تصوير بهشت و بهشتيان در قرآن

به‏دنبال ارائه تصوير بهشت و بهشتيان در قرآن كريم در شماره 119 مجله گلستان قرآن، اكنون با سير در آيات قرآن به تماشاي نعمت‏هاي سرشار از زيبايي و عظمت درون بهشت مي‏نشينيم و به ترتيب به بحث و بررسي درباره بهره‏مندي هريك از آنها مي‏پردازيم.

 

جايگاه بهشتيان در بهشت

بهشتيان در محيطي مملو از صلح و صفا و عشق و محبت بر تخت‏هاي بلندي كه كاملاً به اطراف اشراف دارد فيها سرر مرفوعه (غاشيه، آيه 13) و بر روي آنها فرش‏هاي گران‏بهايي گسترده‏اند و زرابيّ مبثوثه (غاشيه، آيه 16) و بالش‏هايي به‏ترتيب و منظم بر آنها چيده شده  استو نمارق مصفوفه (غاشيه، آيه 15) روبه‏روي يكديگر تكيه زده‏اند متكئين عليها متقابلين (واقعه، آيه 16) و به تماشاي نعمت‏هاي عظيم الهي مشغول‏اند علي‏الأرئك ينظرون (مطففين، آيه 23) سرير تختي است كه سرور و شادي در استفاده از آن موردنظر است و بلند بودن اين تخت هم اشاره به جايگاه بلند بهشتيان دارد يعني وقتي بر روي آن تكيه مي‏زنند مجموع زيبايي‏هاي اطراف، زيرنظر آنهاست و نيز اشاره‏اي است به پايگاه رفيع و مقام و مرتبه والاي آنان و روبه‏رو نشستن آنان نيز كنايه از نهايت انس و حسن معاشرت و صفاي باطن ايشان دارد.

 

خدمتگزاران بهشتي

نوجواناني همچون مرواريدهايي در صدف گرداگرد بهشتيان گردش مي‏كنند و هرلحظه آماده خدمتگزاري هستند ويطوف عليهم غلمان لهم كأنّهم لوءلوء مكنون (طور، آيه 24). غلمان نيز مانند حور از مخلوقات بهشتي است كه خداوند براي خدمتگزاري به بهشتيان خلق كرده است و از شدت زيبايي و صفا مانند مرواريدي است كه در صدف جاي دارد زيرا تا زماني‏كه مراوريد در صدف است و هنوز در معرض آلودگي هوا و دست‏ها قرار نگرفته، كاملاً شفاف و درخشنده است. طراوفت و نشاط و زيبايي اين نوجوانان چنان چشمگير است كه در مجالسي كه ايشان خدمت مي‏كنند گويي مرواريد نثار كرده‏اند: ويطوف عليهم ولدان مخلدون اذا رأيتهم حسبتهم لوءلوءاً منثوراً (دهر، آيه 19).

 

ظروف بهشتي

در گرداگرد بهشتيان ظرف‏ها و قدح‏هاي بلوريني از نقره مي‏گردانند يطاف عليهم بآنية من فضّة و اكواب كانت قواريراً (دهر، آيه 15). نكته جالب اين‏كه ظروف بلورين بهشتي از نقره ساخته شده است يعني هم شفافيت و صفاي بلور را دارد و هم درخشندگي و زيبايي نقره را.
آيه مباركه سوره زخرف نيز اشاره به كاسه‏ها و كوزه‏هاي زرين و طلايي دارد: يطاف عليهم بصحاف من ذهب و اكواب و فيها ما تشتهيه الأنفس و تلذالاعين و انتم فيها خالدون (زخرف، آيه 71) و در ادامه آيه، خداي سبحان تمام نعمت‏هاي بهشتي را در عبارتي كوتاه جمع مي‏كند به‏گونه‏اي كه اگر تمام خلايق بخواهند انواع نعمت‏هاي بهشتي را توصيف كنند نمي‏توانند وصفي پيدا كنند كه اين عبارت شامل آن نباشد چون مي‏فرمايد آنچه دل مي‏خواهد و چشم از آن لذت مي‏برد در بهشت وجود دارد و چون ارزش واقعي نعمت به هميشگي بودن آن است در فراز آخر آيه مي‏فرمايد: «شما جاودانه در آنجا خواهيد ماند».

