روشهای تفسیری امام عسکری(علیه السلام)

شایسته ترین مفسّران

قرآن کریم به دلیل «وحیانی بودن»، از همان عصر نزول تاکنون محتاج «مفسری مطمئن و امین» بوده. لذا تبیین حقایق قرآنی توسط رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) آغاز و به دست خلفای شایسته و جامع الشّرایط وی (از جمله از حیث علم، عصمت و نصب الهی) ادامه یافت، به گونه ای که دیگران همیشه معترف بوده اند هر آنچه در تفسیر و فهم صحیح و متقن از کلام الهی دارند، از سرچشمة علوم نبوی یا علوی بوده است.

سخن ابن عباس را بشنویم که می گوید: «هرچه از تفسیر فراگرفتم، از علی بن ابی طالب علیه السلام است.»1 بر این اساس بود که امام باقرعلیه السلام می فرمود:
«ما یستطیع احدٌ أن یَدّعی انّ عنده جمیع القرآن کلّه ظاهره و باطنه غیرالأوصیاء؛ کسی غیر از اوصیا نمی تواند ادعا کند که تمام قرآن، ظاهر و باطنش، نزد اوست.»2

و نیز می فرمود:
« اِنّ مِن العلم ما اوتینا تفسیر القرآن و احکامه؛ همانا از دانشی که به ما داده شده، تفسیر قرآن و احکام آن است.»3

امام عسکری علیه السلام مفسر امین و الهی برای متن دینی (قرآن) مسلمانان بود و برخی از القاب آن بزرگوار مانند: ناطق عن الله،4 مرشد الی الله،5 علاّم 6 ، سراج اهل الجنّة7 و خزّانة الوصیّین 8 گویای عظمت علمی و ظرفیت لازم آن امام برای عهده داری این مقام است.

علاوه بر تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام که همیشه مورد بحث و گفت و گوی محققان بوده است، اخبار دیگری بر اشتغال آن حضرت به تفسیر قرآن کریم به طور وسیع، دلالت دارند. ابن شهر آشوب در معالم العلماء می نویسد:

حسن بن خالد برقی، برادر محمدبن خالد است و از جمله کتابهای وی «تفسیر عسکری» به املای امام علیه السلام است که در 120 جلد گردآوری شده است. 9 از این تفسیر اثری در دست نیست و علمای رجال هم ابن خالد را تأیید کرده اند.10

البته دربارة تفسیر 120 جلدی نیز برخی معتقدند:«منظور ابن شهر آشوب از«العسکری» ظاهراً امام هادیعلیه السلام است که به صاحب عسکری نیز ملقب بود.»11 امام عسکری علیه السلام بر اساس وظیفة الهی اش، در عمل هم مردم را به قرآن دعوت می کرد و به طور کتبی و شفاهی مردم را به قرآن و عهد و پیمان بستن با آن فرا می خواند. از جمله در نامه ای به ابن بابویه، می نویسد:

«ای بزرگمرد مورد اعتماد و فقیه من، ابوالحسن علی بن حسین قمی!...تو را به تفقّه در دین و پایداری در امور و هم پیمانی با قرآن و... توصیه می کنم.»12

شیوة تفسیری امام عسکری علیه السلام

1. قرآن به قرآن

این روش تفسیری، سابقه ای طولانی دارد. هر چند برخی تفسیر المیزان را آغازگر این روش می دانند؛ ولی واقعیت این است که «تفسیر قرآن با قرآن» از زمان معصومان: رایج بود. علامه طباطبایی در توضیح این روش می نویسد: «اینکه قرآن را با قرآن تفسیر کنیم و معنای هر آیه را، با تفکر در همان آیه و آیات دیگر، به دست آوریم و مصادیق آیه را معلوم کنیم و با استفاده از خصوصیات ذکر شده در آیات، آنها را مشخص کنیم، چنانچه خداوند می فرماید:

نزّلنا علیک الکتاب تبیاناً لکلّ شی ء(13؛ و بعید است که قرآن روشنگر هر چیزی باشد، ولی مبیّن خود نباشد.»14
نمونه هایی از این نوع تفسیر از امام عسکری علیه السلام را می خوانیم:

