اعجاز تشریعی قرآن(1)

اعجاز تشریعی از جهت نوآوری های مفاهیم دینی است، بدین معنا كه قرآن دردو قسمت معارف و احكام راهی پیموده كه تا آن روز، بشریت بدان راه نیافته بود وبرای ابدیت بدون راهنمایی دین، دست یابی به آن امكان پذیر نیست. هستی شناسی قرآن، فراگیر و شامل، و تشریعات آن همه جانبه و كامل است و از هر دو جهت بدون هیچ گونه كاستی بر بشریت عرضه شده است.

انسان همواره پرسش هایی درباه هستی و راز آفرینش با خود داشته و پیوسته درتلاش بوده است تا پاسخ ‌های قانع كننده ای برای آن بیابد، سؤال هایی از قبیل آن كه از كجا آمده چرا آمده و به كجا می رود؟ كوشش های او برای یافتن پاسخ ‌هایی در این زمینه، مجموعه مسایل فلسفی را تشكیل می دهد كه هدف آن ها پی بردن به رازهستی است ولی آیا این كوشش ها به پاسخ قانع كننده ای رسیده است و تمامی جوانب این پرسش ها روشن شده است، یا آن كه زوایای تاریك هم چنان در مسایل ومباحث انجام شده وجود دارد؟
در این باره قرآن می فرماید: «و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا1، هر آن چه از دانش به دست آورده اید اندكی بیش نیست».
دین، آن گونه كه قرآن عرضه كرده، پاسخ تمامی این مسایل را به گونه كافی وشافی داده است با تعمق در آن چه قرآن عرضه كرده، انحراف اندیشه ها تعدیل می شود و راه های نیمه رفته تكمیل می گردد «یا ایها الناس قد جاتكم موعظه من ربكم و شفاء لما فی الصدور و هدی و رحمه للمؤمنین2، ای مردم ! پند واندرزی از جانب خداوند به شما داده شده است كه مایه بهبودی و آرامش خاطرتان می باشد و رحمت وهدایتی برای مؤمنان است».
مقصود از بهبود بخشیدن سینه ها، رها ساختن انسان از رنجی است كه در راه یافتن گمشده خود، در درون خود احساس می كند، زیرا بیانات وحیانی بهترین درمانی است كه این درد و رنج ها را بهبودی می بخشد.
«و ربك الا كرم الذی علم بالقلم علم الا نسان ما لم یعلم» 3 این اولین آیاتی است كه بر پیامبر گرامی نازل گردیده و مساله تعلیم انسان را مطرح ساخته است البته تعلیم آن چه را كه انسان در پی تعلم آن بوده است و فطرت و نهاد آدمی درخواست یافتن آن را داشته است لذا می فرماید: «و آتاكم من كل ما سالتموه4، آن چه راكه (در نهاد خود جویای آن بودید و) درخواست (دست یافتن به آن را) داشتید، (خداوند) به شما ارزانی داشت».
لذا قرآن، چیزی را بر انسان عرضه داشته كه خود جویای آن بوده و نتوانسته به خوبی و روشنی به آن راه یابد، این خود دلیل اعجاز قرآن است اگر این لطف وعنایت نبود، انسان هرگز به مقصود خویش دست نمی یافت و اندیشه كوتاه بشری به این روشنی و گستردگی، به مطلوب خود نمی رسید در ذیل به برخی نوآوری های قرآن در جهت هدایت و تكامل انسان اشاره می شود.