 

لباس‏ها و زيورهاي بهشتي

بهشتيان با دستبندهايي از طلا و مرواريد زينت مي‏شوند و به آنها لباس‏هايي از حرير سبز مي‏پوشانند جنّات عدن تجري من تحتهم الانهار يحلّون فيها من اساور من ذهب و يلبسون ثياباً خضراً من سندس و استبرق (كهف، آيه 31). هر آيه‏اي از آيات قرآن كريم كه در آن سخن از زينت‏آلات و لباس بهشتيان آمده اشاره دارد به اين‏كه زينت‏هاي بهشتيان از طلا و نقره و مرواريد و لباس‏هاي آنان از حرير نازك و ضخيم و به رنگ سبز است. انتخاب رنگ سبز بدان جهت است كه رنگ سبز مانند برگ درختان بسيار نشاط‏آور و آرام‏بخش است: عاليهم ثياب سندس خضر و استبرق و حلوا اساور من فضّة (دهر، آيه 21). توضيح اين‏كه: پوشيدن لباس در بهشت به جهت زيبايي و تنوع است نه سرما و گرما.

 

مشروبات بهشتي

گرداگرد بهشتيان قدح‏هايي از شراب طهور را مي‏گردانند، شرابي كه سفيد و درخشنده و لذّت‏بخش است و موجب فساد و تباهي عقل نمي‏شود: يطاف عليهم بكأس من معين بيضاء لذّة للشاربين لافيها غول ولاهم عنها ينزفون (صافات، آيات 45و46و47): فيها انهار من ماء غير اءسن و اءنهار من لبن لم يتغير طعمه و أنهار من خمر لذة للشاربين و أنهار من عسل مصفّي (محمد، آيه 15). نهرهايي از آب گواراست كه هيچ‏وقت بدبو نخواهد شد و نهرهايي از شير است كه هيچ‏وقت طعم آنها تغيير نخواهد كرد زيرا بهشت جاي فساد و تباهي نيست و نهرهايي است از عسل خالص و پاكيزه و هم‏چنين نهرهايي از شراب طهور كه بسيار لذت‏بخش است و ناگفته پيداست كه شراب بهشتي هيچ‏گونه ارتباطي با شراب آلوده دنيا ندارد. شراب بهشتي شرابي نيست كه به‏صورت تدريجي و مخفيانه در وجود انسان نفوذ و سلسله اعصاب را مختلف كند و عقل و هوش را از بين ببرد بلكه شرابي است پاك و پاك‏كننده و خالي از رنگ‏هاي شيطاني، سفيد و شفّاف كه براي نوشندگانش بسيار لذت‏بخش است.
در آيه مباركه سوره طور منازعه اهل بهشت در نوشيدن شراب مطرح مي‏شود: يتنازعون فيها كأساً لا لغو فيها ولا تأثيم (طور، آيه 23). «جام‏هاي لبريز از شراب از يكديگر مي‏گيرند، شرابي كه نه مستي و آلودگي در آن است و نه گناه». يتنازعون مي‏تواند اشاره به اين باشد كه بهشتيان به‏عنوان شوخي و مزاح و افزايش سرور و انبساط، جام‏هاي پر از شراب را از دست يكديگر مي‏كشند و مي‏نوشند.
نكته جالب ديگري كه در سوره مباركه دهر آمده، ذكر سه نوع شراب است: شراب كافوري، شراب زنجبيلي و شراب طهور: ان الابرار يشربون من كأس كان مزاجها كافوراً (دهر، آيه5). آيه مذكور تأكيد يا قرينه‏اي بر اين‏كه ابرار، شراب كافوري را در بهشت مي‏نوشند ندارد بلكه مي‏فرمايد: نيكوكاران شرابي آرام‏بخش مي‏نوشند كه نشان‏دهنده اين است كه ابرار در همين دنيا نيز از چنين شرابي مي‏نوشند و از اين مطلب كاملاً مشهود است كه نيكوكاران دل به خدا بسته از آرامش خاصي برخوردارند.
نوع ديگري از شراب كه به بهشتيان مي‏نوشانند شراب زنجبيلي است: ويسقون فيها كاساً كان مزاجها زنجبيلاً (دهر، آيه 17). شراب زنجبيلي شراب تندي است كه عشق‏آفرين است و حركت به‏سوي محبوب را سرعت مي‏بخشد. آيات اشاره دارند به اين‏كه شراب كافوري را خود مي‏نوشند ولي شراب زنجبيلي را به آنها مي‏نوشانند.
شراب سومي كه ساقي آن خود خداوند است شراب طهوري است: وسقاهم ربّهم شراباً طهوراً (دهر، آيه 21). طهور به معناي چيزي است كه هم پاك است و هم پاك‏كننده، بنابراين شراب طهور جسم و روح را پاك نموده و چنان نورانيت و نشاطي مي‏بخشد كه قابل توصيف نيست.
اين شراب پرده‏هاي غفلت را مي‏درد و حجاب‏ها را از بين مي‏برد و انسان را شايسته حضور دائم در جوار قرب الهي مي‏كند. شراب طهور با دست ساقي الست داده مي‏شود و انسان را از ماسوي‏اللّه خالي كرده، غرق در جمال و جلال الهي مي‏كند.
گويي همان‏گونه كه دنيا مزرعه آخرت و زمينه‏ساز نعمت‏هاي اخروي است نوشيدن و نوشاندن اين سه نوع شراب هم از دار دنيا آغاز شده و حالات مختلف سالك را در سير و سلوك نشان مي‏دهد و ظهور تامّ آن در دار آخرت است زيرا يك گروه از سالكان وقتي تحت‏تأثير جاذبه‏هاي الهي قرار مي‏گيرند چنان تند حركت مي‏كنند كه حتي نيم‏نگاهي هم به پشت‏سر خود نمي‏اندازند. اين رهروان را بايد با شراب كافوري آرام كرد. گروه دوم در سير به سوي حق، حركتي آهسته دارند گويي نمي‏دانند كه راهي طولاني در پيش دارند به همين جهت به كام آنها شرابي زنجبيلي مي‏ريزند كه تند و عشق‏انگيز است و حركت را تسريع مي‏كند و در كام هر دو گروه بعد از سلوك راه حق شراب طهور مي‏ريزند كه تعلقات را مي‏سوزاند و سالك را به مرحله‏اي از قرب مي‏برد كه جايي براي غيرحق باقي نمي‏ماند.
در آيه‏اي ديگر سخن از مي‏صافي سربسته‏اي از چشمه تسنيم است كه مقربان درگاه الهي از آن مي‏نوشند. اين شراب، شرابي است ناب و بي‏غش كه در ظرف‏هاي سربسته و مهر شده قرار دارد و مهر آن از مُشك است و مشتاقان چنين شرابي در ربودن آن به رقابت مي‏پردازند: يسقون من رحيق مختوم. ختامه مسك و في ذلك فليتنافس المتنافسون و مزاجه من تسنيم. عيناً يشرب بها المقربون (مطففين، آيات 25 و 26، 27 و 28) تنافس به معناي تمنّي و تلاش و رقابت دو انسان براي در اختيارگرفتن يك شي‏ء نفيس است و در آيه فوق به معناي مسابقه است و بشر را ترغيب مي‏كند تا به سوي آن نعمتي كه با عبارت رحيق مختوم توصيفش كرده است بشتابد. شراب‏هاي بهشتي از سرچشمه‏هاي گوناگون به‏صورت‏هاي مختلف جريان دارند. بعضي نهرهايي جاري هستند، بعضي از زمين فوران مي‏كنند، بعضي مانند آبشار از بالا فرومي‏ريزند كه اين همان شراب تسنيم است كه هيچ‏يك از نوشيدني‏هاي بهشتي به پاي آن نمي‏رسد .