1. معنای نعمت

شیخ صدوق از امام عسکری علیه السلام دربارة آیة )صراط الذین انعمت علیهم( چنین نقل می کند: «ای قُولوا اِهدنا صراط الذین انعمت علیهم بالتوفیق لدینک و طاعتک و هم الذین قال الله عزوجل )و من یُطِعِ الله والرسولَ فأولئک مع الذینِ انعم الله علیهم مِن النّبیّین و الصّدّیقین و الشّهداء و الصّالحین و حَسُنَ اولئک رفیقاً(15، یعنی بگویید: ما را به راه کسانی هدایت کن که به آنها توفیق دادی پیرو دین تو باشند و تو را اطاعت کنند. و آنان کسانی اند که خدا فرموده است: «و هر کسی خداوند و پیامبر را اطاعت کند، پس آنان با کسانی اند که خداوند بر آنان نعمت داده است؛ از پیامبران، صدّیقان، شهیدان و صالحان و اینان همراهان خوبی اند.»16

در این حدیث، امام علیه السلام از )فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النّبیّین و الصّدّیقین والشّهداء و الصّالحین( استفاده کرده که مصادیق عینی )الذین انعمت علیهم( را روشن می کند. با استفاده از روش عقلی، بیان می کند که نعمت در )صراط الذین انعمت علیهم(، نعمت ثروت و تندرستی نیست: «اینان کسانی نیستند که با ثروت و تندرستی برایشان نعمت داده شده باشد، هر چند اینها هم نعمتی آشکار از خداست. آیا نمی بینید که صاحبان چنین نعمت هایی گاهی هم کافران و فاسقان اند. شما را فرا نخوانده اند که دعا کنید و به راه آنان هدایت شوید، بلکه فرمان یافته اید دعا کنید تا به راه کسانی هدایت شوید که بر آنان نعمت داده شده است؛ با ایمان به خدا و تصدیق پیامبرش و ولایت نسبت به محمد و خاندان پاک او و یاران نیکوکار و برگزیده اش، و با تقیه ای نیک که به سبب آن از شرّ بندگان خدا در امان باشند و از افزایش در گناهان و کفر دشمنان سالم بمانند ،به اینکه با آنان مدارا کنی و ایشان را به آزار خود و آزار مؤمنان تحریک نکنی، و با معرفت نسبت به حقوق برادران مؤمن...»

2. معنی لله الأمر...

نمونه دیگر از تفسیر قرآن با قرآن را دربارة آیة )ولله الامر من قبلُ و من بعدُ(17؛ «امر از پیش و پس از آن، از آنِ خداست» می توان دید که امام با آیة )اَلا له الخلق و الأمر تبارک الله ربّ العالمین( تفسیر فرمود. راوندی در این باره از ابوهاشم نقل می کند: محمد بن صالح ارمنی از امام حسن عسکری علیه السلام دربارة آیة )لِلّه الأمر من قبل و من بعد(18 پرسید. حضرت فرمود:

«فرمان، از آنِ خداست، پیش از آنکه به چیزی فرمان بدهد، و فرمان، از آنِ اوست پس از آنکه به آنچه خواهد، فرمان دهد.»

در دل خود گفتم: این، همان سخن خداست که فرمود: «آگاه باشید، خلق و امر از آن اوست. خجسته است پروردگار جهانیان.» حضرت رو به من کرد و فرمود: همان گونه است که در دلت گذشت )اَلا له الخلق و الأمر تبارک الله ربّ العالمین.( 19

3. وقت نمازها

امام عسکری فرمود: خداوند دربارة وقت نماز ظهر فرموده است: )اقم الصّلوة طرفی النّهار و زلفاً من اللیل(20 مقصود از «طرفین» نماز صبح و عصر است. و «زلفاً من اللیل» بین مغرب و عشاست. خدای سبحان فرمود: )یا ایها الذین آمنوا لیستأذنکم الذین ملکت ایمانکم و الذین ام یبلغوا الحلم منکم ثلاث مرّات من قبل صلوة الفجر و حین تضُحون ثیابکم من الظهیرة من بعد صلوة العشاء...(؛21 «ای کسانی که ایمان آورده اید! قطعاً باید غلام و کنیزهای شما و کسانی از شما که به (سنّ) بلوغ نرسیده اید، سه بار در شبانه روز از شما کسب اجازه کنند: پیش از نماز بامداد، و هنگام نیمروز که جامه های خود را بیرون می آورید، و پس از نماز شامگاهان...»

