تجلی قرآن در شعر و ادب فارسی(1)

قرآن مجید کلام خداوند و کتاب دینی مسلمانان، بی گمان سنگ زیرین و محور بنیادین فرهنگ و تمدّن برجسته و با شکوه اسلامی است، و آثار مبارک و خجسته آن در همه ابعاد و اضلاع این فرهنگ فرخنده آشکار است. در این گفتار و گفتارهایی که در پی آن خواهد آمد، برآنیم تا به یاری خدای بزرگ، گوشه هایی از اثر گذاری های این کتاب عظیم آسمانی را بر شعر و ادب پارسی بازنماییم.

 

زمینه و پیشینه بهره گیری شاعران فارسی از قرآن

می دانیم که شعر و ادب پارسی، از آغازه های سده سوّم، با کوشش های پی گیر نخستین شاعران و سخنوران پارس، مانند حنظله بادغیسی، محمد ابن وصیف، فیروز مشرقی... ابوشکور بلخی، رودکی سمرقندی و… پا می گیرد و استوار می شود. در همین روزگاران، زبان عربی نیز که زبان قرآن و اسلام بود، گسترشی چنان فراگیر و ریشه دار یافته بود که کتاب ها به این زبان نوشته می شد، درس ها به این زبان گفته و آموخته می شد، وعظ ها به این زبان صورت می گرفت.

از سوی دیگر بسیاری از شاعران پارسی زبان آن روزگار، زبان عربی را در مدرسه آموخته بودند و با فرهنگ و معارف قرآنی آشنا گشته بودند و چون از این چشمه جوشان فصاحت و بلاغت، و معرفت و درایت جرعه ها نوشیده و بهره ها اندوخته بودند، طبیعی بود که از این کتاب عظیم اثر پذیرفته و پاره ای از معارف و ظرایف آن را در شعر خویش بیاورند، به ویژه که قرآن از دیدگاه ادبی و بلاغی نیز پایگاه بسیار والایی داشت. افزون بر این ها، بهره گیری از قرآن و کلام خدا، به سخن آنان رنگی از تقدّس نیز می بخشید و آن را برای خواننده، خواندنی تر و پذیرفتنی تر می ساخت.

 

شیوه ها و گونه های اثر پذیری از قرآن

اثر پذیری از قران کریم بر دو گونه واژگانی و گزاره ای میباشد.

 

1. اثر پذیری واژگانی:

در این شیوه اثر پذیری، شاعر در به کارگیری پاره ای از واژه ها و ترکیب ها وام دار قرآن و حدیث است. یعنی واژه ها و ترکیب هایی که ریشه قرآنی و یا حدیثی دارند و مستقیم یا غیر مستقیم توسّط خود شاعر یا دیگران به زبان و ادب پارسی راه یافته اند.
اثر پذیری واژگانی خود به سه شیوه وام گیری، ترجمه و برآیند سازی، انجام پذیراست:

 

