دكتر واگليرى، استاد دانشگاه ناپل مىگويد: «كتاب آسمانى اسلام نمونهاى از اعجاز است ... قرآن كتابى است كه نمىتوان از آن تقليد كرد ... چطور ممكن است اين كتاب اعجازآميز كار محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) باشد، در صورتى كه او يك نفر عرب درس ناخوانده بوده است ... ما در اين كتاب مخزنها و ذخايرى از دانش مىبينيم كه ما فوق استعداد و ظرفيت باهوشترين اشخاص و بزرگترين فيلسوفان و قويترين رجال سياست است.
كارلايل، درباره قرآن مىگويد: اگر يكبار به اين كتاب مقدس نظر افكنيم، حقايق برجسته و خصايص اسرار وجودى طورى در مضامين جوهرى آن پرورش يافته كه عظمت و حقيقت قرآن به خوبى از آنها نمايان مىشود، و اين خود مزيّت بزرگى است كه فقط به قرآن اختصاص يافته و در هيچ كتاب علمى و سياسى و اقتصادى ديگر ديده نمىشود. بلى خواندن بعضى از كتابها تأثير عميقى در ذهن انسان مىگذارد، ولى هرگز با تأثير قرآن قابل مقايسه نيست.
جان ديون پورت، مىگويد: قرآن به اندازهاى از نقايص مبرّا و منزه است كه نيازمند كوچكترين تصحيح و اصلاحى نيست، و ممكن است از اول تا به آخر آن خوانده شود، بدون آنكه انسان كمترين ناراحتى از آن احساس كند.
باز او مىنويسد: ساليان درازى كشيشان از خدا بىخبر، ما را از پى بردن به حقايق قرآن مقدس و عظمت آورنده آن محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم دور نگذاشتهاند، اما هر قدر كه ما قدم در جاده علم و دانش گذاردهايم، پردههاى جهل و تعصب نابجا از بين مىرود و به زودى اين كتاب توصيف ناپذير (قرآن) عالم را به خود جلب كرده و تأثير عميقى در علم و دانش جهان نموده و عاقبت، محور افكار مردم جهان مىشود.
گوته، شاعر بزرگ آلمانى مىگويد: ما ابتدا از قرآن روگردان بوديم، اما طولى نكشيد كه اين كتاب توجه ما را به خود جلب كرد، و ما را دچار حيرت ساخت تا آنجا كه در برابر قوانين علمى و بزرگ آن سر تسليم فرودآورديم.
ژول لابوم فرانسوى، گويد: دانش و علم جهانيان از سوى مسلمانان به دست آمد و مسلمين علوم را از «قرآنى» كه درياى دانش است گرفتند، و نهرها از آن براى بشريت در جهان جارى ساختند.
دينورت، مىنويسد: واجب است اعتراف كنيم كه علوم طبيعى و فلكى و فلسفه و رياضيات كه در اروپا رواج گرفت، عموما از بركت تعليمات قرآن است و ما مديون مسلمانانيم، بلكه اروپا از اين جهت شهرى از اسلام است.
نولدكه، خاورشناس مشهور مىگويد: قرآن همواره بر دلهاى كسانى كه از دور با آن مخالفت مىورزند، تسلط يافته و آنها را به خود پيوند مىدهد.
هربرت جرج ونو، نويسنده انگليسى، وقتى يكى از مجلههاى اروپا، عقيده و رأى او را درباره بزرگترين كتابى كه از آغاز تاريخ بشر، تاكنون بيشتر از ساير كتب در دنيا تأثير كرده است و مهمتر از همه به شمار آمده، پرسيد، او در جواب نام چند كتاب را برد و در پايان آن چنين بيان نمود: اما كتاب چهارم كه مهمترين كتاب دنياست قرآن است؛ زيرا تأثيرى كه اين كتاب آسمانى در دنيا ايجاد كرده، نظير آن را هيچ كتابى نداشته است.
هم او مىگويد: قرآن كتاب علمى و دينى و اجتماعى و تهذيبى و اخلاقى و تاريخى است. مقررات و قوانين و احكام آن با اصول قوانين و مقررات دنياى امروزى هماهنگ و براى هميشه و دايم كتاب پيروى و عمل است. هركس بخواهد تا دينى اختيار كند كه سير آن با تمدن بشر، پيشرفت داشته باشد، بايد كه اسلام را اختيار كند؛ و اگر بخواهد كه معنى اين دين را بيابد مىبايد به قرآن مراجعه كند.
