ویژگی های اعجاز قرآن کریم

در این تحقیق ویژگی ها و امتیاز هایی که قرآن کریم، به عنوان معجزۀ پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) دارد بیان می شود. لازم به ذکر است آنچه در مبحث «وجوه اعجاز قرآن» مطرح می گردد ، در واقع مقایسه ای است بین قرآن مجید با کلامها و کتاب های دیگر؛ در حالی که مبحث «ویژگی های اعجاز قرآن»، ناظر به تفاوت اعجاز قرآن کریم نسبت به معجزات دیگر پیامبران الهی می باشد.

برخی از عالمان قرآنی با لحاظ کردن ظاهر و محتوای قرآن کریم، که در واقع از سنخ و کیفیت دیگری نسبت به معجزات دیگر است، میان این معجزات مختلف انواعی را قائل شده اند، و پس از آن برای «اعجاز قرآن» در مقابل سایر معجزات ، خصوصیاتی را بر شمرده اند؛ بنابراین در این گفتار به بررسی گفتار مفسران شیعه و اهل سنت در این رابطه می پردازیم.

 

 دیدگاه شیعه 

علامه طبرسی(م ، 548) ذیل کریمة (أَوَ لَمْ يَكْفِهِمْ أَنَّا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ يُتْلىَ‏ عَلَيْهِمْ إِنَّ فىِ ذلِكَ لَرَحْمَةً وَ ذِكْرَى‏ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُون‏)1  که در پاسخ به در خواست مردم از پیامبر (صلی الله علیه و آله)، مبنی بر آوردن معجزات است نازل شده، قرآن کریم را معجزه ای دارای حجت و دلالت آشکار دانسته و افزوده است :
« و فی هذه دلاله علی أن القرآن کافٍ فی المعجز و أنه فی أعلی درجات الإعجاز لأنه جعله کافیاً عن جمیع المعجزات و الکفایه بلوغ حدٍ ینافی الحاجه... .»2
« این آیه بیانگر این است که قرآن به عنوان اینکه معجزه باشد کافی است و بلکه در عالی ترین درجات اعجاز است، زیرا خداوند قرآن را کفایت کننده از سایر معجزات قرار داده به گونه ای که نیاز به معجزات دیگر را رفع می کند. »

ایشان همچنین در تفسیر آیة شریفۀ (تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلىَ‏ بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كلََّمَ اللَّهُ  وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ ...)3  از قول «مجاهد»، مراد آیه را حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) دانسته و در بیان علت این فضیلت و برتري می گوید :
«... فإنه تعالی فضّله علی جمیع أنبیائه .... و بأن خصّه بالقرآن الذي لم یعطه غیره و هو المعجزه القائمه إلی یوم القیامه بخلاف سائر المعجزات فإنها قد مضتْ و انقضت ... .»4
« خدای تعالی پیامبر را بر پیامبران دیگر خود برتری داده است ، به اینکه او را قرآني عطا فرمود که به دیگران نداده بود، و این قرآن معجزه ای پایدار است که بر خلاف دیگر معجزات تا روز قیامت باقی خواهد ماند، ولي دوران آن معجزات سپری شده است .»

در این دو عبارت، مرحوم طبرسی علاوه بر برتر دانستن قرآن مجید نسبت به سایر معجزات، ویژگی بقا و جاودانگی را برای آن ثابت می داند، در حالی که معجزات دیگر موقتی و گذرا هستند.
مرحوم بلاغی از دیگر مفسران امامیه است که به همین وجه مورد نظر علامه طبرسی اشاره کرده و می نویسد :
« إنه إمتاز من غیره من المعجزات و فاقَ علیها بأکبر الأمور الجوهریه ... فمِن ذلک أنه باقٍ مَدَی السنین ممثّل بصورته و مادّته لکلّ من یرید أن یطّلع علیه ... و لکلّ من یطلب الحجه علی النبوه.»5
«قرآن امتیاز و برتری اساسی و جوهری با سایر معجزات دارد ، ... از جمله  اینکه قرآن، سالیان متمادی برای کسانی که می خواهند به آن اطلاع پیدا کنند و دلیل نبوت پیامبر اسلام را بیابند، به همان شکل و محتوایی که نازل شده باقی مانده است .»

