جبرئیل اسمی عجمی (غیر عربی) است که وارد زبان عربی شده و "جبر" در لغت سریانی به معنای بنده و "ایل" به معنای خداست؛[1] پس "جبرئیل" به معنای بنده خداست که مَلَکی از ملائکة الله است.
این واژه دو نوع تلفظ می شود: جَبرئیل با همزه و جِبریل بدون همزه[2] و در کلام امیرالمؤمنین(علیه السلام) به شکل جبرائیل نیز ذکر شده؛[3] اما در قرآن نام این ملک سه بار فقط به صورت "جِبریل" آمده است.[4] البته در آیات دیگر با القاب و عناوین دیگری مثل روح القدس، روح الامین و... نیز از این ملک مقرب یاد شده است که در این مقاله به آن می پردازیم.
کلیدواژه ها: قرآن، جبرئيل، وحي، انبياء، امانت داري، رسالت
وحی که تنها راه ارتباط و تکلم بشر با خداوند است، طبق آیه شریفه ذیل به سه طریق صورت میگیرد:
«وَ مَا كاَنَ لِبَشَرٍ أَن یكلَّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ یرْسِلَ رَسُولًا فَیوحِىَ بِإِذْنِهِ مَا یشَاءُ...»[5]
«و شایسته هیچ انسانى نیست كه خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحى یا از پشت حجاب، یا رسولى مى فرستد و به فرمان او آنچه را بخواهد وحى مى كند...»
در قسم سوم، ارسال وحی توسط رسول خداست و آن رسول، همان جبرئیل امین است که رسول الهی برای پیامبران خداست و پیامبران الهی، رسولان خدا بر سایر مخلوقات هستند؛ یعنی پیام خدا نخست به فرشته وحی داده میشود و او هر چه را خدای سبحان اذن داده باشد، به پیامبر خدا میرساند.[6]
قرآن در پاسخ بهانه جویی یهودیان در انکار جبرئیل به عنوان فرشتهی وحی میفرماید:[7]
«قُلْ مَن كاَنَ عَدُوًّا لِّجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلىَ قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِّمَا بَینَْ یدَیهِ...»[8]
«بگو: كسى كه دشمن جبرئیل باشد (در حقیقت دشمن خداست) چرا كه او به فرمان خدا، قرآن را بر قلب تو نازل كرده است؛ درحالى كه كتب آسمانى پیشین را تصدیق مى كند...»
همچنین در آیه بعد[9] دشمن جبرئیل را نیز دشمن خدا معرفی کرده و کافر میداند؛ با این بیان که بین فرشتگان خدا تفاوتی وجود ندارد و تفاوت مأموریت آنان، برای تقسیم مسئولیت است، نه اینکه موجب تضاد بین فرشتگان باشد.[10
بنابراین آیات شریفه پاسخی کوبنده به برخی بهانه جویی های یهودِ عصرِ نزولِ قرآن است که رسول وحی را دشمن خود دانسته و به بهانه اینکه وی دستورات دشوار دربارهی جهاد و جنگ می آورد، از ایمان به قرآن سر باز میزدند.[11] انکار یهود ابتدا حول شخصیت رسول مکرم دور میزد؛ به این بهانه که اگر قرآن بر محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) که از فرزندان اسماعیل است، نازل نمیشد و بر یکی از بنیاسرائیل که از فرزندان اسحاق هستند، نازل میشد، ما به او ایمان میآوردیم. اما پس از اینکه خداوند کذب آنان را آشکار کرد، محل نزاع را تغییر دادند و گفتند اگر آورندهی وحی، جبرئیل نبود ما به قرآن ایمان میآوردیم.[12]
در این آیه، کلام از تكلم به خطاب سوق داده شده است؛ یعنی رسول خدا(ص) نفرموده: جبرئیل آن را با اذن خدا بر قلب من نازل كرده، بلکه میفرماید: "بر قلب تو نازل كرده"؛ این تغییر اسلوب دلالت بر این میكند كه جبرئیل در نازل كردن قرآن، گرفتن آن از ناحیه خدا و رساندن آن به پیامبر هیچ استقلالى ندارد؛ بلکه مطیع امر الهی است؛ اما قلب رسول خدا، خودش ظرف وحى خداست و جبرئیل در آن قلب، دخل و تصرفى ندارد و فقط مأمور رساندن وحی است.[13]
نقش دیگری که در قرآن برای جبرئیل مطرح شده، حمایت و یاری پیامبران الهی است:
«...وَ ءَاتَینَا عِیسىَ ابْنَ مَرْیمَ الْبَینَاتِ وَ أَیدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُس»[14]
«...و به عيسى بن مريم دلايل روشن داديم و او را به وسيله روح القدس تأييد كرديم.»
