حوا در قرآن

چکیده:

حوا به عنوان مادر بشریت و به عنوان اولین مخلوق زن از منظر قرآن جایگاه والایی دارد به گونه ای که چون پیامبر زمان خود در مقام خطاب الهی قرار گرفته است. برخلاف تحریفات وارده بر کتب عهدین که همراه با داستان سرایی حوا را محل حلول شیطان و یا عامل فریب آدم (ع) معرفی می کنند، قرآن برای او شان و منزلت والایی قرار می دهد. حوا زنی است مومن و معتقد به پیامبر زمان خود، دارای منزلتی والا و مایه ی آرامش همسر است.

کلید واژه: حوا، آدم. همسر.
 

حوّاء
لازم به ذکر است که نام حوّاء در قرآن نيامده است ، بلکه تنها به عنوان همسرآدم (ع) پا به صحنه آفرينش می گذارد[1]«شخصيت حوّاء عنصر تزويج را که برای نسل بشر ضرورت دارد، به نمايش می گذارد.» (بستانی،چ:1ص:32 )
لازم به ذکر است که تمام صفاتی که در مقاله ی پیشین برای آدم برشمرديم در مورد حوّاء نيز صادق است [2].

1- ويژگي مادي:
قرآن از آنجا که قصد داستان سرایی ندارد در بیان شخصیت های قصص خود همانند کتب داستان به بیان ویژگی های مادی نمی پردازد.
در مورد حوّاء نیز ، تنها به زحمت می توان دو ويژگي مادي يافت.
1-1- گندمگون: آدم از گل آفريده شد و حوّاء، از وجودآدم خلق شده است.(خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها) (الزمر/ 6)﴿ هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ
واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها ﴾
(الاعراف/ 189 )﴿ يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها﴾(النساء/1 )
حال با توجه به نظر اهل لغت که آدم را از أدمه به معنای گندمگون گرفته اند می توان حوا را نیز زنی گندمگون دانست.( مفردات ج:1ص: 70)
1-2-لبان تيره: اگر به معني واژه «حوه» دقت كنيم به قرمزي گفته مي شود كه به سياهي مي زند.همچنين به لبان تيره نيز اطلاق مي شود. از اين رو به مرد و زن با لبان تيره گفته مي شود :رجل أَحْوَى و امرأَة حَوَّاء.(لسان العرب،ج:1ص:207)
پس به بيراه نرفته ايم اگر حوّاء را زني گندمگون و با لبان قرمز تيره بدانيم.

2- ويژگي هاي معنوي:
تمام صفات انسانی که برای آدم در مقاله ی قبل برشمردیم می توان در وجود مادربزرگ بشریت یافت.

2-1- همسان با آدم(ع):
این بحث از آن جهت لازم است که گروهی حوا را آفریده شده از پسماند گندیده گِل آدم و یا از گلی پست تر و بدبوتر از گِل آدم و یا از یکی از دنده های چپ آدم می دانند. حال که قرآن حوا را از نفس آدم و از همان خاک آدم آفریده است.
در تورات در بیان خلقت آدم چنین آمده است :«خدا چرتى بر آدم مسلط كرد، تا چيزى احساس نكند، پس يكى از دنده‏هاى سينه او را كند، در جايش گوشت گذاشت، آن گاه خدا از آن يك دنده زنى درست كرد، و او را نزد آدم آورد، آدم گفت: اينبار استخوانى از استخوانهايم، و گوشتى از گوشتهايم را ديدم، و جا دارد آن را امرأة بنامم، چون از امر من اخذ شد، و بهمين جهت است كه مرد، پدر و مادر خود را رها نموده، زن خود را مى‏چسبد، بطورى كه يك جسد واحد تشكيل ميدهند، آن روز آدم و همسرش عريان بودند، و از عريانى خود باكى نداشتند. » (فصل دوم از سفر اول كه سفر خلقت است به نقل از ترجمه الميزان، ج‏1، ص: 214)
گاه این گونه افکار را در آراء قدماء مفسرین هم می یابیم[3].
در هر صورت از منظر قرآن آدم از گل آفريده شد و حوّاء، از وجودآدم خلق شده است.﴿ خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها﴾(الزمر/ 6)﴿ هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها ﴾ (الاعراف/ 189 )﴿ يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها﴾(النساء/1 )
« برطبق اين آيات ، مراد از" نفس واحده"، به طورى كه نظاير اين آيه تاييد مى‏كند، آدم ابو البشر است و مراد از" زوجها" همسر اوست كه از نوع خود او است و در انسانيت مثل او است» (الميزان،ج:17ص: 362 ) در نتيجه می توان گفت که تمام خصوصيات آدم ،در وی نمايان است.هر چند در مورد خلقت حوّاء، نظرها متفاوت است.

