اعجاز تاريخي قرآن

چکيده

قرآن كتاب جاويدان است و جنبه هاي مختلفي از اعجاز را دارد كه اعجاز تاريخي يكي از آن ها است. از اين وجه در آثار دانشمندان مسلمان بيش تر با عنوان «اخبار غيبي» ياد شده است؛ در حالي كه رابطه اخبار غيبي و اعجاز تاريخي قرآن ، عموم و خصوص من وجه است.

بسياري از مواردي كه در اعجاز تاريخي قرآن بررسي مي شود، به امت هاي پيشين و تاريخ انبياء مربوط است. اين جنبه از اعجاز قرآن از اين جهت مي تواند نقشي مهم در روشنگري تاريخ انبياء و اثبات حقانيت قرآن و دين اسلام داشته باشد. پژوهش حاضر كه درآمدي بر اعجاز تاريخي قرآن است دسته بندي هايي از اخبار غيبي و اعجاز تاريخي قرآن در آثار دانشمندان مسلمان را بررسي و دو دسته اخبار غيبي از اقوام و حوادث گذشته و نيز اخبار غيبي از آينده را بيان و برخي نمونه ها را (مثل پيش گويي پيروزي روم بر ايران (روم/ 3ـ2) و نام «ملك» در سوره يوسف) ذكر مي كند.

مقدمه

قرآن، معجزه اي جاويدان است كه خداوند براي هدايت بشر فرستاده است (بقره/ 185).
قرآن در چند جا (بقره/23؛ يونس/ 38؛ هود/ 13؛ اسراء/88 ؛ طور/34ـ 33)، اعجاز قرآن را در قالب تحدي به رخ بشر مي كشد و اعلام مي كند كه اگر در وحياني بودن قرآن ترديد داريد، كتاب يا سوره اي مانند آن بياوريد.
اخبار غيبي از مهم ترين جنبه هاي اعجاز قرآن است كه مورد توجه دانشمندان مسلمان قرار گرفته است. مواردي از اين اخبار غيبي اخبار و پيش گويي هاي تاريخ را بررسي مي كند كه مي تواند حقّانيت و اعجاز قرآن را اثبات كند؛ البته در موضوع مباحث تاريخي قرآن، آثار بسياري نوشته شده است. برخي در اين نگارش ها از زاويه يك منبع تاريخي به قرآن نگريسته اند (بيومي مهران، دراسات تاريخيه من القرآن الکريم، ج1، ص38). پايان نامه اي نيز در مقطع ارشد با عنوان اعجاز تاريخي قرآن كريم سامان يافته است (نكونام، چکيده پايان نامه هاي قرآني، ج1، ص27ـ 28؛ مولاني نيا و هاشم زاده، آشنايي با پايان نامه هاي قرآني، ص 42)؛ اما مباحث بسياري از اين موضوع، قابل بحث و بررسي است؛ زيرا به اين بُعد از اعجاز قرآن، به دلايلي، كم توجهي شده كه يكي از آن ها گستره وسيع مباحث تاريخي است كه لازمه ورود به آن تسلط بر زبان و منابع اقوام و ملت هاي گوناگون است. اين موضوع آن گاه رخ مي نمايد كه در بررسي و مراجعه به آثار مفسران مورخاني چون طبري، ابن كثير و سيوطي، متوجه كم توجهي آنان به اين جنبه از اعجاز قرآن مي شويم (ر.ك. به: طبري، تاريخ طبري؛ و ابن کثير، البدايه والنهايه في التاريخ؛ سيوطي، تاريخ الخلفاء؛ حسن الحاضره في تاريخ ملوک مصر و القاهره. مباحث تاريخي قرآن را در دو قالب مي توان بررسي كرد:

الف) پيش گويي هاي تاريخي قرآن
ب) قصه ها و گزارش هاي تاريخي

داستان هاي انبيا و ملت هاي پيشين نيز داخل در مباحث تاريخي قرآن است و بدين خاطر عده اي از آن با عنوان «داستان تاريخي يا مستند» ياد مي کنند که تنها به نقل بي کم و کاست وقايع تاريخي مي پر دازد (بستاني، پژوهشي در جلوه هاي هنري داستان هاي قرآن، ج1، ص13)؛ البته در مورد اخبار غيبي و اعجاز تاريخي قرآن مطالب زيادي در تفاسير و كتب علوم قرآن و تاريخ آمده است كه در ادامه به آن ها اشاره خواهد شد.

 

