مصحف امام علی علیه السلام

چنانكه در خلال اين مقال ملاحظه خواهيد فرمود، محققان فريقين و مورّخان قرآن، اعم از مسلمانان و اسلامشناسان غير مسلمان، در اين واقعيت تاريخي ترديدي ندارند، بلكه آن را به تواتر نقل كرده اند كه حضرت امير المؤمنين علي بن ابي طالب(علیه السلام) اولين گرد آورنده قرآن کریم قبل از جمع و تدوين عثماني (مصاحف امام) به سرپرستي زيد بن ثابت، بوده است.

اين واقعيت، نه استنباطي، نه عقيدتي، بلكه تاريخي ـ تحقيقي است و اگر بحثي هست ـ كه فراوان هست ـ در جزئيات و سرنوشت آن است. در اين گونه مسائل است كه:
1) آيا حضرت(ع) قرآن كريم را در 3 روز جمع و تدوين كردند، يعني بين الدّفتين، مانند كتاب امروزين در ميان دو جلد قرار دادند، يا در شش ماه؟
2) آيا منظور از جمع، حفظ به معناي «از بر كردن» است، يا تدوين.
3) ترتيب سوره ها در مصحف حضرت(ع) بر حسب نزول بوده است يا بر وفق مصحف عثماني؟
4) آيا اضافات تفسيري داشته است؟ و اگر داشته آيا داخل متتن بوده است يا در حاشيه؟
5) آيا متذكر ناسخ و منسوخ و شأن نزول و توضيح محكمات و متشابهات شده بوده است [و اگر شده در حاشيه يا كناره متن و نص مقدس قرآن بوده، و در مواردي كه متعرض شأن نزول شده، آيا نام هاي مبهم ـ بدون تصريح در متن قرآن ـ را به ويژه در مورد منافقان آشكار ساخته است؟]
6) آيا آيات ناسخ در ابتدا آمده يا آيات منسوخ.
پاسخ به يكايك اين سؤالات در تواريخ (مهم تر و كهن تر از همه، تاريخ يعقوبي، ابن واضح) (م 284ق) ـ كه به فارسي هم توسط شادروان محمد ابراهيم آيتي ترجمه شده است ـ و كتابنامه ها كتابها و آثار قرآني و تاريخ هاي قرآن، از المصاحف سجستاني (230 ـ 316 ق) تا الفهرست ابن نديم (م 380 ق) تا تفسير شهرستاني (م 548 ق) تا اتقان سيوطي (م 911 ق) (داراي چند ترجمه فارسي) تا بحار الانوار علامه مجلسي (م 1111 ق) تا تاريخ هاي جديد قرآن مانند تاريخ قرآن نولدكه (1836ـ1930 م) (به آلماني)، و تاريخ قرآن ابوعبد الله زنجاني (م 1360 ق) (به عربي، داراي ترجمه فارسي) و تاريخ القرآن عبد الصبور شاهين (معاصر) و تاريخ هاي استادان محمود راميار و دكتر محمد باقر حجتي و منابع قديم و جديد ديگر آمده است.
حال براي يافتن پاسخ اين سؤالات و مسائل و ابهامات به منابع قديم و جديد مراجعه مي كنيم، تا حتي المقدور تصوير تاريخي روشن تر و روشنگري، از مصحف مولا علي(ع) ـ نخستين مصحف گرد آمده پس از وفات رسول اكرم(ص) ـ به دست آوريم.
ابن واضح يعقوبي در تاريخ خود بحث نسبتاً مشبعي درباره اين مصحف شريف و شكل و ساختار آن دارد. مي نويسد كه گفته اند علي بن ابي طالب(ع) پس از وفات پيامبر(ص) آن [مصحف] را فراهم ساخت و بر شتري نهاده آورد و [به احتمال نزد جمعي از كبار صحابه يا گروهي كه عثمان به سرپرستي زيد بن ثابت براي جمع و تدوين قرآن كريم مأمور ساخته بود] گفت: هذا القرآن قد جمعته (اين قرآن است كه آن را فراهم كرده ام) و آن را به هفت جزء بخش كرده بود.
