علوم قرآنی

به راستی راز مانایی قرآن چیست که در گسترهِ تاریخ، اندیشه های بلند آن فرو نکاسته و سیطرهِ نفوذ و قدرت آن فزاینده بوده است. بی شک می توان گفت: این کتاب که سرچشمه بالندگی و اندیشه ورزی است و بن مایه ها و اساس تمدن اسلا‌می بر پایه آموزه های آن استوار گشته است، همواره، همگان را به تفکر و تعقل فراخوانده و راههایی برای نگرش ها و تفسیرهای ژرف کاوانه در ساحت های گونه گون گشوده است تا نگاه تشنه و جست وجوگر اندیشمندان را سیراب کند. با توجه به اهمیت این امر بر آن شدیم در اقتراح «پژوهش های قرآنی و رویکردهای جدید تفسیری» از نظرات کارشناسانه آیت الله معرفت و استادان محترم، حجج‌اسلا‌م آقایان فاکر، بابایی و دکتر رضایی اصفهانی بهره ببریم.
اين مقاله درصدد تبيين مبانى و زيرساخت هاى كلان روش شناسى علوم قرآنى است كه در چهار محور به بحث و بررسى فشرده درباره آن مى پردازد: هويت شناسى علوم قرآنى، جايگاه روش شناسى علوم قرآنى، روش شناسى علوم قرآنى در پرتو نگرش شناسى و تمايز و تشابه روش هاى علوم قرآنى.
علوم قرآنی يكى از شرايط كسانى كه در صدد بهره‏بردارى از آيات الهى و تفسير قرآن هستند، دانستن دانش علوم قرآنى است. در واقع، اين علم پيش نياز تفسير قرآن است. امام على (علیه السلام) براساس تصريح دانشوران علوم قرآنى، در اين دانش پيشگام، بلكه يگانه دوران خود بوده است.
تفسیر ترتیبی شایع‌ترین روش تفسیرنگاری در تاریخ تفسیر است. این گونه تفاسیر، ترتیب فعلی قرآن را معیار قرار داده و از آغاز آن (سوره فاتحه) یا از آغاز یک سوره به تفسیر می‌پردازند. در سده معاصر گونه‌ای دیگر از تفسیرنگاری ترتیبی مطرح شده است که گرچه می‌کوشد پیشینه خویش را به عصر نخست تاریخ تفسیر بازگرداند، اما بدون تردید طرح و شیوع آن در دهه‌های اخیر رخ نموده است. این شیوه گرچه تفسیر ترتیبی (و نه موضوعی) را همت می‌گمارد، اما ترتیب تفسیر را نه بر اساس ترتیب موجود، بلکه بر بنیان ترتیب نزول قرار می‌دهد.
چكيده بخشى از مطالعات قرآن پژوهى در طول تاريخ گذشته محافل اسلامى، به مقوله (علوم قرآن) اختصاص داشته است. اين که تعريف (علوم قرآن) و قلمرو مباحث آن چيست، پرسشى است که پاسخ دقيق و تفصيلى به آن شايد آسان ننمايد،
چكيده قرآن كريم به عنوان محور اساسى فرهنگ و تمدن اسلامى كه به همراه سنت، هسته اصلى دين اسلام و علوم و معارف آن را تشكيل مى دهند، به تناسب شرايط و فرصت هاى فراهم آمده و گرايش هاى دانش پژوهان، همواره مورد بحث و بررسى قرارداشته است.
چكيده در مباحث قرآن و فقه يكى از محورهاى بايسته و نيازمند پژوهش و بررسى، موضوع نقش علوم قرآن در استنباط و برداشت از آيات الاحكام است. ترديدى نيست كه پيدايش هريك ازمحورهاى علوم قرآنى مانند: تحريف، نسخ، اسباب نزول وغيره، ناشى از عوامل خاص بوده است و تحقيق درآن مباحث، روشنگر ابهامات و گاه پرسشها واشكالات چندى است.
از اصطلاحات رایج قرآن پژوهی واژه«علوم قرآنی» است. این اصطلاح به موازات رشد و نضج کاوش‏های قرآنی، پایگاه ویژه‏ای یافت. در این مقال برآنیم تا دیدگاه پژوهندگان قرآنی را، پیرامون گستره این اصطلاح آورده، سامان دهیم و معنای آن را بنمایانیم.
علوم قرآني به مجموعه‌اي از دانش‌هايي بيروني قرآن اطلاق مي‌شود که ما را با قرآن و چگونگي تفسير آن آشنا مي‌سازد. اين دانش به فاصله اندکي پس از نزول قرآن پديد آمد و با رهنمون پيامبر و اهل بيت  و شماري از صحابه و تابعان به بالندگي رسيد و پس از درگذشت پانزده سده راه طولاني و پر نشيب و فراز را طي نمود. آنچه امروزه به عنوان آثار و نگاشته‌هاي علوم قرآني در اختيار ما قرار گرفته سرمايه گرانسنگي است که از گذشتگان به ميراث رسيده و در عرصه‌هاي گوناگون قرآن شناخت خدمات شايسته‌اي ارائه نموده است.
(عـلـوم قرآنی) اصطلاحی است درباره مسایلی مرتبط با شناخت قرآن و شؤون مختلف آن. فرق مـیان(علوم قرآنی) و (معارف قرآنی) آن است كه علوم قرآنی بحثی بیرونی است و به درون و مـحـتـوای قـرآن از جـنـبه تفسیری كاری ندارد، اما معارف قرآنی كاملا با مطالب درونی قرآن و محتوای آن سروكار داشته و یك نوع تفسیرموضوعی به شمار می رود.