چکیده:
یکی از مباحث مهم و اساسی در تاریخ قرآن، که اقوال مختلفی دربارة آن ابراز شده، جمع آوری قرآن است. برخی آن را مربوط به زمان پیامبر اسلام و به دستور خود او میدانند و برخی آن را مربوط به بعد از رحلت پیامبر و مختص به زمان ابوبکر و یا عثمان میدانند. مستشرقان نیز سهم خود را در این بخش از تاریخ قرآن ایفا نموده و نظریاتی را بیان کردهاند که یکی از آنها تئودور نولدکه مجارستانی است. وی کتابی در زمینه تاریخ قرآن به عنوان رساله دکترای خود نوشت و در آن، عقاید خود را درباره اصل قرآن و جمع آوری آن مطرح کرد.
در نوشتار حاضر، برخی باورهای او را مانند عدم جمع قرآن در زمان پیامبر، جمع آوری علی(علیه السلام) ، عقیده نولدکه پیرامون جمع قرآن و زمان توحید مصاحف کاویده، و در پایان به معنای «جمع قرآن» و اقوال مختلف و مراحل جمع آوری قرآن اشاره کردهایم.
واژگان کلیدی: قرآن، خاورشناسان، تاریخ، جمع، تدوین، آراء، حفظ، کتابت، نولدکه، مصحف، توحید مصاحف، مراحل.
در آمد
در سال 1095 ميلادي با آغاز جنگهاي صليبي، اروپاييان به شرق روي آورده و در صدد كاوش و پژوهش در فرهنگ اسلام و قرآن بر آمدند و عمدة فعاليتهاي خود را به نقل آثار و ترجمه افكار اسلامي و قرآنی اختصاص دادند. دانشمنداني كه در باره پژوهشهاي قرآني در غرب به تحقيق نشستهاند، به دو دسته تقسيم میشوند:
1. كساني كه ستيزي با حق ندارند و تنها قصد آنها حقيقتجويي و پژوهش است، (اگر چه گاهی در افکار خود دچار اشتباه شدهاند) مانند لوئي ماسينيون فرانسوي كه آثاري چون سلمان پاك و مصایب حلاّج را به رشته تحرير در آورده و يا هانري كربن فرانسوي كه آثار ارزشمند ديگري را به يادگار گذاشته است.
2. افرادي كه قصد و غرض خاصّي را دنبال ميكنند كه يكي از آنها يوهانس تئودور نولدكه Theodor NOLdeke)) آلماني است كه معروف ترين آثار او همان كتاب تاريخ قرآن است Geschichte des Qorans)). اين كتاب، مبناي تمام پژوهشگران غربي دربارة قرآن میباشد. نولدكه جواني بود كه در سال 1856 م رسالة دكتراي خود را در باب جمع و تدوين قرآن نوشت ، و اين اثر در سال 1860 با عنوان تاريخ قرآن انتشار يافت. اين كتاب از بهترين تاليفات مستشرقان در تاريخ قرآن است.
در سال 1898 ناشر به نولدكه چاپ دوم اين كتاب را پيشنهاد داد و از آنجا كه خود نولدكه نميتوانست اصلاحات لازم را انجام دهد، اين كار را به فردريش شوالي (Fred rish schwally)
ـ شاگرد مسيحي خود ـ واگذار کرد.
ويرايش دوم اين كتاب به علتهاي مختلفي كه وجود داشت، چندين سال به طول انجاميد، و در سال 1909 م منتشر شد، و جلد دوم در سال 1919 م چاپ شد، ولي بعدها دو دانشمند آلماني ديگر به نام برگشترا سر (Beregs traCer) و پريتسل (Pretzl) در سال 1938 م جلد سومي را به آن افزودند.[1]
اين كتاب از سه بخش تشكيل شده، كه بخش اول آن را خود نولدكه نگاشت كه شامل مباحث وحي، مصادر قرآن و تأثير پذيري آن از كتب گذشته است. بخش دوم اين كتاب شامل مباحثي مانند گردآوري قرآن، و بخش سوم در برگيرنده بحث قرائات و رسم الخط قرآن ميباشد.
آرای نولدکه دربارة جمع قرآن که بر گرفته از بعضی منابع غیر قابل اعتماد و یا افکار شخصی خود با توجه به باورهایی که در مورد قرآن و وحیانی نبودن آن دارد، میباشد، محققان را بر آن داشته، تا افکار و عقاید وی را نقد و تحلیل نمایند.
نولدكه اعتقادات خاصی پیرامون جمع و تدوین قرآن دارد که بحث پیرامون همه نظریات او فرصتی دیگر میطلبد، ولی نگارنده در پی تجزیه و تحلیل چند نظریه از نظریات او دربارة جمع و تدوین قرآن با توجه به رعایت محدودیت و شرایط خاص میباشد.
