راههای کسب صفات بهشتیان از دیدگاه قرآن

بهشت، کمال حیات و زندگی است. هرچه از خوبی ها و زیبایی ها و کمالات می شناسیم و نمی شناسیم در شکل تمام و کمال آن در بهشت هست، بی آنکه بدی و زشتی و نقصانی در آن راه یابد که از جمله آنها ناپایداری و بی ثباتی است.

خداوند بهشت را با عنوان حیات محض معرفی کرده که جاودانگی آسایش و آرامش یکی از جلوه های آن است. از این رو، سعادت و خوشبختی مطلق را تنها می بایست در بهشت جست وجو کرد؛ اما این بدان معنا نیست که انسان جلوه هایی از بهشت را نتواند در زندگی دنیوی خود تجربه کند. اصولا تلاش انسان و امید به ظهور منجی(عج الله تعالی فرجه) بیانگر این اندیشه است که می توان بهشت کوچکی را در دنیا ایجاد کرد و آن را با سبک خاصی از زندگی به نام زندگی اسلامی تجربه کرد. برهمین اساس، آموزه های قرآنی بر آن است که اخلاق بهشتیان را بیان کند تا انسانها آن را در زندگی دنیوی خود تحقق بخشند؛ چرا که بهشتی شدن در دنیا امکان پذیر است و درهیچ عالمی از عوالم دیگر نمی توان، بهشتی شد؛ زیرا آخرت همان سازه انسان در دنیاست.
از جمله اخلاق های بهشتی که در قرآن بدان اشاره شده، فقدان لغو و دروغ است. قرآن بر این دو موضوع تأکید ویژه ای دارد؛ چرا که ریشه همه بدبختی های انسان در زندگی دنیوی و اخروی به همین دو امر بازمی گردد؛ فقدان آن به معنای دستیابی به تجربه بهشتی بودن است.
نویسنده دراین مطلب با مراجعه به آموزه های قرآنی به تبیین اهمیت این مطلب پرداخته تا نشان دهد که چرا دروغ و لغو زندگی آدمی را به دوزخ تبدیل می کند.

 

بهشت اخلاق و دوزخ بداخلاقی

اخلاق به یک معنا شاید مهمترین هدف بعثت پیامبران باشد؛ چرا که فقدان اخلاق در موجودی چون انسان، به معنای خروج از فلسفه و هدف آفرینش انسان است؛ اگر اخلاق را از انسان جدا کنیم، چیزی از انسانیت باقی نمی ماند و همه هدف عقل و وحی آن است تا انسانی اخلاقی را در دنیا بسازد و به هستی هدیه دهد.

خلق خوش و نیک، به معنای دستیابی به صفات و اسمای نیکی الهی است؛ زیرا خداوند منشأ همه کمالات و نیکویی ها و زیبایی هاست. از این رو همه اسماءالحسنی را از آن خود می داند. 1
خداوند در آیه 31 سوره بقره بیان می کند که همه اسماء الهی را به انسان تعلیم داده است. این تعلیم ازسوی خداوند به معنای جعل آنها در سرشت آدمی به شکل قوه و توانمندی است. انسان با عبودیت و راه مستقیم عقل و وحی می تواند این اسمای نیک سرشته شده در خود را فعلیت بخشد و متأله (خدایی) شده و درمقام مظهریت الوهیت و ربوبیت، خلافت الهی را به عهده گیرد.