در این آیه جبرئیل را به "روح القدس" تعبیر نموده است؛[15] یعنی روحی که از خطا و پلیدیهای مادی طاهر و منزه است.[16] جبرئیل در مراحل مختلف زندگی عیسی بن مریم، حضرت را یاری کرد؛ ابتدا زمانی که بر مادرش ظاهر شد و بشارت تولد او را به مریم داد، بعد در طول زندگی وی، یعنی از هنگام تولد تا آخر عمر شریفش، او را از خطر دشمنان حفظ کرد تا اینکه خداوند عیسای مسیح را به آسمان برد.[17]
در سورهی تحریم به یاری پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) توسط جبرئیل اشاره شده است:
«...وَ إِن تَظَاهَرَا عَلَیهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَ جِبْرِیلُ...»[18]
«...و اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهید، (كارى از پیش نخواهید برد) زیرا خداوند یاور اوست و همچنین جبرئیل...»
آیه اشاره به این مطلب دارد که اگر شما دو زن پیامبر (عایشه و حفصه) در اذیت کردن پیامبر تعاون و همکاری کنید، خداوند و جبرئیل و... او را یاری خواهند کرد.[19]
اگرچه جبرئیل به عنوان پیام آور وحی و شریعت و کتب آسمانی بر پیامبران الهی بوده و بر آنها نازل میشد، ولی برای رساندن پیامهای دیگر مانعی ندارد که با غیر پیامبر نیز روبرو شود؛[20] چنانکه در جریان حمل حضرت مریم(س) بر حضرت مسیح میفرماید:
«إِذْ قَالَتِ الْمَلَائكَةُ یامَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ یبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسىَ ابْنُ مَرْیمَ...»[21]
«(به یاد آورید) هنگامى را كه فرشتگان گفتند: اى مریم! خداوند تو را به كلمه اى [وجود با عظمتى] از طرف خودش بشارت مى دهد كه نامش مسیح، عیسى پسر مریم است...»
مراد از "ملائکه"[22] جناب جبرئیل است[23] و منظور از بشارت، همان ماجرای بارداری حضرت مریم(علیها السلام) است که در سورهی مریم به آن اشاره شده و از جبرئیل به "روح" تعبیر شده است:[24]
«فَأَرْسَلْنَا إِلَیهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوَِیّاً»[25]
«در این هنگام، ما روح خود را بسوى او فرستادیم و او در شكل انسانى بى عیب و نقص، بر مریم ظاهر شد.»
علت اینكه قرآن جبرئیل را روح نامیده، اقوال مختلفی است؛ از جمله اینکه او وجودی روحانی است، نه مادی،[26] یا اینکه او وسیله احیاء دین و به قولى دیگر وسیله احیاء روح انسانهاست.[27]
خدای متعال در قرآن کریم، جبرئیل امین را با اوصاف و مقامات والایی یاد نموده است که در ذیل به آن میپردازیم:
قرآن کریم فرستادهی خداست که توسط جبرئیل بر قلب مبارک پیامبر اسلام نازل شده است. جبرئیل فرشته امین خداوند است و در پیام الهی هیچگونه تبدیل و تغییری ایجاد نمیكند.[28] لذا پروردگار متعال، مقام صدق و امانت جبرئيل را در اجراى رسالت و وحى به رسولان الهی گواهى نموده است:[29]
«نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ»[30]
«روح الامین آن را نازل کرده است.»