نولدکه میگوید: «الا یکون القرآن قد جمع کاملا فی ایام النبی امر بدیهی...»[2]
بررسی: براساس دیدگاه برخی دانشمندان اسلامی مانند آیت الله خویی، قرآن به صورت کامل در زمان خود پیامبر جمعآوری گردید، و براساس دیدگاه کسانی که جمع قرآن را بعد از رحلت پیامبر میدانند، تعداد آیات هر سوره و تکمیل سورهها و مستقل بودن هر سوره از دیگری به طوری که آیات آن با سوره دیگر اشتباه نشود، در زمان آن حضرت مشخص بود،[3] ولی این سورهها در کنار یکدیگر در یک مصحف قرار نداشت و این کار پس از آن حضرت انجام شد و تعجب این است که چگونه نولدکه ادعا میکند عدم جمع قرآن در زمان پیامبر یک امر بدیهی و روشن است و حداقل باید مشخص میکرد که منظور عدم جمع قرآن در یک مصحف بوده است و یا دستکم شواهد تاریخی بر این مطلب اقامه مینمود.[4]
نولدکه میگوید: بعضی ادعا دارند که جمع قرآن به دست علی در زمان حیات پیامبر بوده و بعضی نیز آن را مربوط به بعد از حیات پیامبر دانستهاند تا این که این افتخار را از دیگران سلب نمایند؛ از این رو، علی تصمیم گرفت قرآن را از حافظه خود به تدوین در آورد و او سه روز این کار را انجام داد. نولدکه این گفته خود را به کتاب الفهرست، تحقیق فلوگل ص 28 استناد میدهد و در ادامه میگوید: مصادر این اخبار به شیعه و یا تاریخ اهل سنت (که دارای افکار شیعی هستند) برگشت میکند و این گفتهها با وقایع تاریخی منافات دارد.[5]
در جای دیگر میگوید: بعید نیست که گفته شود افزون بر قرآنهایی که در زمان ابوبکر جمع و تدوین شده بود، نسخههایی غیر مشهور از قرآن وجود داشته است؛ اما این که گفته شود علی نسبت به جمع قرآن اقدام نمود، بعید و یا محال به نظر میرسد و روایاتی که میگوید علی بعد از پیامبر به جمع قرآن اقدام نمود، از مجعولات شیعه است.[6]
بررسی: این سخن از نولدکه عجیب به نظر میرسد! او چگونه ادعا میکند مصحف علی(علیه السلام) از مجعولات شیعه است، در حالی که بسیاری از محققان مسلمان مانند ابن ندیم در الفهرست[7] و سیوطی در الاتقان[8] و ابن سعد در الطبقات الکبری[9] و ابن ابی داود در کتاب المصاحف[10] و ابن عبد البرّ در الاستیعاب[11] و شهرستانی در کتاب مفاتیح[12] و ابن جزّی در کتاب التسهیل[13] به این مصحف از طرق مختلف تصریح کردهاند؟!
نولدکه هنگام نقد روایات جمع قرآن چنین میگوید: در میان مسلمانان در باره جمع قرآن سه نظریه وجود دارد.
اول: جمع قرآن در زمان ابوبکر بوده است.
دوم: جمع قرآن در زمان عمر تمام شده است.
سوم: جمع قرآن در زمان ابوبکر شروع و در زمان عثمان تمام شده است.[14]
بررسی: نولدکه متأسفانه در این مورد نیز دچار خطا شده است؛ و نظریههای دیگر را نادیده گرفته است زیرا:
در میان مسلمانان نظریه دیگری نیز وجود دارد و آن این است که قرآن در زمان خود پیامبر و به دستور آن حضرت جمع آوری شد. علامه بلاغی[15] و آیت الله خویی[16] از جمله طرفداران این نظریه میباشند.[17]
نولدکه باید قبول کند که حداقل برخی از مراحل جمع قرآن در زمان خود پیامبر بوده است. سیوطی در الاتقان[18] برای جمع قرآن سه مرحله آورده و مرحله اول را به زمان خود پیامبر اختصاص داده است؛ پس چگونه آقای نولدکه برای این مسئله به الاتقان هم مراجعه نکرده است؟!
همچنین، این گونه نبوده که قرآن در زمان پیامبر در اوراقی غیرمنظم و به صورت پراکنده باشد و ما در بحث مراحل جمع آوری قرآن به آن خواهیم پرداخت.
