حروف مقطعه(قسمت اول)

در ابتدای 29 سوره از سوره های قرآن، یك یا چند حرف از حروف الفبا وجود دارد، كه مجموعا 78 حرف است كه با حذف مكررات، 14 حرف می شود یعنی نصف حروف هجا كه 28 حرف است. این حروف (واقع در اوایل سوره ها) را «حروف مقطعه» گویند یعنی حروفی كه پیش هم چیده شده اند اما كلمه ای را تشكیل نداده اند اگرچه دركتابت سرهم نوشته شوند، ولی در قرائت، جدا از هم خوانده می شوند، مانند «ا ل م ص» مجموع حروف چهارده گانه عبارتند از: (ا ح رس ص ط ع ق ك ل م ن ه ی)

بدرالدین زركشی گوید: «از تركیب این حروف می توان این جمله را ساخت: «نص حكیم قاطع له سر» فیض كاشانی جمله «صراط علی حق نمسكه» را ساخته است سوره هایی كه در ابتدای آن ها حروف مقطعه قرار دارندعبارتند از:
ر دیف ـ سوره ـ حرف مقطعه ـ ردیف ـ سوره ـ حرف مقطعه.
1 ـ بقره ـ الم ـ 5 ـ هود ـ الر.
2 ـ آل عمران ـ الم ـ 6 ـ یوسف ـ الر.
3 ـ اعراف ـ المص ـ 7 ـ رعد ـ المر.
4 ـ یونس ـ الر ـ 8 ـ ابراهیم ـ الر.
9 ـ حجر ـ الر ـ 20 ـ ص ـ ص.
10 ـ مریم ـ كهیعص ـ 21 ـ غافر ـ حم.
11 ـ طه ـ طه ـ 22 ـ فصلت ـ حم.
12 ـ شعرا ـ طسم ـ 23 ـ شوری ـ حم عسق.
13 ـ نمل ـ طس ـ 24 ـ زخرف ـ حم.
14 ـ قصص ـ طسم ـ 25 ـ دخان ـ حم.
15 ـ عنكبوت ـ الم ـ 26 ـ جاثیه ـ حم.
16 ـ روم ـ الم ـ 27 ـ احقاف ـ حم.
17 ـ لقمان ـ الم ـ 28 ـ ق ـ ق.
18 ـ سجده ـ الم ـ 29 ـ قلم ـ ن.
19 ـ یس ـ یس ـ.

 

نظریه های مختلف درباره حروف مقطعه

درباره حروف مقطعه سخن بسیار گفته شده و آرا و نظریات گوناگونی ارائه گردیده است شاید بیش از بیست نظریه، چنان چه فخر رازی در تفسیر خود گردآورده است، در این زمینه وجود دارد ولی زیر بنای اساسی این گفته ها را می توان به سه دسته تقسیم كرد:

1. حروف مقطعه از متشابهات قرآن می باشد كه هرگز قابل حل نبوده و از جمله مجهولات مطلق است و راه علم به آن، كاملا بر مردم بسته است از ابوعمروعامربن شرحبیل شعبی تابعی مشهور (متوفای 104) نقل شده كه گفته: «به ظاهر آن ایمان داریم و علم به آن را به خدا وا می گذاریم».

ولی اهل كلام این باور را مورد نكوهش قرار داده، جهل مطلق را به گونه ای كه حتی پیامبر و دیگر اولیا الهی از آن بی خبر باشند، در هیچ كجای قرآن نمی پذیرند زیرا چگونه ممكن است در كتابی كه با وصف «مبین، آشكار» آراسته شده، چیزی یافت شود كه كاملا رو پنهان داشته است خداوند می فرماید: «كتاب انزلناه الیك مبارك لیدبروا آیاته و لیتذكر اولوا الا لباب(1)، (این) كتابی مبارك است كه آن را بر تو نازل كرده ایم تا (درباره) آیات آن بیندیشند و خردمندان پند گیرند».آری اگر مقصود بسته بودن راه علم بر عامه است كه اهل دقت و نظر نیستند، شامل اولیای مخلص خداوند نمی گردد دراین صورت فرض عوض می شود و نظریه دوم به شرح زیر پدید می آید.

