مقدمه‏اى بر ترجمه قرآن و قرآنهاى مترجم

چكيده

كلام الله مجيد; آخرين كتاب آسمانى، منشورى جاودانى و برنامه‏اى متعالى از مكتبى انسان‏ساز است كه بر حضرت محمد صلى الله عليه وآله پيامبر رحمت: «وماارسلناك الا رحمة للعالمين‏» - الانبياء /107.

آخرين پيام‏آوران: «ماكان محمد ابا احد من رجالكم ولكن رسول الله وخاتم النبيين‏» - الاحزاب/40.
براى جهانيان: «ان هو الا ذكر للعالمين‏» - ص /87.
همه مردم: «انا انزلنا عليك الكتاب للناس بالحق‏» - الزمر/41.
همه زمانها: «لاياتيه الباطل من بين يديه ولامن خلفه تنزيل من حكيم حميد» - فصلت/42.
در راستى و عدالت در حد كمال ولايتغير: «وتمت كلمة ربك صدقا وعدلا لامبدل لكلماته وهو السميع العليم‏» - الانعام /115.
و در كنف الطاف الهى حفظ خواهد شد: «انا نحن نزلنا الذكر وانا له لحافظون‏» - الحجر/9 نازل شده است.

حضرت رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله در انجام رسالت‏بزرگ و ماموريت‏خطير، دورانهاى گوناگون و دشوارى را با بردبارى و استقامت‏بى مانندى سپرى فرمود تا با تاييدات الهى بسيارى از مشكلات و موانع برطرف شد و به پيروزيهاى بزرگى نايل آمد و آيين مقدس اسلام در اغلب نقاط شبه جزيره عربستان استقرار يافت و موجب گرايش و گروش گروه گروه افرادى گرديد كه با حقايق دين مبين آشنا مى‏شدند و با رغبت تمام اسلام مى‏آوردند. آن بزرگوار در نخستين روز محرم سال هفتم هجرى با اعزام سفيران و ارسال نامه‏ها براى زمامداران ايران، روم، مصر، حبشه، غسان، شام و يمامه، (1) دعوت جهانى به توحيد و اسلام را آغاز فرمود. اين برنامه متعاقبا به همه پيشوايان، فرقه‏ها، مذهبها و ملتها تا نزديك چهل مورد ادامه يافت.

اغلب فرستادگان افرادى بودند كه با زبان مردم آن سرزمينها آشنا بودند، با گسترش روزافزون اسلام و گروش افرادى كه با زبان وحى آشنا نبودند، ضرورت درك مفاهيم آيات و فراگيرى احكام لزوم ترجمه را محرز مى‏ساخت; صحابى خاص سلمان فارسى (2) نخستين كسى است كه با اجازت پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله بدين مهم پرداخت.

انجام اين امر از جهات گوناگون كارى بس خطير و مشكل مى‏نمود، وحى الهى است در اوج اعجاز و نهايت ايجاز قرار دارد، در حد اعلاى فخامت، فصاحت و بلاغت مى‏باشد در زبانى است كه به آن وحى نازل شده است، داراى فسحت و وسعت‏بى همانندى است; كلام خالق متعال است، باز گفتن آن به زبان مخلوق امرى است‏ بس دشوار، تفاوت از زمين تا آسمان است، برگرداندن آن براى هيچ كس در هيچ مكانى و هيچ دورانى آن گونه كه بايد و شايد مقدور و ميسر نبوده است، مرورى بر ترجمه‏هاى موجود از هر زمان در هر لهجه و زبان بهترين گواه اين مدعاست، كسانى كه با ايمان و اخلاص بدين مهم پرداخته‏اند با تمام وجود به عجز و ناتوانى خويش اذعان كرده‏اند.

