سیره قرآنی حضرت فاطمه(علیها السلام)

مقدمه

از آنجا که طول عمر گل یاس پیامبر بسیار کوتاه، ولی فضایل او بسیار عمیق است، هنوز جز معصومان کسی نتوانسته به ژرفای وجودی آن حضرت پی ببرد و فضایل او را بشناسد.

زهرای مرضیه(علیها السلام) فرزند پدری است که نظام هستی به خاطرش پدید آمد «لو لاک لما خَلَقْتُ الأفلاک»[1] و مادرش اولین زن است که شهد اسلام را چشید و در میان نامردان با مال و جان خود از اسلام و آورنده آن دفاع کرد. نطفه پاک این بانو، پس از چهل روز عبادت شبانه روزی و بهره مندی پدر بزرگوارش از فیوضات غیبی و تناول میوه های بهشتی منعقد گشت. نور پاک آن حضرت قبل از خلقت آسمان و زمین خلق شده بود: «خُلِقَ نور فاطمه قَبْلَ أن یخْلُقَ الارضَ و السماء».[2]

فاطمه3 در دورانی قدم به عرصه این جهان نهاد که پدرش به رسالت مبعوث گشته بود. او از مادری گران قدر شیری آمیخته با ارزش ها و فضیلت ها نوشید و در خانه ای که محل نزول قرآن بود، مراحل رشد و کمال را پیمود. معلم و مربی او پیامبر گرامی اسلام بود که در معارف الهی و آشنایی با اصول تربیتی پیشوای همه انسان هاست و در عمل، الگوی همه جهانیان به شمار می آید؛ چنان که قرآن کریم می فرماید:

«لقد کان لکم فی رسول الله أسوة حسنة».[3]
فاطمه3 در کنار پدر و مادر ایثارگرش شایسته ترین درس های توحیدگرایی و برترین دانش های ایمان و یقین را فراگرفت و از هر فرصتی برای آشنایی و انس با عالم غیب و معارف قرآنی استفاده کرد. بین او و پدر چنان انس و الفتی بود که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) وقتی به سفر می رفت، فاطمه3 آخرین کسی بود که از پیامبر جدا می شد و وقتی از سفر بازمی گشت، فاطمه اولین کسی بود که پدر با او دیدار می کرد. او نور چشم و میوه دل پدر و عزیزترین فرد در نزد پیامبر9 بود.[4]

گستره علم فاطمه3

فاطمه زهرا3 در آموزشگاه شخصیت ساز رسالت درس خواند و از دانشگاه وحی و نبوت فارغ التحصیل شد. پیامبر9 با تمام توان در تأدیب و تعلیم او کوشید و شهد شناخت معارف قرآنی را به کامش ریخت و احکام دین را یکایک به او آموخت؛ چنان که تاریخ بشریت چنان بانویی را از نظر فرهنگ و ادب و دانش و بینش به خود ندیده و نخواهد دید.
فاطمه3 تمام ارزش ها و دانش ها را از پدر گرانمایه اش شنیدnbsp; و بسیاری از مقررات، احکام، دعاها و حکمت ها را فراگرفت. خطبه آتشین او در آن شرایط سخت و شکننده، نشان دهنده دریای بی کران علم اوست. او در سراسر عمر پر برکتش تنها دو ساعت فرصت یافت تا باران معرفت و دانش خود را بر مزرعه بباراند. او پس از حمد و سپاس الهی و شهادت به واجب دین، از مبدأ تا معاد، و تصریح به تمام واجبات و مستحبات به معرفی خود پرداخت و از حق غصب شده شوهرش دفاع کرد و خلیفه مسلمین را از تحریف و تفسیر نادرست آیات قرآن درباره پیامبر و نسبت دروغ به آن حضرت برحذر ساخت و پس از آن سه بار با استناد به قرآن و حدیث، حقانیت خود را ثابت و انحراف اصحاب سقیفه را در تفسیر آیات الهی گوشزد کرد.