نولدکه چگونه ادعا میکند که جمع نخست قرآن مربوط به ابوبکر و پس از رحلت پیامبر بوده است، در حالی که ـ چنان که بیان کردیم ـ جمع اول قرآن مربوط به شخص پیامبر و به دستور خود آن حضرت میباشد؟!
نولدکه میگوید: دشوار نیست که زمان تقریبی رویداد این حوادث (توحید مصاحف) را پیدا کنیم و آن این که زمان لشگر کشی به ارمنستان و آذربایجان را عموم مورخان سال 30 هجری دانستهاند، ولی ارتباط این حملهها با دیگر نبردهایی که مورخان در همان منطقه برشمردهاند و با اشخاصی که نامشان برده شده است، روشن نیست.
ادعای نولدکه در این باره صحیح به نظر نمیرسد؛ زیرا او میگوید: عموم مورخان این حادثه را مربوط به سال 30 دانستهاند، در حالی که چنین نیست؛ زیرا شماری از مورخان آن را مربوط به سال 25 یعنی سال دوم یا سوم خلافت عثمان دانستهاند. ابن حجر میگوید: این کار (توحید مصاحف) از سال 25 هجری آغاز شد و برخی گمان کردهاند آغاز این کار در سال 30 هجری بوده، ولی هیچ سندی بر ادعای خود ارائه نکردهاند.[19]
ظاهراً سخن ابن اثیر که تاریخ آن را به سال 30 دانسته، اشتباه است؛ زیرا:
اول: بنا به روایت ابو مخنف، این جنگ در سال 24 هجری رخ داده است.[20]
دوم: سعید در سال 30 به جای ولید به حکومت کوفه منصوب شده است و او در این زمان خود را برای جنگ طبرستان آماده کرده بود و ابن عباس و حذیفه در این جنگ همراه او بودند، و سعید تا سال 34 به مدینه نیامد. با توجه به این مطلب که سعید یکی از اعضای توحید مصاحف بوده، اگر آغاز این کار در سال 30 باشد، با این حوادث تطبیق ندارد.[21]
سوم: ابن ابی داود از مصعب یا سعد روایت کرده است که میگوید: عثمان هنگام جمع آوری قرآن به مردم اعلام نمود 15 سال است که پیامبر رحلت فرموده و شما در باره قرآن دچار اختلاف شدید و ... ،[22] از این خطبه به خوبی روشن میشود که سال توحید مصاحف باید در 25 هجری باشد، زیرا پیامبر در اوایل سال 11 هجری رحلت فرموده است.
براي واژه «جمع» دو معنا گفته شده است: يكي به معناي جمع در ذهنها و سينههاست كه مقصود همان حفظ قرآن است[23] و در صدر اسلام به حافظان قرآن «جمّاع القرآن» میگفتند و ابنندیم نیز در فهرست در ذیل عنوان «الجمّاع القرآن» گروهی از حافظان قرآن را نام میبرد که در رأس آنها علیu قرار دارد،[24] و معنای ديگر تدوين و نوشتن است. در مباحث جمع قرآن كريم، معناي دوم مراد میباشد و همین مطلب باعث خلط و اشتباه شده است.
دانشمندان زيادي دربارة جمعآوري قرآن به بحث پرداخته و نظریات مختلفي در رد و يا اثبات آن ارائه کردهاند.
در مورد جمع آوري قرآن نظریات گوناگونی را ميتوان مطرح كرد كه مهمترين آنها عبارتاند از:
1. قرآن در زمان خود پيامبر و به دستور آن حضرت جمع آوري شده است.
2. قرآن بعد از رحلت آن حضرت و در زمان خليفه اوّل، يعني ابوبكر، جمع آوري شده است و او بود كه قرآن را از اوراق پراكنده جمع آوري كرد.
3. جمع آوري قرآن در زمان عثمان صورت گرفته است.[25]
معروف و مشهور اين است كه قرآن در زمان پيامبر در صحيفههاي مختلف جمعآوري شده بود؛ بنابر اين، معنا ندارد كه گفته شود قرآن فقط در اوراق پراكنده و متفرّق بر روي استخوانها و پوستها و يا نوشتافزارهاي ديگر نوشته شده و به هيچ شکلي گردآوري نشده بود. در اين بحث، نخست دلایل هر گروه را نقل و به نقد و بررسي آنها خواهيم پرداخت.
مهمترین دلایلی که میتوان بر جمع آوری قرآن در زمان پیامبر اقامه کرد، عبارت است از:
1. نگارش قرآن در زمان پیامبر اسلام امری ضروري و روشن است؛ زيرا قرآن سند و معجزه اسلام است و اهمال اين امر مهم با مقام رسول خدا ناسازگار میباشد و معنا ندارد كه آن حضرت اين كار اساسي را به ديگران واگذار كرده باشد. از سوی ديگر، اعتماد به حفظ قرآن در سينهها نميتواند انسان را در مورد بقاي اين كتاب آسماني مطمئن سازد؛ بنابر اين، پيامبر افرادي را انتخاب كرد تا قرآن را ثبت كنند و خود نيز بر كار آنها نظارت داشت.
