قوم سبأ

"سَبأَ" در لغت عرب به معني خريدن و در اصطلاح  نام مردي است که قبائل يمن همه از نسل او هستند و او "سَبَأ بن يشحب" است.1
گفته شده ده قبيله از قبائل عرب از ده فرزند او پديده گشته اند،2 بنابراين تمام فرزندان و قوم سبأ به نام جدّشان ناميده شده اند و بعد از اين نامش به سرزمين آنها نيز منتقل شده است.3

 

موقعيت جغرافيايي قوم سبأ

يمن در ناحيه جنوب غربي عربستان است، سرزمين قوم سبا در قسمت شرقي صنعاء (پايتخت يمن) قرار دارد و نام شهر پايتخت قوم سبأ "مأرب" بوده است. و اين محدوده در زمانهاي گذشته با تغيير دولتها، متغير بوده؛ شاهان تبابعه و اصحاب اخدود از جمله اين دولتها بودند.4
مردم باهوش اين سرزمين در نقاط حساس، سدهاي زيادي ساخته بودند که از همه مهمتر "سد مأرب" بود و مجاري مختلف در آن ايجاد کرده بودند که در اثر آن باغهاي زيبا و کشتزارهاي پر برکت در دو طرف مسير رودخانه ايجاد شده بود.5 سبائيان يا قوم سبأ و دو قوم ديگر (معينيان وحميريان) در تاريخ عربستان نقش مهمي داشته اند، آنان نخستين قوم عربستان جنوبي بودند كه به آستانه تمدن گام نهادند.6

 

قوم سبأ در قرآن

اين کلمه تنها دو بار در قرآن آمده ( يکي در سوره سبأ که به سرزمين و نعمات و ناسپاسي و... قوم مي پردازد و ديگري در سوره نمل که داستان حضرت سليمان و هدهد و ملکه سبأ است):
« لَقَدْ كاَنَ لِسَبَإٍ فىِ مَسْكَنِهِمْ ءَايَةٌ  جَنَّتَانِ عَن يَمِينٍ وَ شِمَالٍ  كلُُواْ مِن رِّزْقِ رَبِّكُمْ وَ اشْكُرُواْ لَهُ  بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَ رَبٌّ غَفُور»7« براي قوم سبأ در محل سکونتشان نشانه اي (از قدرت الهي) بود، دو باغ (بزرگ و گسترده) از راست و چپ ( رودخانه عظيم و ميوه هاي فراوان به آنها گفتيم ) بخوريد و شکر او را به جا آوريد شهري است پاک و پاکيزه و پروردگاري آمرزنده و مهربان.»

اين باغهاى به هم پيوسته كه در دو طرف نهر به وجود آورده بودند، به قدرى پر بركت بود كه‏ در تواريخ آمده اگر كسى سبدى بر روى سر مى‏ گذاشت و در فصل ميوه از زير درختان عبور مى ‏كرد آن قدر ميوه در آن مى ‏ريخت كه بعد از مدت كوتاهى سبد پر مى ‏شد! نشانه بزرگي که در اين آيات به آن اشاره شده است تبديل شدن سيلها به عنوان عامل ويراني، به مهمترين عامل عمران و آباداني است.8

وفور نعمت آميخته با امنيت محيطى بسيار مرفه براى زندگى پاك، آماده ساخته بود، محيطى مهيا براى اطاعت پروردگار، و تكامل در جنبه‏ هاى معنوى، اما آنها قدر اين همه نعمت را ندانستند، خدا را به دست فراموشى سپردند و به كفران نعمت مشغول شدند، به فخر فروشى پرداختند و به اختلافات طبقاتى دامن زدند.9
«فَقَالُواْ رَبَّنَا بَاعِدْ بَين أَسْفَارِنَا وَ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَ مَزَّقْنَاهُمْ كلُ‏َّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فىِ ذَالِكَ لَآيَاتٍٍ لِّكل‏ِّ صَبَّارٍ شَكُور»10 « ولي گفتند: پروردگارا ميان سفرهاي ما دور بيفکن (تا بينوايان نتوانند دوش به دوش اغنيا سفر کنند و به اين طريق) آنها به خويشتن ستم کردند و ما آنان را داستانهايي براي عبرت ديگران قرار داديم و جمعيتشان را متلاشي ساختيم.»