پیامبر درباره توانایی علمی فاطمه3 می فرماید:
«إِنَّ الله جَعَلَ عَلِیاً وَ زَْوْجَتَهُ وَ أَبنائه وَ حُجَجَاً علی خَلْقِهِ وَ هُمْ أَبْوابُ العِلْمِ فِی أُمَّتی مَنِ اهْتَدی بِهِمْ هُدِی إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیم؛[5] یعنی خداوند متعال علی و همسر و فرزندانش را حجت مردم قرار داده و آنان درهای علم و آگاهی در میان امت من هستند. هر کس به آنان تمسک جوید، به راه راست هدایت یابد».

این حدیث، فاطمه3 را مانند علی7 و سایر معصومان، دروازه علم و وسیله هدایت مردم شناسانده است. اما با تأثر و تاسف، از آن اقیانوس گسترد#1728; دانش و بینش، به دلیل شرایط ناهنجار و ظالمانه حاکم و تحولات نامطلوب پس از رحلت پیامبر9، استفاده نشد و بشر از دریای علمش محروم ماند. اگر جامعه زمینه لازم را در اختیارش قرار می داد، جهان از دانش، فرهنگ و بینش او لبریز می شد و این بی عنایتی در حق فاطمه3 پس از رحلت پیامبر9 ظلمی عظیم بر بشریت بود که جامعه را از حکمت و دانش ،عدل و رفاه تشنه گذاشت و به جای توجه به کمال و آسایش، جنگ و درگیری را به ارمغان آورد، چنان که سلمان پس از غصب حق علی7 می فرماید: مردم با چنین کاری درهای رحمت و حکمت را بروی خود بستند و خود را از کمال و آسایش محروم ساختند.[6]

حافظ محمد بن موسی شیرازی از ابن عباس نقل می کند مراد از اهل ذکر در آیه )فاسَأَلوا اَهْلَ الذِّکْرِ اِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَموُن[7](؛ «از اهل ذکر بپرسید، اگر نمی دانید»، حضرت محمد علی و فاطمه و حسن و حسین: است. اینان اهل ذکر و عقل و بیان هستند».[8]

یکی وجه نام گذاری فاطمه به این اسم، آن است که خداوند از علم خود آنقدر به او نوشاند که از هر استادی بی نیاز شد.[9] نیز فاطمه3 را بدان سبب بتول نامیدند که از حیث فضل و دین و حسب، سرآمد تمامی زنان بود:
«سمیت فاطمة3 البتول لانقطاعها عن نساء زمانها فضلاً و دیناً و حسباً».[10]

مصحف فاطمه3

در قسمتی از وصیت نامه امام خمینی آمده است: «ما مفتخریم که صحیفه فاطمیه که کتاب الهام شده از جانب خداوند متعال به زهرای مرضیه است، از ماست».

ارتباط قلبی و عرفانی حضرت فاطمه زهرا3 با خداوند در حیات پدر و حشر و نشر با فرشته وحی، جبرئیل امین، موجب شد تا پس از رحلت پیامبر با توجه به مقام و عظمت فاطمه3 در نزد حق تعالی، این ارتباط استمرار یابد و بنا به نقل حضرت امام صادق7، فاطمه 3 بعد از رحلت پیامبر9 بیش از 75 روز زنده نماند و غم جان سوز داغ پدر قلب او را لبریز کرده بود. از این رو، جبرئیل پی در پی به حضورش می آمد و او را در عزای پدر سلامت باد می گفت و گاه از حوادثی که بعد از رحلت او بر ذریه اش وارد می شود، خبر می داد و امیرمؤمنان7 نیز آنچه جبرئیل املا می کرد، همه را می نوشت که این سخنان مصحف فاطمه3 نامیده شد.[11]

نزول جبرئیل بر فاطمه(علیها السلام) نشان از عظمت و وسعت روحی و علوّ معنوی او دارد. امام خمینی با اشاره به این امر می فرماید:
«مسئله آمدن جبرئیل برای کسی یک مسئله ساده نیست. خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی می آید و امکان دارد، بیاید، این یک تناسب لازم است بین روح آن کسی که جبرئیل می خواهد بیاید و مقام جبرئیل که روح اعظم است.... و این از فضایلی است که از مختصات حضرت صدیقه3 است».[12]

چنین کسی که فرشته وحی بر او نازل می شد، در صورت فراهم آمدن شرایط اجتماعی برای استمرار سیره نبوی، می توانست جامعه ای نمونه و آشنا به احکام نورانی قرآن پرورش دهد که نتیجه آن سعادت و رفاه، امت محمد9 بود و زمینه اقتدار حاکمان ستمگر اموی و عباسی فراهم نمی آمد.