مفهوم شناسي

الف: اعجاز

معجزه در لغت از ريشه «عَجُزَ» به معني پايان و بن يك چيز مي باشد (راغب اصفهاني، معجم مفردات الفاظ القرآن، ص334) و در قرآن نيز به همين معني (قمر/20ـ19) اشاره شده است. صاحب مقاييس اللغة اين کلمه را دارای دو اصل می داند که يکی بر ضعف و ديگری بر انتهای يک چيز دلالت دارد (ابن فارس، معجم مقاييس اللغة، ج4، ص232).
لغوی نكته سنج شيخ حسن مصطفوی اصل يگانه در ريشه اين واژه را به آن چه در برابر قدرت قرار مي گيرد، باز مي گرداند، پس «عجز» در انتهای يک چيز بدان علت است که ضعف بر آن غلبه می يابد و آن چيز شادابی و تحرک خود را از دست می دهد (مصطفوی، التحقيق فی کلمات القرآن، ج 8، ص 38).
با توجه به مطلب مرحوم مصطفوي، به نظر مي رسد معناي اصلي در اين ماده، ضعف است و معاني ديگر، به همين معنا برمي گردند؛ چنان كه برخي از محققان پنج معناي لغوي براي اين واژه ذكر نموده و بهترين وجه را، ضعف مي دانند (رضايي اصفهاني، پژوهشي در اعجاز علمي قرآن، ج1، ص58 ـ 57).
معجزه در اصطلاح تعريف هاي متعددي دارد، از جمله:
خواجه نصير الدين طوسي مي گويد:
«هو ثبوت ما ليس بمعتاد او هو نفي ما هو معتاد مع خرق العاده ومطابقه الدعوي»؛ «ثبوت چيزي كه عادي و رايج نبوده يا نفي چيزي كه رايج و عادي بوده است؛ به گونه اي كه خرق عادت و با ادعاي آورنده آن سازگاري داشته باشد» (حلي، کشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، ص 377).
معجزه اثبات چيزي يا نفي چيزي است كه معمولي نباشد؛ به صورت خارق عادت و مطابق مدعاي (پيامبر). سيوطي درتعريف اعجاز چنين بيان مي دارد:
«امر خارق العاده مقرون بالتحدي مصون عن المعارضة»؛ «امر خارق العاده اي كه با مبارزه طلبي همراه بوده و از معارضه مصون باشد». (سيوطي، جلال الدين، الاتقان في علوم القرآن، ص 4 و 3).
معجزه چيزي است كه خارق عادت است كه همراه تحدّي و حفوظ از معارض باشد. آيت الله خويي چنين مي گويد:
«ان ياتي المدعي لمنصب من المناصب الالهيه بما يخرق نواميس الطبيعه ويعجز عنه غيره وشاهد علي صدق دعواه»؛ «آنچنان چيزي كه مدّعي منصبي از مناصب الهي مي آورد كه با آن نواميس طبيعت را خرق مي كند و ديگران از آوردن آن ناتوان هستند و گواهي بر راستي ادعاي وي است» (خويي، البيان في تفسيرالقرآن، ص33).
معجزه آن است كه مدعي منصبي از مقامات الهي چيزي بياوري كه قوانين طبيعي را رعايت نكند و ديگران از آوردن آن عاجز باشند و گواه صدق مدعاي او باشد. بنابراين معجزه عبارت است از: چيزي كه مدعي منصب الهي (مثل پيامبر يا امام) مي آورد و طبق قوانين عادي طبيعت نيست؛ ولي طبق ادعاي شخص مدعي، واقع مي شود و به آن تحدي مي كند؛ در حالي كه ديگران از آوردن مثل آن عاجزند و اين مطلب شاهد صدق مدعي شود؛ اما اعجاز قرآن داراي ابعاد مختلفي است، مثل: اعجاز ادبي، اعجاز تشريعي، اعجاز در عدم اختلاف و... هر يك از آن ابعاد، اعجاز تاريخي قرآن است. مقصود از اعجاز تاريخي اخبار غيبي از حوادث اقوام گذشته يا پيش گويي از حوادث آينده است كه در قرآن آمده و بعد از مدتي روشن شده است كه آن خبرها درست است؛ اما اين اخبار با وسايل عادي عصر نزول قرآن قابل دسترسي نبود و قبل از آن نيز كسي اين اخبار را نگفته بود.
به عبارت ديگر اعجاز تاريخي قرآن نوعي رازگويي علمي است كه در دانش تاريخ بروز يافته است؛ از اين رو اعجاز علمي و اعجاز تاريخي قرآن هر دو زيرمجموعه اخبار غيبي قرآن قرار مي گيرند. از تعاريف بالا و تعاريف ديگر (ر.ك. به: رضايي اصفهاني، پژوهشي در اعجاز علمي قرآن، ج1، ص61ـ59) مي توان چنين نتيجه گرفت كه سه جهت در معجزه وجود دارد:
الف) جهت معجزه كننده (مدعيِ منصب الهي و تحدي كننده باشد و هدف اثبات امر محال نباشد).
ب) جهت معجزه (خرق عادت و گواه بر راستي ادعا باشد و از امور شرّ نباشد).
ج) جهت مردمي (بشر از آوردن آن ناتوان باشد) (رضايي اصفهاني، پژوهشي در اعجاز علمي قرآن، ج1، ص 63).

 

ب: تاريخ

گزارش هاي متعددي درباره واژه تاريخ بيان شده است. برخي اهل لغت مانند جواليقي آن را غيرعربي دانسته اند (جواليقي، المعرب، ص39) وعده اي چون جوهري آن را از ماده «الارخ» (به كسر و فتح همزه) مي دانند (جوهري، الصحاح، ج1، ص200). صولي به كاربرد واژه براي تعيين زمان توسط قيسيان و تميميان اشاره مي كند (صولي، ادب الكتاب، ص180) و اين نشان مي دهد كه تاريخ واژه اي عربي است؛ نه معرّبِ «ماه روز» فارسي؛ چنانكه حمزه اصفهاني و ابوريحان بيروني يادآور شده اند (اصفهاني، تاريخ سنّي ملوك الارض، ص8؛ بيروني، الآثار الباقيه عن القرون الخاليه، ص 29 و 30).
زبيدي هم ذکر نموده که اختلاف در عربي يا غيرعربي بودن تاريخ، مشهور است (زبيدي، تاج العروس من جواهرالقاموس، ج7، ص 226).
به نظر مي رسد غير دخيل بودن تاريخ قوي تر باشد؛ چنانكه دكتر جواد علي، مورخ معاصر عرب معتقد است تاريخ به معناي تعيين زمان براي عرب پيش از اسلام، مرسوم و شناخته شده بود و واژگان «وَرَّخَ ، أرَّخَ و توريخ» در عربي به كار مي رفت (جواد علي، المفصل في تاريخ قبل الاسلام، ج8، ص511).
معناي لغوي اين واژه، بچه گاو وحشي مي باشد و در وجه تشابه تاريخ با اين معنا گفته اند كه حدوث و پديد آمدن در هر دو كلمه به چشم مي خورد؛ تولد بچه گاو هم نوعي حدوث است و وقايع تاريخي نيز حادث اند (ابن منظور، لسان العرب، ج 3، ص4).
معاني مختلفي را كه در مورد «تاريخ» بيان شده است، مي توان در اعلام وقت يا بازشناساندن زمان كاري نسبت به مبدأيي كه بيانگر حادثه اي بزرگ است يا دوره اي معلوم ميان زمان حدوث دو رويداد و واقعه يا نهايت و غايت چيزي و وقت انجام كاري، جمع كرد.
«تاريخ» را در اصطلاح چنين تعريف كرده اند: معلوم نمودن احوال، محل تولد و وفات انبياء، امامان، وزراء، فرمان روايان، خلفاء، روايات،... و حوادث بزرگ مانند جنگ ها و فتوحات بر حسب زمان (سخاوي، الاعلان بالتوبيخ لمن ذم اهل التاريخ، ص17). به همين سبب كتب مشتمل بر اين حوادث و احوال همراه با تعيين زمان آن ها، تاريخ نام گرفته است.
در اهميت تاريخ و جايگاه آن، جداي از تأكيدها و بيان هاي قرآن (مانند: بقره/ 134؛ اعراف/ 34؛ رعد/ 11؛ آل عمران، 137؛ انعام/ 18 و... ن.ک. به: لابوم، ژول، تفصيل الآيات القرآن الحکيم، ص13و14) و پيامبراكرم(ص) و ائمه: (از جمله: اوليس لکم في آثار الاولين مُزدَجَر وفي آبائکم الماضين تبصره (نهج البلاغه، خطبه 99)؛ واعتبروا بما قد رايتم من مصارع القرون قبلکم (همان، خطبه 161) و...) همين بس كه برخي تاريخ را با توجه به روايت مشهور «العلم علمان: علم الابدان وعلم الاديان» تشبيه به علم طب كرده اند: البته با توجيه خاصي كه ارايه نموده اند (زرين كوب، تاريخ در ترازو، ص 11).