بنابراین، آیة شریفه نماز صبح و وقت نماز ظهر و عشاء را بیان داشته است. زیرا پوشیدن لباس راحت برای خواب بعد از نماز عشاء صورت می گیرد. و نیز فرمود: )یا ایها الذین امنوا اذا نودی للصّلوة من یوم الجمعه فاسعوا الی ذکر الله و ذروا البیع(؛22 «ای کسانی که ایمان آورده اید! چون برای نماز جمعه ندا داده شد، به سوی ذکر و یاد خدا بشتابید و داد و ستد را واگذارید.» دانشمندان سنّی نظر دادند که مقصود از سعی، همان نماز ظهر است، سپس خدای متعال فرمود: )اقم الصّلوة لدلوک الشّمس الی غسق اللیل(؛23 «نماز را از زوال آفتاب تا نهایت تاریکی شب بر پادار.» که بر بیان وقت نماز عشاء تأکید کرده است که در تاریکی شب انجام می شود.24

2.تفسیر عقلی

استفاده و استمداد از قرائن عقلی را که مورد قبول همة خردمندان، در راه فهم قرآن است، «تفسیر به عقل» می گویند. عقل، یکی از ابزارهای تفسیر قرآن است و تفسیر نباید مخالف حکم صریح عقل با قرائن قطعی عقلی باشد.25

در این نوع تفسیر، مسألة «رابطة عقل و دین» مطرح می شود و اینکه آیا حکم دین و قرآن می تواند با عقل تعارض داشته باشد؟ به طور کلّی سه نوع حکم دینی در رابطه با عقل، قابل تصور است: الف) احکام عقل پذیر. ب) آیات عقل ستیز؛ یعنی احکام و آیاتی که بر خلاف حکم صریح عقل سالم باشد. به اتفاق نظر متکلمان، ادیان الهی چنین احکامی ندارند. به خصوص اسلام که مطابق فطرت و عقل است و خداوند، عاقل و حکیم است. لذا یا مقدمات حکم عقل، کامل نیست و خطاست، یا اگر قطعی بودن حکم عقلی ثابت شد، معلوم می شود ظاهر آیه منظور نیست. مانند: )یدالله فوق ایدیهم(. ج) احکام عقل گریز؛ مطالبی که در قرآن هست، ولی فراتر از عقل است و عقل بشر توان درک آن را ندارد. مثلاً عقل انسان وجود خدا را می پذیرد و اثبات می کند و این، از احکام عقل پذیر است؛ ولی ذات خداوند و چگونگی آن را درک نمی کند. پس، ذات الهی از مطالب عقل گریز است.26

نمونه ای از این روش تفسیری از امام عسکری علیه السلام را مرور می کنیم:

الف) طبرسی با سند خود از امام حسن عسکری علیه السلام در تفسیر آیة )ختم اللّه علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غِشاوةً و لهم عذاب عظیم(؛27 «خداوند بر دل ها و بر گوش آنان مهر زد و بر چشمانشان پرده ای نهاد و برای آنان عذابی دردناک است.» فرمود: یعنی «بر دل هایشان مهری زد» که هر کدام از فرشتگان که خدا بخواهد، وقتی به آن می نگرند، آن را می شناسند به اینکه آنان ایمان نمی آورند. «و بر گوش آنان» نیز نشانه ها و علا مت هایی است. «و بر چشمانشان پرده است.» به این جهت که چون از نگاه به آنچه مورد تکلیفشان بود، اعراض کردند و در آنچه از ایشان خواسته شده بود، کوتاهی کردند و نسبت به آنچه ایمان آوردنِ به آن بر آنان لازم بود، جاهل شدند، مانند کسی شدند که بر دیدگانش پرده ای است و آنچه را جلوی اوست، نمی بیند.

