قیامت در آیات قرآن

الف) اسامى قيامت

چه سوره هايى به نام قيامت مشهورند؟ نام هاى قيامت كه در قرآن آمده كدام است؟
سوره هايى كه به نام قيامت مشهورند عبارتند از:
1. واقعه; 2. قيامت; 3. تغابن; 4. نبأ; 5. قارعه; 6. زلزال; 7. انفطار; 8. تكوير.
بعضى از پژوهش گران، سوره هاى رعد، حشر، جاثيه، مرسلات، معارج و الحاقه را نيز از جمله سوره هاى معروف به قيامت مى شمارند.[1]

در قرآن، حدود هفتاد نام (وصف) درباره «قيامت» آمده است:
«يوم الساعة، يوم القيامة، اليوم الاخر، يوم الحساب، يوم الدين، يوم الجمع، يوم الفصل، يوم الخروج، يوم الموعود، يوم الخلود، يوم عظيم، يوم الحسرة، يوم التغابن، يوم التناد، يوم التلاق، يوم ثقيل، يوم الاَزفة، يوم عسير، يوم اليم، يوم الوعيد، يوم الحق، يوم مشهود، يوم الوقت المعلوم، يوما عبوسا قمطريرا، يوم البعث (يوم يبعثون)، يوم نطوى السماء، يوم تبدل الارض، يوم تمور السماء، يوم تشقق السماء، يوم تشقق الارض، يوم تكون السماء كالمهل، يوم ترجف الارض، يوم يسمعون الصيحة، يومهم الذى فيه يصعقون، يوم ينفخ فى الصور، يوم كان مقداره خمسين الف سنة، يوم يكون الناس كالفراش المبثوث، يوم تبلى السرائر، يوم هم بارزون، يوم ينظر المرء ما قدمت يداه، يوم تجد كل نفس ما عملت من خير محضرا، يوم تتقلب فيه القلوب، يوم تشخص فيه الابصار، يوم يتذكر الانسان ما سعى، يوم تأتى كل نفس تجادل عن نفسها، يوم يقوم الناس لرب العالمين، يوم يقوم الاشهاد، يوم يقوم الروح و الملائكة، يوم لا ينفع مال و لا بنون، يوم لابيع فيه و لاخلة، يوم لا تجزى نفس عن نفس شيئا، يوم لا تملك نفس شيئا، يوم لا يجزى والد عن ولده، يوم تبيض وجوه و تسود وجوه، يوما كان شره مستطيرا، يوم يفر المرء من اخيه، يوم يجعل الولدان شيبا، يوم لا ينطقون، يوم يُكشف عن ساق، يوم لا ينفع الظالمين معذرتهم، يوم يعض الظالم على يديه، يوم يعرض الذين كفروا على النار، يوم تقلب وجوههم فى النار، يوم يدعون الى نار جهنم، يوم نبطش البطشتة الكبرى، يوم لا مرد له من الله، يوم يدع الداع الى شى نكر، يوم يسبحون فى النار على وجوههم، يوم نقول لجهنم هل امتلاتِ، يوم يقول المنافقون و المنافقات للذين آمنوا انظرونا، يوم لا ريب فيه.[2]

 

ب) مقدمات و نشانه هاى قيامت

در پايان جهان چه وقايعى رخ مى دهد؟
همه رخ دادها و وقايع در پايان جهان براى ما روشن نيست. آن چه در قرآن و روايات آمده تنها بخشى از آن است. عمده در اين باب آن است كه يقين پيدا شود كه قيامت ادامه دنيا است و در پايان عمر دنيا طبق وعده هاى الهى و با هدف ايجاد نظام و عالَم برتر و جاويد حوادث مهمى رخ مى دهد; اين جهان به كلى در هم كوبيده مى شود و سپس طرح تازه و جهان نوينى بر ويرانه هاى اين جهان برپا خواهد شد و انسان ها رستاخيز جديد خواهند داشت.
نشانه ها تحقق قيامت ـ كه به آن «اشراط الساعه» مى گويند ـ و ويژگى هاى آن روز، در آيات و سوره هاى متعددى از قرآن بيان شده و منحصر به سوره واقعه و قيامت نيست.