افرادى كه دست‏به كار ترجمه قرآن مى‏زنند بايد:
1 - در زبان عرب تبحر كامل داشته باشند.
2 - صرف و نحو و رمز و راز دقيق آنها را در تمام موارد به خوبى بشناسند و بدانند.
3 - با اصطلاحها و تعابير خاص و قواعد و قوانين معانى و بيان آشنا باشند.
4 - تفسيرهاى معتبر را بخوبى بشناسند و نحوه مراجعه و ارتباط و تبادل‏نظر با اهل فن را بدانند.
5 - با معارف دينى و مفاهيم عقيدتى، فقهى، احكام، احاديث و اخبار موثق به خوبى آشنا باشند.
6 - به سوابق تاريخى و منطقه جغرافيايى اديان و پيامبران پيشين و دوران اوليه اسلام آگاهى دقيق داشته باشند.
7 - در همه موارد با نهايت احتياط امانت را رعايت كنند.
8 - در بيان عبارات با به كار بردن واژه‏هاى مناسب در ساختارى جالب عظمت و شكوه اصل را حفظ كنند تا جمله‏ها مبهم و سست و بى‏روح جلوه نكند.
9 - داراى هدفى عالى و مقدس باشند، بكوشند تا با اهتمام تمام مفاهيم آيات الهى را به نيكوترين وجه به ديگران ابلاغ نمايند و افرادى را كه در بى‏خبرى به سر مى‏برند آگاهى بخشند.
10 - مفاهيم عاليه آيات را به خوبى درك كنند و بتوانند در جمله‏هايى شيوا با رعايت همه اصول و قوانين به گونه‏اى بازگو كنند كه هيچ اشكال و ابهامى براى خواننده پيش نيايد و به آسانى و راحتى به معنا و مقصود پى ببرد.
11 - از به كار بردن كلمه‏ها و لغتهاى نامتناسب و نامانوس بپرهيزند.
12 - به همه نكات و قواعد دستورى و نگارشى زبان ترجمه كاملا آگاه باشند.
13 - در پرداختن جمله‏ها; استعداد، ذوق و ابتكار داشته باشند تا عبارات سنجيده، روان، روشن، رسا و شيوا باشند.
14 - احاطه كامل به معانى لغات در هر دو زبان داشته باشند تا در آوردن معادل واژه‏ها در جاى خود درنمانند.
15 - از اظهار فضل و آوردن واژه‏ها و اصطلاحهايى كه جنبه تخصصى و فنى دارد و جز معدودى اهل فن درنمى‏يابند خوددارى كنند.
16 - از آميختن هر كلمه يا جمله توضيحى يا تفسيرى با اصل كلمه خوددارى كنند و در صورت لزوم به نحوى مشخص سازند تا خواننده افزوده‏ها را بشناسد.
17 - آن جا كه ضرورت ايجاب كند موارد توجيهى كلمه‏اى را در پرانتز، توضيحات كوتاه و مختصر را در پايين صفحه و مسائل تفسيرى و تاريخى لازم را در پايان به طور مشخص و متقن با شماره درج كنند تا نكته و مطلبى مبهم و ناگفته نماند و حجت تمام شود و راه بر تفسير و تاويلهاى بى‏اساس مغرضانه، و منحرف كننده بسته شود.
18 - از ترجمه «الله‏» خوددارى شود و همه جا و در هر مورد عينا درج نمايند و توجه داشته باشند كه «الله‏» نام متعالى خاص حق تعالى و اسم اعظم الهى است‏شايسته و سزاوار نيست كه در هيچ جا و هيچ زبان و لهجه‏اى كلمه‏اى ديگر را كه در موارد مختلف به كار رفته است‏به جاى آن قرار دهند - هدف اصلى، ابلاغ، القا، تذكار و تكرار اين كلمه مقدس است. همه ترجمهايى كه در هر زمان و در هر جا به هر زبان و لهجه‏اى صورت گرفته ناصواب و نابجاست و همه داراى معنا و مفهومى عام از رب‏النوع يا معبودى مى‏باشند و در بسيارى موارد به صورت جمع يا مركب آمده‏اند.
بايد كوشيد تا اين اشتباه تكرار نشود و ادامه نيابد در مواردى فقط مى‏توان از كلمه‏هاى: آفريدگار، آفريننده و پروردگار كه دلالت‏بر ذات اقدس باريتعالى دارد استفاده كرد در زبان فارسى كه از ابتدا بدان توجه نشده به «خدا» ترجمه كرده‏اند و حال آن كه اين كلمه در موارد گوناگون به صورتهاى مختلف وجود دارد:
(1) به صورت جمع: خدايان، خداوندان - خداوندگاران (2) در اول كلمه مركب: خداينامه - خدايگان (3) در آخر كلمه مركب: خانه خدا، ده‏خدا، كدخدا، ناوخدا، دژخدا، كابل‏خدا، توران خدا، كشور خدا - زابل خدا (3) ... كه هيچ كدام ربطى به اسم جلاله «الله‏» ندارد.
19 - از ترجمه و تغيير اسامى خاص، اسامى سوره‏هاى اعلام و اصطلاحها خوددارى كنند و در مواردى كه لازم باشد در پايين صفحه يا در پايان توضيح دهند.