خدای متعال، برتر از آن است که بیهودگی و تباهی در کارش باشد و از بندگانش چیزی بخواهد که خودش آنان را از آن نهی کرده است، پس از آنها نمی خواهد که بر خدا غلبه کنند، یا به سوی چیزی بروند که خودش راه آنان را بر آن بسته است... 28 امام عسکری علیه السلام در این روایت، با توجه به قرینة عقلی «بیهوده کاری و تباهی در کار خدا، راه ندارد.» و «خدا از بنده کاری را نمی خواهد که خودش آنها را از آن کار بازداشته است.» می فرماید: اعراض از تکلیف و کوتاهی در ایمان آوردن، باعث شده آنها مثل کسی که پرده بر چشم دارد، باشند و چیزی را نبینند. پس، منظور این نیست که «خدا خودش بر دل آنها مهر زد»، بلکه «اعمال آنها بر دلشان مهر زده است.»

ب) صدوق از امام عسکری علیه السلام نقل کرده است که دربارة )اهدنا الصّراط المستقیم( فرمود: الصّراط المستقیم هو صراطان؛ صراط فی الدّنیا و صراط فی الآخرة، و اما الصّراط المستقیم فی الدنیا فهو ما قصر عن الغلوّ و ارتفع عن التّقصیر (خ = نقیصة) و استقام فلم یعدل الی شی ء من الباطل و اما الطّریق الآخر فهو طریق المؤمنین الی الجنّة الذی هو مستقیم لا یعدلون عن الجنّة الی النّار ولا الی غیر النّار سوی الجنّة؛ صراط مستقیم، دو صراط است؛ صراطی در دنیا و صراطی در آخرت. اما صراط مستقیم در دنیا، آن است که از غلو پایین و از کوتاهی بالابر باشد و استوار و درست باشد و به هیچ باطلی نگراید. و اما راه دیگر، راه اهل ایمان به سوی بهشت است که راهی راست است. آنان نه از بهشت به آتش دوزخ منحرف می شوند و نه به چیزی غیر از آتش، و فقط به بهشت می گرایند. 29

این واقعیت خارجی وجود دارد که «مسلمانِ مؤمن، در راه راست (اسلام و دین حق) قرار دارد. و مؤمن تا حال از خدا اطاعت کرده است.» پس، معنای دعا برای در صراط مستقیم بودن، دعا برای استمرار در صراط مستقیم بودن است.

3. تفسیر قرآن با روایت

امام عسکری علیه السلام خود به عنوان امام معصوم و جانشین رسول الله( َص ) دارای تمامی صلاحیت های لازم برای«مفسّر واقعی بودن متن دینی» هست؛ با این حال و به دلایل متعدد، آن حضرت روایاتی در تفسیر را به تناسب از پیامبر یا امامان قبلی: نقل می کرد. روایات، گاه مفاد و منظور آیه را بیان می کنند، زمانی مصداقی خاص را در بر دارند و گاه تأویل. به اختصار، نمونه هایی را مرور می کنیم :

الف) تفسیر روایی، مصداق

قمی در تفسیر آیة: ) و جعلنا لهم لسان صدق علیّاً (؛ «و قرار دادیم برای او زبان راستی، علی را »، می نویسد:
«یعنی امیرمؤمنانعلیه السلام . این را پدرم از امام حسن عسکریعلیه السلام برایم نقل کرده است».30

ب) تفسیر روایی، معنای الله

صدوق از امام عسکریعلیه السلام نقل می کند که حضرت دربارة )بسم الله الرّحمن الرّحیم) فرمود:

الله، کسی است که هنگام نیازها و سختی ها هر آفریده ای، وقتی امیدش از همه جز او قطع شود، و همة اسباب، از همة غیر خدا گسسته شود، به او توجّه کند، می گوید: «بسم الله»؛ یعنی در همة کارهایم از خدایی یاری می جویم که جز او کسی شایستة پرستش نیست. هرگاه از او کمک خواهند، به فریاد می رسد و چون بخوانندش، پاسخ می دهد.