ساحت او منزه از هر نوع غفلت و اشتباه است. عمداً یا سهواً چیزی از پیام الهی را تغییر نداده و تحریف نمیکند و دچار فراموشی نیز نمیگردد؛ بلکه آيات قرآنى، عبارات و كلمات الهی را به همان شکل و هیئتی كه از ساحت ربوبى دریافت میکند، بدون دخل و تصرف، آن را بر قلب پاک و روح والای رسول الله –صلى اللّه عليه و آله- القاء مى کند؛[31] به همین دلیل اين صفت فاضله بر ساير صفات كريمه جبرئيل فضيلت دارد.[32]
در کلام نورانی امام سجاد(علیه السلام) با تعبیر جبرئیل امین از وی یاد شده که امانتدار وحی الهی بوده و اهل آسمانها مطیع او هستند و وی از مقربان درگاه خداست که از مقام و عزت والا و ویژه ای برخوردار است.[33]
یکی دیگر از اوصاف جبرئیل در قرآن کریم طهارت و پاکی اوست که با تعبیر "روح القدس" به آن اشاره شده است:
«قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ...»[34]
«بگو: آن را روح القدس به حق از جانب پروردگارت نازل كرده است...»
مراد از "روح القدس"، جبرئیل امین است؛[35] روحی که از پلیدیهای مادی طاهر بوده و دارای مقام طهارت است. روحی که از هر نوع عیب، نقص، معصیت و خطا منزه است؛[36] چنانکه همه ملائکه منزه هستند، ولی درجات آن متفاوت است و جبرئیل سید ملائکه و واسطه بین خدا و انبیاء اوست.[37]
برخی مفسرین آیات 19-21 سورهی تکویر را به جبرئیل تفسیر نموده اند. در این آیات که جواب چندین سوگند است، خدای متعال میفرماید:
«إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِیمٍ ذِى قُوَّةٍ عِندَ ذِى الْعَرْشِ مَكِینٍ مُّطَاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ»[38]
«كه این (قرآن) كلام فرستادهی بزرگوارى است [=جبرئیل امین] كه صاحب قدرت است و نزد (خداوند) صاحبِ عرش، مقام والایى دارد! در آنجا فرمانروا و امین است!»
مراد از رسول جبرئيل است؛ به این معنا که قرآن از ناحیه خداوند بر لسان او نازل شده و پیامبر عظیم الشأن، آن کلام را از جبرئیل شنیده است.[39] اينكه "قول" را به جبرئيل به عنوان رسول نسبت داده، مى فهماند كه در حقيقت کلام از آن خداست و نسبت آن به جبرئيل، نسبت رسالت به رسول است که در اين مقام خداوند جبرئيل را به شش صفت توصيف نموده است:[40]
یک. رسول: کسی كه قرآن را به پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) وحى مى كند.
