم مي‌گذراند‌، اين مثل شجره طيبه‌اي است كه: اصلها ثابت و فرعها في السّماء مي‌ماند‌. آن يكي حركتش را پشت سر گذاشته‌، اين يكي حركتش را زير پا مي‌گذارد‌، يعني پايه قرار مي‌دهد؛ روي همين حركت استوار است‌. عالمان دين اين جورند؛ اينكه فرمود: العلماء باقون ما بقي‌الدّهر؛ كلّ روزگار ممكن است زير و زبر بشود‌، ولي عالمان دين باقي‌اند براي اينكه معارف الهي از بين رفتني نيست : و تحبّب اليهم العمل للاجل. ببينيد همه اينها كه ما 2 ـ 3 سطر از اين عبارات نوراني آن حضرت را نقل كرديم‌، 2ـ 3 صفحه است ؛ بازگشتش به تفسير همين يك جمله است‌. فرمود: اين صلواتي كه خداي سبحان نسبت به مومنين دارد‌، يكي از بركاتش اين است كه عمل براي آخرت را محبوب اينها قرار مي‌دهد‌. اينها نه براي تكليف بلكه براي تشريف انجام مي‌دهند‌.

اين دعاها ابن طاووس‌ها را تربيت مي‌كند كه ابن طاووس مي‌گويد: من جشن تشريف دارم‌، نه مكلّف! خدا را شاكرم كه نمردم‌، و مشمول خطابات الهي شدم كه خدا مي‌فرمايد: يا ايها الّذين آمنوا كتب عليكم الصّيام ، اقيموا الصّلاه  و مانند آن‌. قبل از بلوغ ،خدا مرا مخاطب قرار نمي‌داد‌، چيزي از من نمي‌خواست؛ الآن مرا مخاطب قرار مي‌دهد‌، چيزي از من مي‌خواهد؛ اين چه شرفي بالاتر ؟! اين بياناتي كه مرحوم ابن طاووس و امثال ابن طاووس دارند‌، از اين ادعيه گرفته شده چون انس ايشان به ادعيه زياد بود‌.

تبيين علاقه‌ها و محبت‌هاي صادق و كاذب در قرآن كريم و تحبّب ا ليهم العمل للاجل؛ عمل براي آخرت را محبوب اينها قرار بدهي نه مورد تكليف‌. همه اينها ناظر به سوره مباركه حجرات است‌. در سوره آل عمران‌، زينت‌ها و محبوب‌هاي باطل را ذكر مي‌كند‌، در سوره حجرات محبوب‌هاي حق را ذكر مي‌كند‌. مي‌فرمايد: محبوب‌هاي باطل يا جماد است يا نبات است يا حيوان است يا انسان‌. انسان به غير خدا و به غير دين كه دل ببندد ؛ يا به دامداري‌، يا به كشاورزي يا به زرگري و بانكداري و امثال اينها يا به همجنس‌هاي خود دل مي‌بندد. از اين چهار تا بيرون نيست؛ يا جماد است يا نبات است يا حيوان است يا انسان‌. اين چهار تا را فرمود: اينها شهوتند‌، نه محبت!

در آيه معروف سوره مباركه آل عمران فرمود: «زين للنّاس حبّ الشّهوات» ؛ حبّ الشّهوات را تقسيم كرده به اقسام چهار گانه‌. «من النّساء و البنين» كه انسان است‌، «و القناطير المقنطره من الذّهب و الفضّه» كه جماد است‌، «و الخيل المسوّمه و الانعام» كه حيوان است‌، و الحرث كه كشاورزي است؛ ديگر از اين بيشتر كه نيست‌، كمتر هم نيست ! بعضي‌ها گرفتار هر چهار تا هستند‌، بعضي گرفتار سه‌، بعضي گرفتار دو‌، بعضي گرفتار يكي هستند‌. فرمود : اينها شهوت است‌، اينها » محبت » نيست! آن كه محبت است در سوره مباركه حجرات تبيين شده : «حبّب اليكم الايمان و زينه في قلوبكم».

آيا آدم عاقل به دنبال شهوت مي‌رود‌، يا به دنبال محبت ؟! شهوت در حيوانات هست‌، در گياهان هم هست! اين محبت است كه مخصوص انسان است و اجر رسالت است : «قل لااسئلكم عليه اجراً الاالمودّه في القربي». چيزي كه مي‌تواند مزد رسالت باشد‌، آدم اين را رها مي‌كند؛ آنوقت به دام چيز ديگر مي‌افتد؟! لذا وجود مبارك امام سجاد(ع) در اين بخش فرمود: تحبّب ا ليهم العمل للاجل‌، عمل براي آخرت را محبوب اينها قرار بده.

نويسنده: آيت الله جوادي آملي

منابع: 

روزنامه كيهان، شماره 20064