سپس هفت جزء را به تفصيل با ذكر اسامي سوره ها ياد مي كند. مترجم فاضل اين تاريخ معتبر، شادروان محمد ابراهيم آيتي در پانوشتي كه مربوط به تعداد سوره هاست چنين آورده است:
«همه اين سوره ها 109 سوره است و 5 سوره از نسخه افتاده است.1
شادروان استاد محمود راميار در تاريخ قرآن خود، هم مفصّل ترين و هم مستند ترين و هم انتقادي ترين بحث را درباره مصحف حضرت(ع) و آرا و انظار و اقوال ديگران، به ميان آورده است. او درباره يعقوبي و تاريخش و اشاره و اطلاعاتش درباره مصحف حضرت علي(ع) چنين نوشته است:
منبع ديگري كه داريم تاريخ يعقوبي (ابن واضح) است. اين كتاب حوادث تا سال 252 هجري را دارد. كتاب بسيار معتبري هم هست. اما صد افسوس ترتيبي كه او نقل مي كند با هيچ روايت و درايتي همخوان نيست. [سپس هفت جزء را تفصيلاً نقل مي كند؛ و در ادامه مي آورد:] … همه? اين سوره ها 109 سوره است و پنج سوره اي كه يادداشت نشده عبارت است از: فاتحة الكتاب1؛ الرعد 13؛ سبأ 3؛ التحريم 66؛ العلق 96.
جز اين ترتيب، يعقوبي به ترتيب ديگري نيز اشاره مي كند كه علي(ع) فرمود: قرآن به چهار جزء نازل شد. يك چهارم درباره ما، يك چهارم بر [عليه] دشمنان ما، يك چهارم مَثَلها و يك چهارم محكم و متشابه.
اما واقع اين است كه اين وصفِ يعقوبي و تقسيم بدان 7 جزء، بسيار غريب مي نمايد. چيزي كه جمله مورّخان و راويان گفته اند ترتيبي است بر حسب نزول، و مشتمل بر شأن نزول [ها] و توضيح بسياري از مبهمات قرآن. اما اين وصف، همه آن سخنان را در هم مي ريزد…
بيشتر اخبار و روايات حاكي از آن است كه مصحف علي(ع) به ترتيب نزول گرد آوري شده بود. يعني مثلاً اول سوره إقرأ 96؛ بعد المدثر 74… تا آخر. اما درباره اينكه شامل چه بوده و آيا تنها حاوي متن قرآن بوده و يا شأن نزول و ناسخ و منسوخ را نيز داشته است سخنان مختلفي گفته اند.
امام باقر(ع) فرمود: كسي از مردم نيست كه بگويد قرآن را چنانكه خداوند نازل فرموده جمع كرده ام، مگر اينكه دروغ گفته باشد. قرآن را به ترتيب نزول كسي جمع و حفظ نكرد مگر علي بن ابي طالب.
اين سخن از اهل بيت است و آخرين سخن، ولي از جزئيات آن آگاهي بيشتري نداريم… روايت جالب توجهي هم هست كه دو سوره [غير اصيل] «خلع و حفد» را به علي(ع) نسبت مي دهد… خلاصه اينكه گفته اند مصحف امير مؤمنان علي(ع) به ترتيب نزول آيات گرد آوري شده و شأن نزول آيات و اوقات نزول و تأويل متشابهات را داشته و ناسخ و منسوخ را تعيين كرده و عام و خاص و كيفيت قرائت را بيان مي داشته است. اما اختلاف قرائت هايي كه قاريان قرآن از مصحف يا قرائت امير مؤمنان باز گفته اند و به ما رسيده، بيشتر اختلاف لهجه اي و تجويدي است. جز سه مورد كه يكي در سوره والعصر 103 است و اختلاف زياد است. دو مورد ديگر در اعراف 7/32 و شعراء26/215، جملاتي به توضيح و تفسير اضافه دارد، و ما واقعاً نمي دانيم كه نسبتها تا چه حد مي تواند درست باشد.