 

نشانه هاى وقوع روز قيامت:

1. متلاشى شدن كوه ها; (مزمل، 14; حاقه، 14; طور، 10; قارعه، 5; نبأ، 20; طه، 106; واقعه، 5 و 6);
2. انفجار درياها; (انفطار، 3; تكوير، 6);
3. زلزله هاى عظيم و ويرانگر; (حج، 1 و 2; زلزال، 1 و 2); 
4. تاريك شدن خورشيد و ماه و ستارگان; (شمس، 1 و 2; انفطار، 2; مرسلات، 8; قيامت 7 ـ 10); 
5. شكافتن كرات آسمانى; (انشقاق، 1; حاقه، 16; فرقان، 25; انفطار، 1; تكوير، 11; مرسلات، 9; نباء، 19);
6 . نفخ صور; (زمر، 68; نمل، 87); و ...[3]

 

نفخ صور

منظور از «نفخ صور» چيست؟ آيا با «نفخ صور» همه حتى فرشتگان نيز مى ميرند؟ مراد از نفخ صور اوّل و دوم چيست؟
نفخ، در لغت به معناى «دميدن» و صور به معناى «شيپور» و «شاخ» ميان تهى است كه معمولا براى حركت قافله يا لشكر، يا براى توقف آنها به صدا در مى آورند، ولى در اصطلاح قرآن، «نفخ صور» تعبير كنايى زيبايى از حوادث ناگهانى و هم زمان است كه درباره مسئله قيامت آمده است.
پيش از برپايى قيامت، صداى مهيب و هولناكى به گوش همه موجودات خواهد رسيد و اين صدا، سبب مرگ همه جان داران خواهد شد و نظام كيهانى به هم خواهد خورد و آسمان ها و زمين دگرگون خواهند شد و خورشيد و ماه و ستارگان خاموش و سرد خواهند گرديد و ...
قرآن در اين باره مى فرمايد: (وَ يَوْمَ يُنفَخُ فِى الصُّورِ فَفَزِعَ مَن فِى السَّمَـوَ تِ وَ مَن فِى الاَْرْض)[4]; و [به خاطر آوريد]روزى را كه در «صور» دميده مى شود و تمام كسانى كه در آسمان ها و زمين هستند در وحشت فرو مى روند.
خداوند متعال، مى فرمايد: (وَ نُفِخَ فِى الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِى السَّمَـوَ تِ وَ مَن فِى الاَْرْضِ إِلاَّ مَن شَآءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنظُرُونَ)[5]; و در صور دميده مى شود، پس هر كه در آسمان ها و هر كه در زمين است، بى هوش در مى افتد، مگر كسى كه خدا بخواهد; پس بار ديگر در آن دميده مى شود و به ناگاه، آنان بر پاى ايستاده، مى نگرند.
از اين آيه و مانند آن چند مطلب استفاده مى شود:
1. بعد از نفخ صور اوّل، نفخ صور دوم تحقق مى يابد و انسان ها و موجودات ديگر، در صحنه محشر حاضر مى گردند و در انتظار حساب و كيفر پاداش خود به سر مى برند; ناگهان، همه مردم[ از خواب مرگ] برخاسته،[ در صحنه محشر]در انتظار سرنوشت خود خواهند بود.
2. در قرآن، مطلبى كه فاصله زمانى دو نفخ را برساند، وجود ندارد. امام سجاد(ع) در بيان فاصله دو نفخ مى فرمايد: ماشاء الله; آن چه خدا بخواهد، [همان است].[6]
3. با توجه به عبارت (إِلاَّ مَن شَآءَ اللَّه) كه در آيات فوق گذشت متوجه مى شويم كه گروهى، از نفخ، مستثنا بوده، در امنيت كامل به سر مى برند. در اين كه اين گروه چه كسانى هستند؟ در بين مفسران گفت و گو است.
با توجه به روايات وارده در اين باره، قدر مسلم اين است كه جمعى از فرشتگان بزرگ خدا هم چون جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و عزرائيل در زمره اين گروهند. البته از ذيل بعضى از همين روايات به خوبى استفاده مى شود كه اين گروه باقى مانده نيز سرانجام مى ميرند; به گونه اى كه در سراسر عالم هستى موجودى زنده، جز خداى متعال «حى لا يموت» نخواهد بود.[7] آن گاه خداوند متعال مى فرمايد: (لِمَنِ الْمُلْكِ)امروز فرمانروايى از آنِ كيست؟ و خودش در پاسخ مى فرمايد: (لِلّهِ الْواحِدِ الْقَهّارِ)[8] براى خداوند يكتاى قهّار است.

