سیره قرانی امام جعفر صادق علیه السلام

مدخل

بر اساس نقل روايات صحيح و معتبر، پيامبر خدا(ص) براي امت اسلامي دو چيز گران بها و ارزشمند به عنوان يادگار و وديعه تا روز قيامت گذاشت که عبارت اند از: قرآن و عترت آن حضرت. بدون شک اين دو چيز گران بها، سخت مورد علاقه و محبت رسول خدا بودند و آن حضرت براي رساندن آنها به سر حد منزل، تلاش هاي فراواني کرده و طبعاً نگران بود که امت پس از او بهاي لازم را به اين دو ندهند و قرآن را مهجور و عترت را رها کنند.

از  اين رو، در حال حيات خويش پيوسته از قرآن و عترت و احترام به آنها سخن گفت. دليل اين همه  اصرار، اين بود که «قرآن» کتاب خدا و  برنامه هدايت انسان ها و «عترت» نگهبان کتاب الهي و مفسر آن است.
امام صادق(ع) خود يکي از همان عترت پاک رسول خدا است؛ کسي که هم عالم به قرآن بود و هم عامل به آن. بدين جهت، چهره قرآني اين امام معصوم را در نوشتاري کوتاه تقديم علاقه مندان مي کنيم، به اميد قبولي در درگاه احديت.

 

يک: سيماي قرآني

طبق فرموده پيامبر(ص)، دو يادگار هستند که تا روز قيامت از يکديگر جدا نمي شوند: يکي، قرآن و دومي، عترت پيامبر.[1] اين دو يادگار، يادآور علوم تمام پيامبران الهي اند و همه چيز در نزد آنهاست. امامان، آگاهان از حقايق کتاب الهي و راسخان در علم و وارثان اسرار عالم هستي بوده اند. امام جعفر صادق(ع) يکي از آنان است که وارث علم کتاب، سينه اش گنجينه اسرار قرآني و وجود مقدسش آميخته با قرآن کريم بود. بدين جهت، هر کس به چهره امام صادق مي نگريست، قرآن در نظرش تجلي مي کرد و هر گاه قرآن را مي ديد، امام صادق(ع) در خاطرش جلوه مي نمود. او با آيات قرآن سخن مي گفت، با قرآن استدلال مي کرد، و سکوتش تفکر در قرآن بود.
با مطالعه نکات و احاديث زير مي توانيد به اين حقيقت پي ببريد.

 

1. ريشۀ قرآني

امام صادق(ع) مي فرمود: اي مردم! هر موضوعي که از طرف من به شما رسيد، آن را بر قرآن تطبيق کنيد. اگر موافق قرآن است، بدانيد از سوي من است و اگر مخالف قرآن است، بدانيد که من آن را نگفته ام.[2]
و فرمود: هر حديثي که موافق قرآن نيست، بي پايه است.[3]
و فرمود: اگر از ما به دست شما حديث و روايتي رسيد که بر آن شاهدي از قرآن کريم يا سخن پيامبر(ص) يافتيد، آن را قبول کنيد و اگر نه، به هماني که آن را براي شما آورده، برگردانيد که  او به آن سزاوارتر است.[4]

 

2. تمام قرآن در کف

عبد الاعلي گويد: از امام صادق(ع) شنيدم که مي گفت: به خدا سوگند! من کتاب خدا را از آغاز تا پايان مي دانم. گويي همه قرآن در کف دست من است. در قرآن خبرهايي مربوط به آسمان و زمين موجود است و آنچه واقع شده يا واقع خواهد شد، در آن آمده است. خدا مي فرمايد: )فيه تبيان کل شي(؛ «در آن، بيان همه چيز است».[5]

 