(در اینجا امام عسکری برای تفسیر و روشن کردن معنای «الله» به کلامی از امام صادقعلیه السلام توجه داد و فرمود:) این، همان نکته ای است که چون مردی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: ای پسر پیامبر! مرا راهنمایی کن که خدا، چیست؟ اهل جدل با من زیاد حرف زده و سرگردانم کرده اند. امام فرمود: ای بندة خدا! تا کنون سوار کشتی شده ای؟ گفت: آری. فرمود: آیا پیش آمده که کشتی شما بشکند، نه کشتی یی باشد که نجاتت دهد، نه شنا بلد باشی که بی نیازت کند؟ گفت: آری. فرمود: در آن هنگام، دلت به جایی و چیزی امید داشت که بتواند تو را از آن ورطة هولناک نجات دهد؟ گفت: آری. فرمود: آن چیز، همان خداست. آنجا که نجات بخشی نیست، [فقط خدا] می تواند نجات دهد و...31

ج) تفسیر حروف مقطّعه

صدوق با سند خویش از امام حسن عسکریعلیه السلام نقل می کند که حضرت فرمود:
قریش و یهود، قرآن را دروغ پنداشته و گفتند: جادویی آشکار است که از خود بافته است. پس، خداوند فرمود: )الم ذالک الکتاب(؛ یعنی ای محمد! این کتابی که بر تو نازل کردیم، همان حروف مقطّعه ای است که الف و لام و میم از آنهاست. به زبان شما و به حرف شماست. اگر راست می گویید، مانند آن را بیاورید. و از دیگر گواهانتان هم مدد بگیرید.
سپس بیان فرمود که آنان هرگز توان آن را ندارند: «بگو اگر انس و جن گرد آیند تا این قرآن را بیاورند، نمی توانند مانند آن را بیاورند هر چند برخی شان پشتیبان برخی دیگر باشند.»...امام صادق علیه السلام فرموده است: «الف» یکی از حروف کلمة «الله» است. الف، نشانة الله است. «لام» اشاره است به اینکه او صاحب مجد است و در همه کارهایش محمود است.32

4. تفسیر علمی، ادبی و...

روش های تفسیری بر اساس منابع می تواند مختلف باشد. گاه تفسیر را روایی، عقلی و قرآن به قرآن می نامند و زمانی ادبی، علمی، فلسفی و... نمونه هایی را از امام عسکری علیه السلام می خوانیم:

الف) تفسیر ولیجه و...

سفیان بن محمد ضبعی می گوید: در نامه ای از امام عسکری دربارة «ولیجه» در این آیه پرسیدم که: )ولم یتّخذوا من دون الله و لا رسوله ولا المؤمنین ولیجة(؛33 «و جز خدا و پیامبرش و مؤمنان، ولیجه ای نگرفتند.» پیش خودم هم گفتم: منظور از مؤمنان در این آیه، چه کسانی اند؟ چنین جواب آمد: «الولیجة الذی یقام دون ولیّ الامر وحدّثتک نفسک عن المؤمنین هم هذا المواضع؟ فهم الائمة الذین یؤمنون علی الله فیجیز امانهم؛ ولیجه، کسی است که به جای سرپرست و امام قرار داده می شود. پیش خود و در دلت چنین گفتی که مقصود از مؤمنان در اینجا کیانند؟ آنان امامان اند؛ کسانی که برای مردم از خدا امان می گیرند، خدا هم امان آنها را امضاء می کند.»34

ب) تفسیر امّیّون و امانی

طبرسی از امام حسن عسکریعلیه السلام دربارة آیة )ومنهم امّیّونَ لایعلمون الکتاب الاّ امانی(35 نقل کرده است:
امّی، منسوب به امّ (مادر) است؛ یعنی مثل زمانی که از مادر متولد می شود و قدرت بر خواندن و نوشتن ندارد و «کتاب را نمی دانند» کتابی که از آسمان فرود آمده و نه آنچه به دروغ بر آن کتاب می بندند. و میان آن تمییز نمی دهند مگر «امانی»؛ یعنی آنکه بر آنان خوانده شود. به ایشان گفته می شود که این کتاب و سخن خداست، ولی اگر چیزی بر خلاف آنچه در کتاب خداست، بر آنان خوانده شود، نمی شناسند. «و آنان تنها گمان دارند»؛ یعنی نسبت به آنچه بزرگانشان بر آنان می خوانند و محمد را تکذیب می کنند...