عمل به قرآن

بزرگ ترین خدمت به قرآن، عمل به فرامین و احکام نورانی آن است و فاطمه زهرا3 نمونه ای کامل در این زمینه بود. او مهم ترین شرط احیای قرآن و باقی ماندن احکام آن را، استمرار نبوت و ولایت می دانست و برای حفظ آن دو از هیچ کوشش و تلاشی دریغ نمی ورزید.

زمانی که طفل سه ساله بود و دشمن به اذیت و آزار پیامبر9 می پرداخت، پشتیبان پیامبر در خانه بود و با دستان کوچک خود خار و خاشاکی را که مشرکان از روی طعن و آزار بر سر و روی پیامبر9 می پاشیدند، کنار می زد و او را نوازش می کرد و دلگرمی می داد. به حدی این دلگرمی در روحیه پیامبر9 تأثیر می گذاشت که پیامبر او را در بغل می گرفت و به او می فرمود: «ام ابیها؛ یعنی ای مادر پدرش».

در دوران سخت مکه و به هنگام ستیزه و جنگ مدینه ،او همیشه آرامش بخش پیامبر بود، با دستان خود زخم های پیامبر را مداوا می کرد و چهره مبارکش را که آغشته به خون بود، می شست. در عصر فقر و تنگدستی جنگ احزاب به ویژه هنگام کندن خندق، لقمه نانی که برای فرزندان دلبندش تدارک دیده بود، به پیامبر9 تقدیم می کرد و پیامبر آن لقمه را پس از سه روز گرسنگی تناول فرمود. مهرورزی فاطمه3 به پدر بزرگوارش فراتر از رابطه فرزند و پدر بود؛ او به پیامبر9 به عنوان مراد و پیشوا می نگریست و برای حفظ این نگرش، بسیار تلاش می کرد؛ زیرا پیامبر9 آورند#1728; قرآن و مجری آن در جامعه، و راه سعادت، اطاعت از پیامبر ذوب شدن در او بود.

در دفاع از ولایت نیز فاطمه3 تلاش جانانه ای کرد. او خوب می دانست که انحراف از مسیر ولایت برای امت مصیبت هایی به بار خواهد آورد و نهال کاشته شده به دست پیامبر9 جز با ولایت ثمر نخواهد داد. زمین شور و لم یزرعی که با کوشش ها و تلاش های طاقت فرسای پیامبر به زمینی سرسبز و خرم تبدیل شده بود، باغبانی شایسته لازم داشت و این جز با ولایت میسر نبود. لذا فاطمه3 برای حفظ و استمرار آن بسیار کوشید و حتی جان عزیزش را در این راه فدا کرد. گریه ها و ناله های فاطمه، مناظره ها و قهر های او با حاکمیت، همه سلاح های برنده ای بود که فاطمه3 در دفاع از ولایت به کار برد. آخرین دفاع او، وصیت به غسل و کفن و دفن شبانه بود تا در طول تاریخ سندی برای دفاع از ولایت باقی بماند. زهرا3 ولایت را تنها راه حاکمیت قرآن می دانست؛ چون قرآن بدون عترت به تفسیر رأی و تأویل منجر می شود.