الف: وام گیری

در این شیوه، واژه یا ترکیبی قرآنی یا حدیثی با همان ساختار عربی خود، بی هیچ دگرگونی یا با اندک دگرگونی لفظی یا معنوی، بی آن که ساختار عربی آن چندان آسیب ببیند، به زبان و ادب فارسی راه می یابد، مثلاً در بیت:
نه من از پرده تقوا به در افتادم و بس پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
(حافظ)
واژه «تقوا» واژه ای قرآنی است که با بسامد بسیار بالایی در این کتاب کریم به کار رفته است. از جمله در آیه «تَزَوّدوا فإنَّ خیرالزادِ التَقوی؛ توشه برگیر ید که نیکوترین توشه تقواست»1
و از آن جا به زبان و ادب پارسی راه یافته است. و یا در بیت:
نوشته اند بر ایوان جنّة المأوی
که هر که عشوه دنیا خرید وای به وی
(حافظ)
نیز ترکیب «جنة المأوی» ترکیبی قرآنی است که با همین ساختار در این آیه آمده است:
«وَلَقَد رَءاهُ نَزلِةً اُخری، عِندَسدرة المنتهی، عِندَها جنَّةُ المأوی؛همانا که [پیامبر(ص)] باری دیگر جبرئیل را دید، در سدرة المنتهی که جنةالمأوی نیز آنجاست»2.
گفتیم که این گونه اثر پذیری، گاه با اندک دگرگونی لفظی یا معنوی نیز همراه است. مثلاً واژه «حور» (دوشیزگان بهشتی خوش چشم) که واژه ای قرآنی است و در ساختار عربی خود جمع «حوراء» است و از این رو، در آیه «حُور مقصورات فی الخیام؛ حوریان پرده نشین در سراپرده ها»3، برای آن صفت جمع آمده است، با اندک دگرگونی معنایی در شعر و زبان پارسی، مفرد پنداشته شده و هرگاه نیاز بوده مانند بیت زیر با نشانه جمع همراه شده است:
شکر آن را که میان من و او صلح افتاد
حوریان رقص کنان ساغر شکرانه زدند
(حافظ)
و یا مثلاً ترکیب قرآنی «کِراماً کاتبین»، یعنی فرشتگان بزرگواری که شبانه روز، آدمی را می پایند و آنچه را می کند می نویسند، با اندک دگرگونی لفظی، به صورت «کرام الکاتبین» به شعر فارسی راه جسته است:
تو پنداری که بدگو رفت و جان برد
حسابش با کرام الکاتبین است
(حافظ)

 

ب: ترجمه:

در این شیوه ، شاعر ازگردانیده(ترجمه) فارسی یا پارسی شده واژه یا ترکیبی قرآنی، حدیثی بهره می گیرد. برای نمونه ترکیب «شب قدر» در بیت:
آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب ا ست
یا رب این تأثیر دولت درکدامین کوکب است
(حافظ)
گردانیده فارسی ترکیب «لیلة القدر» است که سه بار در سوره قدر به کار رفته است.
و یا ترکیب «وادی ایمن» در بیت:
با تو آن عهد که در وادی ایمن بستیم
همچو موسی اَرِنی گوی به میقات بریم
(حافظ)
پارسی شده «الواد الایمن» است که در این آیه شریفه آمده است:«فلَمّا اَتیها نودی مِن شاطی الواد
الأیمن فی البُقعَةِ المبارَکَةِ منَ الشَجَرَة اَن یا موسی اِنّی انا اللّهُ ربُ العالمین؛ چون به سوی آن [آتش] آمد، از کرانه راست صحرا، در جایگاهی مبارک از درخت ندا برآمد: موسی! همانا که من خداوندم، پروردگار جهانیان»5.

 