 

خوردني‏هاي بهشتي

سفره عظيم خوردني‏هاي الهي در بهشت بيش از گوشت تأكيد بر ميوه دارد كه اشاره‏اي است به برتري ميوه بر گوشت و هشداري است براي انتخاب غذا در دار دنيا: و أمددناهم بفاكهة و لهم ممّا يشتهون (طور، آيه 22). كلمه امددنا افزايشي مداوم را نشان مي‏دهد و اين معنا را مي‏رساند كه ميوه‏ها و غذاهاي بهشتي آن‏چنان نيست كه با خوردن، كمبودي در آنها حاصل شود يا در فصل خاصّي وجود داشته باشد بلكه هميشگي و مستمر است: لكم فيها فاكهه كثيره منها تأكلون (زخرف، آيه 73). كلمه منها اشاره دارد به اين‏كه وفور نعمت به‏گونه‏اي است كه بهشتيان هرچه از خوردني‏هاي بهشت مصرف كنند جزئي از آنها را مي‏توانند تناول كنند.
در آيه كوتاه ديگري در سوره رحمن سخن از شاخه‏هاي درختان دو بهشت است و اين‏كه بر هر شاخه‏اي از هر درخت، نوعي از ميوه وجود دارد و اين شاخه‏ها هيچ‏وقت پير و فرسوده نشده و از طراوت و زيبايي آنها كاسته نمي‏شود: ذواتا أفنان (رحمان، آيه 48). كوتاه و مبهم‏بودن آيه به شنونده تفهيم مي‏كند كه هرگونه توصيفي از اين نعمت‏ها محدودكردن آنهاست.
در آيه ديگري سخن از درختي سبز و خوش‏رنگ و خوش‏بو مي‏رود كه ميوه‏اي شيرين و خوش‏طعم شبيه موز دارد. اين درخت به‏گونه‏اي است كه ساقه و شاخه‏هايش از ميوه پوشيده شده است: وطلح منضود (واقعه، آيه 28).
در قسمت ديگري از اين كتاب عظيم از باغ‏هاي انبوه و انواع انگورها نام مي‏برد: حدائق و اعناباً (نبأ، آيه 32). ذكر اين ميوه به جهت فوائد بسياري است كه در آن وجود دارد. در مجموع، آيات بر اين نكته تأكيد دارند كه ميوه‏هاي بهشتي كاملاً در دسترس بهشتيان قرار دارد و چيدن آنها نياز به هيچ رنج و زحمتي ندارد: قطوفها دانيه (حاقّه، آيه 22). ديگر اين‏كه اين ميوه‏ها محدود به فصل خاصي نبوده و در استفاده از آنها هيچ مانعي وجود ندارد: وفاكهة كثيره. لا مقطوعه ولاممنوعه (واقعه، آيات 32و 33).
قرآن كريم در ارتباط با غذاهاي بهشتي تنها در سوره مباركه طور كه قبلاً ذكر شد اشاره به گوشت نموده و در آيه ديگري نيز گوشت پرندگان را مطرح مي‏كند كه رستگاران بهشتي از هر نوع گوشت پرنده كه اشتها دارند برايشان آماده است: ولحم طير ممّايشتهون (واقعه، آيه 21).