در « البیان» آیت الله خوئی نیز این مسأله مطرح شده است. ایشان با اشاره به اینکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) غیر از قرآن کریم معجزات دیگری هم داشته اند، قرآن را از آنها به دلیل اینکه غیر قابل شک و تردید از سوی اعراب جاهلی است، برتر معرفی می کند. وی علاوه بر این می افزاید :
« .... علی أن تلک المعجزات الأخری لایمکن لها البقاء ، فسرعان ما تعود خبراً من الأخبار ینقله السابق للّاحق و ینفتح فیه باب التشکیک؛ أما القرآن فهو باقٍ إلی الأبد و إعجازه مستمرّ مع الأجیال.»6
«... علاوه بر آن، معجزات دیگر موقتی هستند و امکان بقا ندارند، پس به سرعت به اخباری تبدیل می شوند که گذشتگان آنها را برای آیندگان نقل می کنند؛ در نتیجه مورد تردید قرار می گیرند. اما قرآن تا ابد باقی است و اعجاز آن برای نسل های دیگر نیز ادامه دارد. »

همچنین علامه شهید مطهری، در کتاب «نبوت» خود، امتیاز قرآن کریم بر دیگر معجزات را در دو مورد زیر بیان کرده است :
«... 1، از نوع سخن بودن؛ یعنی یک چیزی است که خودش مبین یک فکر و یک روح است و یک سلسله مطالب است، چون به اندازه اي كه سخن، گوينده و فاعل را نشان مي شود، هيچ كار ديگري «كننده» را نشان نمي دهد. 2، قابليت بقا؛ هيچ اثري به اندازة سخن قابل بقا نیست، و سر اینکه معجزة اصلی خاتم الأنبیاء از نوع سخن انتخاب شده است، این است که این دین، دین خاتم است و باید برای همیشه باقی بماند؛ اما دیگر معجزات یک حادثه ای است که در یک لحظه واقع می شود و عده محدودی مشاهده می کنند، بعد دیگران باید به نقل بشنوند ( ولی سخن به طبع خودش باقی است ) .»7

مرحوم معرفت نیز در بیان این امتیاز، به معجزه بودن قرآن همراه با «کتاب تشریع» بودن آن اشاره کرده و می گوید :
« و یمتاز القرآن علی سائر المعاجز، بأنه یضمّ إلی جانب کونه معجزاً، جانب کونه کتابٍ تشریع؛ فقد قُرِن التشریع بالإعجاز و وحّد بینهما، فکانت دعوه یرافقها شهاده من ذاتها و دلّ علي ذاته بذاته .»8
« قرآن کریم به این دلیل که علاوه بر معجزه بودن، کتاب تشریع و قانون گذاری هم هست، از معجزات دیگر متمایز می شود و در آن بین کتاب تشریع بودن و معجزه بودن جمع شده است؛ بنابراین این معجزه دعوتی است که شاهدی از درون خودش با آن همراهی می کند و خودش دال بر حقانیت خودش می باشد. »

بر طبق آنچه گفته شد، امتیاز و ویژگی منحصر به فرد قرآن کریم نسبت به سایر معجزات، از دیدگاه شیعه به ویژه مرحوم طبرسی ، ویژگی «جاودانه بودن» این کتاب الهی می باشد؛ و البته این امتیاز نتیجۀ خاتمیت و ابدی بودن دین مبین اسلام است و این معجزۀ جاوید باید دارای کیفیتی باشد که مانند معجزات دیگر (مثل عصای موسوی) دوچار زوال و فنا نشود. این است که ارادۀ خداوند در مورد دین کامل و خاتم، به این تعلق می گیرد که معجزه آن هم، «سخن و کلام» زوال ناپذیر خودش باشد، به گونه ای كه سعادت و کمال نهایی را در آن (قرآن) به مردم عرضه نمايد.

 

 دیدگاه اهل سنت

جارالله زمخشری(م ، 538)  به عنوان یک مفسر معتزلی، پیش از مرحوم طبرسی، در ذیل همان آیة ( ... رَفعَ بَعضَهم دَرَجاتٍ...) به بُعد «دوام و بقای قرآن مجید» توجه کرده و می نویسد:
« و الظاهر أنه أراد محمداً (صلی الله علیه و آله) لأنه هو المفضّل علیهم حیث أوتی ما لم یؤته أحداً من الآیات ...  و لو لَم یؤت إلا القرآن وحده، لکفی به فضلاً مغنیاً علی سائر ما أوتی الأنبیاء ، لأنه المعجزه الباقیه علی وجه الدهر ، دونَ سائر المعجزات .»9
« ظاهراً مراد آیه حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) است ، چرا که به او چیزهایی داده شده است که به احدی داده نشده، و اگر به او چیزی جز قرآن داده نمی شد، برای فضل و برتري او بر سایر پیامبران کافی بود، زیرا قرآن بر خلاف معجزات، در گستره تاریخ باقی است. »