تأویل و تطبیق آیات

در تفاسیر منقول از ائمه، از جمله امام عسکری علیه السلام میان «تفسیر ظاهر و باطن» و «تفسیر و تطبیق مصادیق»36 آمیختگی دیده می شود. لذا گاه در روایت، مصداق یا یکی از بارزترین مصادیق آیه مطرح است؛ ولی برخی آن را تفسیرکامل آیه پنداشته اند. مانند آیة )فاسألوا اهل الذّکر إن کنتم لا تعلمون( که در سورة نحل (43) و انبیا (7) آمده و ظاهرشان نشان می دهد خطاب به مشرکان است؛ یعنی طبق ظاهر دو آیه اهل الذکر، اهل کتاب است.

اما در تأویل آیه، مفهوم عامی افاده می شود و هر دانشمند با فرهنگ و معرفتی و پیشاپیش همه، امامان اهل بیت:را در بر می گیرد. با این روش (کنار گذاشتن خصوصیات و قرائن آیه، تمسّک به عموم لفظ و عموم ملاک) یک مفهوم کلی حکم قطعی عقل (به ضرورت رجوع عالم به جاهل) در همه زمینه ها استفاده می شود؛ لذا این نوع برداشت تأویل (مفاد باطن آیه) است و ربطی به تفسیر (مفاد ظاهر آیه) ندارد.37 همین روش را در برخی احادیث امام عسکریعلیه السلام هم می توان دید، مانند تأویل آیة125و 126 سورة طه به امامت.

امام علیه السلام در نامه اش به اسحاق بن اسماعیل نیشابوری می نویسد:
«فاعلم یقیناً یا اسحاق، إنّه من خرج من هذه الدنیا اعمی فهو فی الاخرة اعمی و اَضَلّ سبیلاً. یا اسحاق، لیس تَعمی الابصارُ ولکن تَعمی القلوب التی فی الصّدور و ذلک قول الله فی محکم کتابه حکایةً عن الظالم اذ یقول )ربّ لِمَ حشرتنی اعمی و قد کنت بصیراً؟ قال: کذلک اتتک آیاتُنا فَنَسیتها و کذلک الیوم تنسی( و ایّ آیة اعظمُ مِن حجةالله علی خلقه وامینه من بلاده و شهیده علی عباده من بعد من سلف من آبائه الاولین النبیین و آبائه الاخرین الوصیین علیهم اجمعین السلام و رحمةالله و برکاته؛38 ای اسحاق! به یقین بدان هر کس از این دنیا کور بیرون رود، در آخرت نیز کور خواهد بود و سخت گمراه. ای اسحاق! مقصود من کوری چشم نیست، بلکه نابینایی دل های درون سینه هاست و این است معنای گفتة خدای متعال که در کتاب استوارش از قول ستمگران فرمود: )رَبّ لِمَ حشرتنی اعمی و قد کنت بصیراً(؛ «پروردگارا! چرا مرا کور محشور کردی با اینکه بینا بودم؟» خداوند در پاسخ می فرماید: )کذلک اتتک آیاتنا فنسیتها و کذلک الیوم تنسی(؛ «این چنین آیات ما به تو رسید و تو فراموششان کردی، امروز هم تو فراموش شده ای.»
پس از گذشت نیاکان نخستین او؛ یعنی پیامبران و پدران دیگرش که اوصیای اند - و درود و برکات خداوند بر همة آنان باد - کدام نشانة الهی بزرگ تر از حجّت خدا بر خلق و امین او در بلادش و گواه وشاهد او بر بندگانش است؟»