2. از روايات متعدّدي استفاده ميشود كه قرآن در زمان پيامبر نگارش يافته است؛ از قبیل واژة «کتاب» در روایت ثقلین كه متواتر بين شيعه و اهل سنّت است؛ مانند دو حديث زير:
قال رسو ل الله: «انّي تارك فيكم الثقلين كتاب الله وعترتي اهل بيتي؛[26] همانا من در بين شما دو چيز گرانبها را به امانت میگذارم: يكي كتاب خدا و ديگري عترت من كه اهل بيت من هستند.»
عن زيد بن ارقم قال : «لمّا رجع النّبيّ من حجه الوداع و نزل غدير خم.... : "انّي تارك فيكم الثّقلين احدهما اكبر من الاخر ، كتاب الله و عترتي اهل بيتي؛[27] زید بن ارقم میگوید: زماني كه پيامبر از حجه الوداع بازگشت و در غدير خم فرود آمد، .... فرمود : "همانا من در بين شما دو چيزگران بها را به امانت میگذارم كه يكي بزرگ تر از ديگري است؛ اوّل كتاب خدا و ديگري عترت من كه اهل بيت من هستند.»
اين احاديث به خوبي دلالت دارد كه قرآن در زمان آن حضرت جمع آوري شده است؛ زيرا لفظ «كتاب» به نوشتههاي پراكنده گفته نميشود.
دكتر محمد حسين علي الصغير ـ استاد دروس علوم قرآن در دانشگاه كوفه ـ در اين زمينه ميگويد: ورود لفظ كتاب در قرآن و سنّت دلالت دارد كه قرآن يك مجموعه جمعآوري شده بوده است.[28]
بعضی اخبار نیز بر جمعآوري قرآن در زمان پيامبر تصریح دارد؛ مانند:
عن قتادة قال: «سئلت انس ابن مالك من جمع القرآن علي عهد رسول الله، قال: اربعة كلّهم من الانصار: ابي ابن كعب، معاذ بن جبل، زيد بن ثابت و ابوزيد؛[29] از انس بن مالك پرسیدم: چه كساني قرآن را در زمان پيامبر جمع كردند؟ پاسخ داد: چهار نفر: ابي بن كعب، معاذ بن جبل، زيد بن ثابت و ابو زيد كه همه آنها از انصار بودند.»
عن زيد بن ثابت قال: «انّا كنّا عند رسو ل الله نؤلّف القرآن من الرّقاع؛[30] ما در نزد پيامبر قرآن را از رقاع (قطعهاي از پوست يا برگ كه بر آن مينوشتند) جمع آوري و تنظيم ميكرديم.»
در اين جا كلمه «تأليف» علاوه بر نگارش، بر تنظيم و ترتيب نیز دلالت ميكند.
3. يكي از معروفترين اسامي سوره حمد، فاتحة الكتاب است و اگر قرآن در زمان پيامبر جمع آوري نشده بود، چرا اين سوره را به اين اسم نامگذاري كردهاند؛ در حالي كه قطعا اين سوره طبق ترتيب نزول، اوّلين سوره نازل شده نيست؟! پس میتوان نتيجه گرفت كه اين سوره چون از نظر نظم و ترتيب در اوّل قرآن قرار گرفته «فاتحه الكتاب» ناميده شده است.
4. قرآن در زمان پیامبر تدریس میشد و عده زیادی در همان زمان حافظ قرآن بودند و وجود حافظان دلیل بر گردآوری قرآن در زمان پیامبر است و سید مرتضی[31] و آیت الله خویی[32] این نظریه را پذیرفتهاند.
مخالفان جمع آوري قرآن در زمان پيامبر به شواهد و دلایل ديگري تمسك كردهاند؛ بدين قرار:
1. زيد بن ثابت نقل كرده است كه پيامبر در حالي از دنيا رفت كه قرآن در مصحف واحدي جمع آوري نشده بود: «قبض النّبي و لم يكن القرآن جمع و انّما كان في الكرانيف و العسب؛[33] رسول خدا از دنيا رفت، در حالي كه قرآن جمع نشده بود و همانا قرآن در شاخههاي خرما و چوبهاي خرما قرار داشت.»