 

قرآن و تاريخ

تاريخ از جمله مباحثي است که در آيات قرآن اشاره هايي به آن شده است. قرآن کتاب هدايت و ايجاد تغيير مطلوب در انسان است و اين تغيير مطلوب عبارت است از: «يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» (بقره/257)، که دو جنبه دارد:
1. محتواي عمل تغيير که جنبه الهي، آسماني و وحياني دارد.
2. تغييري که به دست پيامبر اکرم(ص) و اصحابش انجام شده است.
زماني که جنبه دوم تغيير در عرصه تاريخي بررسي مي شود، عملي انساني است؛ بنابراين قوانين و ضوابط تاريخي برآن حاکم مي شود، پس هنگامي که قرآن از نگاه مردم سخن مي گويد، جنبه دوم عمل تغيير را بررسي مي کند. نمونه اين مسئله را در ماجراي جنگ احد که واقعه اي تاريخي است، مي توان مشاهده نمود (صدر، سنت هاي تاريخي در قرآن، ص 114ـ112).
درباره اين وجه از اعجاز قرآن، رواياتي وارد شده كه بيانگر وجود اخبار ـ اعم از تاريخي و غير آن ـ در قرآن است كه از برخي از اين روايات مي توان اخبار تاريخي را برداشت كرد:
«عن رسول الله(ص): كتاب الله تعالي فيه نبأ من قبلكم وخبر ما بعدكم وحكم ما بينكم» (ابن عطيه اندلسي، المحرر الوجيز في تفسير الکتاب العزيز، ج1، ص36)؛ «در كتاب الهي اخبار قبل از شما و بعد از شما و داوري بين شما آمده است».
«عن اميرالمومنين7: ذلك القرآن فاستنطقوه ومن ينطق ولكن اخبركم عنه: ألا إن فيه علم مايأتي والحديث عن الماضي ودواء دائكم ونظم مابينكم». (صبحي صالح، نهج البلاغه، خ 158)؛ «اين قرآن است پس آن را به نطق درآوريد و چه كسي را به نطق درآورد؛ ولي من خبر مي دهم از آن كه در آن اخبار آينده و گذشته و داوري درد شما و نظم و نظام شماست».
«عن ابوعبدالله7: ان العزيزالجبار أنزل عليكم كتابه وهو الصادق البار، فيه خبر من قبلكم وخبر من بعدكم وخبر السماء و الارض ولوأتاكم من يخبركم عن ذلك لتعجّبتم». (كليني، كافي، ج4، ص 597)؛ «خداي عزيز جبار كتابي براي شما نازل كرده، در حالي كه راستگو و نيكو است. در آن اخبار پيشينيان و آيندگان و اخبار آسمان و زمين است و اگر كسي از آن به شما خبر دهد، تعجب مي كنيد».
در مورد تاريخ در قرآن، دسته بندي هايي ايجاد شده كه برخي از آن ها از تسامح نيست يا در برخي از آن ها بين قصص انبياء و داستان هاي قرآن و مباحث و گزارش هاي تاريخي با پيش گويي هاي تاريخي آميختگي صورت گرفته است؛ در حالي كه به نظر مي رسد بين قصص و مباحث تاريخي و پيش گويي هاي آن، رابطه عموم و خصوص من وجه برقرار باشد، چنان كه برخي بين قصص و گزارش هاي تاريخي و اساطير از دو جنبه كيفيت طرح وقايع و ناقل خبر، تفاوت قايل شده اند (اشرفي، مقايسه قصص در قرآن و عهدين، ص121ـ 118).

 