3. سينه امام، گنجينه قرآن

عبد الرحمن بن کثير از امام صادق(ع) نقل کرده که آن حضرت فرمود: قرآن مي گويد: «آن کسي که نزد او علمي از کتاب بود، گفت: من تخت بلقيس را پيش از آنکه چشم به هم بزنيد، حاضر مي کنم». آنگاه امام انگشتان خود را باز کرد و بر سينه خود گذارد و فرمود: به خدا سوگند! علم همه کتاب نزد ماست.[6]
آن حضرت به اسماعيل بن جابر فرمود: خداوند حضرت محمد را به عنوان پيامبر فرستاد و هيچ پيامبري پس از او نيست، و قرآن را بر او نازل کرد و بدين وسيله تمام کتاب ها را به آن ختم کرد. پس هيچ کتاب ديگري بعد از قرآن نمي باشد. خداوند در قرآن، حلالش را حلال و حرام را در آن حرام فرموده. پس حلال خدا تا روز قيامت حلال و حرامش حرام خواهد بود. و در قرآن اخبار پيشينيان و اخبار آيندگان و اخبار بين اين دو وجود دارد. سپس دست به سينه خود گذارده، فرمود: ما تمام آن را مي دانيم.[7]

 

4. قرآن، منشأ تمام دانسته هاي امام

عبد الاعلي و عبيدة بن  بشر گويند: بي آنکه کسي از امام صادق(ع) سؤالي کرده باشد، خود شروع کرده و فرمود: به خدا سوگند! من آنچه را که در آسمان ها و زمين است، مي دانم و نيز آنچه را که در بهشت و جهنم مي گذرد و هر چه را که اتفاق  افتاده و اتفاق خواهد افتاد تا روز قيامت، همه آنها را مي دانم. سپس سکوت کرد. آنگاه لب به سخن گشوده، فرمود: آري، همه آنها را از کتاب خدا مي دانم. به آن چنين نگاه مي کنم. و دست خود را باز کرد و فرمود: خداوند مي فرمايد: ((فيه تبيان کل شي[8]
گويا امام صادق(ع) اين جمله را از فرمايش خدا در قرآن مجيد:((و نَزَّلنا عليک الکتاب تبياناً لکل شي،[9] اقتباس فرموده است

 

دو: سيرۀ عملي امام

به گفته مالک بن انس و ديگران، هيچ گاه امام جعفر صادق(ع) جداي از قرآن ديده نشد. مالک گويد: من، جعفر بن محمد را بارها مي ديدم که تبسم هاي نمکين نقش لبان او بود. هر گاه از پيامبر(ص) نزد او نام مي بردند، ناگهان از احساس عظمت پيامبر، چهرۀ او زرد مي گشت. من هرگز نديدم که او حديثي از پيامبر نقل کند، مگر اينکه قبلاً وضو مي گرفت. من برخي اوقات با او رفت و آمد مي کردم و او را در يکي از سه حال مي ديدم: يا نمازمي گزارد و يا ساکت بود و يا قرآن مي خواند، و هرگز چيز غير مفيدي به زبان جاري نمي ساخت. از بندگان خدا بود که از او مي ترسيد.[10]
با اين وصف، مي توان گفت امام صادق(ع) عاشق و شيفتۀ کتاب خدا بود و در تمام زندگي و عمر خود به اشکال مختلف قرآن را محور زندگي خود قرار داده بود؛ اگر چه در برخي از مقاطع زندگي اش از مورخان چيزي دربارۀ زندگي قرآني اش نقل نشده است.
اينک نمونه هايي از فرازهاي زندگي او را از نظر مي گذرانيم:

 

