سبوی عاشقان

 

اشعار امام امت بیت الغزل معرفت است. مجموعه ای الهام گرفته از آیات قرآن کریم و روایات ائمه معصومین(علیهم السلام)، که از روح بلند و آسمانی امام تراویده و به کسوف الفاظ  در آمده است.

ما در این بوستان نکهت زا و زلال جاری عرفان ناب، تفرجی گذرا داشته ایم و اشارات قرآنی را چه به صورت تصریح یا تلویح یادداشت نموده ایم و به دوستاران و شیفتگان ادب و عرفان اسلامی پیشکش می نمائیم، باشد که با آن پرنده عاشق و سینه چاک، ادیب اریب، عارف عریف، فیلسوف فصیح، رهبر راسخ و راشد و رئوف که عمر پر برکت خود را در راه حق نثار کرد هم پرواز گردیم و خودمان را با او مقایسه نمائیم و ببینیم از آن همه شور و عشق و شهادت طلبی و عرفان و خدمت به خلق خدا، در خود چه نشانها داریم. آنگاه کمبودهای خود را با پای گذاشتن در جای پای آن عزیز جبران کنیم که فرموده اند: همیشه و هماره «به بید عاشق مجنون نیاز باید کرد».

1) در غزل محفل رندان

یوسفـم گر نزند بر سـر بالینم سـر همچو یعقوب دل آشفته بویش باشم
اشاره دارد به آیات 93 و 94 سوره یوسف که می فرماید:
«اِذهَبُوا بقمیصی هذا فَالقوهُ علی وجه ابی یاتِ بَصیراً وَأتونی بِاَهلِکُم اجمعین* ولَمّا فَصَلَت العیر قالَ ابوهُم اِنّی لَاَجدُ ریح یوسُفَ لَولا اَن تُفَنِّدون؛ اکنون پیراهن مرا نزد پدرم یعقوب برده و به روی او افکنید که تا دیدگانش باز بینا شود؛ آنگاه او را با همه اهلبیت و خویشان، از کنعان به مصر آرید و چون کاروان از مصر بیرون آمد، یعقوب گفت: اگر مرا تخطئه نکنید من بوی یوسفم را می شنوم».

2) در غزل محفل رندان
سـاغـر روح فـزا از کف لطـفـش گیـرم
غافـل از هـر دو جهـان بسته مـویش باشـم
اشاره دارد به آیه 21 سوره دهر که می فرماید:
«وسَقاهُم رَبُّهُم شَراباً طَهُوراً؛ وخدایشان شرابی پاک و گوارا بنوشاند».
وهمچنین ابیات:
الا یا ایها الساقـی زمـی پـرسـاز جامـم ر که از جانم فرو ریزد هوای ننگ و نامم ر
در غزل حسن ختام
جـرعه ای می خواهـم از جام تو تا بیهوش گردم هوشمند از لذت این جرعه می بی نصیب است
در غزل مکتب عشق
ساغـی بیـار و باده بـریـز و کرشـمه کـن کاین غمزه روح پرور جان و روان ماست
در غزل دیدار یار
ساقـی بـریـز بـاده گلـگون به جـام مـن این خـم پر ز مـی سبب آبـروی ماسـت
در غزل سبوی عاشقان

3) در غزل غمزه دوست
بر در میـکـده و بتـکـده و مسجـد و دیـر سـجـده آرم که تـو شایـد نظـری بنـمائـی
اشاره به آیه 115 سوره بقره دارد که می فرماید:
«فَاَینما تَولّوا فَثَمَّ وَجهُ اللّه اِنّ اللّه واسع علیم؛ پس به هر طرف روی کنید بسوی خدا روی آورده اید خدا به همه جا محیط و به هر چیز داناست».
و همچنین در غزل شرح جلوه:
بـه کـجا روی نمـاید که تواش قبـله نه ای    آنکـه جـوید بحـرم منـزل و مأوای تـو را