پيشينه و نمونه ها

اخبار غيبي همواره در كتاب هاي دانشمندان اسلامي مورد توجه ويژه بوده؛ هرچند تا دوره معاصر از لفظ «اعجاز تاريخي» كمتر استفاده شده است. قاضي ابوبكر باقلاني، اخبار قرآن را به دو دسته تقسيم مي كند:
1. اخباري كه هيچ راهي براي بشر در آگاهي از آن ها وجود ندارد. اخبار غيبي زمان پيامبر اكرم(ص) در اين قسم جاي مي گيرد، مانند: سوره توبه/ 33 و 88؛ آل عمران/12 و 61؛ انفال/ 7؛ فتح/161؛ روم/4ـ1؛ قمر/45؛ فتح/27؛ نور/ 55.
2. آن چه پيامبر از قصص و اخبار كتب گذشته آورده است، مثل قصه ابراهيم، نوح و...، مانند: عنكبوت/48؛ قصص/44 و 46؛ هود/ 49 (باقلاني، اعجاز القرآن، ص 65ـ62 و 87 ـ85). سيد مرتضي در اثر خود، نظر قائلان انحصار اعجاز قرآن در اخبار غيبي را رد مي كند. (شريف مرتضي، الموضح عن جهه اعجازالقرآن (الصرفه)، 124ـ 116). زركشي در وجوه دوازده گانه اعجاز قرآن سه وجه زير را در اخبار قرآن مي شمارد:
1. اخبار غيبي از آينده، مانند: فتح/ 16 و 27؛ قمر/ 45؛ نور/ 55؛ روم/ 3.
2. اخبار از قصص اولين و متقدمان، مانند: هود/ 49.
3. اخبار از ضماير افراد بدون ظهور قول يا فعلي توسط آن افراد، مانند: سوره انفال/ 7؛ مجادله/ 8؛ آل عمران/122 (زركشي، البرهان في علوم القرآن، ج2، ص 228). قرطبي ده مورد را در وجوه اعجاز قرآن، بيان مي كند كه دو قسم آن عبارت اند از:
1. اخبار از اموري كه از ابتداي دنيا تا وقت نزول قرآن وجود داشته اند، مانند قصص انبياء و امم گذشته.
2. اخبار از غيب كه در آينده واقع مي شوند و جز با وحي نمي توان به آن دست يافت، مانند: فتح/27؛ نور/ 55؛ انفال/ 7؛ روم/1ـ 4 (قرطبي، الجامع لاحکام القرآن، ج1، ص53 ـ 54).
به نظر مي رسد که منظور از غيب در اين نوع طبقه بندي ها چيزي پنهان از حواس ظاهري است؛ همان گونه که برخي از ميان معاني غيب، معني پيش گفته را بهترين معنا مي دانند (انصاري زنجاني، ملاحم القرآن، ص 7).
در قسم دوم اخباري كه قرطبي ذكر كرد، پس از گذشت زمان آن واقعه و رويداد ، مي توان آن را جزو وقايع تاريخي قرار داد. كه بعد از اثبات، اعجاز تاريخي نام مي گيرد.
علامه مجلسي دو دسته از اخبار غيبي قرآن را بيان كرده است شامل اخبار غيبي گذشته و آينده مي شود (مجلسي، بحارالانوار، ج17، ص 224).
رشيد رضا ضمن بيان وجوه هفت گانه اعجاز، يكي از وجوه را اخبار غيبي شمرده است كه شامل قصص انبياء ، اخبار غيبي عصر نزول قرآن (مانند: روم/1ـ 5؛ فتح/15، 16و27؛ حجر/ 29؛ مائده /67؛ نور/ 55 و انعام/ 65) و مسايل تاريخي كه براي بشر مجهول است (رشيد رضا، المنار، ج1، ص 203، 204 و 210).
رشيد رضا در ذيل آيه مذکور مي گويد:
«لفظ عذاب در اين آيه نکره آمده و عموم از آن به دست مي آيد و اين که عذاب را به صورت مبهم بيان داشته، به خاطر حکمت است و حکمت چنين ابهامي در اين آيه، انطباق معني آن لفظ با آن چيزي است که در آينده به وجود مي آيد، يا براي مردم کشف مي شود».
وي چنين ادامه مي دهد:
«تفسير اين آيه در زمان کنوني، جنگ اروپاست که زير دريايي ها و هواپيما هاي جنگي از پايين و بالا آتش مي گسترانند. وي تفسير آيه را چنين بيان مي كند: «ولا شک في ان دلالة الآية علي هذه المخترعات مراد» (رشيدرضا، المنار، ج7، ص 491 و 492)
البته اين برداشت و تطبيق قابل بررسي است.
علامه بلاغي در مورد اعجاز تاريخي مي گويد:
«لانقول بذلك بمحض اخباره عن الحوادث الماضية والامم الخالية».
سپس مثال هايي براي اخبار غيبي قرآن ذکر مي کند از جمله آيات حجر 96ـ94؛ صف/ 9؛ روم/ 5ـ1؛ و مسد (بلاغي، آلاءالرحمن في تفسير القرآن، ج1، ص 41ـ37). اين كه مرحوم علامه بلاغي، صرف خبر دادن قرآن از اخبار امت هاي پيشين را دليل اعجاز نمي داند، به خاطر تسلط ايشان بر مباني و كتب مقدس يهود و مسيح است؛ چنان كه اين مطلب از آثار ايشان، همچون «الرحلة المدرسية» و «الهدي الي دين المصطفي» به روشني به دست مي آيد؛ يعني اخبار از امت هاي پيشين هنگامي اعجاز تاريخي است كه آن خبر را كسي يا كتابي قبل از قرآن بيان نكرده باشد؛ اما اگر اخبار تارخي قرآن مثل تاريخ انبياء و امت هاي پيشين، در تورات و انجيل آمده باشد، اعجاز قرآن به شمار نمي آيد؛ البته سخن وي در مورد اخبار انبياء و امت هاي پيشين است؛ نه پيش گويي هاي تاريخي قرآن؛ چنان که در قسمت نمونه ها خواهد آمد. شهرستاني اعجاز تاريخي را در بخش انواع مغيبات بيان كرده است (شهرستاني، المعجزه الخالده، ص 108ـ95).
آيت الله خويي به آن دسته از اخبار غيبي قرآن كه واقع شده اند، اشاره مي نمايد و مي گويد تمام آن ها درست بوده اند و براي دريافت اين اخبار غيبي، راهي جز وحي و نبوت نيست. وي به چند آيه زير اشاره مي كند:
1ـ «وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللّهُ أَن يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ»؛ (انفال/7) «و (به ياد آوريد) هنگامى كه خدا به شما، يكى از دو گروه [=كاروان تجارى قريش، يا لشكر آنان‏] را وعده داد، كه آن براى شما باشد؛ و آرزو مى‏كرديد كه [گروه] غيرمسلّح براى شما باشد؛ و[لى‏] خدا مى‏خواهد حق را با كلماتش (= وعده‏هايش) تثبيت كند و دنباله‏ى كافران را قطع سازد».
2ـ «فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ، إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ، الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ»؛ (حجر/ 96ـ94) «و آنچه را كه (بِدان) فرمان داده شده‏اى آشكار كن و از مشركان روى برتاب، [چرا] كه ما تو را (از شرّ) مسخره كنندگان، كفايت مى‏كنيم، (همان) كسانى كه معبود ديگرى با خدا قرار مى‏دهند؛ و[ لى‏] به زودى خواهند دانست».