 

ج) رخدادهاى قيامت

لطفاً درباره خصوصيات «قيامت» توضيح دهيد.
بعد از پايان يافتن مرحله رستاخيز (ويرانى جهان) مرحله دوم آغاز مى شود و براى رسيدگى به اعمال انسان ها كه همه در پرونده اعمال آنها ثبت شده، دادگاه عدل خداوند تشكيل و به تمام آنها رسيدگى مى شود. خداوند در اين باره مى فرمايد: (وَ جَآءَ رَبُّكَ وَ المَلَكُ صَفًّا صَفًّا)[9]; و [فرمان] پروردگارت و فرشتگان صف در صف حاضر شوند. و اطراف حاضران در محشر را مى گيرند و آماده اجراى فرمان حقند.[10]
در قيامت، بازپرسى همگانى و عمومى است و حتى از پيامبران خدا نيز سؤال مى شود.[11]
در صحراى محشر، گواهانى نيز عليه انسان ها اقامه شكايت و شهادت مى كنند; از جمله: خداوند متعال[12]، پيامبران و اوصياى الهى[13]، اعضا و جوارح انسان; مانند دست، پا، پوست تن و ... .[14]، فرشتگان[15]، زمينى كه انسان روى آن زندگى كرده و اطاعت و گناه از او سر زده است.[16] و سرانجام زمانى كه اعمال در آن انجام مى شود.[17]
سخن درباره قيامت و اوصاف و خصوصيات آن بسيار است كه در اين نوشتار كوتاه نمى گنجد.[18]
 

آيا در قرآن كريم، درباره زمان برپايى قيامت آيه اى آمده است؟ و اگر نيامده علت آن چيست؟
خداوند متعال مى فرمايد: (يَسْـَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَـئـهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ رَبِّى لاَ يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَآ إِلاَّ هُوَ ثَقُلَتْ فِى السَّمَـوَ تِ وَالأَْرْضِ لاَ تَأْتِيكُمْ إِلاَّ بَغْتَةً يَسْـَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِىٌّ عَنْهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ اللَّهِ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ)[19]; از تو درباره قيامت مى پرسند[ كه] وقوع آن چه وقت است؟ بگو: «علم آن، تنها نزد پروردگار من است. جز او [هيچ كس]آن را به موقع خود آشكار نمى گرداند. [اين حادثه] بر آسمان ها و زمين گران است، جز ناگهان به شما نمى رسد»[ باز] از تو مى پرسند گويا تو از[ زمان وقوع] آن آگاهى بگو: «علم آن، تنها نزد خداست»، ولى بيشتر مردم نمى دانند.
همان گونه كه از آيه مذكور برمى آيد، زمان و موقع دقيق برپايى روز قيامت را كسى جز خداوند متعال نمى داند و عدم آگاهى از وقوع رستاخيز به ضميمه ناگهانى بودن و با توجه به عظمت ابعاد آن سبب مى شود، كه هيچ گاه مردم، قيامت را دور ندانند و همواره در انتظار آن باشند، به اين ترتيب خود را براى نجات در آن آماده سازند و اين عدم آگاهى، اثر مثبت و روشنى در تربيت نفوس و توجه آنها به مسئوليت ها و پرهيز از گناه خواهد داشت.[20]
لذا خداوند متعال، مى فرمايد: (وَ مَا يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِيبًا)[21]; چه مى دانى شايد قيامت نزديك باشد. بنابراين براى استقبال قيامت بايد هميشه آماده بود.
علت ديگرِ ندانستنِ زمان قيامت اين است كه اگر مشخص مى بود، افرادى كه در آستانه قيامت متولد مى شوند اضطرابى دارند كه با جاى امتحان بودن دنيا مناسبت نداشت.

 