2. رموزی هستند میان خدا و رسول، كه جز اولیای مقرب الهی كسی به آن راه ندارد «لا یمسه الا المطهرون(2)، جز پاك شدگان به آن دست رسی ندارند».
ارباب ذوق گفته اند: سخن گفتن با رمز و اشارت شیوه احباب است، كه در راه وروش دوستی به كار برند حبیب را برآن آگاه و رقیب را از آن بی گانه می دارند «میان عاشق و معشوق رمزی است، چه داند آن كه اشتر می چراند».
سید رضی الدین ابن طاووس (متوفای 664) از كتاب «حقائق التفسیر» نوشته ابوعبدالرحمان محمد بن الحسین سلمی (متوفای 412) روایتی از امام جعفر بن محمد صادق (ع) آورده، كه فرموده است: «الم، رمز و اشارتی است میان خدا و حبیب او محمد (ص) ، خواسته تا كسی جز او برآن آگاه نگردد آن را به صورت حروف درآورده تا آن رموز را از چشم اغیار دور نگاه دارد و تنها بر دوست روشن و ظاهر سازد» (3)
علامه بلاغی گوید: «جای شگفتی نیست كه در قرآن گفتگوهای رمزی و اشارت به اسرارخصوصی باشد كه تنها با رسول گرامی و امنای وحی انجام گرفته باشد» (4)
ابن بابویه ابو جعفر صدوق (متوفای 381) گوید: «دیگر سبب در فرو فرستادن اوایل برخی سوره ها به حروف مقطعه آن است كه شناخت آن ها ویژه اهل عصمت وطهارت باشد تا به وسیله آن ها دلیل ها اقامه كنند و معجزات بر دست آنان ظاهرگردد و اگر شناخت آن برای همه میسر بود، هرآینه بر خلاف حكمت و موجب فساد در تدبیر شمرده می شد». (5)
بیش تر اهل نظر بر همین راه رفته اند، حروف مقطعه را رمز و اشارتی می دانند كه جز اولیای مقرب، كسی را بدان راه نیست در میان عرب نیز چنین شیوه ای وجودداشته كه با رمز و اشارت سخن می گفتند(6) شرح و تفسیر آن را در جای خودآورده ایم.

3. این حروف صرفا حروف مجرده هستند با همان خاصیت آوائی كه دارند، چیزی جز آن در بر ندارند، نه رمز و اشاره اند و نه معنایی جز خاصیت آوائی دارندآری حكمت آوردن این حروف در اوایل این سوره ها از محدوده الفاظ و اصوات تجاوز نمی كند.

زمخشری گوید: «این چهارده حرف ـ كه نصف حروف هجا هستند ـ كاملا نیمی از صفات حروف را دارا هستند: نیمی از حروف «مهموسه» : «ص ك ه س ح» و نیمی از حروف «مجهوره» : «ا ل م ر ع ط ق ی ن» و نیمی از حروف «شدیده» : «ا ك ط ق» ونیمی از حروف «رخوه» : «ل م ر ص ه ع س ح ی ن» و نیمی از حروف «مطبقه» : «ص ط» و نیمی از حروف «منفتحه» : «ا ل م ر ك ه ع س ح ق ی ن» و نیمی از حروف «مستعلیه» : «ق ص ط» و نیمی ازحروف «منخفضه» : «ا ل م ر ك ه ی ع س ح ن» ونیمی از حروف «قلقله» : «ق ط» سپس گوید: «چه بزرگ است خداوندی كه حكمتش در هر چیزی دقت نشان داده است».(7)

برخی گفته اند: از آن جهت نصف حروف الفبا را آورده تا به عرب بگوید اگرراست می گویید كه این كلام بشر است و از همین حروف تركیب یافته، پس شما نصف حروف دیگر را بیافزایید و سخنی این چنین بیاورید بدرالدین زركشی این قول را از قاضی ابوبكر باقلانی نقل می كند سپس می گوید: «این حروف به گونه های مختلف آورده شده است: «كاف و نون» بیش از یك بار نیامده «عین و یا و ها وقاف» دو بار «صاد» سه بار «طا» چهاربار «سین» پنج بار «را» شش بار «حا» هفت بار «الف و لام» سیزده بار «میم» هفده بار»
زركشی اضافه می كند: «یكی ازاسرار دقیق این حروف، آن كه هر سوره بیش ترین كلمات آن با همان حرفی كه درابتدای آن واقع شده، تركیب یافته است مثلا سوره «ق» بیش ترین كلمات مشتمل برحرف «قاف» را داراست، مانند: قول قرب تلقی رقیب سابق قرین القا تقدم متقین قلب قرن تنقیب قتل تشقق بسوق رزق قوم و امثال آن، و این خود نكته ای است نهفته در پس پرده این حروف نكته دیگری كه در سایه این حروف خفته، معانی وارده در این سوره ها است، مثلا در سوره قاف، معانی وجود دارد كه با حرف قاف تناسب دارند، مانند: شدت جهر قلقله انفتاح هم چنین در سوره «ص» كه مشتمل بر چند خصومت است: خصومت كفار با پیامبر اسلام، خصومت نزدداوود، خصومت اهل جهنم، خصومت در ملا اعلی بر سر علم و خصومت ابلیس در سوره قلم نیز، آخرین حروف آیات آن بر «ن» است و كلمات آن بیش تر بانون می باشد»
زركشی هم چنین می گوید: «سوره هایی كه با دو حرف یا بیش تر آغازشده، همین رابطه را با كلمات و معانی هر سوره دارند» اضافه می كند: «این از جهت لفظی این حروف است و چه بسا از جهات معنوی اسرار بزرگی در آن نهفته باشد». (8)