پس از رحلت پیامبر9 جریان سقیفه با تظاهر به پاسداری از قرآن و با شعار «حسبنا کتاب الله؛ کتاب خدا ما را بس است»، به اغفال مردم و منزویnbsp; کردن حاملان دین و پاسداران واقعی قرآن پرداختند و در نتیجه بازار تفسیر به رأی، اظهار نظر شخصی و تغییر احکام الهی با تفسیر های دروغین رونق گرفت. در این میانه، تنها یادگار پیامبر9 بود که وقتی دید دستاوردهای پدرش به فراموشی سپرده می شود و به یغما می رود، با استدلال های محکم و قرآنی، مدعیان دروغین تفسیر قرآن رسوا کرد و با بیان جدایی ناپذیر بودن قرآن و عترت و به بازگویی خطرات جدایی آن دو، به دفاع از ولایت و عترت پرداخت. آن حضرت بدین طریق می خواست از شکاف به وجود آمده که تمدن و سعادت امت اسلامی را به مخاطره انداخته بود، جلوگیری نماید؛ ولی یاران اندک، فریبکاری دشمنان و بی توجهی امت به خواسته های او، باعث شد تا کار او راه به جایی نبرد. با وجود این، اوnbsp; به تنهایی راه خود را ادامه داد تا نزد خدا و رسولش مسئول نباشد.

توصیه به قرائت قرآن

یکی دیگر از خدمت های فاطمه زهرا3 به قرآن، توصیه به قرآن است:
«حَبَّبَ إِلَی مِنْ دُنْیاکُمْ ثلاثُ: تلاوة کِتابُ اللهِ وَ النَّظَرُ فی وَجْه رَسُولِ اللهِ وَ الإنفاقُ فی سبیل الله؛ از دنیای شما سه چیز محبوب من است: تلاوت قرآن، نگاه به چهره رسول خدا9 و انفاق در راه خدا»[13]
آن حضرت با بیان فضایل تلاوت قرآن، مردم را به قرائت کتاب خدا دعوت می کرد و می فرمود: تلاوت کننده سوره های حدید، واقعه و الرحمن، در آسمان و زمین اهل بهشت خوانده می شود.[14] او حتی در آخرین لحظات عمر پر برکت خود به علی7 وصیت کرد:
«وَ أَجْلِسْ عِنْدَ رَأسی قِبَالَةَ وَجْهی فَأَکْثَر مِن تَلاوةِ القُرآنِ وَ الدُّعاءِ فَإنَّها سَاعَةٌ یحْتاجُ اْلَمیتُ فیها إلی أُنسِ الأحیاءِ؛ آن گاه که وفات کردم.... بر بالیم رو به روی من بنشین و فراوان قرآن تلاوت کن؛ زیرا در چنین لحظاتی مرده به انس گرفتن با زندگان بسی محتاج است».[15]

پرسش به سؤالات قرآنی و شرعی مردم از دیگر خدمات فاطمه زهرا3 به قرآن است. از بعضی روایات استفاده می شود که زهرا3 از طرف پدرش مرجع پاسخ گویی به پرسش ها و امور مربوط به مسائل زنان بود.[16] حتی اگر سؤالی را ده بار از او می پرسیدند، او با بشاشت و بدون ابراز ناراحتی، به آنها پاسخ می داد.

سیره فاطمه3، قرآن محور بود. در واقع زندگی او به قرآن عینیت می بخشید. خداشناسی، عبادت، صداقت، انفاق، ساده زیستی، و ... بیان احکام قرآن و نشر علوم قرآنی در مجالس به ویژه برای زنان از دیگر خدمات قرآنی این بانوی بزرگ دین است.[17] یک نمونه از شاگردان تربیت شده او، «فضّه» است. این زن بزرگ که خادم حضرت فاطمه زهرا3 بود، تا بیست سال پس از درگذشت فاطمه3 به قرآن سخن می گفت.[18]

فاطمه زهرا3 بانویی است که در شأن او ده ها آیه و سوره نازل شده که اکثر محدثان فریقین آنها را در کتب روایی خود آورده اند و شأن و عظمت او بر هیچ مسلمان منصفی پوشیده نیست.