د) زنده شدن انسان ها

انسان در روز قيامت چگونه زنده مى شود؟
قرآن مجيد در آيات زيادى، چگونگى زنده شدن انسان در روز قيامت را بيان كرده است كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم:
الف) در آيه 68 سوره زمر مى فرمايد: (وَ نُفِخَ فِى الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِى السَّموتِ وَ مَنْ فِى الأَرْضِ إلاّ مَنْ شآءَ اللّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيه أُخْرَى فَإِذاهُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ); و در «صور» دميده مى شود، پس همه كسانى كه در آسمان ها و زمينند مى ميرند، مگر كسانى كه خدا بخواهد، سپس بار ديگر در «صور» دميده مى شود، ناگهان همگى به پا مى خيزند و در انتظار [حساب و جزا] هستند.
از اين آيه و آيات ديگر استفاده مى شود كه براى مردن و زنده شدن انسان ها، دوبار در «صور» (شيپور)، دميده مى شود: يك بار در پايان دنيا كه همه خلايق مى ميرند و بار ديگر در آستانه رستاخيز كه همه مردگان به نواختن آن زنده مى شوند.
ب) قرآن كريم مى فرمايد: (كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ)[22]; [بدانيد] همان گونه كه در آغاز شما را آفريد [بار ديگر در رستاخيز]باز مى گرديد.شخصى از پيامبراكرم(ص) پرسيد: (مَنْ يُحيِى العِظمَ وَ هِى رَميم)[23]; چه كسى اين استخوان ها را زنده مى كند در حالى كه پوسيده است؟!
خداى متعال به پيامبر فرمود: بگو: همان كسى آن را زنده مى كند كه نخستين بار آن را آفريد و او به هر مخلوقى داناست; ... آيا كسى كه آسمان ها و زمين را آفريد، نمى تواند همانند آنان[ انسان هاى خاك شده] را بيافريند؟! آرى[ مى تواند]، و او آفريدگار داناست[24]; چنان كه در آيه 27 سوره روم مى فرمايد: (وَ هُوَ الَّذى يَبدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعيدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيهِ وَ لَهُ الْمَثَل الأَعْلى فى السَّمـوتِ وَ الأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ);او كسى است كه آفرينش را آغاز مى كند، سپس آن را باز مى گرداند و اين كار براى او آسانتر مى باشد.)
قرآن كريم مى فرمايد: همان گونه كه گياهان از زمين هاى مرده، پس از نزول باران حيات بخش به حركت در مى آيند، مردگان نيز در قيامت زنده مى شوند; چنان كه در آيه 5 و 6 سوره حج مى فرمايد: زمين را [در فصل زمستان]خشك و مرده مى بينى، امّا هنگامى كه آب باران بر آن فرو مى فرستيم، به حركت در مى آيد و مى رويد و از هر نوع گياهان زيبا مى روياند. اين به خاطر آن است كه [بدانيد] خداوند حق است و اوست كه مردگان را زنده مى كند و بر هر چيزى تواناست.
و در آيه 19 سوره روم مى فرمايد: (يُخْرِجُ الْحَىَّ مِنَ الْمَيّتِ وَ يْخْرِجُ المَيّتَ مِنَ الحَىِّ وَ يُحْيِى الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ كَذلِكَ تُخْرَجُونَ); او زنده را از مرده بيرون مى آورد و مرده را از زنده و زمين را پس از مردنش حيات مى بخشد و به همين گونه روز قيامت[ از گورها] بيرون آورده مى شويد.
در آيه 9 از سوره فاطر نيز مى فرمايد: خداوند كسى است كه بادها را فرستاد تا ابرهايى را به حركت در آورد; سپس ما اين ابرها را به سوى زمين مرده اى رانديم و به وسيله آن، زمين را پس از مردنش زنده مى كنيم، رستاخيز نيز همين گونه است.
ج) خداوند متعال در قرآن مجيد ـ چنان كه قبلا گذشت ـ صحنه هاى واقعى از چگونگى زنده شدن مردگان را براى ما بيان كرده است; مانند: زنده شدن مرغ هاى چهارگانه براى حضرت ابراهيم(ع) و داستان «عزير» پيامبر كه در آيات 259 و 260 سوره بقره آمده است.[25]
 

 

آيا بدن دنيوى همان بدن اخروى است؟

انسان با همين بدن دنيايى خويش در قيامت حاضر مى شود و پاداش و كيفر مى بيند. آيات و روايات فراوانى به اين مطلب دلالت دارند; از جمله:
آيا انسان مى پندارد كه استخوان هاى او را جمع نخواهيم كرد؟! آرى قادريم كه [حتى خطوط و يا استخوان هاى ظريف سر]انگشتان او را موزون و مرتب كنيم.[26]
و براى ما مثالى زد و آفرينش خود را فراموش كرد و گفت: چه كسى اين استخوان ها را زنده مى كند، در حالى كه پوسيده است. بگو: همان كسى آن را زنده مى كند كه نخستين بار آفريد و او به هر مخلوقى آگاه است.[27]
و هنگامى كه خلايق از قبرها برانگيخته شوند.[28]
و آيات ديگرى مانند: مؤمنون، 35، 36; واقعه، 47 ـ 50; اسراء، 98 و ...[29]
مخفى نماند برخى معتقدند كه بازگشت عين ذرات موجودات ضرورتى ندارد، چرا كه شخصيت انسان به روح اوست و اين روح به هر ماده اى تعلق بگيرد، مانند انسان است كه در اين صورت نيز انسان، عين بدن دنيايى محشور شده است.[30]
 