 

لزوم و اهميت ترجمه

قرآن مجيد كلام الهى است آفريدگار متعال با بندگان سخن مى‏گويد، طرف خطاب بندگان مى‏باشند قرنها مى‏گذرد كه قرآن در برابر مسلمانها قرار دارد با آن محشورند، از آن تبرك مى‏جويند، بر سر و ديده مى‏گذارند، در سينه و در آغوش دارند، خانه و كاشانه هيچ مسلمانى نيست كه قرآنهاى متعدد در اندازه‏هاى گوناگون در آن وجود نداشته باشد، در خلوت و جلوت همدم، و در حضر و سفر همراه است از بدو تولد تا آخرين لحظه‏هاى حيات آياتش در گوش همگان طنين‏انداز است، اما متاسفانه با اين همه اغلب سخت ‏با آن بيگانه و بسيار از آن دور و مهجورند، جلسه‏هاى فراوان تلاوت قرآن، در مساجد و خانه‏ها همه هفته و در ماه مبارك رمضان روزها و شبها برقرار است، براى درست‏خواندن و رعايت نكات دقيق تجويد، ترتيل و حفظ آيه‏هاى كريمه كوشش بسيار صورت مى‏گيرد ولى كمتر به درك و فهم معنا و مفهوم آنها توجه دارند، بهترين دليل بر اين مدعا، آن است كه بسيارى از آيه‏ها دلالت‏بر امر صريح يا نهى اكيد دارد، يا نويد به بهشت و نعمتهاى آن است، يا وعيد از دوزخ و عقوبتهاى آن يا بيان قيامت و كتاب و حساب و سنجش اعمال است كه با آب و تاب تلاوت مى‏شود و كوچكترين اثرى از تنبه و انفعال در حاضران مشاهده نمى‏شود، بلكه اغلب تحت تاثير آهنگ موزون و آواى دلنشين تلاوت كننده قرار مى‏گيرند و نظاره‏گر رخسار خواننده و شنونده كلام الهى مى‏باشند، احساس لذت و انبساط خاطر مى‏نمايند و بى اختيار احسنت، احسنت مى‏گويند والبته در نهايت‏بى خبرى از معنا و مفهوم و مدلول آيه‏ها.
براى مثال سوره مباركه تكوير كه توسط يكى از قراء معروف با سبك و لحنى خاص قراءت شده و بر روى نوار ضبط كرده‏اند مورد علاقه بسيار نوجوانان مى‏باشد، آن را با همين شيوه مكرر مى‏خوانند و مورد تحسين واقع مى‏شوند.

به نظر مى‏رسد كه خواننده‏ها و شنونده‏ها به معنا و مفهوم و مدلول آيه‏ها توجه ندارند و از آن بى خبرند و حال آن كه اين سوره مباركه نمايانگر صحنه قيامت و عرصات محشر است اگر صاحبدلى آگاه حضور داشته باشد، و توجه كند و معنا و مفهوم آن را دريابد اين چنين بى اعتنا نمى‏ماند چنان كه بوده‏اند اشخاصى چون عكرمه (4) كه: «هنگامى كه مصحف را گشودى با تكرار جمله «هذا كلام ربى‏» بيهوش و مدهوش شدى‏» يا فضيل (5) بن عياض كه با شنيدن: «الم يان للذين امنوا ان تخشع قلوبهم لذكر الله‏»، (حديد/16) از راهى كه در تباهكارى و هوسرانى پيش گرفته بود روى گردانيد و در مسير صواب و صلاح قرار گرفت و آن چنان پيش رفت كه در زمره عرفا و اوليا درآمد و فرزندى پرورد به نام على (6) كه در مسجدالحرام از شنيدن «وترى المجرمين يومئذ مقرنين فى الاصفاد، سرابيلهم من قطران وتغشى وجوههم النار» (ابراهيم /50) از خوف در دم جان بداد - بايد انديشيد كه اين اختلاف ميان دو گروه از كجا ايجاد مى‏شود - بى‏ترديد يكى از آنها بى‏توجهى به عظمت كلام الهى و شناخت متكلم است ديگر نداشتن حضور قلب، تدبر، تفكر و درك و فهم مسائل و موارد. بايد از هر چه مانع فهم و درك است دورى جست و در همه احوال خود را مخاطب دانست و اوامر را اطاعت كرد و از نواهى احتراز نمود از مسائل پندآموز پند گرفت، تا در روح و جسم اثر گذارد، و بى‏اعتنا باقى نماند.