2-2 منزلت والای حوّاء :
از منظر قرآن حوا دارای مقام والایی است. به گونه ای که خداوند او را مورد خطاب قرار می دهد بايد توجه داشت قرآن هيچگاه پيامبری را به همراه همسرش مورد خطاب قرار نداده،هميشه خطاب به پيامبر و قوم اوست شايد سّر اين چنين بيانی توجه به مرکز زوجيت است که باعث بقای زندگی بشر است. (القصص القرآنی،ص: 35)
(وَ قُلْنا يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَ كُلا مِنْها رَغَداً حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ ) ( فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا كانا فِيهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى‏ حِينٍ) (بقره35،36)
اگر در سیاق این آیات دقت کنیم و آن را با آیات مشابه مقایسه کنیم در خواهیم یافت که تمام افعال امر و نهی در این آیات به صورت مثنی بیان شده است.به این معنا که امر تنها به آدم نیست اسکن انت و زوجک و یا می گوید شما دو نفر بخورید(کلا) و یا هر دوی آنها را از نزدیکی به شجره ی ممنوعه نهی می کند. استفاده از صیغه ی مثنی نشان دهنده ی خطاب مستقیم حوا در کنار آدم است.
بايد توجه داشت که خداوند به حوّاء توجه ويژه ای داشته چرا که به مجرد تکميل خلقت آدم، اورا برای آرامش وی می آفريند.

2-3- حوا باعث اغوای آدم نشد:
در کتب عهدین حوا عامل اغوای آدم معرفی می شود به این گونه که ابلیس آنجا که نمی تواند آدم را بفریبد دام ابتلا برای حوا پهن می کند و حوا به سهولت فریب می خورد و همسر خود را به عصیان می کشاند. حتی در تورات مجازاتی نیز بر حوا متحمل کرده که تا به امروز دامنگیر دختران حوا می شود. به این گونه که سختی حمل و زایمان را از مجازات عمل حوا می داند و وچس از این گناه ، اختیار زن را به مردش می سپارد.(برای اطلاعات بیشتر رجوع شود به توراتفصل دوم از سفر اول)
به حقیقت این گونه بیانات جفایی بزرگ است که تحریف کنندگان تورات و انجیل به مادر خود کرده اند. جای بسی تاسف است که بعضی از مفسران نیز در تفسیر به جای در نظر گرفتن نص واضح قرآن پی تحریفات انجیل و تورات رفته اند.
حال آن که قرآن بعد از آن که آدم و حوا را در مقام تکلیف قرار می دهد چنین می فرماید:(فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا كانا فِيهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى‏ حِينٍ) (36بقره)
خداوند می فرماید: (فَأَزَلَّهُمَا) با آوردن ضمیر مثنی ، نشان می دهد که شیطان هر دوی آن ها را اولا فریب داد وثانیا هر دوی آن ها را به طور همزمان فریب داد. همچنین می فرماید: ( فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ) (20،اعراف) این آیه به صراحت بیان می کند که شیطان هر دوی آن ها را به طور مستقیم فریب داد .همچنین هردوی آن ها از بهشت اخراج شدند. (اهْبِطا مِنْها جَمِيعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُو) (طه ،123) و هر دو توبه کردند و توبه ی هر دوی آن ها پذیرفته شد.( قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ‏) (اعراف،23)
حتی در این راستا گروهی پا فراتر نهاده اند و حوا را پیرو آدم دانسته اند . چنانچه دکتر نوره الرشید در رساله ی دکترای خود با عنوان (شخصیه المرأه فی القصص القرآنیه ) با توجه به این دو آیه ( فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطانُ قالَ يا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلى‏ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لا يَبْلى) ( وَ عَصى‏ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى‏ ) (طه120و 121) نتیجه می گیرد این حوا نبود که باعث اغوای آدم شد بلکه حوا تنها پیرو آدم بود.
(شخصیه المرأه فی القصص القرآنیه ، ص:106)

2-4- همسری مهربان :
لازم به ذکر است که هر گاه خداوند در قرآن از همسر به واژه زوج ياد کرده، رابطه عاطفی بين زن شوهررا مد نظر داشته است. از اين که در اينجا واژه زوج برای همسر آدم به کار رفته می توان دريافت که به روابط زناشويی ومحبت و رحمت بين آدم و حوّاء اشاره شده است.( دقائق الفروق اللغویه ، ص:97)