دو. كريم: چون نزد خداى تعالى كرامت، احترام و عزت دارد.[41]
سه. صاحب قدرت: کسی که در تكليف و مأموریت علمی، عملی و تبليغ رسالتش داراى قوت و شدت بالغه اى بود.[42]
"ذی قوة" در معنای حقیقی، به معنای داشتن توانایی ذاتی بر انجام اعمال بزرگ است و در معنای مجازی، به معنای پشتکار داشتن در تصمیم گیری، دلیر بودن و داشتن اعتماد به نفس که توصیف جبرئیل به این وصف، میتواند به هر دو معنای حقیقی و مجازی اشاره داشته باشد.[43]
چهار. بلند مرتبه (مکین): مكان به معناى تقرّب و نزديكى مقام است؛ به این معنا که جبرئیل نزد آفريدگار صاحب عرش، بلند مرتبه و بزرگ مقام است[44] و این مقام و منزلت چون با قید "عِندَ ذِى الْعَرْش" همراه شده، نشان عظمت این مقام میباشد.[45]
پنج. فرمانروا (مُطاعٍ ثَمَّ): "ثَمَّ" کلمه ای است برای اشاره به مکان بعید و "مطاع" کسی است که از او فرمان برده میشود.[46] دلالت کلام بر این است که جبرئيل در پیشگاه الهی، دستور دهنده اى است كه زير دستانش که ملائكه ها باشند، در امر او بوده و اطاعتش مى كنند؛ یعنی جبرئيل در آسمانها و در كار خودش، ياورانى دارد که فرشتگان آسمان او را اطاعت میكنند.[47]
شش. امين: همچنانکه بیان شد، جبرئيل، در رساندن وحى و رسالت خدا به سوى انبياء امين است[48] و در دستورات الهی هیچگونه خيانت و دخل و تصرفی نمى كند.[49]
دومین موردی که بین مفسران اختلاف نظر هست و برخی به جبرئیل امین تفسیر نموده اند، آیات اولیه سوره نجم است. خدای متعال بعد از سوگند به نجم در بیان اوصاف نبی مکرم اسلام می فرماید:
«عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوى؛ ذُو مِرَّةٍ...»[50]
«آن كس كه قدرت عظيمى دارد [جبرئيل امين] او را تعليم داده است؛ همان كس كه توانايى فوق العاده دارد...»
"شدیدُالقوی" یکی از اوصاف ملائکه است و در این آیه وصف جبرئیل است که به معنای نیرومندی و توانایی او در انجام اعمال عظیم جسمانی و روحانی است؛ به این معنا که جبرئیل وحی الهی را که قرآن باشد، به رسول خدا تعلیم داده است.[51]
"ذُو مِرَّة" وصف کسی است که صاحب کمال عقل و درایت باشد.[52]
اگر چه برخی مفسرین این وصف را به معنای صاحب قدرت و نیرو گرفته اند، ولی با توجه به اینکه در توصیف قبلی با عبارت شدید القوی به این ویژگی جبرئیل اشاره شده، "ذُو مِرَّة" به استواری فکری و بصیرت جبرئیل اشاره دارد.[53] بنابراین یکی دیگر از فضایل و اوصاف جبرئیل، قدرت عقلانی و فهم و درک بالای اوست.[54]
نویسنده: اباذر بشيرزاده
مجتبي بيابان پور
پی نوشت:
[1]. طبرسى، فضلبنحسن؛ مجمعالبیان فى تفسیرالقرآن، تهران، ناصر خسرو، 1372ش، چاپ سوم، ج1، ص324.
[2]. طریحى، فخرالدین؛ مجمعالبحرین، تهران، كتابفروشى مرتضوى، 1375ش، چاپ سوم، ج3، ص240
[3]. نهجالبلاغه، خطبه 180.
[4] .بقره/97و98 و تحریم/4.
[5] .شوری/51.
[6]. طباطبایی(علامه)، سید محمدحسین؛ المیزان فی تفسیر القران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1417ق، چاپ پنجم، ج18، ص73 و 74 و سبزوارى نجفى، محمد بن حبیبالله؛ الجدید فى تفسیر القرآن المجید، بیروت، دارالتعارف، 1406ق، چاپ اول، ج6، ص333 و 334.
[7]. تفسیر نمونه، ج 1، ص362.
[8]. بقره/97.
[9]. بقره/98.
[10]. مكارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالكتب الإسلامیة، 1374ش، چاپ اول، ج1، ص362 و 363.