1. خواندن دعا پيش از تلاوت قرآن

امام(ع) پيش از آنکه قرآن را شروع کند، نخست اين دعا را مي خواند:
بار خدايا، پروردگارا! سپاس از آنِ تو است. تويي يگانه در توانايي و سلطنت استوار، و از آن توست سپاس، تويي برتر به عزت و کبريا و فراز آسمان ها و عرش بزرگ.
پروردگار ما! سپاس از آن تو است. تو خود همه چيز را به ذات خود، داني و هر دانشمندي به درگاهت نيازمند است. پروردگار ما! از آن توست سپاس، اي فرود فرستندۀ آيات و ذکر عظيم، پروردگار ما! از آن تو است سپاس، بدانچه آموختي از حکمت و از قرآن بزرگوار و روشنگر.
بارالها! تويي که پيش از اظهار شوق، آن را به ما آموختي و سودش را نجسته، آن را به ما ياد دادي. بار خدايا! در صورتي که اين خود منت و فضل و جود و لطف است نسبت به ما و رحمت است براي ما و امتناني است بر سر ما بي جنبش و چاره جويي و توانايي از طرف ما.
بارخدايا! پس خوب خواندن آن و نگه داشتن آياتش را نزد ما محبوب ساز و ايمان به متشابه و عمل به آيات محکم آن  را به وسيله تأويل و رهيابي در تدبير و بينايي در پرتوش به دل ما افکن.

بارخدايا! چناني که آن را درمان براي دوستانت نازل کردي و وسيله بدبختي دشمنانت ساختي  و آن را نابينايي نافرمانان و روشني فرمان برانت قرار دادي.
بار خدايا! آن را براي ما در برابر عذابت دژي ساز، و پناه گاهي در برابر خشمت، و وسيله اي براي جلوگيري از نافرماني ات، و نگهباني براي بدخواهي ات، و راهنمايي به فرمانبري ات، و نوري در روز ملاقات قرار ده تا بدان ميان خلق تو پرتوي بيابيم و به وسيله آن از صراط تو بگذريم و به بهشت تو راه بريم.
بارخدايا! به تو پناه مي بريم از شقاوت و جفاکاري در تحمل آن، و کوري از به کاربستن آن، و تخلف در حکمش، و گردن فرازي از توجه بدان، و کوتاهي در برابر حق آن.

بارخدايا! سنگيني آن را به کمک خود بردار، و مزدش را بر ما لازم شمار، و شکر و قدرداني از آن را بر ما بگمار، و ما را داعي و حافظ آن ساز.
بار خدايا! ما را پيرو حلال آن، و کنارجوي از حرامش، و برپادارنده حدودش، و پرداخت کننده مقرراتش گردان.
بارخدايا! خواندنش را به کام ما شيرين گردان، و در قيام بدان ما را نشاط بخش، و در ضمن مرتب خواندن و حسن تعبير از آن دل ما را ترسان ساز، و نيروي به کار بستن آن را در هر آن از شب و روز به ما عطا کن.
بارخدايا! به دل ما هوشي بده در برابر شگفتي هاي بي پايان قرآن، و لذتي در زمزمه کردن با آن، و عبرتي در زمان شرح و بيان معاني آن، و سود روشني در هنگام فهم جويي آن.
بار خدايا! به تو پناه مي بريم از اينکه قرآن برايمان دلچسب نباشد و از اينکه آن را بالش خواب خود کنيم و پشت سراندازيم، و به تو پناه مي بريم از قساوت خود در برابر آنچه ما را پند دادي.

بار خدايا! ما را سود بخش بدانچه در قرآن از آيات خود بازگو کردي، و ما را يادآور ساز بدانچه از مثل ها که در آن آوردي، و با تأويل آن بدکرداري هاي ما را جبران کن، و به وسيله آن مزد کردار نيک ما را چند برابر ساز، و درجات ما را بدان بالا بر، و با آن پس از مرگ مژده به دهان ما گذار.
بارخدايا! آن را توشه اي ساز براي ما که در موقع وقوف در برابرت نيرومند شويم،  و راه روشني که از آن به سوي تو پوييم، و دانش سودمندي که بدان شکر نعمت جوييم، و خشوع با حقيقتي که نام هاي مقدست را بدان منزه دانيم؛ زيرا تو بدان بر ما حجتي آوردي که راه عذر را بر ما بستي و به وسيله آن نعمتي به ما ارزاني داشتي که زبان شکر ما از آن کوتاه است...
بارخدايا! آن را براي ما شفيع روز قيامت خودساز، و ساز و برگ روز بر فراز شدن، و وکيل مدافع روز قضاوت، و نور در روز ظلمت، روزي که نه زميني باشد و نه آسمان، روزي که هر کس بدانچه براي آن کوشيده، مزد گيرد.

