تجلی امام حسین(علیه السلام) در آیات قرآن

امام حسين(علیه السلام) و قرآن دو روي يک سکه اند، «کتاب الله» و «عترت» از هم جدا نمي شوند. به يقين، آنهايي که از اين دو کناره گيري کرده اند، گمراه مي باشند و کساني هم که تنها به يکي از آنها دل داده اند، به سر منزل مقصود نخواهند رسيد و در نيمه راه خواهند ماند.

آنهايي به رستگاري مي رسند که در پرتو قرآن، راه حسين (علیه السلام) و علي (علیه السلام) را انتخاب نمايند. مگر نه اين است که مي گويند، همه زمين ها کربلا و همه روزها عاشورا است.

انسان ها هميشه دو راه را در پيش رو دارند. يک راه،همان راهي است که امام حسين (ع) و همه پاکان از آن گذشتند و هدفش حفظ قرآن و دفاع از حق و عدالت مي باشد و اين همان راه خداست که همه،پا در فطرتشان آن را مي پويند و راه ديگر،راه ناپاکان،و سر منزلش دنيا طلبي و هرزه جويي و خيانت و گروندگانش يزيد و مانند او هستند. و اين همان راه شيطان است.
حال،يک انسان با دو راهي که پيش رو دارد،مختار است که براي رسيدن به سعادت ابدي،راه خود را برگزيند.
امام حسين و قرآن از هم جدا نيستند. حسين متن قرآن، پاسدار قرآن و شهيد راه قرآن است.
قرآن کريم، اين عظيم ترين سند الهي که باطل در آن راه ندارد، در آيات متعددي از بالاترين مرتبه اي که امام حسين(ع) در نزد خداي متعال به آن دست يافت، با شيوايي بسيارسخن مي گويد:

 

1) آيه تطهير

«انما يريد الله ليذهب عنکم الرّجس اهل البيت ويطهرکم تطهيرا»؛ بي شک،خداي متعال اراده فرموده است که پليدي را از شما خانواده بزدايد و شما را پاک و پاکيزه فرمايد.(سوره احزاب،ايه 33)

همه و همه،حتي صاحبان و نويسندگان «صحاح»(راويان اهل سنت) شأن نزول اين ايه را درباره پيامبر اکرم و خانواده اش مي دانند.زماني که رسول خدا(ص) کسا و روپوشي خواستند و به علي(ع)، فاطمه(س) و حسن و حسين(ع) افتخار حضور در زير آن و کنار خود را بخشيدند،پس فرمودند:«پروردگارا، اين خاندان من است،پس هر آلايشي را از آنها بزدا و آنها را پاک و پاکيزه بگردان»
و اين ايه شريفه، گواهي خداي متعال به پاکيزگي و طهارت اهل بيت(ع) و نيز مرتبه بلند و بالاي آن بزرگواران است که امام حسين(ع) هم شامل آنها مي شود. پ

س،آنها که با امام حسين(ع) ستيزه و دشمني کردند، آيا جز پاکي و حقانيت او با چيز ديگري جنگيدند و اين ايه،را روشن مي کند که قاتلان امام حسين(ع)،خود اهل باطل و ناپاکي بودند که امام حسين(ع) و باورهاي راستينش را سد راه رسيدن به هدف هاي پليد مادي خود مي ديدند.اما آن حضرت،نماد پايداري بودند،جان خود و عزيزانشان را در راه دين فدا کردند تا باطل جايگزين حق نشود و ثابت کردند که خون مي تواند بر شمشير پيروز شود چنان که سر از تن جدايشان،مدال افتخاري بر سينه اسلام شد.

 

2) آيه مباهله

«فمن حاجک فيه من بعد ما جائک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علي الکاذبين».(آل عمران،61)

در شأن نزول اين آيه،مفسران و دانشمندان بر اين باورند که به هنگام توافق مسيحيان نجران با رسول اکرم(ص) در امر مباهله که هر کدام،در پيشگاه خداوند نابودي و هلاکت کسي را بخواهد که در دعوت خويش دروغ گو مي باشد،نازل شده است.
در زماني که براي مباهله مشخص گرديده بود، رسول اکرم(ص)،اهل بيت(ع) خود را، در حالي که حسين(ع) را در آغوش داشت و دست حسن(ع) را در دست گرفته بود. فاطمه(س) پشت سرش بود و علي(ع) دنبالشان راه مي رفت،به همراه داشت.
وقتي مسيحيان عظمت و نورانيت اين خاندان را ديدند،براي اجراي مباهله عذر آوردند و حاکميت پيامبر(ص) را در اجراي احکام جزيه و ماليات پذيرفتند.

حال به اين مطلب مي رسيم که ايا فرزندان رسول خدا کساني جز حسن و حسين(ع) بوده اند؟! امام حسين(ع) در صحنه مباهله کوچکترين مدافع حقانيت اسلام بود که بعد از پيامبر(ص)،حق وجود مبارکش توسط باطل پايمال شد.اما باز هم خون به زمين ريخته حسين(ع) نجات دهنده اسلام بود و حق حقيقي او که همان دين اسلام بود، هيچ گاه پايمال نشد و تا زماني که خونش بر رگ هاي اين دين بزرگ جاري است،هم حسين زنده است و هم دينش.

 

3) آيه مودت

«قل لا اسئلکم عليه اجرا الا المودة في القربي»؛ بگو در ازاي«تبليغ رسالت» از شما مزدي نمي خواهم مگر دوستي و خويشان در اين ايه ارزش و جايگاه اين خاندان نزد خداوند،به خوبي روشن مي شود. (سوره شوري،ايه 23)
چرا که در حقيقت،اين خداوند است که از پيامبر(ص) مي خواهد تا چنين خواسته اي را بيان کند.
ايا در ازاي آنها همه رنج و سختيهايي که رسول خدا(ص) در راه هديه کردن اين دين به امتش ديد،دوستي خاندانش تا آن اندازه سخت بود که تبديل به دشمني و کينه بدخواهان شد؟!
آيا اين خواسته پيامبر خواسته زيادي بود؟! اين خواسته که تنها رستگاري انسان ها در آن نهفته است و با اجراي آن،قله هاي فتح حق و حقيقت متجلي مي شود. «ان الحسين مصباح الهدي و سفينة النجاة».

 

4) سوره فجر

بسياري از مفسران،شأن نزول سوره فجر را به امام حسين(ع) نسبت داده اند.
«و قل جاء الحق و زهق الباطل انّ الباطل کان زهوقا». (سوره اسراء،ايه 81)
وقتي حسين(ع) شهيد شد،با خون او حق زنده گرديد:جاء الحق و گمان باطل آنها که مي خواستند با ريختن خون حق،در اين دنياي رفتني،ماندگار بمانند،نابود شد و زهق الباطل به وقوع پيوست: «إن الباطل کان زهوقا».
در روز رستاخيز،وقتي خطاب در مورد کشته شدگان گفته مي شود:باي ذنب قتلت؛به کدام گناه کشته شدقاتلان امام حسين(ع) در پيشگاه خداوند از کدام گناه نکرده امام حسين(ع) سخن خواهند گفت؟!

 

نویسنده: بتول جمشيديان

 

منابع: 

مجله بشارت ، مهر و آبان 1387، شماره 67