آنچه در سوره والعصر به علي(ع) نسبت داده شده با قرائت رايج كنوني فرق بسيار دارد؛ در صورتي كه مي دانيم قرائت كنوني نيز به علي(ع) مي رسد. پس در اصالت اين نقل قول ها جاي گفت و گو بسيار است… امام جعفر صادق(ع) فرمود2: كتابي نزد ماست به املاي رسول اكرم و خط علي(ع)»3
او سپس دو بحث مهم ديگر مطرح مي كند. 1) امضاي مصحف منسوب به حضرت «كتبه علي بن ابوطالب» است حال آنكه، طبق قاعده نحوي بايد «علي بن ابي طالب» باشد، اما با استناد به مدارك كهن و منقولات اصيل ثابت مي كند كه اين نحو كاربرد، در صدر اول اسلام و حتي اندكي پيش از ظهور اسلام سابقه داشته و لذا از عداد ادله? انكار نسبت صحت مصحف به حضرت علي(ع) خارج است.4
اما با وجود اين، صحت انتساب به ادله مثبته نياز دارد. سخن دوم ايشان اين است كه چندين [شايد بيش از ده] نسخه خطي به عنوان مصحف علي(ع) معروف است، و همه به خط كوفي است و بر پوست [آهو] و عقلاً بعيد است كه حضرت(ع) چندين نسخه از قرآن كريم كتابت كرده باشند. شادروان راميار سپس ادله وجود تعدد مصاحف منسوب به حضرت(ع) را بر مي شمارد.5
دومين منبع مهم و كهني (از قرن سوم هجري) كه اشاراتي درباره مصحف مولا علي(ع) دارد كتاب المصاحف، اثر سجستاني (230 ـ 316 ق) است. نام كامل او حافظ ابوبكر عبداللّه بن ابي داود سليمان بن اشعث است.
(درباره او و جايگاه و پايگاه بلند قرائت شناسي و قرآن پژوهي او نگاه كنيد به: الاعلام زركلي، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهي و مقدمه همين كتاب [المصاحف] كه به كوشش اسلامشناس و قرآن پژوه نامدار انگليسي، آرتور جفري ـ صاحب آثار عديده قرآني از جمله واژه هاي دخيل در قرآن مجيد، كه استاد فريدون بدره اي به فارسي ترجمه كرده اند، تصحيح و چاپ شده است.)
سجستاني در اين كتاب، ذيل عنوان «جمع علي بن ابي طالب رضي اللّه عنه القرآن في المصحفِ» مي نويسد: «عبدالله از قول محمد بن اسماعيل احمسي و او از قول ابن فضيل و او از اشعث و او از محمد بن سيرين [33 ـ 110 ق، تابعي، اهل بصره و از بزرگ ترين فضلاي زمان خود در اغلب علوم اسلامي، صاحب كتاب تعبير الرؤياي معروف. ر.ك. اعلام زركلي كه دهها منبع كهن درباره او ياد كرده است] براي ما [مع الواسطه] روايت كرده است كه چون نبي اكرم(ص) در گذشت، علي(ع) سوگند ياد كرد كه ردايي بر دوش نگيرد [= جامه نپوشد و از خانه بيرون نرود] مگر براي شركت در نماز جمعه تا آنكه قرآن را در مصحفي جمع آورد، و اين كار را انجام داد؛ پس از چند روز ابوبكر كسي را به دعوت او فرستاد [و چون حضرت نزد او رفت، گفت:] يا ابا الحسن آيا از امارت من ناخشنودي؟ [حضرت(ع)] گفت به خدا سوگند چنين نيست، مگر اينكه سوگند خورده ام كه جامه اي نپوشم [و از خانه بيرون نروم] جز براي نماز جمعه [تا قرآن را گرد آورم]، آنگاه با او مصاحفه كرد و بازگشت. [سپس در ميان قلاب كه حاكي از افزايش مطلب از يك نسخه و مسائلي نظير آن است چنين آمده است:] ابوبكر ـ يعني سجستاني ـ گويد مسأله (وجود و جمع) مصحف را هيچ كس جز اشعث ياد نكرده است و سخن او استوار نيست؛ و گفتني است كه گفته اند عبارت «… تا آنكه قرآن را جمع كنم» يعني حفظ/ از بر كردن آن را كامل كنم؛ چرا كه [به يك تعبير] درباره كسي كه قرآن را حفظ مي كند، مي گويند قرآن را جمع كرده است.6