براساس آموزه های وحیانی قرآن؛ تخلق به اخلاق الهی و خدایی شدن انسان، هدف آفرینش انسان بوده تا مقام خلافت الهی را به عهده گیرند. 2
از آن جایی که انسان با دو دشمن درونی و بیرونی یعنی هواهای نفسانی و وسوسه های شیطانی رو به روست، خداوند وحی را به کمک عقل فرستاد تا بتواند در زندگی زمینی و دنیوی خود به اخلاق الهی تخلق یابد و خدایی شود. از این رو پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در بیان فلسفه و هدف بعثت خود می فرماید: انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛ من فقط برای اتمام مکارم اخلاقی برانگیخته شده ام. 3
کسی که به کمالات و صفات حسنای الهی دست یابد، خدایی شده و شایسته آن است تا به عنوان خلیفه مطلق الهی قرار گیرد؛ زیرا مظهر تمام و کمال اسماء و صفات الهی است که از آن به مظهریت در الوهیت و انسان متاله تعبیر می شود. چنین انسانی در حقیقت انسان خدایی است و صورت مجسم خداوند در هستی می باشد، پس شایسته جانشینی از خداوند در هستی خواهد بود.
خوشبختی انسان براساس این معرفتی که عقل و وحی می بخشد، همانا تخلف به اخلاق الهی است و بدبختی نیز در ناتوانی انسان از تخلق به خلق خوی خداوندی است.
آنچه در آموزه های قرآنی از بهشت و دوزخ یاد می شود در حقیقت بیانگر همان قرب و بعد انسان از خلق و خوی خداوند و تخلق به صفات حسنای خداوندی می باشد. پس هر چه انسان در تخلق به خلق و صفات الهی کامل تر و تمام تر باشد، در بهشت اعلای الهی قرار می گیرد و هر چه از آن صفات دورتر شود از بهشت های درجات نخست دورتر می شود. این دوری تا آنجا پیش می رود که در دوزخ فقدان صفات الهی می افتد و زمانی که در فقدان به تمامیت رسید و هیچ بهره ای از خلق و خوی نیک الهی نبرد، در درک اسفل از دوزخ قرار می گیرد.
از آن جایی که همه معنای انسانیت در اخلاق نیک او خلاصه می شود؛ و همچنین از آن جایی که بهشت جز ورود انسان به دایره اخلاق نیک الهی نیست، می توان گفت که بهشت جایی است که در آن انسان ها با اخلاق نیک در کنار هم به سر می برند و دوزخ جز فقدان و فراق از خلق و خوی نیک نیست.

بیهودگی در رفتار و دروغ گویی در گفتار، منشأ بدخلقی ها

اگر بخواهیم دو عامل مهم در زندگی بشر را شناسایی و معرفی نماییم که خاستگاه و منشأ همه بدخلقی ها و بداخلاقی هاست و زندگی بشر را به دوزخ تبدیل می کند، بیهودگی در رفتار (که به آن لغو می گویند) و دروغ گویی در گفتار است.
خداوند در بیان دو ویژگی مهم بهشت، به فقدان لغو و دروغ در آنجا اشاره می کند. لغو به معنای چیزی است که به آن اعتنایی نمی شود و انجام دادن آن از روی عقل و تفکر نباشد 4 در کاربردهای واژه لغو در زبان عربی می توان به این نکته دست یافت که لغو افزون بر کلام در عمل یا موضوع خارجی نیز تحقق می یابد. پس افزون بر کلام غیرمفید که آن را لغو می گویند، به عملی که سودی بر آن مترتب نیست عمل لغو گفته می شود.5
خداوند در بیان صفات بهشتی ها به این نکته توجه می دهد که بهشتی ها در آن جهان آخرت، هرگز لغوی را نمی شنوند. به این معنا که آنان نه تنها لغوی را نمی گویند و یا انجام نمی دهند بلکه حتی از دیگری نیز لغوی را نمی شنوند. 6

در بهشت حتی شرابی که استفاده می شود، شرابی پاک و خوش گوار است که در آن لغو و بیهودگی نیست. (طور، آیه23) فقدان لغو و بیهودگی در بهشت از آن روست که آخرت، حیات پاک و طیبی است که از هر گونه خباثت، پلیدی، نقصان، زشتی، بدی و مانند آن پاک است. از این رو خداوند زندگی بهشتی را حیات محض معرفی می کند. (عنکبوت، آیه64) لذا در چنین محیطی، هیچ نقص و زشتی و لغوی نخواهد بود.
اینکه بهشت و بهشتی ها فاقد لغو هستند؛ از آن روست که لغو از مصادیق باطل است و بهشت از هرگونه باطلی پاک است و اهل باطل در دوزخ قرار می گیرند و از اهل حق جدا می افتند. دلیل دیگر آنکه کارهای لغو تنها از انسان های بی خرد صادر می شود و انسان خردمند همه کارهایش براساس حکمت و هدفی است و هرگز کاری بیهوده و بی هدف انجام نمی دهد و از آن اعراض می کند. 7
لغو که به معنای گفتار و عمل بیهوده و باطل و بی هدف است، نمی تواند اخلاق بهشتی باشد؛ لذا خداوند یکی از نشانه های ضعف ایمان در زندگی بشر را آمیختگی زندگی او با اعمال و گفتار لغو و بیهوده می داند (مؤمنون، آیات1 تا 3) از این رو عبادالرحمان و کسانی که دارای مکارم اخلاقی هستند، هرگز گرایش به لغو و بیهودگی در گفتار و رفتار ندارند و از عوامل بیهودگی چون شراب و خمر پرهیز می کنند. وقتی این انسان های خدایی و متاله، لغو و بیهودگی در گفتار و رفتار دیگران را می بینند با کرامت و بزرگواری از کنار آن می گذرند تا خود را در چنین محیط آلوده ای از باطل قرار ندهند و از آثار زشت و پیامدهای آن در امنیت قرار گیرند. 8
اگر کسی به ایشان فحش و ناسزا گفت یا سخنی بیهوده بر زبان آورد، یا آهنگ غنایی به گوشش رسید، یا تهمت و بهتانی شنید، از آنها و از آن محیط آلوده پرهیز می کند و اجازه نمی دهد تا آن فضای مسموم، او را آلوده کند و از خداوند و خدایی شدن دور سازد. 9