ج: برآیند سازی

دراین شیوه، واژه یا ترکیبی، بی آن که به همان صورت در قرآن یا حدیث آمده باشد، بر پایه مضمون آیه ای یا حدیثی یا داستانی قرآنی، حدیثی ساخته می شود. به دیگر سخن، چنان واژه یا ترکیبی برآیند و بر آورده ای است از قرآن و حدیث، برای نمونه، ترکیب «ید بیضا»(دست سپید و نورانی) که در شعر و زبان فارسی کاربردی گسترده دارد، و در بیت:
سحر با معجزه پهلو نزند دل خوش دار
سامری کیست که دست از ید بیضا ببرد
(حافظ)
نیز آمده است. برآیند و برآورده آیه هایی است که از معجزه دست درخشان حضرت موسی سخن می گویند، مانند آیه «و نَزَعَ یدَهُ فَاِذا هی بیضاءُ للناظرین؛ [موسی از گریبان] دستش را برکشید، ناگهان تابان و نورافشان برتماشاگران پدیدار شد»6. و یا مثلاً ترکیب های «آتش موسی» و «آتش طور» در بیت های:
یعنی بیا که آتش موسی نمود گل
تا از درخت نکته توحید بشنوی
برساخته و برآینه هایی هستند از داستان آتشی که حضرت موسی در کوه طور دید و از آ ن نکته توحید شنید و گزارشی از آن در این آیه آمده است:«...آنَسَ مِِنْ جانِب الطورِ ناراً قال لأهْلِهِ امکُثُوا انّی آنَسْتُ ناراً لَعَلّی آتیکم منها بخبَرٍ اَوْ جَذْوَةٍ مِن النار...؛ از سوی طور آتشی دید، به خانواده خود گفت: لختی درنگ کنید، من آتشی دیدم باشد که برای شما خبری یا پاره ای از آن بیاورم»7.
اینک نمونه ای از اثر پذیری واژگانی را با خاستگاه قرآنی آن ها می آوریم؛
با این یاد آوری که بسیاری از اسما و صفات خدا، مانند: خالق، رازق، رحمان، رحیم، هادی، ستّار، غفّار، قهّار و ... و نیز ترجمه و فارسی شده آن ها، مانند: جهان آفرین، روزی ده، رهنمای، بنده پرور، خطا پوش، بخشنده و … و بسیاری از اسم های خاص (اعلام) ِ قرآنی، مانند: آدم، ابراهیم، اسحاق ، اسماعیل، داود، سلیمان، یعقوب، یوسف، هاروت، ماروت، یأجوج، مأجوج و…، همچنین ترکیب ها و تعبیرهایی که در پیوند با آن ها ساخته شده، مانند: گناه آدم، گلستان ابراهیم، صبر ایوب، آتش نمرود، عصای موسی، نَفَس عیسی، پیراهن یوسف، کلبه احزان، سحربابل، سحر هاروت، کشتی نوح، عمر نوح، ملک سلیمان، نگین سلیمان و… و بسیاری از الفاظ واصطلاحات دینی، مانند: نماز، روزه، رکوع، سجود، وضو، حج، طواف، سعی، توبه، طهارت، ثواب، عقاب، بهشت، دوزخ، صراط، میزان، حساب، نامه اعمال، حور، قصور، غلمان، اصحاب یمین، اصحاب شمال، جام طهور، عهدالست، شراب الست و…، همه و همه، نمونه هایی از اثر پذیری واژگانی اند که به شیوه های گوناگون به زبان و ادب فارسی راه یافته اند و بسیاری از آن ها با گذشت روزگار و کاربرد بسیار، چنان در ذهن و زبان فارسی زبانان جا خوش کرده اند که نه بوی بیگانگی می دهند و نه غبار غربت می پراکنند.

چند نمونه دیگر :

بضاعت مزجاة (کالا و سرمایه اندک)
این ترکیب در بیت های بسیاری آمده، ازجمله در این بیت سعدی:
مارا به جز تو در همه عالم عزیز نیست
گر رد کنی بضاعت مزجاة ورقبول
برگرفته از داستان برادران یوسف است که چون به قحط و خشک سالی گرفتار شدند، برای گرفتن آذوقه یا کالایی اندک، نزد یوسف رفتند و گفتند: «…یا أیهاالعزیز مَسّنا و اَهلنا الضّروجِئنا ببضاعَةٍ مُزجاةٍ؛ ای عزیز! ما و خانواده ما را رنج بسیار رسیده است و مایه ای اندک آورده ایم…»8.

توبه نصوح (توبه خالص و بی بازگشت به گناه)
این ترکیب نیز که در شعر و زبان فارسی ترکیبی جا افتاده و رایج است و در بیت های بسیاری، از جمله بیت زیر آمده است:
باده نوشیم بی ریا به از آنک به ریا توبه نصوح کنیم9
پارسی شده «توبهً نصوحاً»… است که در آیه «…یا ایها الذین آمنوا تُوبوا اِلی الله تَوبة نصوحاً؛ ای مؤمنان! به سوی خدا باز گردید و توبه کنید، توبه ای خالص و بی بازگشت».

روزنامه اعمال (نامه اعمال)
این ترکیب که در بیتهای زیر آمده است :
ابی به روزنامه اعمال ما فشان
بتوان مگر سترد حروف گناه از او
حافظ
بکی روزنامه است مر کاره
که ان را جهان دار دادارداند10
برگرفته از آیاتی است چون: «واِنّ علیکم لحافظین.کراماً کاتبین. یعلمون ما تفعلون؛ همانا شما را نویسندگانی بزرگوار می پایند که آنچه را می کنید می دانند»11.

