نكته ‏هايى از داستان يونس(علیه السلام)

عبادت خدا، تنها راه گشايش

ما بايد از سرگذشت يونس(علیه السلام) درس بگيريم. كسى كه در حال آسايش و رفاه، خدا را عبادت كند، به هنگام گرفتارى و ناملايمات سبب نجات وى خواهد شد. خداى سبحان به ما آگاهى مى ‏دهد كه يونس(علیه السلام) قبل از آن‏كه به كام ماهى فرو رود از جمله تسبيح كنندگان بود و همان تسبيح و ياد خدا سبب نجات وى از شكم ماهى شد: «فَلَوْلا أَنَّهُ كانَ مِنَ المُسَبِّحِينَ * لَلَبِثَ فِى بَطْنِهِ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ»(صافات، 143-144).

مقصود از تسبيح گنندگان (مسبّحين) در اينجا نمازگزاران هستند. يونس(علیه السلام) در حالت عافيت و آسايش، بسيار نماز گزارد و خداوند او را از سختى و گرفتاريى كه برايش به وجود آمده بود، نجات و رهايى بخشيد، به همين دليل ابن عباس روايت كرده است كه رسول‏ خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: «من كلماتى را به تو مى‏ آموزم، خدا را در نظر داشته باش، او حافظ و نگاهبان تو خواهد بود، به دستورات او عمل نما، خداوند به تو عنايت خواهد داشت، در عافيت و آسايش، خدا را فراموش مكن، خداوند در سختى‏ ها تو را تنها نخواهد گذاشت».
ولى اگر كسى خدا را در خوشى و ناز و نعمت فراموش كرد و از ايمان به او روگردان شد، سبب مى ‏شود كه خداوند در دشوارى‏ ها و ناملايمات دعاى او را مستجاب نگرداند، لذا قرآن‏ كريم درباره فرعون سركش و كافر سخن مى ‏گويد، آن‏گاه كه خواست غرق شود گفت: «آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلّا الَّذِى آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرائِيلَ وَأَنَا مِنَ المُسْلِمِينَ»(یونس 90). بدو گفته شد: «آلآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنْتَ مِنَ المُفْسِدِينَ»(یونس 91).

پناه‏ جستن به خدا

از جمله درس‏هاى آموزنده داستان يونس(علیه السلام) اين است كه مؤمنين بايد در گرفتارى‏ها و ناملايمات به خدا پناه برده و نزد او تضرّع و زارى كنند تا خداوند گرفتارى آنان را برطرف سازد، يونس(علیه السلام) در شكم ماهى اين گونه به پيشگاه پروردگار خويش تضرع و زارى نمود:
«لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الظّالِمِينَ * فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّيْناهُ مِنَ الغَمِّ وَكَذلِكَ نُنْجِى المُؤْمِنِينَ»(انبیاء، 87-88). آن حضرت خداى خويش را با جمله «لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ» كه وصف كمال ربوبيّت است، توصيف نموده و او را از هرگونه عيب و نقصى، از جمله عجز و ناتوانى مبرّا ساخته است و خويشتن را با اين جمله «إِنِّى كُنْتُ مِنَ الظّالِمِينَ» ياد نموده است؛ يعنى، ناتوانى و كوتاهى در اداى حقّ بندگى، كه به طور ضمنى اعتراف به گناه وى و ابراز توبه او نيز هست، تا خداوند گرفتارى را از او بردارد و دعاى وى را مستجاب گرداند.
ذيل آيه شريفه را ملاحظه كنيد كه خداوند فرموده: «وَكَذلِكَ نُنْجِى المُؤْمِنِينَ» و اين خود وعده‏اى است از ناحيه خدا به مؤمنين كه اگر خدا را عبادت كرده و به او پناه جويند، خداوند به همان نحو كه يونس(علیه السلام) را رهايى و نجات بخشيد، آنان را نيز از گرفتارى ‏ها و مشكلات مى ‏رهاند.

شكيبايى در ابلاغ رسالت

از ماجراى يونس(علیه السلام) استفاده مى ‏شود كه مؤمن بايد دستورات الهى را پياده و اجرا نموده و با صبر و شكيبايى مردم را به سوى آنها فرا خواند، تا گرفتار سختى ‏ها و مشكلات غير قابل انتظار نگردد. يونس(علیه السلام) از صحنه مأموريت الهى شتابزده خارج شد و اين عملى كه در شأن يك پيامبر باشد نبود تا در نخستين برخورد ناپسند مردم و يا سرپيچى ازفرمان او آن را انجام دهد، ولى خداوند به او درس عبرتى مى ‏دهد و از تنگناى وضعيت مردم بيرون رفته به بلا و سختى ‏هاى شديدتر و ناگوارترى كه گرفتارى در شكم ماهى است مبتلا مى‏ شود، و سپس رحمت الهى شامل حال وى شده و او را از شكم ماهى به بيابان خشك منتقل مى‏ سازد و بدين ترتيب وى به شهرى كه آن را ترك كرده بود باز مى‏ گردد تا با اطمينان و آرامش خاطر بيشتر مردم را مجدداً به پرستش خداوند دعوت كند و خداى متعال در اين رسالت مهمّ او را موفق مى‏ سازد، به همين دليل خداى سبحان پيامبرش حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) را به پايدارى و استقامت در راه تبليغ رسالت الهى، و دست برنداشتن از امت خود، فرا مى‏ خواند:
«فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلا تَكُنْ كَصاحِبِ الحُوتِ إِذ نادى‏ وَهُوَ مَكْظُومٌ * لَوْلا أَنْ تَدارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالعَراءِ وَهُوَ مَذمُومٌ * فَاجْتَباهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصّالِحِينَ»؛(قلم، 48-50)
در انجام رسالت الهى صابر و شكيبا بوده و مانند يونس كه در شكم ماهى گرفتار شد مباش. وى در حالى كه اندوهگين بود، خداى خويش را خواند و اگر لطف و نعمت حق شامل حالش نشده بود، با حالتى ملامت آميز و نكوهيده در بيابان افكنده مى ‏شد. خداوند او را برگزيد و از صالحان قرارداد.

نویسنده: عفيف عبدالفتّاح طبّاره
مترجم: عباس جلالى

 

منابع: 

برگرفته از کتاب «مع الأنبياء فى القرآن»