لازم است افكار، عقايد و اعمال خود را در موارد گوناگون سنجيد و ارزيابى كرد تا دانست در چه حال و چه مرحله است كارهايى كرد كه به آن امر شده، پرهيز كرد از آنچه كه مورد نهى قرار گرفته است و موارد و مسائل فراوان ديگر. و در هر حال مهمتر و لازمتر از هر چيز دريافت مفهوم كلام الهى است، كسانى كه آشنايى به زبان وحى ندارند بايستى دسترسى به ترجمه‏اى جامع و كامل پيدا كنند تا ضمن برخوردارى از تلاوت آيه‏ها آن گونه كه لازم است و بايد به معنا و مفهوم آنها پى ببرند و به وظايف مسلمانى خويش آن چنان كه سزاوار است آشنا شوند و عمل كنند; به همين سبب تعليم و تعلم در هر حال و در هر زمانى بر هر فرد مسلمان فرض و واجب شمرده شده است‏ بناچار براى درك معنا و مقصود دانستن ترجمه آيه‏ها ضرورت پيدا كرد، دانشمندان هر محل بدين مهم پرداختند و خطاطان به صورتهاى مختلف آنها را ثبت و ضبط كردند.

متاسفانه بسيارى از آنها در اثر عوامل گوناگون از بين رفته است و مقدارى از آنها به طور معجزه‏آسايى در گنجينه‏اى گرانقدر در حريم حرم مطهر حضرت امام رضا عليه آلاف التحية والثناء از دستبرد حوادث و آفات مصون مانده است كه اثرى ارزشمند به نام «فرهنگنامه قرآنى‏» بر اساس 142 نسخه خطى قديم برابرهاى فارسى با واژه‏هاى كهن در گروه فرهنگ و ادب بنياد پژوهشهاى اسلامى تدوين و منتشر شده است، اين اثر بهترين نمونه و نمايانگر گسترش آيين مقدس اسلام و رسوخ و نفوذ كلام الهى در شرق دنياى اسلام مى‏باشد.

از ابتدا ترجمه‏ها در زير آيه‏ها كلمه به كلمه درج مى‏شود كه در بعضى موارد براى خواننده كارساز و كافى به نظر نمى‏رسيد. در نيم قرن اخير ترجمه‏ها از زير آيه‏ها بيرون آمد و در صفحه مقابل قرار گرفت كه بعضى از آنها توام با توضيح و تفسير به صورتهاى گوناگون براساس برداشت و سليقه و ذوق و دانستنيهاى مترجم تدوين شده است، بيشتر آنها كارى فردى و معدودى جمعى مى‏باشد، ناشران به انتشار آنها همت گماشته و سود برده‏اند.

در سالهاى اخير موجباتى پيش آمده تا ترجمه‏ها مورد نقد و بررسى و ارزيابى قرار گيرد كه امرى مطلوب و مفيد است، اين نقد و بررسى معارضات و مشاجرات قلمى جالب و اساسى ايجاد كرد. مرورى بر نقدهاى موجود محقق ساخت كه كار ترجمه قرآن كار هر كس و يك تن نيست هر چند داراى سوابق ممتد، احاطه كافى، و دقت و مهارت باشد.

جابه‏جا كردن و برگرداندن ثقل اكبر كار هر پهلوان هر چند به خيال خود نيرومند و توانا باشد نخواهد بود، تجربه نيز نشان داده كه كار دستجمعى هم آن گونه كه بايد و شايد موفق نبوده است چون در اين مقال مجال نقل اظهارنظرها و نقد و بررسيها نيست علاقه‏مندان مى‏توانند به مندرجات آثار محققانه قرآن‏پژوهى و مجله‏هاى: نشر دانش سال سوم شماره‏3 - مترجم سال اول شماره 1 و سال دوم شماره‏هاى 5 و6 و سال سوم شماره‏هاى 10، 11 و 12 و بينات سال اول شماره‏3 مراجعه نمايند.