وليز، از بزرگترين نويسندگان انگليسى مىگويد: «هر دينى كه با مدنيت و تمدن در هر دوره و زمان سير نكند، آن را بىپروا به ديوار بزنيد؛ براى آنكه دينى كه پهلوبهپهلو با تمدن سير نكند براى پيروان خود، لهو و شر و اباطيل است و آنها را به سوى تباهى مىكشاند و دين حقى كه با تمدن، همگام است اسلام است. و هركس بخواهد اين معنى را دريابد به قرآن و محتواى آن از لحاظ علم و قانون و نظام اجتماعى مراجعه كند.
پس (قرآن) كتاب دينى و علمى و اجتماعى و اخلاقى و تاريخى است ...
و اگر كسى به من بگويد كه اسلام را تعريف كن، مىگويم: اسلام يعنى تمدن واقعى بشر.
يكى از دانشمندان بزرگ هند مىگويد: ما مىخواهيم بدانيم اين نيروى عجيب را چه كسى به اين مرد عرب داد؟ و آن قوه بيان و نفوذ كلمه را از كجا آورد؟ و با چه وسيلهاى توانست بردگان را از قيد غلامى آزاد كند؟ ... كشور هندوستان هنوز دچار شرابخوارى و استعمال مسكرات است و اين پندها حكيمانه كه از بزرگان دين هندو به ما داده شد، كوچكترين اثرى در جلوگيرى از استعمال الكل ندارد ... امّا محمد همينكه شراب را حرام كرد، پيروان و يارانش هر كجا خم شراب را ديدند، شكستند ... اى محمّد! اى پيغمبر بر حق! كه نيروى بىمانند تو از مصدر جلال خداوندى و عالم غيب و ابديت سرچشمه گرفته، من با كمال فروتنى در برابر عظمت تو سر فرودمىآورم.
دكتر ماردريس، به دستور وزارت خارجه و وزارت فرهنگ فرانسه 63 سوره از قرآن را در مدت نه سال با رنج و زحمت متوالى به فرانسه ترجمه كرده كه در سال 1926 منتشر شده است. وى در مقدمهاش مىنويسد: «اما سبك قرآن بىگمان، سبك كلام خداوند است؛ زيرا اين سبك كه مشتمل بر كنه وجودى است و از آن صادر شده، محال است كه جز سبك و روش خداوندى باشد ... از كارهاى بيهوده و كوششهاى بىنتيجه است كه انسان درصدد باشد تأثير فوقالعاده اين نثر بىمانند را به زيان ديگر ادا كند، مخصوصا به فرانسه كه دامنهاش بسيار محدود است.
در تاريخ عمومى آلبرت ماله آمده است: «قرآن كتابى است كه در منتهاى شكوه و برترى، جانشين عموم كتب و شامل تمام علوم است. مخصوصا حاوى قانون اجتماعى است، چنانكه حاوى قانون دينى است».
عبد الباقى سرور، مىنويسد: «جوامع اروپا، سخت متحيّر شدند، هنگامى كه شعبه حقوق مجمع حقوق تطبيقى دولتى، در سال 1951 انجمنى براى بحث در حقوق اسلامى در دانشكده حقوق دانشگاه پاريس به نام «هفته فقه اسلامى» منعقد ساخت و جمعى از مستشرقين و اساتيد حقوق و قانون از دولتهاى اروپايى و اسلامى را دعوت كرد، و در پايان هفته، دانشمندان بزرگى مانند رئيس وكلاى دادگسترى پاريس، سخنرانيهاى پرجوش و حرارتى به نفع قوانين اسلام ايراد كردند، و بالاتفاق قطعنامهاى صادر كردند كه حقوق و قوانين اسلامى صالح براى جميع ازمنه و امكنه بوده، جوابگوى همه حوائج زندگى است، و اسلام از اين جهت بسيار غنى و داراى سرمايه هنگفت حقوقى و قانونى است».
نويسنده: سید رضا مؤدب