بارخدايا! آن را در روز تشنگي وسيله سيرابي و نور روز پاداش ما گردان در برابر آتش سوزان و بي ترحم بر هر که به جانش افروخته و به سوزش شعله ور گردد.
بارخدايا! قرآن را در ميان مردم برهان ما ساز در روزي که همه  اهل آسمان ها و زمين گرد آيند.
بارخدايا! ما را به مقامات شهيدان راه بده و زندگي سعادتمندان و رفاقت با پيامبران را؛ زيرا تو شنوندۀ دعايي
.[11]

 

2. بيهوشي در حال تلاوت قرآن

علامه مجلسي مي نويسد: روايت شده، هر گاه مولاي ما امام صادق(ع) در نماز خويش قرآن مي خواند، يک باره از هوش مي رفت؛ زماني که به هوش مي آمد، از او علت بيهوشي را پرسيدند. حضرت در پاسخ فرمود: آن قدر آيات قرآن را تکرار کردم تا به حالتي رسيدم که گويا آن آيات را از زبان فرستنده اش مي شنوم.[12]

 

3. خواندن سوره توحيد و يس، پيش از حرکت

داود رقي گويد: در خدمت امام صادق(ع) بودم، جواني در حالي که مي گريست، وارد شد. وي اظهار داشت نذر کرده بودم که با همسرم حج بگزارم. زماني که به مدينه رسيدم، از دنيا رفت. امام فرمود: برگرد که وي نمرده است. آن جوان از محضر امام بيرون رفت و شاد و خندان برگشت و گفت: بر او وارد شدم؛ در حالي که نشسته بود.
امام به داود فرمود: آيا ايمان نداري؟ گفتم: آري، اما مي خواهم مطمئن شوم.
داود گويد: وقتي که روز ترويه رسيد، امام به من فرمود: شوق خانه خدا را دارم.
عرض کردم: آقاي من! اين عرفات است.
امام فرمود: اگر نماز عشا را خواندي، شتر مرا آماده کن.

داود گويد: امام بيرون آمد و نخست )قل هو الله  احد( و سوره «يس» را خواند، آن گاه سوار بر شتر شده، مرا پشت سر خويش سوار کرد. پس شبانه حرکت کرديم... با طلوع فجر امام از جاي برخاست و پس از اذان و  اقامه، مرا در طرف راستش قرار داد و در رکعت اول، سوره حمد و ضحي را خواند و در رکعت دوم، سوره حمد و )قل هو الله احد( را تلاوت فرمود. سپس قنوت  خواند و سلام داد و نشست.
آفتاب که طلوع کرد، آن جوان به همراه همسرش از کنار ما گذشتند و زماني که چشم آن زن به  امام صادق(ع) افتاد، به همسر خويش گفت: اين همان کسي بود که نزد خداوند شفاعت کرد تا زنده شوم
.[13]

 