 

معارف و احكام

نوآوری های دین در دو بعد معارف واحكام است معارف عرضه شده توسط قرآن در جای گاه بلندی قرار دارد و از هرگونه آلودگی و وهم پاك و از خرافات به دوراست از بعد احكام نیز علاوه بر جامع و كامل بودن، از گرایش های انحرافی مبرا وخالص است.
بشریت از دیرباز در مساله شناخت دست خوش اوهام و خرافات بوده است، ازبدوی ترین قبایل تا متمدن ترین جوامع بشری آن روز، باورهایی از جهان هستی ومبدا آفرینش و تقدیر و تدبیر داشتند، كه با حقیقت فاصله زیادی داشت و به تصوراتی خیال گونه می مانست با داشتن چنین شناختی، بشر آن روز هرگزنمی دانست از كجا آمده و چرا آمده و به كجا می رود انبیا با آن كه جواب این پرسش ها را داده بودند، ولی گفتار انبیا با گذشت زمان دست خوش تحول و تحریف گردیده بود، تا آن كه قرآن مجید از نو پاسخ ‌های روشن و قاطعی در تمامی این زمینه ها ارائه نمود.
با مختصر مراجعه به گفته ها و نوشته های سلف، در رابطه با مبدا و معاد و رازآفرینش و صفات جمال و جلال پروردگار و روش و شیوه های انبیای عظام و مقایسه آن با آن چه قرآن بیان داشته، این تفاوت فاحش به خوبی آشكار می گردد شاید تبیین این تفاوت، برای كسانی كه از عادات و رسوم و عقاید جاهلیت با خبر باشند چندان مشكل نباشد چه در یونان كه مركز دانش و بینش جهان آن روز به شمار می رفت، چه در جزیره العرب كه دورافتاده ترین جوامع بشری به حساب می آمد، حتی با مراجعه به كتب عهدین كه رایج ترین نوشته های دینی آن دوران شناخته می شد، این تفاوت آشكار می گردد بررسی ها در این زمینه بسیار است و نیازی به تكرار نیست، نمونه هایی از آن را در ادامه می آوریم. درباره تشریع احكام و قوانین حاكم بر نظام حیات اجتماعی، مبانی تشریعات وحیانی دارای دو امتیاز است كه در دیگر تشریعات وضعی (بشری) وجود ندارد، یا كمتر رعایت شده است.

اول: مبرا بودن از هرگونه گرایش های منحرف كننده كه ممكن است در قوانین وضعیه تاثیر گذار باشد تجربه نشان داده كه این امكان، در اكثریت قوانین وضع شده بر دست انسان ها، تحقق یافته است حتی انسان های بزرگ، هرچند سعی در پرهیزاز گرایش های قومی، نژادی، منطقه ای، گروهی و صنفی نموده اند، باز ناخودآگاه لغزیده اند امروزه، بشریت از ناهنجاری این گونه قوانین وضعی، چه در سطح بین المللی و چه در محدوده های خاص، هنوز رنج می برد.

دوم: رعایت سه بعد در حیات انسان، كه لازمه زندگی اجتماعی وی در این جهان است: رابطه وی با شؤون فردی و شخصی خود، رابطه وی با جامعه ای كه درپوشش آن قرار گرفته، رابطه وی با خدا و آفریدگار وی كه در همین راستا اخلاق، معنویت و كرامت انسانی مطرح می شود.

قوانین وضعیه، تنها شؤون فردی و اجتماعی را جهت بخشیده و حتی در بعداول كمتر توجه نموده، بیش تر همت را در بعد دوم به كار انداخته است ولی از بعد سوم، یعنی رابطه با پروردگار، به كلی غفلت ورزیده است در حالی كه همین بعد سوم است كه به حیات انسان درخشش می دهد و او را كاملا متعادل می سازد و ازصورت «بهیمیت» ـ انحصار در محدوده نیازهای جسمانی ـ به در آورده، به انسان چهره ملكوتی می بخشد.

اسلام، درباره شؤون خاص افراد وظایفی مقرر داشته كه آدمی را در پندار و گفتارو رفتار متعادل می سازد، و نیز در تامین مصالح همگانی و تضمین گسترش عدالت اجتماعی می كوشد تا جامعه ای سالم و سعادت بخش فراهم نماید، تا هر فرد به حقوق طبیعی و مشروع خود به آسانی دست یابد.علاوه بر این دو جهت، انسان را به علو شرف و بلندای كرامت خویش آشنامی كند، جای گاه و اخلاق و معنویت را در زندگی به او نشان می دهد، تا او را ازسقوط در «حضیض» ذلت نادانی ها و وابستگی های پست نگاه دارد و به «اوج» عزت و رفعت بالا برد.