آيا اعضاى خانواده اى كه همه آنان از نظر اعتقادى، اخلاقى و عملى خوبند، در قيامت با هم محشور مى شوند؟
طبق آيات قرآن كريم اعضاى خانواده در صورت برخوردار بودن از عقايد الهى و كردار صالح در قيامت، كنار يك ديگر خواهند بود; براى نمونه قرآن مى فرمايد:
(وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُم بِإِيمَـن أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ مَآ أَلَتْنَـهُم مِّنْ عَمَلِهِم مِّن شَىْء كُلُّ امْرِىِم بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ)[31]; و كسانى كه ايمان آورده اند و فرزندانشان در ايمان از آنان پيروى كرده اند، آنها را به ايشان ملحق سازيم و چيزى از عملشان نكاهيم; هر انسانى در گرو كار و كردار خويش است.(جَنَّـتُ عَدْن يَدْخُلُونَهَا وَ مَن صَلَحَ مِنْ ءَابَآئِهِمْ وَ أَزْوَ جِهِمْ وَ ذُرِّيَّـتِهِمْ وَالْمَلَـئِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِم مِّن كُلِّ بَاب * سَلَـمٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّار)[32]; باغ هاى جاويدان بهشت كه وارد آن مى شوند و هم چنين پدران و همسران و فرزندان صالح آنها و فرشتگان از هر درى بر آنان وارد مى گردند و ... .
گرچه در آيه فوق تنها پدران و فرزندان و همسران ذكر شده اند، ولى در واقع همه بستگان در اين جمع، حضور دارند.[33]

 

پی نوشت:

[1] ر.ك: ناصر مكارم شيرازى و همكاران، پيام قرآن، ج 5، ص 17; هاشم هاشم زاده هريسى، شناخت سوره هاى قرآن، ص 412 ـ 449، 488، 2، 5، 578، 586;
[2] ناصر مكارم شيرازى، معاد در قرآن، ج 5، ص 3 ـ 5 و ص 122 ـ 123.
[3] ر.ك:  ناصر مكارم شيرازى و همكاران، پيام قرآن، ج 6، ص 21 ـ 74.
[4] نمل، آيه 87.
[5] زمر، آيه 68.
[6] بحارالأنوار، ج 6 ، ص 324.
[7] ر.ك: جعفر سبحانى، منشور جاويد، ج 9، ص 267 ـ 279; تفسير نمونه، ج 19، ص 534 ـ 542; على بن ابراهيم قمى، تفسير قمى، ج 2; عبد على عروسى حويزى، نورالثقلين، ج 4، ص 503، ح 119; بحارالأنوار، ج 6، ص 329; الميزان، ج 17، ص 466.
[8]. ر.ك: بحارالأنوار، ج 6، ص 326.
[9] فجر، آيه 22.
[10] طبرسى، مجمع البيان، ج 10، ص 741.
[11] اعراف، آيه 6.
[12] يونس، آيه 61.
[13] نساء، آيه 41.
[14] نور، آيه 24; فصلت، آيه 21.
[15] ق، آيه 21.
[16] زلزال، آيه 4.
[17] جهت اطلاع بيشتر ر.ك: تفسير نمونه، ج 26، ص 170 ـ 176 و 225 و 470.
[18] ر.ك: عبدالحسين دستغيب، معاد; محسن قرائتى، معاد.
[19] اعراف، آيه 187.
[20] براى آگاهى بيشتر ر.ك: تفسير نمونه، ج 7، ص 42 ـ 43; ج 25، ص 287 ـ 294; ج 26، ص 170 ـ 200.
[21] احزاب، آيه 63.
[22] اعراف، آيه 29.
[23] يس، آيه 78.
[24] همان، آيه 79 ـ 81 .
[25] ر.ك: ناصر مكارم شيرازى همكاران، پيام قرآن، ج 6، ص 52 ـ 74 و ج 5، ص 143 ـ 223.
[26] قيامت، آيه 3 ـ 4.
[27] يس، آيه 78 ـ 79.
[28] انفطار، آيه 4.
[29] ر.ك: همان، ج 5، ص 307 ـ 335.
[30] ر.ك: تفسير نمونه، ج 18، ص 470 (پاورقى); الميزان، ج 17، ص 113 و 114.
[31] طور، آيه 21.
[32] رعد، آيه 23 ـ 24.
[33] تفسير نمونه، ج 10، ص 195.