شیخ الانبیاء

آیا می دانید لقب «شیخ الانبیاء» (پیرترین پیامبران) مربوط به چه کسی است؟

حضرت نوح(علیه السلام)، کهن سال ترین پیامبر خداست که برخی، عمر او را تا 2500 سال نیز گفته اند. او پس از ادریس پیامبر، به این مقام رسید و وظیفه ی هدایت قوم خود ر برای 950 سال بر عهده داشت. با این حال، حاصل تمام این کوشش ها تنها گرویدن 80 نفر از قوم او به دین خدا بود. او از هیچ رنج و سختی در راه خدا واهمه نداشت و حتی با این که بارها مورد آزار قوم خود قرار گرفت، از تبلیغ خود دست برنداشت و هم چنان مردم را به سوی خدا می خواند .

او حتی در خانه ی خویش آسایش نداشت؛ چون همسرش که زنی بدسرشت و بی ایمان بود، همیشه به کارهای آن حضرت ایراد می گرفت و او را آزار می داد.برای نمونه، وقتی حضرت نوح برای مردم صحبت می کرد، زنش به مردم می گفت:همسر من دیوانه است؛ به سخنان او گوش نکنید! همین رفتار او سبب شده بود که یکی از فرزندان نوح نیز به خداوند ایمان نیاورد و کافر شود.

پس از این مدت طولانی (950 سال)، روزی حضرت نوح (علیه السلام) به درگاه خداوند نالید و از قوم خود به خداوند شکایت کرد. در این هنگام، فرشته وحی نازل شد و به نوح خبر داد که دیگر هیچ کس به تو نخواهد پیوست و خداوند اراده کرده است تا تمام کافران را نابود سازد. به همین دلیل، تو باید کشتی بزرگی بسازی تا زمانی که ما باران و سیل را جاری ساختیم، تو مؤمنان و یک جفت از هر حیوان را در آن سوار کنی و نجات دهی. هر کس که سوار کشتی تو شود، نجات می یابد و آن کس که سوار نشود، هلاک می گردد. نوح عرض کرد: پروردگارا ! من چگونه کشتی بسازم در حالی که آن را از کسی نیاموخته ام؟ خطاب رسید: ما به تو آموزش می دهیم.

این گونه بود که نوح به کمک دیگر مؤمنان و راهنمایی فرشته ی وحی، کشتی بزرگی ساخت. بعضی گفته اند که ساخت این کشتی هشتاد سال طول کشید و برخی دیگر صد سال را برای آن بیان کرده اند.به هر صورت، با آماده شدن کشتی و به دستور خداوند، یک جفت از هر نوع حیوان به سوی کشتی حضرت نوح حرکت کرد. آن حضرت، تمامی آن ها را سوار کشتی کرد و هر یک را در جایی معین قرار داد. وقتی همه سوار شدند و آذوقه به قدر کافی درکشتی جاسازی شد، نوح پیامبر برای آخرین بار مردم را نصیحت کرد و آنان را از عذاب زودرس خداوند بیم داد، ولی کسی به او ایمان نیاورد.

لحظه ی موعود فرا می رسید و مؤمنان در حالی که تمامی درهای ورودی کشتی را بسته بودند، منتظر نزول بلا شدند.

ناگهان از درون تنوری که هر روز زن نوح در آن نان می پخت، آب به شدت بیرون زد. باران نیز در آغاز، قطره قطره و پس از چندی، به تندی باریدن گرفت. کافران به خوشحالی و پای کوبی پرداختند و گفتند با نزول چنین بارانی دیگر خشکسالی از بین می رود. البته آنان نمی اندیشیدند که این باران همان عذاب خداوند است وتنها زمانی آن را درک کردند که سیلابی بزرگ، تمامی خانه ها و باغ ها و زندگی شان را نابود کرد و همه را در خود فرو برد. در این میان، زن نوح و پسر نافرمانش، کنعان نیز نابود شدند. هنگامی که دیگر هیچ کافری باقی نماند، باران بند آمد و آب ها به درون زمین فرو رفت. بدین ترتیب، کشتی حضرت نوح به سلامت برکوه جودی فرود آمد و همه مؤمنان به خشکی گام نهادند تا تمدنی جدید را بر پایه ایمان به خداوند و پیروی از آموزه های او پایه ریزی کنند.

نویسنده : محمد صادقیان

پی نوشت :
1ـ دائرة المعارف جامع اسلامی
2ـ فرهنگ دهخدا
3ـ تفسیر مجمع البیان
4ـ تاریخ طبری

منابع: 

بشارت ، فروردین و اردیبهشت 1382، شماره 34