اسلام، احكام و قوانین تشریعی خود را بر همین سه جهت بنیان نهاده، تا «ولقد كرمنا بنی آدم» 5 را تحقق بخشد، ودایعی را كه در نهاد او قرارداده6 ظاهر سازد و از حالت استعداد به صورت فعلیت درآورد و از این راه منصب خلافت الهی را كه به او عطا كرده، جامه عمل بپوشاند لذا خداوند بر انسان منت نهاد كه او را این چنین به شریعت خود مفتخر نمود و او را به این زیور گران قدرآراست.
«لقد منّ اللّه علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلو علیهم آیاته و یزكیهم ویعلمهم الكتاب و الحكمه و ان كانوا من قبل لفی ضلال مبین7، خداوند منت (بزرگی) بر مؤمنین نهاد كه پیامبری از میان خودشان برگزید، تا آیات و نشانه های خود را بر آنان بنمایاند، آنان را از درون پاكیزه سازد و كتاب (تعالیم شریعت) را به آنان بیاموزد و بینشی در درون آنان بیافروزد (تا حقایق برایشان آشكار شود) گرچه پیش از این سخت در گم راهی بودند».
اینك به اختصار، به نمونه هایی از اعجاز هدایتی قرآن در دو بعد معارف واحكام می پردازیم:

 

صفات جمال و جلال الهی

قرآن خدا را با بهترین وجهی وصف نموده، او را مجمع صفات كمال معرفی كرده و از هر زشتی و صفت ناپسندی مبرا و منزه دانسته است در پایان سوره حشرمی خوانیم: «هو اللّه الذی لا اله الا هو عالم الغیب و الشهاده هو الرحمان الرحیم هو اللّه الذی لا اله الا هو الملك القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتكبر سبحان اللّه عمایشركون هو اللّه الخالق الباری المصور له الاسماء الحسنی یسبح له ما فی السماوات والارض و هو العزیز الحكیم» 8،
او خدایی است كه جز او خدایی نیست به هرچه پنهان و آشكار است آگاهی دارد مهر او فراگیر و تمامی جهان هستی را چه دراصل وجود و چه در تداوم آن فرا گرفته و این مهر با عنایت خاصی بندگان صالح خدا را شامل شده است او خدایی است كه جز او خدایی نیست فرمان روایی است كه از هرگونه پستی و فرومایگی به دور است پرتو رحمت او همگان را سلامت وسعادت بخشیده است آرامش بخش جهانیان است و همگی در سایه رافت اوآرمیده اند قدرت و شوكت و هیمنت او فراگیراست و بر هركه و هر چیز پیروز وتوان مند می باشد و برتر از همه است منزه است چنین خدایی از هرگونه شریك وانبازی كه برای او پنداشته اند او آفریننده و سازنده و صورت بخش همه موجودات است بهترین نام ها و نشانه های نیك مخصوص او است هر آن چه در آسمان ها وزمین است تسبیح گوی او است و همگان او را می ستایند او است كه هرچه بخواهد نجام می دهد و هرچه انجام می دهد از مقام حكمت او برخاسته است بدین سان هیچ چیزی سد راه او نمی گردد، خواسته های او جملگی وفق حكمت و بینش حكیمانه او انجام می گیرد.

 

نویسنده: محمد هادی معرفت
 

  • 1. اسرا17: 85.
  • 2. یونس 10: 57.
  • 3. علق 96: 5 ـ 3.
  • 4. ابراهیم 14: 34.
  • 5. اسرا 17: 70.
  • 6. اشاره به آیه امانت است (احزاب 33: 72).
  • 7. آل عمران 3: 164.
  • 8. حشر59: 24 ـ 23.