3ـ «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى‏ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»؛ (صف/9) «او كسى است كه فرستاده‏اش را با هدايت و دين حق فرستاد، تا آن را بر همه‏ى دين‏[ها]پيروز گرداند،وگرچه مشركان ناخشنود باشند».
4ـ «غُلِبَتِ الرُّومُ، فِي أَدْنَى‏ الْأَرْضِ وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ»؛ (روم/3ـ2) «(سپاه) روم در نزديك‏ترين سرزمين شكست خورد، و[لى‏] آنان بعد از شكستشان در [ظرف‏] چند سال به‏زودى پيروز خواهند شد».
5ـ «أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُنتَصِرٌ، سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَيُوَلُّونَ الدُّبُرَ»؛ (قمر/ 45 ـ 44) «يا مى‏گويند: «ما جماعتى پيروزيم.»؟!، به زودى جماعت (آنان) شكست مى‏خورد و با عقب‏گرد روى برمى‏تابد».
6ـ سوره مسد (خويي، البيان في تفسير القرآن، ص 70ـ67).
علامه طباطبايي اخبار غيبي را دو دسته نموده:
1. اخبار از قصص انبياء و امت هاي پشين، مانند: هود/ 49؛ يوسف/ 102؛ آل عمران/ 44؛ مريم/ 34.
2. اخبار از حوادث آينده، مانند: روم/ 3ـ2؛ فتح/15و27؛ مائده/70؛ حجر/ 9. وي آيات مربوط به ملاحم (همچون: انبياء/ 97ـ95؛ نور/ 55؛ انعام/65؛ حجر/19 و22؛ نبأ/7) را در اين قسم جاي مي دهد ( طباطبايي، الميزان في تفسيرالقرآن، ج1، ص 64ـ65). برخي از محققان خبرهاي قرآني را سه دسته كرده اند:
1. اخبار مربوط به آينده اسلام و مسلمانان.
2. اخبار مربوط به آينده مسلمانان، همچون فتح مكه و ماجراي شكست ايران از روم.
3. اخبار مربوط به آينده معاندان. (دراز، النبا العظيم نظرات جديدة في القرآن، ص57ـ45).
با پژوهش بيش تر در قرآن، مي توان گفت كه اين دسته بندي صحيح به نظر نمي رسد؛ زيرا مي توان موارد ديگري از اخبار را برشمرد که در اين نوع دسته بندي ها جاي نمي گيرد؛ آن گونه که انصاري زنجاني در اثر خويش موارد بسياري از اين اخبار را در قالب طبقه بندي هاي بيش تر ارايه كرده است (انصاري زنجاني، ملاحم القرآن، ص 10 به بعد).
يوسف حاج احمد اعجاز غيبي قرآن را در آيات مربوط به غزوه بدر، مرگ ابي لهب، حفاظت پيامبر اكرم(ص) از توطئه قتل ايشان، فتح مكه، فتح قسطنطنيه، هلاك قيصر و كسري و... بررسي كرده است (حاج احمد، موسوعه الاعجاز العلمي في القرآن الکريم والسنه المطهره، ص40ـ20) وي اعجاز تاريخي قرآن را در ماجراي طوفان نوح هم بررسي و با تورات و انجيل تطبيق كرده است (همو، ص 58ـ41).
دكتر مصطفي مسلم اعجاز غيبي قرآن را سه دسته كرده است :
1. غيب گذشته: بيشتر به اعجاز قصصي قرآن اختصاص دارد.
2. غيب حاضر: به دو دسته از آيات نازله در شأن يهود و شأن منافقان اشاره نموده است و در ضمن اين دسته از آيات، اشاراتي به اعجاز تاريخي قرآن، مانند آيات 4ـ1 روم، 55 نور، سوره مسد، فتوحات اسلامي و... مي نمايد.
3. غيب آينده (دكتر مصطفي مسلم، مباحث في اعجاز القرآن، 288ـ259).
علاء الدين مدرس به بيان اعجاز تاريخي قرآن در اشاره به تاريخ گذشته مي پردازد و داستان موسي و فرعون را ذكر مي كند ( مدرس، مباحثي پيرامون قرآن، ص 78ـ71).
وي در فريدة پنجم اثر خويش، به پيش گويي هاي قرآن اشاره و جنگ ايران و روم ، سوره مسد، حروف مقطعه و بيانگر بودن آن ها نسبت به وقايع مهم با توجه به حروف ابجد و... را به عنوان نمونه هاي از پيش گويي هاي قرآن يادآور مي شود (همو، ص 106ـ87).
ضيايي بيگدلي، اعجاز قرآن را از منظر اخبار غيبي سه قسم مي داند:
1. اخبار مربوط به وجود مبدأ غيبي عالم.
2. اخبار مربوط به حوادث گذشته.
3. اخبار علمي قرآن (ضيايي بيگدلي، قرآن کريم و دلايل اعجاز آن، 278ـ 275). علامه معرفت اخبار غيبي قرآن را در سه دسته طبقه بندي كرده است:
1. غيب گذشته، مانند: مريم و زكرياء، يوسف و برادران، نوح.
2. غيب حاضر، مانند: آيات نازله در شأن يهود و آيات نازله در شأن منافقان.
3. غيب آينده، مانند: تحدي قرآن، پيروزي اسلام، بر كفر، ماجراي ابولهب و... (معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج 6، ص 210 ـ 186).
در پژوهشي ديگر اعجاز تاريخي چنين ترسيم شده است: قرآن از اخبار غيبي (تاريخي) خود جز به چند مورد محدود اشاره نكرده است (الشيخ الركابي، السنن التاريخيه في القرآن المجيد، ص 22ـ20).
رويكردهاي اخبار غيبي در قرآن
در مورد اخبار غيبي قرآن مرتبط با تاريخ، بايد توجه كرد که قرآن به طور كلي در پي دو هدف بوده است:
1. پيش گويي تاريخي: با عنايت به پيوند اين پيش گويي به منبع وحي، کاملاً قابل اطمينان است و پس از وقوع اين پيش گويي تاريخي، عنوان اعجاز تاريخي را به خود مي گيرد؛ چنان که برخي در بررسي مباحث تاريخي قرآن، به اين موضوع اشاره نموده و چنين پيش گويي هايي را در جهت اهداف تربيتي قرآن دانسته اند، مانند پيش گويي جنگ ايران و روم با پيروزي روم، فتح مکه. (جعفري، بينش تاريخي قرآن، ص 61ـ55). براي مثال دكتر محمد علي رضايي اصفهاني در تفسير قرآن مهر برخي آيات را از اعجاز غيبي و تاريخي مي شمارد؛ از جمله آيات آغازين سوره روم: «غُلِبَتِ الرُّومُ، فِي أدْنَى الأرْضِ وَهُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ، فِي بِضْعِ سِنِينَ للَّهِ الأمْرُ مِنْ قَبْلُ وَمِنْ بَعْدُ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ المُؤْمِنُونَ»؛ (روم/4ـ2)، «(سپاه) روم در نزديك‏ترين سرزمين شكست خورد؛ و[لى‏] آنان بعد از شكستشان در [ظرف‏] چند سال به زودى پيروز خواهند شد. كار[ها] قبل از (آن شكست) و بعد از (اين پيروزى)، فقط از آنِ خداست؛ و در آن روز، مومنان از يارى الهى (و پيروزى ديگرى) شاد مى‏شوند».