پرهیز از دروغ، نشانه بهشتی بودن

دروغ نیز یکی دیگر از مصادیق باطل است که در بهشت راهی برای آن نیست. دروغ هر سخن یا فعلی خلاف واقع و حقیقت است که به شکل خبر از گذشته یا آینده یا وعده و وعید داده می شود. 10
در روایات، دروغ به عنوان بدترین خلق و خوی بشری معرفی شده است؛ زیرا کلید بسیاری از گناهان و بدخلقی ها و بدرفتاری های بشری است. امام حسن عسکری(ع) در این باره فرموده است: جعلت الخبائث فی بیت و جعل مفتاحه الکذب؛. تمام پلیدیها در خانه ای قرار داده شده و کلید آن دروغگویی است. 11
با نگاهی به آثار دروغ که در آیات و روایات آمده می توان دریافت که چرا دروغ را به عنوان مادر رذایل اخلاقی و بدترین ها معرفی کرده اند. از جمله آثار دروغ می توان به بدعت در دین و افتراء به خدا (نحل، آیه116)، افزایش بیماردلی و کاهش قدرت تحلیل و شناخت و تشخیص حق از باطل (بقره، آیات 8 تا 10 و آیات دیگر)، زیان و خسران ابدی (غافر، آیه 28) قرار گرفتن در جرگه ظالمان (آل عمران، آیه 94؛ انعام، آیات 21 و 93)، محرومیت از درک آیات الهی (جاثیه، آیات 7 و 8)، محرومیت از هدایت الهی (غافر، آیه 28؛ زمر، آیه 3)، محرومیت از رستگاری و خوشبختی 12 و روسیاهی در قیامت (زمر، آیه 60) اشاره کرد.

بر این اساس بهشتی ها هرگز دروغ نمی گویند و جز به راستی و صداقت سخن و عملی را بر زبان نمی رانند و انجام نمی دهند، چرا که دروغ و سخن بر خلاف حقیقت و واقعیت، سخن باطلی است که هیچ انسان متخلق به اخلاق الهی بدان گرایش ندارد و از باطل و مصادیق آن می گریزد و جز به حق و حقیقت سخن نمی گوید و عملی را انجام نمی دهد. 13

چنانکه گفته شد، ریشه همه بدخلقی ها در باطل گرایی انسان نهفته است. برای باطل می توان، مصادیق بسیاری را یافت ولی دو مصداق در خلق و خوی بشر است که می توان آن را منشا بسیاری از بدخلقی ها و باطل گرایی های دیگر بشر دانست. این دو مصداق زشت باطل لغو و کذب است. از این رو خداوند از نشانه های بهشت را فقدان این دو امر در آنجا می داند؛ چرا که با حذف این دو چیز از زندگی بشر، همه کارهای زشت و ناپسند دیگر از زندگی او رخت بر می بندد.

اگر بخواهیم جامعه ای بهشتی را در جهان ایجاد کنیم می بایست در حوزه آموزش و پرورش به این دو باطل به عنوان کلید بسیاری از مشکلات و نابهنجاری های اخلاقی جامعه توجه کنیم؛ زیرا این دو امر زشت و بد جامعه بشری را به دوزخی غیرقابل زیست تبدیل می کند.