2-5- مایه ی آرامش همسر:
(هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها ) (الاعراف/189) بنا بر نظر بعضی از روايات ، خداوند هنگامی که آدم را دربهشت قرار داد ، آدم در آنجا هم نشين و مونسی نداشت ،از اين رو غمگين و وحشت زده بود. (الکشف و البیان عن تفسیر القرآن ، ج:‏1ص:182) پس خداوند همسری را برای وی قرار داد تا در کنارش آرامش يابد.
برای اثبات ادعای این که حوا مایه ی آرامش آدم است ، سه دليل در آيه ذکر شده است
الف: در آيه به(نَفْسٍ واحِدَةٍ) اشاره شده ، اينکه همسر آدم نيز از همان نفس آدم است موید آرامش است. پس خداوند از نفس آدم برای او همسری بيافريد تا در کناراوآرامش گيرد و به او تمايل يابد، چرا که هر کس به هم جنس خود آرامش يابد و به هم نوع خود محبت و تمايل دارد همانگونه که انسان به فرزند خويش آرامش يابد و او را چون خود دوست دارد چرا که جزئی از وجود اوست.(الکشاف،ج: ‏2ص: 186)
ب: در ادامه آيه بيان داشته که از نفس واحد برای آدم زوج قرارداده -که با توجه به معنای خاص زوج در قرآن که در قسمت قبل به آن اشاره شد- خود دليل ديگری بر آرامش بخشی حوّاء است.
ج: واژه ی – سکن- که به معنی دوری از هرگونه اضطراب و نگرانی است خود به طور مستقيم به این موضوع اشاره دارد.(الفروق اللغويه ،228) خداوند به آدم می فرماید: (لیسکنوا الیها) در کنارحوا به دور از هرگونه اضطراب و نگرانی آرام بگیر.
مادربزرگ بشریت زنی است گندمگون ، با لبان قرمز، همسان شوی خویش است چه از نظر خلقت و چه از نظر منزلت و نه تنها باعث اغوای همسر خویش نشده است که همیشه پیرو و مهربان و مایه ی آرامش او بوده است.

پی نوشت:
1-لازم به ذکر است در قرآن تنها نام مریم(ع) ذکر شده و این به جهت اثبات بندگی عیسی (ع) بوده است.
2- به جز مواردي كه به طور خاص به تكريم آدم اشاره مي كند.
3-چون آدم بخفت و خواب بروى غلبه كرد- و اندر بهشت خواب نباشد و لكن چنان بود آدم. چون ميان خفته و بيدار- خداى عزّ و جلّ مر حوّا را از پهلو چپ آدم بيافريد بقدرة خويش. خلقى چون آدم و لكن ماده. و حوّا بر بالين آدم بنشست. و از پهلو چپ مردان يك پهلو كم باشد از آن پهلو چپ زنان، زيرا كه خداى عزّ و جلّ مر حوّا را از پهلو چپ آدم بيافريد.(ترجمه تفسير طبرى، ج‏1، ص: (50)

نویسنده: لیلا نجمی

منابع: 

1- پژوهشی در جلوه های هنری داستان های قرآن ، بستانی ، محمود، ترجمه موسی دانش، مشهد،1386ق.
2- ترجمه تفسیر طبری ، طبری ابوجعفر ، محمد بن جریر،گروهی از مترجمان،تحقیق حبیب یغمایی، انتشارات توس،تهران، چاپ دوم ،1356ش.
2- المفردات فی الغريب القرآن، راغب اصفهانی،حسين بن محمد، ،تحقيق صفوان عدنان داودی،دمشق بيروت،1412ق.
3- لسان العرب ، ابن منظور، محمد بن مکرم، ،بيروت،1414ق.
4- الميزان فی التفسیر القرآن ، طباطبايي،محمد حسين، ،ترجمه سيد محمد باقر موسوي همداني،قم،1374ش.
5- القصص القرآنی فی القرآن الکريم ،الحجازی، محمد محمود، ، مصر،1424ق/2003م.
6-دقائق الفروق اللغویه فی البیان القرآنی، خضر الدوری،محمد یاس،بیروت،1427ق/2006م.
7- شخصیه المرأه فی القصص القرآنیه، د. نوره بنت محمد فهد الرشید، المملکه العربیه السعودیه،دارابن الجوزی،ط:1، 1427ق.
8- الفروق اللغويه، العسکری،أبی هلال، ،بيروت،1427ق/2006م.
9- الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ثعلبی نیشابوری ابواسحاق، احمد بن ابراهیم، دارالإحیاء تراث العربی، چاپ اول. بیروت،1422ق.
10- الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل ،الکشاف، محمود، دارالکتاب العربی، چاپ سوم.
بیروت ،1407ق.

حوا در قرآن

حقیر فکر میکنم چون زمان قدیم عربی نبوده و بیشتر زبان سامی و سریانی و ... بوده پس آن زبان حضرت آدم به این زبان اولادش یعنی سام پسر نوح (ع)(سامی) نزدیکتر بوده پس اگر حوا در عبری و آرامی و ... بمعنی زندگی و حیات است(که است) و از آنجا که زبان عربی هم نوعی زبان سامی است و بسیار به هم نزدیکند؛ حوا در عبری همان حیاه شاید باشد. لطفا در این راجع تحقیق کنید و اگر مثبت بود این احتمال را هم به مقاله حوا در قرآن اضافه کنید