خدمات ارزنده آن بانو به قرآن کریم، در کتب تاریخی و روایات ذکر شده و یا به علل مختلف از میان رفته است. با وجود تألیفات، سخنرانی ها و مرثیه سرایی های بسیار، هنوز تصویری درست از زندگانی ان حضرت در اذهان وجود ندارد و متأسفانه اکثر مضامین به لحظه بسیار کوتاهی از زندگی اش ختم می شود که آن هم برای طلب اشک از شنونده و برآورده شدن حاجات و رفع بلیات است! بنا به روایت امام صادق7، هر کسی به حقیقت وجود فاطمه زهرا3 معرفت یابد، بی گمان شب قدر را درک خواهد کرد.

با این همه، متأسفانه اطلاع ما از او به گریه های ممتد و طولانی او پس از مرگ پدر، مکان قبر او و غصب فدک محدود می شود و هنوز نتوانسته ایم از فلسفه مبارزات، خدمات، خانه داری، فرزندداری و حیات سیاسی و اجتماعی او شناخت عمیق داشته باشیم؛ اما می توان گفت که او با تلاش ها و موضع گیری های خود می خواست به بشریت بگوید که راه رسیدن به قلّه سعادت، پیروی از قرآن و عترت است.

نویسنده : سید حسن قریشی

پی نوشت ها:

[1] . خداوند به پیامبرش فرمود: ای احمد! اگر تو نبودی، کران هستی را خلق نمی کردم و اگر علی نبود، تو را نمی آفریدم و اگر به خاطر عظمت فاطمه نبود، شما دو نفر را نمی آفریدم. مستدرک سفینة البحار، ماده خلق و قطم؛ ملتقی البحرین، ص14.
[2] . حدیث از پیامبر9 است که فرمود: نور فاطمه3 قبل از آفرینش زمین و آسمان آفریده شد. بحارالانوار،ج42، ص22.
[3] . احزاب /33.
[4] . پیامبر در بارگاه الهی در مورد دخترش می فرمود: «اللهم هذا ابنَتی وَ اَحبُّ الخَلق إلَّی؛ بار خدایا! این دخترم فاطمه است و محبوب ترین خلق در نزد من». بحارالانوار،ج43، ص96.
[5] . عوامل، ج11، ص78؛ تحلیل سیره فاطمه الزهرا، علی اکبر بابازاده، انصاریان، قم، 1374ش، ص140.
[6] . الاحتجاج، طبرسی، ج1، ص152؛ نفس الرحمن، ص276؛ بحارالانوار، ج29، ص81؛ سلمان فارسی استاندار مدائن، احمد صادقی اردستانی، دفتر تبلیغات اسلامی قم، 1376، ص139.
[7] . نحل/43؛ انبیا /7.
[8] . مجموعه مقالات الزهرا3، سید عبدالرزاق حسینی، علی اکبر نهاوندی، میقات تهران، 1367، ص113.
[9] . بحارالانوار، ج43، ص12.
[10] . همان، ص15.
[11] . همان، ص195؛ کافی، ج1، ص241.
[12] . صحیفه نور، ج19، ص278ـ279.
[13] . نهج الحیاه، محمد دشتی، مؤسسه تحقیقات امیرالمؤمنین7، قم، 1373، ص271، وقایع الایام، خیابانی، ج صیام، ص295.
[14] . کنزالاعمال، ج1، ص582.
[15] . بحارالانوار، ج79، ص27؛ مسند فاطمه، مهدی جعفری، مرکز تحقیقاتی جلیل، تهران، 1373، ص440.
[16] . یسألونک عن الزهراء، جاسم الادیب، لجنة اصحاب الکساء، ص56.
[17] . بحارالانوار، ج43، ص54؛ وسائل، ج14، ص43؛ سیما و سیره ریحان#1728; پیامبر9، علی کرمی فریدونی، دلیل ما، قم، 1382، ص334.
[18] . بحارالانوار، ج43، بیت الاحزان، ص46؛ اعلام النساء المؤمنات، ص376؛ ریاحین الشریعه، ج2، ص317.

منابع: 

مجله فرهنگ كوثر - پاییز 1386، شماره 71