 

شأن نزول

حكايت شده است كه هنگام حضور پيامبر(ص) در مكه، جنگى ميان ايرانيان و روميان (دو ابرقدرت آن عصر) واقع شد و ايرانيان پيروز شدند.
آيات فوق فرود آمد و پيش‏گويى كرد كه روميان در آينده‏اى نزديك پيروز مى‏شوند. اين واقعه پس از چند سال به وقوع پيوست و بار ديگر حقّانيّت پيامبر(ص) و قرآن اثبات شد. (ر.ك. به: واحدي، اسباب النزول، ص354؛ نمونه بينات، ص610؛ شان نزول آيات، ص436، طبرسي، تفسير مجمع البيان، حويزي، تفسير نورالثقلين، رازي، تفسير ابوالفتوح رازى، فخر، تفسير و برخى تفاسير ديگر نيز اين شأن نزول را آورده‏اند؛ هرچند كه برخى جزئيات حادثه (مثل ترجيح روميان مسيحى بر ايرانيان زردشتى، جاى بحث دارد؛ با آن كه هر دوگروه مشرك بودند) و تطبيق حادثه بر سال‏ها دقت بيش‏ترى مى‏طلبد).
يكى از جهات اعجاز قرآن همان پيش‏گويى‏هاى تاريخى و اخبار غيبى آن است و آيه‏ فوق را از اين موارد شمرده‏اند (مكارم، تفسير نمونه، ج16، ص365)؛ چرا كه قرآن با تأكيدهاي متعدد به طور قاطع پيش‏گويى مى‏كند كه روميان پس از شكست، به زودى پيروز مى‏شوند و حتى حدود سال‏هاى آن را پيش‏بينى مى‏كند؛ اين كه اين پيش گويى پس از چند سال به وقوع پيوست.
پيش‏بينى پيروزى قدرت‏هاى بزرگ، آن هم در عرض چند سال كوتاه و پس از شكستى سنگين، كارى دشوار است و با علم عادى ممكن نيست و حتى كارشناسان سياسى و نظامى نيز در اين موارد با احتياط سخن مى‏گويند. دولت ايران و روم در عصر پيامبر(ص) دو ابرقدرت بزرگ جهان به شمار مى‏آمدند و پادشاه ايران «خسرو پرويز» و پادشاه روم «هرقل» بود و جنگى بيست و چهار ساله بين آنان در گرفت. نخست سپاه ايرانيان به سردارى «شهربراز» و «شاهين» به قلمرو روم شرقى حمله كردند و آنان را به سختى شكست دادند؛ به طورى كه منطقه شامات، مصر و آسياى صغير را تصرف كردند.
اين شكست در حدود سال 616 ميلادى (حدود سال ششم يا هفتم هجرى) رخ داد (تولد پيامبر در سال 571 ميلادى و بعثت او در سال 610 ميلادى بود‏)، سپس پادشاه روم درسال 622 ميلادى تهاجم خود را به ايران آغاز كرد و ايران را ظرف شش سال شكست داد (مكارم، تفسير نمونه، ج16، ص369)؛ بنابراين، شكست ايرانيان در حدود سال‏هاى اول تا ششم هجرى بود و صلح حديبيه نيز در سال ششم هجرى واقع شد. محل درگيرى سپاه ايران و روم و مكان شكست روميان، در شمال جزيرة العرب در سرزمين شام، نزديك محل سكونت مردم مكه بود. برخى مفسران نيز احتمال داده‏اند كه اين مكان نزديك‏ترين‏ نقطه‏ مرزى ايران و روم بود كه شكست روميان در آن نقطه اهميت بيش‏ترى داشت؛ چرا كه اگر كشورى در نقطه مرزى و محل قوّت خود شكست بخورد، به زودى قادر به جبران شكست نخواهد بود (ر.ك.به: طباطبايي، الميزان، ج16، ص361). در اين صورت پيش‏گويى پيروزى روميان اهميت بيش‏ترى مى‏يابد.
برخى از محققان نيز اين بخش از آيه را يكى از موارد اعجاز علمى قرآن دانسته‏اند؛ چراكه محققان علم جغرافيا دريافته‏اند گودترين و پايين‏ترين منطقه روى زمين «بحر الميت» (منطقه‏اى نزديك فلسطين) است كه جنگ ايران و روم در آن واقع شد و قرآن با تعبير «ادنى الارض» (پايين‏ترين و پست‏ترين سرزمين) (واژه‏ «ادنى» به معناى «نزديك‏تر» و نيز به معناى« پست و پايين‏تر» به كار رفته است) به آن اشاره كرده است. (گلستان قرآن، ش176، ص51، به گزارش ايكنا به نقل از خبرگزارى «المحيط». اين مطلب مى‏تواند يكى از شگفتى‏هاى علمى قرآن باشد؛ اما با توجه به اين كه واژه «ادنى» به دو معنا به كار رفته است و مطلب علمى ادعا شده نيز براى ما به طور قطعى ثابت نشده اند، نمى‏توان به طور قطعى گفت كه اين مطلب اعجاز علمى قرآن است).