 

همسران بهشتي

يكي ديگر از نعمت‏هاي عظيم بهشت، وجود همسراني پاك و پاكيزه است: قل أونبئكم بخيرٍ من ذلكم الّذين اتّقوا عند ربّهم جنّات تجري من تحتها الأنهار خالدين فيها و ازواج مطّهره و رضوان من‏الله والله بصير بالعباد (آل عمران، آيه 15). در واقع قرآن كريم در اين آيه مباركه به افراد با ايمان اعلام مي‏كند كه اگر از لذّات نامشروع و هوس‏هاي سركش و آميخته با گناه اجتناب كنند مفهوم آن، محروميت از لذّات نخواهد بود زيرا علاوه‏بر اين‏كه مي‏توانند از لذات مشروع در دار دنيا بهره ببرند از لذات جهان ديگر نيز كه در سطح بسيار عالي قرار دارد نيز بهره‏مند خواهند شد و همسراني پاك و پاكيزه در انتظار آنهاست. آيات در توصيف اين زنان از جمال ظاهري و معنوي آنها بحث و گفت‏وگو مي‏كند از جمله اين‏كه زيبارويان بهشتي خلقي نيكو و صورتي بسيار زيبا دارند: فيهنّ خيرات حسان (رحمان، آيه 70) كه اشاره‏اي است به كمال زيبايي و جمع بين حسن سيرت و حسن صورت در آنان؛ زيرا اين زنان چشماني درشت و سياه و شفّاف دارند و در زيبايي و لطافت همچون مرواريد در صدف‏اند: حور عين، كأمثال اللوءلوء المكنون (واقعه، آيات 22 و 23) كه اين خود علاوه بر لطافت و زيبايي نشان‏دهنده دست‏نخوردگي آنان است زيرا مرواريد تا زماني كه در صدف است تلألوء و درخشندگي خاصي دارد.
آيه ديگري عفّت وحياي اين حوريان را مطرح مي‏كند كه دست هيچ جنّ و انسي به آنان نرسيده و به‏دنبال اين جمال معنوي جمال ظاهري آنان را اين‏گونه توصيف مي‏كند كه آنان در صفاي رنگ و درخشندگي مانند ياقوت و مرجان‏اند كه اشاره‏اي است به زيبايي فوق‏العاده آنان: لم يطمثهنّ انس ولاجانّ، كأنهنّ الياقوت والمرجان (رحمان، آيات 56 و 58). اين زيبارويان به همسرانشان عشق مي‏ورزند و خوش‏زبان و فصيح هستند و با همسران خود هم سنّ و سال‏اند عرباً أتراباً (واقعه، آيه 37). آيه به محبّت و عشق بين آنها با همسرانشان و هم‏چنين تفاهمي كه با هم دارند اشاره دارد.
آيه ديگري مطرح مي‏كند كه اين سياه‏چشمان زيبارو نگاه خود را از ديگران بريده و با ناز و كرشمه‏اي خاصّ فقط چشم به همسران خود دوخته‏اند: وعندهم قاصرات الطّرف عين (صافات، آيه 48). درمجموع اين‏كه اين آيات، تصويري از زنان در بهشت ارائه مي‏دهد كه قابل‏تصوّر نيست.
و حقيقت مطلب اين‏كه توصيف نعمت‏هاي گران‏قدر و بي‏نظير بهشتي با هيچ زبان و قلمي ممكن نيست و هيچ‏كس نمي‏داند كه به پاداش نيكو كاري‏هايش چه نعمت‏ها و لذت‏هاي بي‏نهايتي در انتظار او خواهد بود.

نویسنده: گيتي شركا