2. پيامبر تا اواخر عمر شريف خود در انتظار وحي بود و مجال و فرصتي پيش نيامد تا نويسندگان را به جمع كردن آيات و سورههاي قرآن در مصحف واحدي وادار سازد؛ زیرا اين احتمال وجود داشت كه آياتي نازل شود و آيات ديگر را نسخ كند؛ از این رو، تأليف قطعي قرآن امكان نداشته است.
3. جمعآوري قرآن به دست علي بهترين دليل بر عدم جمعآوري قرآن در زمان پيامبر است و حتّي خود آن حضرت به علي فرمودند كه قرآن را جمعآوري كند: عن علي بن ابراهيم عن ابي بكر الحضرمي عن ابي عبدالله جعفربن محمد قال: «انّ رسول الله قال لعليّ: يا علي، انّ القرآن خلف فراشي في الصحف و الحرير والقراطيس فخذوه واجمعوه ولا تضيّعوه كما ضيّعت اليهود التّورات؛[34] امام صادق ميفرمايد: پيامبر به علي فرمود: همانا قرآن در پشت بستر من در صحيفهها و پارچهها و كاغذها قرار دارد. پس آن را جمع آوري كنيد و آن را ضايع نكنيد؛ چنان كه يهود تورات را ضايع ساختند.»
جمعبندي و نتيجهگيري
«جمع» در لغت و اصطلاح به معاني مختلفي به كار رفته است و هر كدام از موافقان و مخالفان در اين بحث به معنايي از معاني جمع قرآن نظر داشتهاند؛ از اين رو، در اين بحث ابتدا معاني مختلف جمع را بيان و سپس نتيجه گيري خواهيم كرد.
1. جمع به معناي نزديك كردن اجزاي يك شيئ به یکديگر، به طوري كه به هم ضميمه گردد و آيه شريفه «إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ»[35] نيز به همين معنا ميباشد.[36]
2. جمع به معناي حفظ آيات و سورهها كه در زمان نزول آيات، صحابه به اين امر بسيار اهميت ميدادند و به حافظان قرآن نيز «جماع القرآن» اطلاق ميگرديد، و جمع قرآن به اين معنا در زمان پيامبر صورت گرفته بود.
3. جمع قرآن به معناي «نگارش قرآن» كه بر روي سنگ و يا استخوانهاي مختلف مينوشتند و آن را نگهداري ميكردند و اين جمع نيز قطعا در زمان پيامبر صورت گرفته است، ولي بحث در اين است كه آيا نوشتن آيات يك سوره و يا تنظيم سورهها در كنار يكديگر و يا تنظيم كلمات يك آيه و... همه در زمان حضرت بوده يا اينكه بخشي از آنها ، بعد ار رحلت آن حضرت انجام شده است؟
آنچه صحيحتر به نظر ميرسد، اين است كه نظم كلمات هر آيه و تنظيم آنها در قالب يك سوره در زمان آن حضرت و به دستور او بوده است.
4. جمع قرآن به معناي توحيد (یکی کردن) قرائتهاي مختلف كه به عثمان نسبت دادهاند.
5. جمع قرآن به معناي صورت فعلي قرآن ، كه به طور مسلم بعد از رحلت پيامبر رخ داده است.
6. جمع قرآن به معناي، جمع آوري آن در يك مصحف، كه از تاريخ و روايات به دست ميآيد؛ اين نوع جمع نيز بعد از پيامبر انجام شده است.
با توجه به آنچه بيان شد، ميتوان نتيجه گرفت كه هر كدام از اقوال به يك مرحله از مراحل تاريخي جمع قرآن اشاره دارند. قرآن به يك معنا (جمعآوري و نظم آيات سورهها) در زمان پيامبر انجام شده بود، ولي سورههاي آن به صورت امروزي منظّم و مرتّب نشده بود، بلكه تنظيم سورهها در يك مصحف پس از رحلت آن حضرت انجام پذیرفت.[37]
از مطالعه در مجموع روايات و دلایل و اقوال علما، ميتوان براي نگارش قرآن مراحلي را در نظر گرفت كه به اين شرح است:
همزمان با نزول وحي ،گروهي از صحابه مشغول حفظ آيات الهي شدند و آن را به خاطر سپردند كه در تاريخ اين گروه به «حفاظ قرآن» و «جماع القرآن» معروف گردیدند. خود پیامبر گرامی اسلام نيز به حفظ قرآن كريم توجّه خاصّي داشتند و صحابه را به اين امر بسيار تشويق میكردند و تعداد حافظان به حدي رسيد كه به نقل قرطبي، هفتاد نفر از آنها در جنگ يمامه به شهادت رسيدند.[38]
ميتوان اولين حافظ قرآن را شخص پيامبر به حساب آورد كه در راس همه حافظان قرار داشت؛ زيرا آن حضرت در اين مورد بسيار جدّي و سخت كوش بودند و با الطاف الهي با يك مرتبه خواندن، قرآن را حفظ ميشدند؛ حتّي گاهي جبرئيل سورهاي طولاني را بر پيامبر ميخواندند و آن حضرت با يك بار خواندن به گونهاي آن را حفظ ميكردند كه هرگز آن را فراموش نميكردند.