وی همچنین در تفسیر شریفة ( أوَ لَم یَکفِهم أنّا أنزَلنا عَلیکَ الکتابَ ...)10  آورده است:
«... ( أو لَم یَکفهم ...) آیه مغنیه عن سائر المعجزات.... هذا القرآن الذی تدومُ تلاوته علیهم فی کلّ مکان و زمان، فلایزال معهم آیه ثابته لاتزول و لا تضمحل، کما تزول کلّ آیه بعد کونها، و تکون فی مکان دون مکان .»11
«... (آیا قرآن که مردم را از دیگر معجزات بی نیاز می کند، برای آنها کافی نیست)، زیرا این قرآن کتابی است که در هر زمان و هر مکانی بر آنها دائم تلاوت می شود، پس همیشه به عنوان معجزه ای ثابت و زوال ناپذیر همراه آنان خواهد بود؛ حال اینکه معجزات دیگر بعد از وجودشان، از بین می روند، و همه جا حاضر نیستند .»

جصاص(قرن 4) هم «بقا و فنا ناپذیری» را مختص قرآن کریم بر شمرده و در این مورد می گوید:
«... فکانت هذه معجزه باقیه لنبینا (صلی الله علیه و آله) إلی قیام الساعه ... و فضّله بها لأن سائر معجزات الأنبیاء نقضتْ بإ نقضائهم و إنما یُعلم کونها معجزه من طریق الأخبار... .»12
«... قرآن معجزة پیامبر ماست که تا قیامت باقی خواهد ماند ... و خداوند پیامبر را به وسیله قرآن برتری داد، زیرا معجزات دیگر پیامبران با نبود آنان، از بین رفتند، و تنها از طریق اخبار و روایات به وجود آن معجزات پی برده می شود .»

به همین ترتیب، قول به جاودانگی قرآن کریم در میان اشاعره(گروه دیگر از اهل سنت)، به ویژه فخررازی(قرن 6) نیز به عنوان امتیاز این معجزة الهی نسبت به دیگر معجزات، مطرح می باشد.
صاحب تفسیر «کبیر» در ذیل همان آیة « أو لَم یَکفِهم أنّا أنزَلنا علیکَ الکتابَ ...) می گوید:
« و قوله ( أو لَم یکفهم ...) عباره تنبئُی عن کون القرآن آیه فوق الکفایه ... لأن القرآن معجزه أتمّ من کلّ معجزه تقدّمتْها، لوجوه : أحدها أن تلک المعجزات وجدت و مادامت، فإن قلب العصا ثعباناً ... لم یبقِ لنا منه أثر، فلو لم یکن واحدٌ یؤمن بکتاب الله و یکذّب بوجودِ هذه الأشیاء، لا یمکن إثباتها معه بدون الکتب، و أما القرآن فهو باقٍ لو أنکره واحدٌ فنقول له فأت بآیه مثله؛ الثانی: هو أن قلب العصا ثعباناً، کان فی مکانٍ واحد و لم یَرهُ مَن لم یکن فی ذلک المکان، و أما القرآن فقد وصل إلی المشرق و المغرب و سمعَه کلّ أحد؛ ... الثالث هو أن غیر هذه المعجزه، الکافر المعاند یقول إنه سحر بِدواء، و القرآن لا یمکن هذا القول فیه .»13
« و عبارت ( أو لم یکفهم...) اشاره به کافی بودن قرآن برای معجزه بودن است، زیرا قرآن به دلایلی از معجزات پیش از خودش، تمام تر و کامل تر است: یکی اینکه، معجزات گذشته پس از موجود شدن دوامی نیافتند، مانند معجزة تبدیل شدن عصا به اژدها، که اثری از آن برای ما باقی نمانده است. پس اگر کسی به کتاب پیامبران الهی ایمان نداشته باشد و وجود چنین معجزاتی را تکذیب کند، اثبات آن معجزات براي او ناممکن می شود، اما قرآن هنوز هم وجود دارد، و اگر کسی آن را انکار کند، به او می گوییم ( اگرشک دارد) مانند آن را بیاورد؛ دوم اینکه تبدیل عصا به اژدها، در مکان خاصی بوده است، و اگر کسی در آنجا نبود، آن را نمی دید؛ اما قرآن به مغرب و مشرق عالم رسیده است و همه آن را شنیده اند ؛ ... و سوم اینکه ، کافر معاند در مورد معجزات دیگر غیر از قرآن، می تواند بگوید که این سحر است، ولی این سخن در مورد قرآن ممکن نیست.»

قرطبی(قرن 7) نیز پس از تقسیم معجزات به دو نوع فانی و باقی، در مورد «ویژگی اعجاز قرآن مجید» می نویسد:
« فالقرآن معجزه نبینا (صلی الله علیه و آله) الباقیه بعدَه إلی یوم القیامه، و معجزه کلّ نبیّ إنقرضتْ بإنقراضه... .» 14            
« قرآن معجزة جاوید پیامبر ماست که تا روز قیامت باقی خواه بود، در حالی كه معجزات دیگر پیامبران، با رحلت آنان از بین می رود .»