نمونة دیگر، مربوط به آیة 82 سورة بقره است: )والذین امنوا و عملوا الصالحات اولئک اصحاب الجنّة هم فیها خالدون( یهودیان معتقد بودند که جز ایّام کوتاهی در آتش جهنم نخواهند ماند. آیه (81 همین سوره)، بعد از ردّ سخن آنان می فرماید: «کسانی که ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند، آنها اهل بهشت اند و در آنجا جاودانه اند.» اما در روایتی امام حسن عسکری علیه السلام به کسی که ادعا می کند شیعه است، می فرماید:
«شیعة علیعلیه السلام نیستی، بلکه از دوستداران اویی. شیعة علی آنان اند که خدا درباره شان فرموده است: )والذین آمنوا و عملوا الصّالحات...( آنان کسانی اند که به خدا ایمان آورده و او را به صفاتش ستوده و از آنچه مخالف صفات اوست، منزّه داشته اند.. محمّد را در گفتارش راستگو شمرده و همه کارهایش را درست دانسته اند و پس از او، علی را سرور و پیشوا و بزرگ و والا دیده اند که از امت محمد، کسی همتای او نیست...»39

در هر دو آیه آنچه روشن است، این است که امام عسکریعلیه السلام با قطع نظر از خصوصیات و قرائن و با توجه به عموم لفظ آیات، یک مفهوم کلی به دست آورده است، و روشن است که بارزترین مصداق آیه، که نباید از آنها چشم پوشید، ولایت و حجّت الهی و امامت امت، و بارزترین مصداق صاحبان ایمان و عمل صالح هم، شیعیان علیعلیه السلام می باشند.

پی نوشت ها:

1. التفسیر و المفسرون، ذهبی، ج 1، ص 96 و اعترافات دیگران.
2. اصول کافی ج 1، ص 228.
3. همان.
4. بحارالانوار، ج 36، ص 312.
5. همان، ص 348.
6. اثبات الهداة، ج 1، ص 512.
7. همان، ص 700.
8. منهج الدعوات، ص 234، این القاب دارای ریشة روایی است و القابی مانند: هادی، مهتدی، ماضی هم گویای شخصیت علمی بزرگ حضرت است که روایی ندارند.) ر.ک: با خورشید سامرا، محمد جواد طبسی، ترجمة عباس جلالی، ص 28 - 35.
9. معالم العلماء، ص 34، رقم 189؛ مکاتب تفسیری، علی اکبر بابایی، ج 1، ص 98.
10. با خورشید سامرا، ص 186.
11. الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج 4، ص 283؛ مکاتب تفسیری، ج 1، ص 99.
12. بحارالانوار، ج 50، ص 296.
13. نحل / 89.
14. المیزان فی تفسیرالقرآن، ج 1، ص 11.
15. نساء / 69.
16.معانی الاخبار، صدوق، ص 36، باب معنی الصراط، ح 9. صدوق، این خبر را با سند متصل از امام عسکری (ع) نقل می کند و بعد می نویسد: این حدیث از امیر مؤمنان (ع) هم نقل شده است.
17. روم / 4.
18. اعراف / 54.
19. الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 686 ، ح 8.
20. هود / 114.
21. نور / 58.
22. جمعه / 9.
23. اسراء / 78.
24. عیون المعجزات، ص 137؛ مدینة المعاجز، ص 571؛ با خورشید سامرا، ص 228.
25. ر. ک: تفسیر به رأی، آیت الله مکارم شیرازی، ص 38 به بعد.
26. در آمدی بر تفسیر علمی قرآن، دکتر محمد علی رضایی اصفهانی، 95 - 97.
27. بقره/ 7.
28. احتجاج، طبرسی، ج 2، ص 55، ح 334.
29. معانی الاخبار، ص 33، معنی الصراط، ح 4.
30. مریم / 50
31. توحید، صدوق، ص 230، ح 5.
32. معانی الاخبار، ص 24 - 28.
33. توبه / 16.
34. اصول کافی، ج 1، ص 508، ح 9.
35. بقره / 78 و 79.
36. احتجاج ، ج 2، ص 507 ، ح 336.
37. تفسیر و مفسران، آیت الله معرفت، ج 1، ص 447 و 448.
38. تحف العقول، ص 484 و 485.
39. تفسیر امام حسن عسکری(ع)، ص 341، ح 161.

منابع: 

فرهنگ كوثر - تابستان 1385، شماره 66