علامه طبرسي در ذيل آية «لاَ تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ»[39] ميفرمايد: وقتي قرآن بر پيامبر نازل ميشد، زبان مباركش حركت میكرد و آن را ميخواند و به فرا گرفتن و حفظ كردن حرص ميورزيد؛ از اين رو، خداوند به او فرمود: اين حرص ضرورتي ندارد؛ چون ما حفظ قرآن را در سينه تو ضمانت كردهايم.
سعي و تلاش براي حفظ آيات قرآن، فقط به آن حضرت محدود نگشت و او ديگران را نيز دعوت ميفرمود تا قرآن را به خاطر بسپارند. نظارت بر حفظ چنان دقيق انجام ميگرفت كه اگر كسي يك حرف يا كلمه را تغيير ميداد و يا كم و زياد میكرد، مؤاخذه میشد.
هر سورهاي در يك صحيفه به طور جداگانه در پارچهها و پوستها تنظيم شده و آيات آن مشخص بوده است. هر گاه «بسم الله الرحمن الرحيم» نازل میشد، اصحاب متوجه میشدند كه سورة قبلي تمام و سورهاي ديگر آغاز شده است. علامه طباطبايي از ابن عباس آورده است كه پيامبر با نزول «بسم الله» میدانست كه سوره قبلي پايان يافته است؛[40] البته در اين مرحله همه سورهها در يك صحيفه جمعآوري نشده بود و كلام زيد بن ثابت كه میگويد: پيامبر در حالي از دنيا رفت كه قرآن در يك جا جمع آوري نشده بود و همچنين كلام خطّابي، كاملا با اين مسئله سازگاري دارد.
دكتر داود العطّار ميگويد: تدوين قرآن در زمان رسول خدا انجام گرفت. زماني كه وحي نازل میشد، اصحاب آن را با ابزارهايي (عسب، لخاف، ورقاع و...) كه در اختيار داشتند، ثبت میكردند و اين آيات در خانه پيامبر نگهداري میشد.[41]
آيات تحدّي نیز میتواند شاهدی بر تنظيم جداگانه سورهها و آيات باشد؛ زيرا اگر آيات و سورهها در زمان پيامبر مشخّص نشده باشند، تحدّي به يك سوره يا بيشتر مفهومي نخواهد داشت.
گفته شده که اين مرحله به صورت رسمي در زمان ابوبكر و به سر پرستي زيد بن ثابت انجام شده است و نيز گفته شده است که ابوبكر اين قرآن را به عمر و او نيز به دخترش حفصه داد . عثمان در هنگام توحيد مصاحف آن را مدّتي از حفصه به امانت گرفت و سپس به او بازگرداند، ولي ـ همان گونه كه در بحثهاي آينده روشن خواهد شد ـ جمع آوري آيات قرآن در زمان ابوبكر فقط در قالب سورهها انجام پذیرفت و هر سوره در يك صحيفه به صورت جداگانه تنظيم شد و ابوبكر نیز موفق به جمع قرآن در يك مصحف نگشت.
گسترش اسلام دركشورهاي ديگر و نيز ارتباط يافتن ملّت عرب با غير عرب در سايه فتوحات اسلامي، باعث بروز اختلافهایی در قرائت قرآن شد؛ از اين رو، عثمان گروهي را به سرپرستي زيد بن ثابت مأمور كرد تا قرآنهاي مختلف را جمع آوري كند و يك مصحف با يك قرائت تهيّه نماید. در فصلي جداگانه به اين بحث پرداخته خواهد شد.
با توجّه به نكاتي كه مطرح شد، میتوان نتيجه گرفت كه در حقيقت اختلاف چنداني بين محققان در جمع قرآن وجود ندارد و میتوان به نوعي بين اقوال مختلف جمع کرد.
زيد بن ثابت در جمعآوري قرآن از منابع متعدّدي استفاده کرد:
1. با توجّه به اينكه زيد بن ثابت از كاتبان وحي و حافظان قرآن بود، براي جمع آوري قرآن از اندوختهها و حافظة خود در اين زمينه بهره برد.