اين درخواست احمقانه نشانه تنگ نظري اغنياء نسبت به فقراء بود آنها نميخواستند افراد كم درآمد مانند ثروتمندان با آسايش و بدون زاد و توشه سفر كنند.
«إِنَّ فىِ ذَالِكَ لَآيَاتٍٍ لِّكل صَبَّارٍ شَكُور» يعنى در اين داستانها كه از قوم سبا نقل كرديم، اندرزها و آيت‏ها است، براى هر كسى كه در راه خدا صبر بسيار داشته باشد، و شكرش در برابر نعمتهاى بى شمار خدا نيز زياد باشد، و از شنيدن و خواندن اين آيات استدلال كند بر اينكه بر انسان واجب است كه پروردگار خود را از در شكر، عبادت كند، و نيز بر اينكه در ماوراى اين زندگى، روز بعثى هست، كه در آن روز زنده مى‏ شود و به خاطر اعمالش مجازات مى ‏شود.11

 

سرانجام قوم ناسپاس سبأ

ناسپاسي و حسادت اين قوم مرفه باعث شد تا گرفتار عذاب الهي شوند.
آنچه باعث انحطاط تمدن عربستان جنوبي گرديد، شکسته شدن سد مشهور "مأرب" بود که باعث جاري شدن آب زياد آن به سرزمين سبأ شد. آباديها و باغها و قصرها را ويران نمود و سرزمين آباد آنها تبديل به بياباني خشك و بي آب و علف گرديد و تنها چند درخت "اراك" و "شوره گز" و "سدر" به جاي ماند.12
قرآن از اين سيل به «سيل عَرِِِم» ياد مي کند:
«فَأَعْرَضُواْ فَأَرْسَلْنَا عَلَيهِْمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَ بَدَّلْنَاهُم بجَِنَّتَيهِْمْ جَنَّتَينْ‏ِ ذَوَاتىَ‏ْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَ أَثْلٍ وَ شىَ‏ْءٍ مِّن سِدْرٍ قَلِيلٍ. ذَالِكَ جَزَيْنَاهُم بِمَا كَفَرُواْ  وَ هَلْ نجازِى إِلَّا الْكَفُور »13
«و ما سيل ويرانگر را بر آنان فرستاديم و دو باغ پر برکتشان را به دو باغ بي ارزش با ميوه هاي تلخ و درختان شوره گز و اندکي درخت سدر مبدل ساختيم اين کيفر را به خاطر کفرانشان به آنها داديم.»

«عَرِم» به معنى خشونت و كج خلقى و سختگيرى است، و توصيف سيلاب به آن اشاره به شدت خشونت و ويرانگرى آن است.14
براي اين لفظ معاني ديگري نيز ذکر شده است از جمله:
1.    «عرم» سيل بنيان كنى است كه قابل تحمّل و طاقت نيست.15
2.    موشهايي که سد را سوراخ کردند و باعث ويران شدن آن شدند.
3.     اسم سد
4.    اسم مكان
5.    باران شديد16 و...

به هر حال در اثر ويراني اين سيل شديد قبيلههاي سبأ به مکانهاي ديگري مهاجرت کردند و اين پراکندگي در ميان اعراب ضرب المثل شد.

واقعه اي ديگر، قسمتي از داستان مربوط به حضرت سليمان و ملکه سبأ است که در سوره نمل بيان شده، از اين آيات بدست مي آيد که اين قوم داراي حکومت بوده اند و زني بر آنها سلطنت داشته است، قرآن از زبان هدهد چنين مي گويد :
« إِنىّ‏ِ وَجَدتُّ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَ أُوتِيَتْ مِن كُلّ‏ِ شَى‏ْءٍ وَ لهََا عَرْشٌ عَظِيم‏ »[17
«من زنى را ديدم كه بر آنان حكومت مى ‏كند، و همه چيز در اختيار دارد، و (به خصوص) تخت عظيمى دارد »
نام ملکه سبأ را "بلقيس بنت شراحيل" ‏ذکر کرده اند18 بلقيس دارايي عظيمي داشته است و به نقل قرآن او و قومش آفتاب پرست بوده اند:
« وَجَدتُّهَا وَ قَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللَّهِ وَ زَيَّن لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُون»‏19
«او و قومش را ديدم كه براى غير خدا( خورشيد) سجده مى ‏كنند و شيطان اعمالشان را در نظرشان جلوه داده و آنها را از راه بازداشته و از اين رو هدايت نمى ‏شوند!».