«بِضْع» به معناى زمانى حدود سه تا نه سال است برخى نيز زمان 3 تا 10 و 1 تا 9 و 6 تا 9 را گفته‏اند (مكارم، همان، ج16، ص362).) پيش‏بينى قرآن به صورت حدودى است؛ چرا كه جنگ‏هاى آن عصر چند سال طول مى‏كشيد و در طول جنگ و پس از فراز و نشيب‏ها معلوم مى‏شد چه كسى شكست خورده است. در اين آيات بيان شده است كه مؤمنان هنگام پيروزى روميان خوشحال خواهند بود. اين خود پيش‏گويى ديگرى در اين آيات است؛ چرا كه هنگام پيروزى روميان، صلح حديبيه واقع شد كه پيروزى بزرگى براى مسلمانان بود و آنان شادمان بودند.
اين احتمال نيز هست كه شادى مسلمانان به خاطر تحقّق پيش‏گويى قرآن و اثبات حقانيّت آن باشد (مكارم، همان، ج 16، ص363). برخى نيز احتمال داده‏اند خوشحالى مسلمانان به خاطر پيروزى توحيد بر شرك بود؛ ولى اين بعيد است چون ايرانيان و روميان هر دو مشرك بودند (رضايي، تفسير قرآن مهر، ج 16، ص 125ـ123). در شان نزول آيات ابتدايي سوره روم چنين وارد شده است:
مشركان و بت پرستان مكه بر مسلمانان طعنه مي زدند كه ملت روم كه اهل كتاب بود و آيين آسماني داشت، از ملت فارس كه مشرك بود، شكست خورد؛ ما نيز بر شما مسلمانان پيروز خواهيم شد. در مورد اين آيات روايات ديگري نيز وارد شده است كه به شرط بندي و قمار با مشركان اشاره دارد (طبري، تفسير، ج21، ص16ـ11؛ رازي، تفسير الكبير، ج 25، ص84 و 85 ؛ ابن كثير، تفسير القرآن العظيم،ج3، ص426ـ422؛ طوسي، التبيان في تفسيرالقرآن، ج8، ص228؛ طبرسي، مجمع البيان، ج4، ص460) كه توسط علامه طباطبايي نقد شده است (طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج16، ص164ـ163؛ نيز ر.ك. به: فضل الله، تفسير من وحي القرآن، ج18، ص97ـ 96).
از نكات قابل توجه آيات مطلبي است كه علامه شعراني بيان مي كند:
«غلبه فارس بر روم 616 م و غلبه روم در سال 624 م بود كه شكست قطعي بر لشكر (خسرو) پرويز وارد آمد و پيوسته سپاه روم پيش مي رفتند تا در 628 م به نزديك مداين رسيدند. علت آنكه عدّه «سنين» را به تعيين ذكر نفرمود، آن است كه در اين گونه جنگ ها ميان دولت هاي بزرگ، غلبه و مغلوبيت تدريجي است» (كاشاني، تفسير كبير منهج الصادقين، ج 7، ص 183).
كلام مرحوم علامه شعراني، كلامي استوار است؛ زيرا مورخان به وقوع جنگ هاي بسيار ميان ايران و روم اشاره نموده اند كه در شكست هاي ايران در سال هاي آخر اين جنگ ها، ضربات هولناكي بر ايران وارد آورد (سن، ايران در زمان ساسانيان، ص645).
نكته قابل توجه در سوره اين است كه با حروف مقطعه آغاز شده و برخلاف اغلب سوره هايي كه با حروف مقطعه شروع شده اند، آيه پس از حرف مقطعه، سخني از عظمت قرآن به ميان نياورده است، بلكه سخن از شكست روميان و پيروزي آن هاست؛ اما با دقت روشن مي شود كه اين آيات نيز بيان عظمت قرآن است؛ زيرا اين خبر مربوط به اخبار غيبي و اعجاز تاريخي قرآن است (رازي، التفسير الكبير، ج25، ص84 و 85؛ مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 16، ص 360 و 361). دكتر محمد علي رضايي اصفهاني نيز در مورد آيه 27 سوره فتح در تفسير قرآن مهر مي نويسد:
«لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَاتَخَافُونَ فَعَلِمَ مَالَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِن دُونِ ذلِكَ فَتْحاً قَرِيباً»؛ (فتح/ 27)، «به يقين، خدا به فرستاده‏اش، در خواب، به حق راست گفت كه اگر خدا بخواهد، قطعاً، با امنيت وارد مسجدالحرام مى‏شويد، در حالى كه سرهايتان را تراشيده و (يا) كوتاه كرده‏ايد (و از كسى) نمى‏ترسيد؛ و (خدا) مى‏دانست آنچه نمى‏دانستيد؛ و جز اين، پيروزى نزديكى (براى شما) قرار داده است».