2. نوشتههاي قرآني كه نزد ديگران وجود داشت وآن را در صورتي میپذيرفت كه دو شاهد عادل آن نوشته را تأييد كنند؛ بنابر اين، زيد در اين كار، فقط به اندوختههاي خود متّكي نبود كه اين خود نشانه دقّت و احتياط كامل زيد بن ثابت در جمع قرآن است. ابن ابي داود میگويد: عمر اعلام نمود كه هر چه از قرآن نزد آنهاست، بياورند و از هيچ كس چيزي را قبول نميكردند مگر دو شاهد بر آن گواهي دهند.[42]
3. گفته شده يكي از منابع زيد در جمع قرآن، نسخهاي از قرآن بود كه در خانه پيامبر وجود داشت؛ زيرا كاتبان وحي وقتي قرآن را مینوشتند، يك نسخه از آن را به پيامبر میدادند.
محققان مباحث تاریخ قرآن، کتابت قرآن را به چند دسته تقسیم نمودهاند:
اين قسم از كتابت در زمان پيامبر و به دستور او انجام میشد و كاتبان وحي آيات هر سوره را به ترتيب نزول با نظارت كامل او ثبت میكردند و هيچ گونه اجتهاد و نظر شخصي از ديگران در آن وجود نداشت و صحابه با نزول «بسم الله» متوجه میشدند كه سوره قبلي پايان يافته و نزول سوره جديد آغاز شده. در برخی روایات نیز به این نکته اشاره شده است؛ از جمله:
قال الصادق: كان يعرف انقضاء سورة بنزول «بسم الله الرحمن الرحيم» ابتداء لاخري؛[43] تمام شدن سوره با نزول «بسم الله الرحمن الرحيم» در ابتداي سوره ديگر شناخته میشد.»
عن ابن عباس: كان النّبي يعرف فصل سورة بنزول بسم الله الرحمن الرحيم فيعرف انّ السّورة قد ختمت و ابتدأت سورة اخري..؛[44] ابن عباس میگويد: پيامبر با نزول "بسم الله الرحمن الرحيم" میدانست كه سوره قبلي پايان يافته و نزول سوره جديد آغاز شده است.»
البته در زمان آن حضرت آيات قرآن به ترتيب نزول در سورهها ثبت میگرديد و آيات مكّي در سورههاي مكّي و آيات مدني در سورههاي مدني نوشته شد.
برخی اوقات آياتي بر پيامبر نازل میشد و ايشان براساس مصلحت و حكمت به كاتبان وحي دستور میدادند تا آن را در سورهاي كه قبلا نازل شده بود ، قرار دهند؛ البتّه اين نوع به ندرت اتّفاق میافتاد و ثبت آن در سورة مشخص به دستور شخص پيامبر نیازمند بود.
در برخي از روايات به اين قسم از كتابت اشاره شده است؛ از جمله:
عن عثمان بن ابي العاص قال: «كنت جالسا عند رسول الله... ثمّ صوّبه ثمّ قال : أتاني جبرئيل فأمرني ان أضع هذه الاية هذا الموضع من هذه السّوره «انّ الله يأمر بالعدل والاحسان و إيتا ء ذي القربي...» فجعلت في سوره النّحل بين آيات الاستشهاد و آيات العهد؛[45] عثمان بن ابي العاص میگويد: در محضر رسول الله نشسته بودم... كه فرمود: جبرئيل بر من نازل شد و امر كرد كه آيه (انّ الله يأمر بالعدل والاحسان) را در اين موضع از سوره قرار دهم، پس آن را در سوره نحل بين آيات استشهاد و آيات عهد قرار دادم.»
در روايت ديگري ابن عباس نقل كرده است: «كان رسول الله يأتي عليه زمان و هو ينزّل عليه السّور ذوات العدد فكان إذا نزل عليه الشئ دعا بعض من يكتب فيقول : ضعوا هذه اللايات في السورة الّتي يذكر فيها كذاوكذا.[46] گاهی براي رسول خدا پيش میآمد كه سورههايي نازل شده بود و سپس آياتي نازل میشد؛ پس آن حضرت بعضي كاتبان را احضار میكرد و میفرمود: اين آيات را در آن سورهاي كه اين خصوصيّات را دارد ، قرار دهيد.»
آيهای ديگر كه به دستور پيامبر در سورهاي خاص قرار داده شده، «وَاتَّقُوْا يَوْمَاً تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللّهِ»[47] است، كه جبرئيل به پيامبر عرض كرد آن را در سوره بقره قرار دهد؛ در حالي كه طبق نظر مشهور آخرين آيهاي است كه بر پيامبر نازل شده است.