حضرت سليمان(ع) بر او پيامي ميفرستد و او را به تسليم شدن فرا مي خواند،20 بلقيس بعد از مشورت با اشراف و بزرگان،21 ابتدا براي آزمودن سليمان(ع) هدايايي ميفرستد تا پيامبر بودن او برايش آشکار شود،22 سليمان(ع) به جاي پذيرفتن هدايا، آنها را تهديد به فشار نظامى مى ‏كند.23
ادامه داستان آوردن تخت بلقيس نزد سليمان،24 سپس حضور ملکه سبأ در قصر پيامبر خدا و به خدا ايمان آوردن ملكه سبأ است.25

 

سرانجام كار ملكه سبأ

آنچه در قرآن مجيد پيرامون ملكه سبأ آمده همان مقدار است كه در بالا خوانديم، سرانجام ايمان آورد و به خيل صالحان پيوست، اما اينكه بعد از ايمان به كشور خود بازگشت و به حكومت خود از طرف سليمان ادامه داد، يا نزد سليمان ماند و با او ازدواج كرد، يا به توصيه سليمان با يكى از ملوك يمن كه به عنوان "تبع" مشهور بودند پيمان زناشويى بست، در قرآن اشاره ‏اى به اينها نشده است.26
آنچه در تواريخ نقل شده اين است که سليمان(علیه السلام) وارد سرزمين سبأ مي شود و با بلقيس ازدواج ميکند.27 و سرزمين تحت سلطه سليمان(ع) از حجاز تا يمن و محدوده سبأ و مأرب گسترش مي يابد.28

 

نویسنده: علي محمودي

 

  • 1. ابن منظور، لسان العرب، بيروت‏، دار صاد،ر1414 ق، سوم، ج1 ،ص93
  • 2. صدر حاج سيد جوادي، احمد وديگران؛ دايرةالمعارف تشيع، تهران، شهيدسعيد محبي، 1381ش، ج9 ،ص51
  • 3. مکارم شيرازي، ناصر و ديگران؛ قصههاي قرآن بر اساس تفسير نمونه، تدوين حسين حسيني، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1381ش، ص 508
  • 4. مصطفوي، حسن؛ التحقيق في کلمات القرآن، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب،1360ش ،ج5 ،ص12
  • 5. مکارم شيرازي، ناصر و ديگران؛ تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1374 ش،اول، ج18، ص 67
  • 6. خرمشاهي، بهاءالدين؛ دانش نامه قرآن و قرآن پژوهي، تهران، دوستان و ناهيد، 1377ش، اول، ج 2، ص 1182
  • 7. سبأ/15 (ترجمه آيات از آيت الله مکارم شيرازي ميباشد)
  • 8. تفسير نمونه‏، پيشين ،ج18 ،ص58
  • 9. همان، ص68
  • 10. سبأ/19
  • 11. طباطبايي،محمد حسين؛ تفسير الميزان،ترجمه محمد باقر موسوي همداني،قم،انتشارات اسلامي ،1374ش،پنجم،ج16،ص551
  • 12. قصه هاي قرآن بر اساس تفسير نمونه، پيشين، ص508
  • 13. سبأ/ 17-16
  • 14. تفسيرنمونه، پيشين، ج18، ص59
  • 15. طبرسي، فضل بن حسن؛ تفسير مجمع البيان ،ترجمه گروهي از مترجمان، تهران، فراهانى‏ ،1360 ش،‏ اول ،ج 20،ص245
  • 16. لسان العرب، پيشين،ج12، ص394
  • 17. نمل/23
  • 18. فيض كاشانى، ملا محسن؛ تفسير الصافى، تحقيق حسين اعلمى،‏ تهران، الصدر، 1415 ق‏، دوم‏،ج4، ص64 - مجمع البيان، پيشين ،ج18، ص98
  • 19. نمل/24
  • 20. سبا /31
  • 21. سبا / 32
  • 22. سبا /35
  • 23. سبا / 37
  • 24. سبا / 43- 38
  • 25. سبا /44
  • 26. تفسير نمونه،پيشين، ج15، ص484
  • 27. دهخدا، علي اکبر؛ لغت نامه، تهران، دانشگاه تهران، 1377ش ،دوم، ج 4 ،ص 4968
  • 28. التحقيق، پيشين،ص13