4. آغاز نامه ها به نام خدا

از ديگر سيره هاي امام صادق(ع) اين بود که نامه هاي خود را به نام خداوند متعال آغاز مي کرد.
هشام بن حکم گويد: يکي از بزرگان اهل جبل، همه ساله در ايام حج خدمت امام جعفر صادق(ع) شرفياب مي شد. ايشان نيز او را در يکي از منازل خويش در مدينه جاي مي داد. سال ها بر اين منوال مي گذشت تا مبلغ ده هزار درهم به امام داد تا خانه اي برايش خريداري کند. پس از مراسم حج و بازگشت به مدينه، به امام عرض کرد: فدايت گردم! آيا براي من خانه اي تهيه کردي؟ امام در پاسخ فرمود: آري. و سپس قباله اي را به  او نشان داد که در آن نوشته شده بود:
«به نام خداوند بخشايشگر مهربان. اين چيزي است که جعفر بن محمد براي فلاني خريداري کرده: خانه اي در بهشت که حد و مرزش ]و همسايگانش[ از يک سو، رسول خدا و از سوي ديگر، اميرمؤمنان و از جهت ديگر، حسن بن علي و از ديگر سو، حسين بن علي است».
چون آن شخص دست نوشته امام را خواند، گفت: به راستي که رضايت دادم، خداوند مرا فداي تو گرداند.
سپس امام فرمود: من آن مبلغ را بين فرزندان حسن و حسين8 تقسيم کردم و از خدا خواستار قبولي و پاداش بهشتي براي تو هستم.
هشام گويد: آن شخص به ديار خود بازگشت و آن قباله را نيز با خود برد. او پس از مدتي بيمار شد و چون خود را در آستانه مرگ ديد، بستگان خويش را جمع کرد  و آنها را سوگند داد که آن قباله را  همراهش دفن کنند. آنها نيز به وصيتش عمل کردند و روز ديگر که به زيارت قبرش رفتند، همان قباله را روي قبر يافتند؛ در حالي که در آن نوشته شده بود:
«جعفر بن محمد به وعده خود وفا کرد
».[14]
همچنين در نامه اي که به نجاشي ـ حاکم اهواز ـ نوشت، باز هم در ابتداي نامه، نام خدا را برد.[15]
آن حضرت پيش از دعا نيز نام خدا را بر زبان جاري مي ساخت.[16]

 

5. استشفا به آيات

گاهي هم حضرت امام صادق(ع) با تلاوت برخي آيات قرآن مجيد از خداوند طلب شفا براي برخي بيماران مي کرد و به برکت خواندن آيه مورد نظر، آن فرد بيمار شفا مي يافت.
معاوية بن وهب گويد: فرزند فردي از اهل مرو، سردرد گرفته بود. او به خدمت امام صادق(ع) شکايت کرد. امام فرمود: او را نزديک بياور. پس امام دست مبارک خود را بر سر بيمار کشيد و اين آيه مبارکه را خواند:
«انّ اللّهَ يُمْسِكُ السّماواتِ وَ اْلأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَكَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِه(ِ[17
محققاً خدا آسمان ها و زمين را از اينکه نابود شود، نگاه مي دارد و اگر رو به زوال نهند، جز او هيچ کس آنها را نمي تواند حفظ کند». پس به اذن خدا، شفا يافت.[18]

 

سه: به کارگيري دستورهاي قرآن

سيماي قرآني امام جعفر صادق(ع) به خوبي نشان دهنده اين بود که چگونه امام از اين کتاب الهي پاسداري مي کرد و حرمتش را  ارج مي نهاد. در دعايي که پيش از قرائت قرآن مي خواند، درخواست هاي عاجزانه او را ديديد و از اين رو، مي توان به قطع و يقين گفت امام صادق(ع) عالي ترين و کامل ترين  شخصيت در عمل به قرآن مجيد بود و ديگران را نيز از اين بهره وري بي نصيب نمي گذاشت و نمونه آن در زندگي آن حضرت فراوان به چشم مي خورد. به عنوان مثال،  امام بزرگوار به توصيۀ قرآني «صله رحم» به شدت عمل مي کرد و با استدلال به آيات مربوط، اين امر خدا پسندانه را در جامعه اسلامي رواج مي داد.