جلال الدین سیوطی می گوید: «هر سوره كه به یك یا چند حرف از این حروف آغاز شده، بیش تر كلمات و حروف آن، از همان حرف تشكیل شده است لذا هرسوره همان حرفی كه در آغاز دارد، خورند او است و اگر «ق» را جای «ن» یا بالعكس قرار دهیم خورند آن نیست سوره «ق» بیش ترین كلمات آن با حرف قاف تركیب یافته است هم چنین حرف «را» در سوره یونس كه در بیش از 200 كلمه واقع گردیده، با این حرف آغاز شده است سوره اعراف كه «ص» بر «ا ل م» اضافه شده، بدین سبب است كه كلمات مشتمل بر حرف صاد در این سوره بسیاراست».(9)
برخی گفته اند آوای این حروف در آن روزگار هنگام تلاوت قرآن موجب جلب توجه حاضرین بوده تا به قرآن گوش فرا دهند، زیرا معاندین پیوسته در این صددبودند كه سرو صدا ایجاد كنند تا نوای قرآن به گوش ره گذران عرب نرسد: «لا تسمعوالهذا القرآن و الغوا فیه لعلكم تغلبون(10)، به این قرآن گوش فرا ندهید و سخن بیهوده در آن اندازید، باشد تا پیروز شوید».

برخی آن را سوگند گرفته اند خداوند به این حروف سوگند خورده است، ماننددیگر اشیا كه مورد سوگند خدا قرار گرفته است: تین، زیتون، شهر مكه و غیره، زیراسوگند خوردن به حروف به جهت آن است كه اصل كلام در تمامی زبان ها بر پایه این حروف است.

علامه طباطبایی در تفسیر سوره شوری درباره این حروف فرموده: «چنان چه درسوره هایی كه به حروف مقطعه افتتاح شده تدبر شود، مانند «الم» ها، «الر» ها، «طس» ها و «حم» ها، هرآینه می یابی كه این سوره ها از حیث محتوا مشابه یك دیگرند، سیاق آن ها یك نواخت است لذا ممكن است حدس زده شود كه میان این حروف و محتوای سوره های مربوطه رابطه ای وجود دارد مثلا سوره اعراف به «المص» مصدر گشته، شاید جامع بین محتوای سوره های «الم» و سوره «ص» باشد.سوره رعد كه مصدر به «المر» گشته، شاید جامع محتوای سوره های «الم» وسوره «ص» باشد هم چنین سوره رعد كه مصدر به «المر» گشته شاید جامع بین محتوای سوره های «الم» و سوره های «الر» باشد و لذا چنین استفاده می شود كه این حروف رموز و اشارت هایی باشند میان خدا و رسول، كه از دید ما پنهان است وبیش از این نحو ارتباط، چیزی از آن نمی دانیم باشد كه دیگران بیش تر و بهتر از آن دریابند شاید به همین معنا اشارت باشد.» آن جا كه مولا امیرمؤمنان(علیه السلام) فرموده: «هركتاب گزیده ای دارد و گزیده این كتاب (قرآن) حروف الفبایی است كه در آغازسوره ها واقع گردیده است»(11).

پی نوشت:

  • (1). ص 38: 29.
  • (2). واقعه 56: 79.
  • (3). ابن طاووس، كتاب سعد السعود ط نجف ص 217.
  • (4). آلا الرحمان، ج 1، ص 64.
  • (5). غفاری، كمال الدین، ج 2، ص 640.
  • (6). ر ك: التمهید، ج5، ص 315 ـ 310 و نیز المیزان، ج 18، ص 9.
  • (7). تفسیر كشاف، ج 1، ص 31 ـ 29 با كمی اختصار البته برخی صفات را فروگذار كرده كه در پاورقی تفسیرتكمیل شده و ما آن را به طور كامل در التمهید، ج 5، ص 306 آورده ایم.
  • (8). زركشی، البرهان، ج 1، ص 169 ـ 167.
  • (9). سیوطی، معترك الاقران، ج 1، ص 71.
  • (10). فصلت 41: 26.
  • (11). ر ك: المیزان، ج 18، ص 6.