اگر در برخی سورههاي قرآن دقّت شود، معلوم میشود كه تنظيم آيات آن طبيعي نيست و دليلي وجود ندارد كه تنظيم اين آيات را به پيامبر نسبت دهيم. از جمله سورههايي كه محققان از اين قبيل دانستهاند، آيات سوره ممتحنه است كه نه آيه اوّل آن در سال هشتم هجري، و آيههاي دهم و يازدهم در سال ششم هجری، و آيه دوازدهم اين سوره كه به بيعت زنان مربوط است، مربوط به سال نهم هجری است.
نویسنده: محمد حسين محمدي
پینوشتها:
[1] . خاورشناسان و رويكردهاي نوين در جمع قرآن،محمدرضا، بهشتي، دانشنامه جهان اسلام، ج 6 ، ص 240ـ241.
[2] . تاریخ قرآن، نولدکه، تعریب جورج تامر، ص 240.
[3] . تاریخ قرآن، محمدهادی معرفت، ص 240.
[4] . ر.ک: البیان فی تفسیر القرآن، خویی، سید ابوالقاسم، ص 247 ـ 256؛ آلاء الرحمن، بلاغی، محمدجواد، ج 1، ص 52 ـ 53.
[5] . تاریخ قرآن، نولدکه، تعریب جورج تامر،
ص 243 ـ 244.
[6] . همان، ص 278.
[7] . ابن ندیم، الفهرست، ص 31 ـ 32.
[8] . سیوطی، الاتقان، ج 1،ص 57.
[9] . محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج 2، ص 338.
[10] . سجستانی، ابن ابی داود، المصاحف، ص 16.
[11] . ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، القسم الثالث، ص 974.
[12] . الشهرستانی، عبدالکریم، مفاتیح الاسرار و مصابیح الانوار، ج 1، ص 121.
[13] . به نقل از علوم القرآن عند المفسرین، ج 1، ص 351.
[14] . نولدکه، تاریخ قرآن، تعریب جورج تامر، ص 252.
[15] . بلاغی، محمدجواد، آلاء الرحمن، ج 1،
ص 52 ـ 53.
[16] . خویی، ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن،
ص 237 ـ 257.
[17] . جلالی نایینی، سید محمدرضا، تاریخ جمع قرآن کریم، ص 116 ـ 119.
[18] . سیوطی، جلال الدین، الاتقان، ج 1، ص 194 ـ 195.
[19] . عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری بشرح صحیح البخاری، ج 9، ص 15.
[20] . طبری، تاریخ طبری، ج 4، ص 246.
[21] . همان، ص 155.
[22] . سجستانی، عبدالله بن ابی داود، المصاحف، ص 24 .
[23] . زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان، ج 1، ص 239.
[24] . به نقل از حجتی، محمدباقر، پژوهشی در تاریخ قرآن کریم، ص 219.
[25] . الصغير، محمد حسين علي، تاريخ القرآن، ص 65.
[26] . حاكم نیشابوری، مستدرك، ج 3، ص 109.
[27] . سيدشرف الدين، المراجعات، ص 264؛ ابوالحسن مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج 4، ص 1873؛ احمد بن حنبل، مسند، ج 5، ص 182؛ حاکم نیشابوری، مستدرک الصحیحین، ج 3، ص 109.
[28] . الصغير، محمدحسين علي الصغير، تاريخ القرآن، ص 77.
[29] . زركشي، بدرالدين، البرهان، ج 1، ص 241.
[30] . سيوطي، جلال الدين، الاتقان، ج 1، ص 99.
[31] . طبرسی، مجمع البیان، ج 1، ص 15.
[32] . خویی، ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن،
ص 237 ـ 257.
[33] . طبری، تفسیر طبری، ج 1، ص 63.
[34] . زنجاني، ابو عبدالله، تاريخ القرآن، ص 44؛ مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج 89 ، ص 40.
[35] . قیامت، 17.
[36] . راغب اصفهاني، مفردات، ماده جمع.
[37] . رضایی، محمدعلی، صحیفة مبین، سال چهارم، مقالة «معانی جمع قرآن» ص 54 ـ 59.
[38] . سيوطي، جلال الدين، الاتقان، ج 1، ص 122.
[39] . قیامت، 16 ـ 17.
[40] . طباطبايي، محمدحسين، الميزان، ج12، ص 127.
[41] . داود العطار، موجز علوم القرآن، ص 160.
[42] . سيوطي، جلال الدين، الاتقان، ج 1، ص 100.
[43] . طباطبايي، محمدحسين، الميزان، ج 12، ص 127.
[44] . همان.
[45] . سيوطي، جلال الدين، الاتقان، ج 1، ص 190؛ طباطبايي، محمدحسين، الميزان، ج 12، ص 127.
[46] . يعقوبي، احمد بن واضح، تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 36؛ سيوطي، جلال الدين، الاتقان، ج 1، ص 190.
[47] . بقره، 281.