سومين منبع كهن و معتبر (از قرن چهارم هجري) كه به مصحف امير المؤمنين علي(ع) اشاره دارد، فهرست ابن نديم (م 380 ق) است. او در مبحث «گرد آ ورندگان قرآن در زمان نبي اكرم»(ص) اول «علي ابن ابي طا لب رضوان اللّه عليه» را نام مي برد.7
همو در ذيل مبحث پيشگفته، اين مبحث را دارد: «ترتيب سور القرآن في مصحف امير المؤمنين علي بن ابي طالب كرّم اللّه وجهَه: ابن المنادي گويد:
حسن بن عباس به من گفت از طريق عبد الرحمن بن ابي حماد از حكم بن ظهير سدوسي از «عبد خير» با خبر شدم كه درباره علي(ع) چنين گفت كه او هنگام وفات نبي اكرم (صلعم= (ص)) شاهد نگراني و بد دلي مردم شد، لذا سوگند خورد كه ردايش را از دوشش بر نگيرد تا آنكه قرآن را جمع كند. آنگاه سه روز در خانه اش نشست تا قرآن را گرد آورد؛ و آن نخستين مصحفي است كه در آن قرآن از حفظ [= حافظه] او جمع و تدوين شده است [يا: …قرآن را از حافظه خويش جمع كرده است]. و اين مصحف نزد خانواده جعفر بوده. و من خود در زمان خويش در نزد ابويعلي حمزة الحسني ـ رحمه اللّه ـ مصحفي ديدم كه به خط علي بن ابي طالب بود، و صفحاتي از آن افتاده بود، و آن را خاندان بنو حسن به مرور زمان، به شيوه توارث [نسل اندر نسل] نگاهداري مي كردند؛ و ترتيب سوره ها در اين مصحف از اين قرار است…»
[آري، متأسفانه دنباله مطلب مربوط به اسامي و ترتيب سوره ها از اين كتاب معتبر ساقط شده است و معلوم نيست چه عمد و قصدي در كار بوده است].
يكي از مدارك مهم و نو يافته اي كه شرح قابل توجه و اضافه بر منابع كهن ديگر درباره مصحف امير المومنين ـ صلوات الله عليه ـ در بر دارد، تفسير مفاتيح الاسرار و مصابيح الأبرار اثر متكلم جليل القدر محمد بن عبدالكريم شهرستاني (م 548 ق)، صاحب ملل و نحل معروف است كه خود را در كلام اشعري و در فقه پيرو مذهب شافعي فرا مي نموده، و با كشف و سپس چاپ عكسي اين كتاب در 2جلد (تهران مركز نشر نسخ خطي)، و چاپ حروفي انتقادي آن كه تا كنون يك جلدش به تحقيق و تعليق دكتر محمد علي آذر شب در سال 1376، به همت مركز نشر ميراث مكتوب انتشار يافته، معلوم و مسلّم شده است كه گرايش جدّي شيعي (احتمالاً اسماعيلي) دارد. او در فصل دوم مقدمه كه در كيفيت جمع قرآن مجيد است، از اهميت مصحفي كه در دست امير المؤمنين بوده است سخن مي گويد و مي نويسد كه آن حضرت(ع) در آن نسخه، اسراري به اشارت حضرت رسول(ص) ـ يعني تفسير وار ـ افزوده بوده است. سپس همو (شهرستاني) صحابه اي را كه جمع قرآن را بر عهده داشتند، ملامت مي كند كه چرا نسخه حضرت را رها كردند و نپذيرفتند. سپس مي نويسد:
و او(ع) چون از كفن و دفن پيامبر(ص) فارغ شد سوگند خورد كه ردايي بر دوش نگيرد، جز براي نماز جمعه، تا آنكه قرآن را جمع كند. چرا كه به اين امر به نحو جازمي مأمور بود. سپس آن را چنان كه نازل شده بود [يعني به ترتيب نزول] بدون تحريف و زياده و نقصان جمع كرد؛ پيامبر(ص) از پيش به مواضع ترتيب و وضع و تقديم و تأخير [آيات و سوره ها] اشاره كرده بود….8
سپس نكته بي سابقه اي كه شايد در هيچ منبعي اشاره نشده باشد، به ميان مي آورد و مي نويسد:
… و گفته اند مصحف او داراي متن و حواشي بوده است…9
و به دنبال آن چنين مي آورد:
و گويند وقتي از جمع آن فارق شد، به كمك غلامش قنبر آن را به نزد مردم (بزرگان صحابه) بردند كه در مسجد بودند. آنها اين مجموعه را به دشواري حمل مي كردند و گويند به اندازه بار شتري بود. حضرت(ع) به ايشان گفت: اين كتاب اللّه است، به گونه اي كه به حضرت محمد(ص) نازل شده است، آن را بين دو جلد (لوح) جمع آورده ام. آنان گفتند: مصحف را بردار و ببر، ما به آن نيازي نداريم. حضرت(ع) گفت: بخدا ديگر هرگز آن را نخواهيد ديد. وظيفه من اين بود كه چون جمعش كردم آگاهتان سازم و سپس در حال خواندن اين آيه به خانه? خود باز گشت: «يا ربّ انّ قومي اتّخذوا هذا القرآن مهجورا» (فرقان، 25/30)10
اهميت ديگر مفاتيح الاسرار در اين است كه ترتيب مصحف حضرت علي(ع) را به نقل از مقاتل بن سليمان (م 150 ق) نقل مي كند.
ديگر از اختصاصات مصحف حضرت علي(ع) اين بوده است كه به گفته شيخ مفيد (م 413 ق)، و بعضي ديگر از محققان، در آن تأويل معاني آيات قرآن نيز وجود داشته بوده است.11
ديگر آنكه در آن منسوخ بر ناسخ مقدم بوده است.12 نيز گفته اند بسياري از مبهمات، از جمله نام بعضي از منافقان را [طبعاً در حاشيه] آشكار كرده بوده است.
همينهاست كه باعث پذيرفته نشدن آن شده و حضرت(ع) در عين تأييد مصحف عثمان مصحف خود را براي هميشه پنهان داشته اند و بسياري از منابع شيعي بر آنند كه آن مصحف به نوبت و توارث در دست ائمه(عليهم السلام) بوده است و اكنون نزد حضرت ولي عصر(عجل اللّه تعالي) است.13
آري وجود تاريخي و تفاوت هاي مصحف حضرت(ع) مسلم است، اما در وجود عيني آن تا امروز ترديدهاي جدي علمي هست.14

 

نویسنده: بهاء الدين خرّمشاهي

 

پی نوشت:

1. ر.ك. مفاتيح الأسرار و مصابيح الأبرار شهرستاني». (تاريخ يعقوبي، نقل به اختصار و تصرف در بعضي عبارات،2/15 ـ 16).
2. اصول كافي، 1/242.

3. محمود راميار، تاريخ قرآن/365 ـ 373.
4. همان/374 ـ 377.
5. همان/378.
6. المصاحف/10، قاهره، المطبعة الرحمانية، 1355 ق/1936 م.
7. الفهرست/30، للنديم، ابوالفرج محمد بن ابي يعقوب اسحق المعروف بالوراق. تحقيق رضا تجدّد. طهران، مكتبة الاسدي و مكتبة الجعفري التبريزي، تاريخ مقدمه 1350 ش/1391 ق/1979م.
8. مفاتيح الأسرار و مصابيح الأبرار، چاپ عكسي، ص 5 آ .
9. همان.
10. همان، 1/12، تحقيق و تعليق دكتر آذر شب.
11. اوائل المقالات/94.
12. زنجاني، تاريخ القرآن/54.
13. حقائق هامّة/160.
14. ر.ك. دانشنامه قرآن و قرآن پژوهي و تاريخ قرآن راميار كه منابع بسياري ياد كرده است.