در اين جا براى نمونه قسمتى از مقدمه اثرى كه ترجمه‏اى تفسيرى است و در سال‏1369 منتشر شده است نقل مى‏شود:
«با مراجعه به تفسيرها و ترجمه‏ها مى‏بينيم كه برخى آيات قرآن از نظر معنا و مفهوم آن روشن نيست و دانشمندان اسلامى در فهم آنها به اختلاف و پراكندگى سخن گفته‏اند پذيرفتن اين پراكندگى و اختلاف بى آن كه به حل آن موفق شده باشند، به منزله آن است كه در بلاغت قرآن ترديد كرده باشند، در حالى كه بلاغت قرآن قابل ترديد نخواهد بود و اين اختلاف و پراكنده‏گويى از كمى تدبر و تحقيق صحابه و تابعين صدر اول ناشى شده است كه ديگران را هم به دنبال خود كشانده‏اند نه آن كه نقصى در جمله‏بندى و القاء معانى وجود داشته باشد. اين اختلالات علل مختلفى دارد و از جمله گاهى نقص تحصيلات و بى‏اطلاعى از فرهنگ عرب است و گاهى بى‏اطلاعى از تاريخ اسلام شناخت واقعيتها را دچار ابهام و ترديد كرده است‏». در ادامه با درج ترجمه آيه‏هايى، اشتباههايى را كه از جهات مختلف مرتكب شده‏اند به تفصيل برشمرده و در پايان مى‏افزايد: «از اين نمونه اشتباهات در سوره‏هاى قرآنى خصوصا سوره انفال فراوان است‏به هر حال ترجمه‏اى را كه اينك از نظر خوانندگان مى‏گذرانم بعد از چهل سال مطالعه مداوم و مراجعه به تاريخ صحيح و الهام گرفتن از احاديث صحيح اهل بيت‏به اين صورتى كه ملاحظه مى‏شود پرداخته‏ام و تفسير ساده آن را با ترجمه قرآن هماهنگ و يكزبان آورده‏ام باشد كه با آرامش خاطر مطالعه آن دنبال شود و كسى در فهم مطالب درجا نزند و عقبگرد نكند تا پرانتزها را پيدا كند. نويسنده اميد مى‏برد كه پروردگار عزت اين ترجمه را بپروراند و همگان را از مطالعه آن بهره‏مند سازد...» (7)
درباره همين اثر در كتاب «قرآن‏پژوهى‏» كه شامل هفتاد بحث و تحقيق قرآنى است در پايان بحث و نقد بيست صفحه‏اى پيرامون آن چنين آمده: «بيش از اين تفصيل و تصديع نمى‏دهم، اين 50 نكته انتقادى از 114 صفحه اين ترجمه برگزيده شد عمر نوح و صبر ايوب و محنت‏كشى يعقوب و يونس‏عليهم‏السلام بايد داشت تا يك دور اين ترجمه غريب را مطالعه و با متن مقدس قرآن مقابله كرد.» (8)

در شماره 10 مجله مترجم سال سوم راجع به همين اثر تحت عنوان: «ترجمه اسف‏انگيز از قرآن كريم‏» پس از نقد و بررسى و نقل قسمتهايى اين چنين نوشته شده: «با توجه به آنچه گذشت اين ضرورت احساس مى‏شود كه مسؤولين ذى‏صلاح جهت كتب منتشره دقت‏بيشترى مبذول دارند و از انتشار مجدد اين ترجمه كه با آبروى قرآن بازى مى‏كند جلوگيرى به عمل آورده و نشر آن را توقيف نمايند.»
به هر حال اين معارضه و مناقشه بسيار به جا و به موقع و لازم است، هر چه انتقادها دقيقتر و مستدل‏تر باشد، سازنده‏تر است، نقد و بررسيهايى كه اخيرا در اين امر مهم به نحو بى‏سابقه‏اى انجام شده يكى از بركات اين عصر و زمان است و اميد مى‏رود هر چه زودتر به اين تشتت و نابسامانى خاتمه داده شود و كلام الهى آن گونه كه سزاوار است و در خور شان اين كتاب آسمانى است‏به فارسى ترجمه و در دسترس علاقه‏مندان قرار گيرد و با بهره‏مندى از آن براى تهيه ترجمه‏هايى به ساير زبانها اقدامى جدى و اساسى كرد، انجام اين مهم بر همه افراد آگاه و توانا فرض است.

 

پى‏نوشت
........................
1- مكاتيب الرسل /32 و /55 ; تاريخ يعقوبى، ج‏1، ص‏442.
2- المبسوط ج‏1، ص‏37.
3- لغت‏نامه دهخدا.
4- كيمياى سعادت، ج‏1، ص‏243.
5- روضات الجنات ج‏6، ص‏19.
6- حبيب السير.
7- معانى القرآن، مقدمه.
8- قرآن پژوهى، ص‏401.

منابع: 

نشریه مشكوة، پياپي شماره 47