[11]. مجمع البیان فى تفسیرالقرآن، ج1، ص325. بلاغی نجفی، محمد جواد؛ آلاء الرحمن فی تفسیر القران، قم، بنیاد بعثت، 1420ق، چاپ اول، ج1، ص110.
[12]. مغنیه، محمدجواد؛ تفسیر كاشف، تهران، دارالكتب الإسلامیة، 1424ق، چاپ اول، ج1، ص157.
[13]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج1، ص230.
[14]. بقره/87.
[15]. طوسى، محمدبنحسن؛ التبیان فى تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربى، بیتا، ج1، ص341.
.[16] المیزان فی تفسیر القرآن، ج12، ص346.
.[17] فخرالدین رازى، ابوعبدالله محمدبنعمر؛ مفاتیحالغیب، بیروت، دار احیاءالتراث العربى، 1420ق، چاپ سوم، ج3، ص596
.[18] تحریم/4.
[19]. مجمع البیان فی تفسیرالقران، ج10، ص474.
[20]. تفسیر نمونه، ج13، ص36.
.[21] آل عمران/45.
[22]. اینکه به چه دلیل از لفظ جمع (ملائکه) برای اشاره به یک فرد (جبرئیل) استفاده شده است، مفسرین دلایلی مطرح کردهاند؛ ر.ک المیزان فی تفسیرالقران، ج3، ص191 و تفسیر کاشف ج2، ص63.
[23]. تفسیر کاشف، ج2، ص63.
.[24] المیزان فی تفسیر القرآن، ج3، ص191.
[25]. مریم/17.
[26]. التبیان فی تفسیر القران، ج7، ص114.
[27]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج7، ص320.
[28]. همان.
[29]. حسینی همدانی، سید محمدحسین؛ انوار درخشان، تهران، کتابفروشی لطفی، 1404ق، چاپ اول، ج18، ص16.
.[30] شعراء/193.
[31]. انوار درخشان، ج12، ص84 و المیزان فی تفسیر القران، ج15، ص316.
[32]. انوار درخشان، ج18، ص16.
[33]. صحیفهی سجادیه، دعای سوم.
.[34] نحل/102.
.[35] التبیان فی تفسیر القران، ج1، ص341.
[36]. المیزان فی تفسیرالقران، ج12، ص346.
[37]. طیب، سید عبدالحسین؛ اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، اسلام، 1378ش، چاپ دوم، ج2، ص95.
[38]. تکویر/19 – 21.
[39]. مجمع البيان في تفسير القرآن، ج10، ص677.
[40]. الميزان في تفسير القرآن، ج20، ص218.
[41]. همان.
[42]. مجمع البيان في تفسير القرآن، ج10، ص677 و الميزان في تفسير القرآن، ج20، ص218.
[43]. ابن عاشور، محمد بن طاهر؛ التحریر و التنویر، بی تا، ج30، ص 137.
[44]. مجمع البيان في تفسير القرآن، ج10، ص677.
[45]. کاشانی، ملا فتح الله؛ تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، تهران، کتابفروشی محمد حسن علمی، 1336ش، ج10، ص165.
[46]. قرشى، سید علىاكبر؛ قاموس قرآن، تهران، دارالكتب الإسلامیة، 1371ش، چاپ ششم، ج1، ص317.
[47]. مجمع البيان في تفسير القرآن، ج10، ص677 و الميزان في تفسير القرآن، ج20، ص218.
[48]. مجمع البيان في تفسير القرآن، ج10، ص677.
[49]. الميزان في تفسير القرآن، ج20، ص218.
[50]. نجم/5 – 7.
[51]. التحریر و التنویر، ج27، ص102.
[52]. زمخشری، محمود؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دارالکتب العربی، 1407ق، چاپ سوم، ج4، ص419.
[53]. التحریر و التنویر، ج27، ص 102.
[54]. بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین؛ مخزن العرفان در تفسیر قرآن، تهران، نهضت زنان مسلمان، 1361ش، ج13، ص373.