سیوطی(قرن 10) هم در «الإتقان» خویش ضمن ذکر روایت زیر از پیامبر (صلی الله علیه و آله) ، (که البته راوی آن ابوهریره است)، معتقد به جاودانگی اعجاز قرآن می باشد:
«... (ما من الأنبیاء نبیّ إلا أعطی ما مثله آمن علیه البشر، و إنما کان الذی أوتیتُه وحیاً، أوحاه الله إلیّ ، فأرجو أن أکون أکثرهم تابعاً) ... قيل إن معناه أن معجزات الأنبیاء إنقرضت بإنقراض أعصارهم فلم یشاهدُها إلا من حضرها، و معجزه القرآن مستمرّه إلی یوم القیامه... »15
«... (هیچ پیامبری نیست مگر اینکه به او معجزه ای داده شده است که مردم به او ایمان بیاورند؛ و چیزی که به من داده شده، وحی (قرآن) است ، پس امید دارم که از آنان پیروان بیشتری داشته باشم.)... گفته شده معنای این روایت این است که معجزات دیگر پیامبران با گذر زمان منقرض می شوند و کسی جز آنها که آنجا بوده اند، آن معجزات را ندیده اند، اما معجزه قرآن تا روز قیامت باقی است .»

البته بررسی روایت مورد استشهاد سیوطی، که ظاهراً ضعیف هم به نظر می رسد و تنها در آثار تفسیری و روایی اهل سنت مشاهده می شود، خارج از موضوع مورد بحث است، و تنها به منظور بیان نظر سیوطی نقل گرديد.
بنابرآنچه گفته شد، مفسران سنّی مذهب نیز، ویژگی اصلی اعجاز قرآن را «همیشگی بودن و بقای آن» در مقابل معجزات دیگر نام برده بودند؛ همچنین فخررازی، علاوه بر زمان شمول بودن قرآن کریم، آن را فراگیر و جهان شمول نیز دانسته است.

نتیجه گیری:

همان طور که ملاحظه گردید، علما و مفسران دو مکتب به خصوص طبرسی، زمخشری و فخررازی ، در زمينة «امتیاز قرآن مجید» به عنوان معجزه ای الهی ، نسبت به معجزات سایر پیامبران و حتی معجزات دیگر خود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، بر بُعد «جاودانگی» و زمان شمول بودن اعجاز این کتاب عزیز اتفاق نظر داشتند و به حق، آن را مهمترین فصل تمایز میان قرآن کریم و معجزات دیگر بر شمرده بودند، چرا که خاتمیت و جاودانه بودن دین شریف اسلام چنین اقتضا می کند که معجزه ای هم که می خواهد حقانیت این دین و پیامبر آن را تصدیق و تثبیت کند، خود نیز باید دارای ثبات و تازگی باشد، تا همیشه به عنوان شاهد زنده ای از این دين حق در مقابل خصم حمایت کند و حقانیت آن را ثابت نماید.
همچنین جهانی و فراگیر بودن دین خاتم مقتضی این است که معجزه آن هم متعلق به همة مردم باشد و به همة آنها عرضه شود، چنانکه زمخشری و فخررازی گفته بودند؛ و چنین معجزه ای، بنا به گفته شهید مطهری، چیزی جز سخن و کلام خداوند، یعنی « قرآن کریم» نمی تواند باشد، زیرا تنها سخن و کلام است که به طبعِ خودش باقی است.

 

نویسنده: سید مهدی موسوی

پی نوشت:

 1. عنکبوت ، 51.
 2. طبرسي ، مجمع البيان ، ج8 ص452.
 3. بقره ، 253.
 4. طبرسی، مجمع البیان ، ج2 ص195.
 5. بلاغي ، آلاءالرحمن ، ج1 ص5.
 6. خويي ، البيان ، ص42.
 7. مطهري ، نبوت ، ص203.
 8. معرفت ، التمهيد في علوم القرآن، ج4 ص19.
 9. زمخشري ، الكشاف ، ج1 ص297.
 10. عنکبوت ، 51.
 11. زمخشري ، الكشاف ، ج3 ص459.
 12. جصاص ، احكام القرآن ، ج1 ص34.
 13. رازي ، فخرالدین، مفاتيح الغيب ، ج25 ص65.(همچنين ن.ك، همان ، ج6 ص522). 
 14. قرطبي ، الجامع لأحكام القرآن ، ج1 ص72.
 15. سيوطي ، الإتقان في علوم القرآن ، ج2 ص1001.
 

منابع: 

بخشی از پایان نامه