4) در غزل دریای فن
آنکـه بشکست همه قید ظلوم است و جهول آنکه از خویش و همه کون و مکان غافل بود
اقتباس از آیه 72 سوره احزاب که می فرماید:
«اِنّا عَرَضنا الاَمانَةَ عَلَی السمواتِ وَ الارضِ والجِبالِ فَاَبینَ اَن یحمِلنَها واَشفَقنَ منها وَحَمَلَها الانسان اِنّه کان ظلوماً جهولا؛ ما بر آسمانها و زمین و کوههای عالم عرض امانت کردیم همه از تحمل آن امتناع ورزیده و اندیشه کردند تا انسان بپذیرفت و انسان هم (در مقام آزمایش و اداء امانت) بسیار ستمکار و نادان بود».
وهمچنین در غزل فتوای من:
عـارفـان رخ تـو جمله ظـلومنـد و جهول این ظلومی و جهولی سر و سودای من است

5) در غزل شرح جلوه
بشکنـم ایـن قلـم و پـاره کنـم ایـن دفتر نتوان شـرح کنـم جلـوه والای تـو را
اشاره دارد به آیه 109 سوره کهف که می فرماید:
«قُل لو کانَ البَحرُ مِداداً لِکلماتِ رَبّی لَنَفِد البَحرَ قَبلَ اَن تَنفدَ کَلِماتُ رَبّی…؛ [ای رسول ما به امت] بگو که اگر دریا برای نوشتن کلمات پروردگار من مرکب شود پیش از آنکه کلمات الهی به آخر رسد دریا خشک خواهد شد…».
همچنین این بیت:
وای اگر پــرده زاســرار بـیفتد روزی فاش گردد که چه در خرقه این مهجور است
اشاره دارد به آیه 9 سوره طلاق که می فرماید:
«یومَ تُبلَی السَرائِرُ؛ روزی که اسرار باطن شخص آشکار شود».

6) در غزل سبوی عاشقان
مـا عاشـقـان زقله کوه هدایتیم روح الامین به «سدره» پی جستجوی ماست
اشاره دارد به آیه13و 14 سوره النجم که می فرماید:
«ولَقَد رَءاهُ نَزلَةً اُخری* عِندَ سِدرةِ المُنتَهی؛ یک بار دیگر هم او را [جبرئیل را] رسول مشاهده کرد در نزد [مقام] سدرة المنتهی».

7) در غزل پرتو عشق
روزی از رخ بنمـاید زنـهانـخـانه خـویـش فاش گردد که به پیدا و نهـان حاکم اوسـت
اشاره دارد به آیه 16 سوره غافر که می فرماید:
«لِمَنِ المُلکُ الیومَ لِلّهِ الواحِدِ القَهار؛ در آن روز سلطنت عالم با کیست؟ با خدای قاهر مغتنم یکتاست».

8) درغزل سبوی دوست
بـا عـاقـلان بـگـو کـه رخ یـار ظـاهـر اسـت کاوش بس است این همه در جستجوی دوست
اشاره دارد به آیه 16 سوره ق که می فرماید:
«نَحنُ اَقرَبُ اِلَیه مِن حَبلُ الوَریدِ؛ ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم».

9) در غزل سرّ جان
این پریشـان حالی از جام بلـی نوشیـده ام
این بلی تا وصل دلبر بی بلا دمساز نیست
اشاره دارد به آیه 172 سوره اعراف که می فرماید:
«اَلَستُ بِرَبِکُم قالُوا بَلی شَهِدنا اَن تَقولُوا یومَ القِیامَة انّا کُنّا عَن هذا غافِلین؛ آیا من پروردگار شما نیستم؟ همه گفتند: بلی ما به خدایی تو گواهی می دهیم که دیگر در روز قیامت نگویید ما ازاین واقعه غافل بودیم».

10) در غزل مژده وصل
آتشـی را که زعـشقـش به دل و جانـم زد
جانم از خویش گذر کرد و خلیل آسا شد
اشاره دارد به آیه 69 سوره انبیا که می فرماید:
«یا نارُکُونی بَرداً وَ سَلاماً عَلی اِبراهیمَ؛ ای آتش سرد و سالم برای ابراهیم باش».

 

نویسنده : ایوب هاشمی

منابع: 

بشارت ، فروردین و اردیبهشت 1379، شماره 16