 

شأن نزول

پيامبر(ص) در مدينه خواب ديد كه به اتفاق يارانش براى انجام مراسم عمره، وارد مكه مى‏شود و اين خواب را براى اصحاب خود بيان كرد و همه خوشحال شدند و گروهى تصور كردند اين خواب درهمان سال ششم هجرى تحقق خواهد يافت. هنگامى كه مشركان در حُديبيّه مانع ورود مسلمانان به مكه شدند، اين گروه در مورد صحّت خواب پيامبر(ص) به ترديد افتادند و پيامبر(ص) گفت: مگر من به شما گفتم كه اين رؤيا همين امسال تحقق مى‏يابد؟! آيه فوق هنگام بازگشت مسلمانان به مدينه، فرود آمد و تأكيد كرد كه رؤياى پيامبر(ص) صادق است و قطعاً در آينده تحقق مى‏يابد (نمونه بينات، ص734 و 735).
رؤياى پيامبر(ص) يكى از اقسام وحى است و اجراى آن بر عهده‏ پيامبر(ص) است؛ همان گونه كه در مورد ابراهيم و اسماعيل نيز اتفاق افتاد (در مورد رؤيا ر.ك. به: صافات/ 102؛ يوسف/ 4 به بعد).
اين آيه يكى از پيش‏گويى‏هاى اعجازآميز قرآن است؛ زيرا با تأكيد زياد، به مسلمانان وعده مى‏دهد كه خواب پيامبر(ص) در مورد داخل شدن شما به مسجد الحرام تحقق مى‏يابد و اين كار با كمال امنيت انجام مى‏گيرد. طبق پيش‏گويى قرآن اين عمره در سال بعد، (ذى القعده‏ سال هفتم هجرى) انجام گرفت و به «عُمرة القضا» مشهور شد؛ زيرا قضاى عمره‏ سال قبل به شمار آمد كه در اثر ممانعت مشركان انجام نشده بود.
مقصود از «فتح قريب» همان پيروزى مسلمانان درجنگ خيبر بود كه با فاصله كمى از صلح حديبيه، اتفاق افتاد و يهوديان اطراف مدينه كاملاً سركوب شدند. برخى مفسران فتح قريب را همان صلح حديبيه مى‏دانند؛ ولى اين مطلب بعيد است؛ چون فتح خيبر فاصله كم‏ترى با تحقق عينى اين خواب داشت و در آيه 18 سوره فتح هم بدان اشاره شد (مكارم، تفسيرنمونه، ج22، ص104؛ تفسير قرآن مهر، ج19، ص 226).
2. گاهي هدف قرآن، بيان سرگذشت امت هاي پيشين است که در اين زمينه نيز اعجازهاي تاريخي وجود دارد. مباحث باستان شناسي به ياري اين بُعد شتافته است و مي تواند راه گشاي مناسبي براي کشف اعجازهاي تاريخي قرآن باشد. اين مطلبي است که مورد تأکيد عده اي از محققان قرار گرفته است (بي آزار شيرازي، باستان شناسي و جغرافياي تاريخي قصص قرآن، ص 6ـ4).
از جمله اين نوع اعجاز تاريخي قرآن، مي توان به داستان يوسف و عزيز مصر اشاره نمود . نكته شايسته توجه اين است که در سوره يوسف از فرعون نامي به ميان نيامده است؛ حال آن که يوسف بيشتر ايام عمر را در سرزمين مصر گذراند و در اين سوره در مواردي از لقب «ملک» براي پادشاهان مصر ياد شده است. اين مطلب نشان دهنده اعجاز تاريخي قرآن است؛ چون يوسف در دوران حکومت «هکسوس» زندگي مي کرد. كه سلسله فرعون ها هنوز به وجود نيامده بودند و سلسله ملك ها وجود داشت. کشفيات «شامپليون» در سرزمين مصر مؤيّد اين مطلب مي باشد (حاج احمد، موسوعة الاعجاز العلمي في القرآن الکريم و السنه المطهره، ص 42).
روايتي از امام سجاد(ع) هم در دست است که صحت اين اعجاز را به نوعي تأييد مي نمايد (بستاني، قصص القرآن الکريم دلالياً و جمالياً، ج 1، ص 316).
طي اکتشاف هاي باستان شناسي محل دقيق «کوه جودي» به دست آمده است. از اين كوه در ماجراي کشتي حضرت نوح ياد شده است. کوه جودي جزو سلسله «کوه هاي آرارات» و در کشور ترکيه قرار دارد (حاج احمد، همان، ص41؛ بي آزار شيرازي، همان، ص 44). اعجاز تاريخي قرآن در واقعه اصحاب کهف نيز توسط اکتشاف هاي باستان شناسي تأييد شده است.
بر اساس اکتشاف هاي باستان شناسي در مناطقي که به عنوان محل هاي احتمالي غار اصحاب کهف ذکر شده، آن چه که در کشور اردن به دست آمده است با شواهد و مدارک قرآني هماهنگي بيش تري دارد. اين کشف باستان شناسي از جانب کاشف آن به عنوان معجزه اي از قرآن ياد شده است (حاج احمد، همان، ص43؛ بي آزار شيرازي، همان، ص195)؛ البته با توجه به ذكر داستان اصحاب كهف در منابع يهودي و مسيحي، پذيرش اعجاز تاريخي آن در قرآن مشكل است.

نتيجه

1. بررسي اعجاز تاريخي قرآن به ويژه در مورد انبياء و امت هاي پيشين با توجه به شرايط زمان حاضر، ضرورتي مهم است و مي تواند گوياي حقانيت اسلام و قرآن باشد.
2. رابطه اخبار غيبي و اخبار تاريخي، عموم و خصوص من وجه است و توجه نكردن به اين رابطه، سوء برداشت هايي در معرفي و بيان آيات مرتبط با اعجاز تاريخي قرآن را در پي داشته است.
3. در اخبار غيبي قرآن دو رويكرد اساسي (بيان اخبار گذشته و پيشگويي اخبار آينده وجود دارد و هر دو در قرآن ديده مي شود.

نویسنده: سيد رضا مؤدب
           قاسم شهري

منابع: 

دو فصلنامه قرآن وعلم، شماره 7 ، پاییز و زمستان1389