 

1. صله رحم، حسابرسي را سبک مي کند

اربلي در کشف الغمه از حافظ عبدالعزيز بن الأخضر نقل کرده: وقتي بين امام جعفر صادق(ع) و عبدالله بن حسن در وسط روز سخناني رد و بدل شد، عبدالله به درشتي با امام سخن گفت و از يکديگر جدا شدند. هر دو به مسجد رفته، بار ديگر همديگر را بر در مسجد ملاقات کردند. امام صادق(ع) به عبدالله بن حسن فرمود: اي ابامحمد! چگونه روز را به شب رساندي؟ عبدالله با حالت عصبانيت گفت: به خير و خوشي.
امام صادق(ع) فرمود: اي ابا محمد! آيا مي داني که صلۀ رحم، حساب را تخفيف مي دهد؟
عبدالله گفت: پيوسته چيزي مي گويي که ما آن را نمي دانيم.
امام فرمود: من بر تو قرآن مي خوانم.
عبدالله گفت: اين را قرآن گفته است؟!
امام فرمود: آري.
عبدالله گفت: آن را بخوان.
امام فرمود: خداي عزوجل مي فرمايد:

((وَ الّذينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبّهُمْ وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ؛[19]
و آنها که پيوندهايي را که خدا دستور به برقراري آن داده، برقرار مي دارند و از پروردگارشان مي ترسند و از بدي حساب روز قيامت بيم دارند»عبدالله ـ با شنيدن اين آيه، متنبه شده ـ گفت: از اين پس، هرگز مرا قاطع رحم نخواهي ديد.[20]

 

2. يک آيه، مرا به شدت نگران کرد

صفوان جمّال گويد: روزي بين امام جعفر صادق(ع) و عبدالله بن حسن گفتگويي شد که مردم از سر و صداي آن دو جمع شدند. پس شب را به همان حالت سپري کردند.
صفوان گويد: براي حاجتي صبح زود بيرون رفته بودم که امام را بر در خانه عبدالله بن حسن ديدم که به کنيز عبدالله مي گفت: به ابومحمد بگو تا بيايد. عبدالله بيرون آمده، اظهار داشت يا اباعبدالله! براي چه در اين صبحدم آمده اي؟ امام فرمود: من ديشب آيه اي در کتاب خدا خواندم که به شدت مرا مضطرب و نگران کرده است.
عبدالله گفت: آن آيه کدام است؟

امام صادق(ع) فرمود: فرمودۀ خداوند عزوجل:)وَ الّذينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبّهُمْ وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ( [21].
عبدالله گفت: راست گفتي. گويا هرگز چنين آيه اي را در کتاب خدا نخوانده ام. پس يکديگر را در آغوش گرفتند و گريستند.[22]

 

3. بوي بهشت به مشام قاطع رحم نمي رسد

سالمه، پيشکار امام صادق(ع) نقل مي کند: به هنگام احتضار امام، نزد آن حضرت بودم که وي بيهوش شد و زماني که به هوش آمد، فرمود: به حسن بن علي بن علي بن حسين ـ معروف به افطس ـ هفتاد دينار بده. و همچنين به فلان شخص و فلان فرد، مقداري را معين کردند که به آنها نيز بدهم. به ايشان عرض کردم: آيا به مردي عطا مي کني که با چاقو به شما حمله کرد و مي خواست شما را به قتل برساند؟!
حضرت در پاسخ فرمود: مي خواهي از آن کساني نباشم که خدا درباره شان فرموده: «و آنهايي که پيوندهايي را که خدا دستور به برقراري آن داده، برقرار مي دارند و از پروردگارشان مي ترسند و از بدي حساب روز قيامت بيم دارند»آري، اي سالمه! خداوند بهشت را آفريد و آن را خوشبو گردانيد و بوي بهشت از راه هزار ساله به مشام مي رسد، ولي آن کسي که عاق والدين شده و يا قاطع رحم است، به مشامش نخواهد رسيد.[23]

 