سحرمبین (جادوی آشکار)
این ترکیب رایج که در بیت های زیر نیز آمده:
جـمالت مـعـجـز حـسـن است لیکـن حـدیث غـمزه ات سحــر مـبین اسـت
(حافظ)
تـو در سخن، ید بیضا نموده ای خواجو چگونه نسبت شعرت کنم به سحر مبین12
پارسی شده «سحر مبین» است که چندین بار در قرآن از زبان کافران در برابر پیامبران و سخنان و معجزات آنان به کاررفته است، از جمله در آیه «لَیقُولُنَّ الذین کَفَروا اِنْ هذا الاّ سِحر مبینُ؛ کافران خواهند گفت: این نیست جز جادویی آشکار»13.

عروة الوثقی ( دست آویز استوا ر)
این ترکیب قرآنی که در بیت های زیر آمده:
عروة الوثقاست این ترک هو برکشد این شاخ جان را بر هما14
تکیه بر شرع محمّد کن و بر قرآن کن زان کجا عروه وثقای تو جزقرآن نیست15
برگرفته از این آیه شریفه است: «…فَمَن یکفُر بالطاغوت و یؤمن بالله فَقَد استَمسک بالعروة الوثقی لاانفصام لها؛…هر کس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد، به دست آویزی استوار و گسست ناپذیر، چنگ زده است»16.

مقام محمود (پایگاهی پسندیده)
این ترکیب که در این بیت ها آمده:
برگرفته از این آیه شریفه است:«و مِنَ اللیل فَتَهَجّد بهِ نافِلةً لَکَ عَسی اَن یبعَثَکَ رَبُّک مَقاماً مَحموداً؛ پاره ای از شب را به نماز و نیاز ـ که نافله ویژه توست ـ بیدارباش. باشد که خدایت به پایگاهی پسندیده برافرازد»19.

نفس صبح
ترکیب های اسمی: نفس صبح و دم صبح، نیز فعل های: صبح نفس زد، صبح دمید، صبح دم زد و... که در بیت های زیر آمده اند:
آمد نفس صبح و سلامت نرسانید بوی تو نیاورد و پیامت نرسانید20
زد نفس سر به مهر صبح ملمّع نقاب
خیمه روحانیان کرد معتبر طناب21
از صبا پرس که ما را همه شب تا دم صبح
بوی زلف توهمان مونس جان است که بود
به گمان بسیار، الهام گرفته ازاین تعبیر قرآنی اند: «والصبح اذا تنفّس؛ سوگند به صبح، آن گاه که دم زند و بدمد»22.

و ان یکاد
این تعبیر رایج در فارسی که در بیت های بسیاری از جمله این بیت حافظ:
حضور مجلس انس است و دوستان جمع اند
وان یکاد بخوانید و در فراز کنید
آمده است و کنایه از دعای چشم زخم است، آغازه آیه زیر است که برای دفع چشم زخم خوانده و نوشته می شود و در آن اشارتی هست به کسانی که می خواستند به آسیب چشم زخم، پیامبر (ص) را از پا در آورند، و خداوند او را از چشم شوخ و شوم آنان پاس داشت:«وان یکاد الذین کَفَروا لیزلقونک بِابصارهم لَمّا سَمعوا الذکر…؛23 کافران چون قرآن را شنیدند، نزدیک بود تو را چشم زنند…».

 

نویسنده : سید محمد حسن راستگو

 

پی نوشت:
1. بقره (2) آیه 197.
2. نجم (53) آیه 1315.
3. الرحمن (55) آیه 72.
5. قصص (28) آیه 30.
6. اعراف (7) آیه 108.
7. قصص (28) آیه 29.
8. یوسف (12) آیه 88.
9. دیوان سنائی، ص 408.
10. دیوان ناصر خسرو، ص376.
11. انفطار (82) آیه 1012
12. دیوان خواجو، ص479.
13. هود (11) آیه 7.
14. مثنوی، دفتر دوم، بیت 1274.
15. دیوان سنایی، ص59.
16. بقره (2) آیه 256.
17. دیوان سلمان ساوجی، ص51.
18. دیوان خواجو، ص221.
19. اسراء (17) آیه 79.
20. دیوان خاقانی، ص661.
21. همان، ص41.
22. تکویر (81) آیه 18.
23. قلم (68) آیه 68.

 

منابع: 

بشارت ، مهر و آبان 1376، شماره 1