بسیاری از مشکلات جامعه بشری در جهان امروز به همین لغوگرایی و دروغگویی بشر باز می گردد. اگر به جنایاتی که بشر در حق خود و دیگران مرتکب می شود، نگاهی گذرا بیندازیم در ردیف نخست فهرست بی پایان جنایات و گناهان بشر می توان دروغگویی و بیهودگی را یافت که سر منشأ همه مشکلات و بدبختی های جامعه است.
از نظر قرآن، دروغ گفتن از گناهان کبیره است که خداوند وعده عذاب دوزخ را به مردم داده است. پس مؤمنان می بایست از دروغ به عنوان گناه کبیره اجتناب ورزند؛ (حج، آیه 30) زیرا یکی از معانی زور، دروغ است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 387، «زور») این حکم خداوند که حکم شرعی است در حقیقت امضا و تأیید همان حکم عقل است که هرگونه ظلمی را به عنوان باطل مردود و زشت و قبیح می شمارد.

خداوند افزون بر اینکه از دروغگویی باز می دارد و به صداقت و راستگویی فرمان می دهد، همچنین از شنیدن دروغ پرهیز می دهد. لذا استماع دروغ، کاری ناپسند دانسته شده که موجب بی ارزشی انسان می شود. (مائده، آیات 41 و 42) خداوند به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: بر گمراهی آنان متأسف و محزون نباش. از این عبارت فهمیده می شود که چنین افرادی شایستگی و ارزش هدایت را از دست داده و به انسان های بی ارزشی تبدیل شده اند که دیگر شایسته هدایت و توجه به عنوان یک انسان نیستند. به سخن دیگر، استماع دروغ و گرایش به آن، موجب می شود که انسان کرامت و شایستگی و شرافت انسانی خود را از دست بدهد و دیگر ارزش توجه نداشته باشد.

برای رهایی از افتادن در خانه خباثت ها و زشتی ها و پلیدی ها لازم است که انسان اخلاق خود را اخلاق خدایی کند. در روایات است: تخلقوا باخلاق الله؛ تخلق به اخلاق الهی پیدا کنید.14
اخلاق خدایی یعنی همان چیزهایی که خداوند در قرآن به عنوان صفات نیک انسانی از آن یاد کرده و به آن فرمان داده است. کسی که خلق قرآنی یافت، درحقیقت خلق خدایی یافته است؛ زیرا خداوند در آیات قرآنی راه رشد و کمال یابی انسان و تقرب به خود را بیان کرده و موانع را نیز در کنار بیان اسباب و عوامل تقرب ذکر نموده است. بنابراین انسان با عمل به واجبات و مستحبات و ترک مکروهات و محرمات می تواند اخلاق خدایی بیاید.
به هر حال، از آنجایی که زشت ترین عمل در نزد خداوند دروغ است، پس لازم است که از آن به عنوان عامل همه بدبختی ها و خواری ها پرهیز کرد؛ چرا که امام حسن عسکری(علیه السلام) می فرماید: ما اقبح بالمؤمن ان تکون له رغبه تذله؛ چه زشت است برای مؤمن دلبستگی به چیزی که او را خوار می کند. 15 بی گمان دروغ همان چیزی است که خواری انسان را در دنیا و آخرت سبب می شود. پس لازم است که از آن پرهیز کند تا از بوی بد و عفن آن در دنیا و آخرت در امان ماند.

نویسنده : رضا شریفی

  • 1. (اعراف، 180؛ اسراء آیه 110، طه، آیه8؛ حشر، آیه24)
  • 2. (بقره، آیه 30 و آیات دیگر)
  • 3. (بحارالانوار، جلد16، ص 210؛ کنزالعمال، ج13، ص 151، حدیث 36472)
  • 4. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 742)
  • 5. (التحقیق، المصطفوی، ج10، ص 208)
  • 6. (مریم، آیات61و 62؛ طور، آیات17 و 23؛ واقعه، آیات11 و 12 و 25؛ نباء، آیه35؛ غاشیه، آیه11)
  • 7. (مؤمنون، آیات1 تا 3)
  • 8. (فرقان، آیات63و 72)
  • 9. (مریم، آیه62؛ قصص، آیه55؛ مؤمنون، آیات1 تا 3؛ تفسیر نورالثقلین، ج4، ص529؛ تفسیر قمی، ج2، ص 348)
  • 10. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص478، «صدق»)
  • 11. (بحارالانوار، ج78، ص377)
  • 12. (یونس، آیه 69؛ نحل، آیه 116)
  • 13. (نبأ، آیات 31 و 35)
  • 14. (بحارالانوار، ج 61، ص 129، باب 42، الحجه السادسه)
  • 15. (تحف العقول، ص 520)
منابع: 

روزنامه کیهان ۱۳۹۱/۲/۲۶