چهار: احترام فوق العاده به قرآن

امام صادق(ع) علاوه بر احترام فوق العاده اي که به قرآن کريم مي گذاشت، با بيان برخي روايات، به تبيين عظمت قرآن در جامعه مي پرداخت و از همگان مي خواست تا از اين نعمت بزرگ کاملاً قدرداني کنند و چنان که شايسته است، آن را  محترم شمارند.
امام(ع) مي فرمود: هر گاه خداوند اولين و آخرين را ]در قيامت[ جمع کند، در اين هنگام شخصي که در زيبايي همانند او ديده نشده، وارد خواهد شد و چون نگاه مؤمنان به آن افتد، مي گويند: اين از ماست، چقدر زيباست! و چون از برابر صف شهدا عبور کند، شهدا مي گويند: اين قرآن است و سپس از صف رسولان مي گذرد. آنان مي گويند: اين قرآن است.  به صف فرشتگان مي رسد. آنان نيز مي گويند: اين قرآن  است. تا اينکه در طرف راست عرش الهي مي ايستد. سپس خداوند عليّ اعلا مي فرمايد:
«به عزت و جلال خودم سوگند! هر که تو را گرامي داشته، او را گرامي خواهم داشت و هر که به تو توهين کرده  باشد، به او اهانت خواهد شد».[24]

 

پنج: تشويق به فراگيري قرآن

از آنجا که قرآن کريم کتاب آسماني و دستور العمل زندگي پيروان اسلام است، امام صادق(ع) هميشه مي کوشيد که مردم را هر چه بيشتر با آن آشنا کند و کسي را که ياد نگرفته بود، به قرائت تشويق مي فرمود، و آن که را مي دانست ولي چندان به آن اهميت نمي داد، او  را به وظايفش در برابر قرآن آشنا مي ساخت و اين روش امام در طول زندگي پر برکتش بود.

 

1. آموزش قرآن

قطب راوندي مي نويسد: روايت شده امام صادق(ع) غلامي داشت که نام او مسلم بود. اين فرد قرآن نمي دانست، امام صادق(ع)در يک شب قرآن را به او آموزش داد. پس مسلم شب را به روز رسانيد؛ در حالي که قرآن را ياد گرفته بود.[25]

 

2. مؤمن نمي ميرد، مگر...

در جهت اين تشويق ها، حضرت فرمود: سزاوار است که مؤمن نميرد، مگر آنکه قرآن را فراگيرد و يا در مسير فراگيري آن باشد.[26]
نيز فرمود: کسي که يک حرف از قرآن را ياد بگيرد، ده حسنه ثواب دارد و ده سيئه از  او محو مي گردد و ده  درجه به او عنايت مي شود.[27]

_____________________

پي نوشت ها:

[1] . سنن ترمذي، ج2، ص308.
[2] .  کافي، ج1، ص56.
[3] . همان، ص55.
[4] . همان.
[5] . همان، ص179.
[6] . همان.
[7] . کشف الغمه، ج2، ص430.
[8] . بحارالانوار، ج47، ص35.
[9] .  نحل/89.
[10] . قرآن در احاديث اسلامي، ص115، به نقل از التوسل و الوسيله، ابن تيميه دمشقي، ص52.
[11] . همان، ص45، به نقل از کافي، ج2، ص417.
[12] . بحارالانوار، ج47، ص58.
[13] . همان، ص104.
[14] . مناقب آل ابي طالب، ج3، ص359.
[15] . بحارالانوار، ج47، ص36.
[16] . همان، ص13.
[17] . فاطر/41.
[18] . مناقب آل ابي طالب، ج3، ص359.
[19] . رعد/21.
[20] . بحارالانوار، ج47، ص274؛ غيبت، شيخ طوسي، ص128.
[21] . رعد/21.
[22] . بحارالانوار، ج47، ص298.
[23] . غيبت ، شيخ طوسي، ص128؛ کافي، ج2، ص155.
[24] . کافي، ج2، ص440.
[25] . بحارالانوار، ج47، ص101.
[26] . کافي، ج1، ص444.
[27] . همان، ج2، ص448.

نویسنده: محمد جواد مروجی طبس