آداب احسان و نیکی در قرآن؛ سوره نساء ، آیه 62

تقلب در احسان [سوره نساء: آيه 62]

فَكَيْفَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا ﴿٦٢﴾

پس چرا وقتى به سبب كارهايى كه به دست خود كرده‌اند مصيبتى به آنها رسيد، نزد تو مى‌آيند [و] به خدا سوگند مى‌خورند كه ما [از داورى طاغوت‌] جز نيكى و سازش دادن قصدى نداشتيم(بهرام پور)

 

اداب احسان و نیکی؛ تقلب در احسان: سوره نسا، آیه 62
*****************************************************
1- أطيب البيان في تفسير القرآن
6- ترجمه مجمع البيان 
11- تفسير نور
2- التفسير الصافي
7- تفسير الكاشف
12-مخزن العرفان
3- الميزان 
8.ترجمه تفسير الكاشف
 
4- ترجمه الميزان
9- تفسير منهج الصادقين في إلزام المخالفین
 
5- مجمع البيان
10- تفسير نمونه
 

**********************************************************

1-اطيب البيان‏ (ذیل آیه 62 نساء)

اين آيه شريفه را دو نحوه مي توان تفسير نمود چون مربوط بآيه قبل است يك نحوه بنا بر قول مفسرين كه آيه قبل راجع بتنازع و ترافع نزد حكام جور بوده كه پس از رجوع بحاكم جور و حكم آن بر خلاف حق و گرفتار شدن آنها ببلا و مصيبت آمدند خدمت پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم بعذر خواهى كه ما غرضمان از رجوع بحاكم جور اين بوده كه مزاحم حال شما نشويم و هتك حرمت شما نشود كه در حضور شما تشاجر و تنازع كنيم و داد و فرياد بزنيم و جار و جنجال نمائيم و نيز غرض حكم حاكم جور نبوده بلكه مي خواستيم بيك نحوى اصلاح كنند و رفع تنازع نمايند كه معناى توفيق است.
و اما نحوه ديگر اينست كه بگوئيم آيه قبل كه إِذا قِيلَ لَهُمْ الايه باشد راجع بمنافقين است كه بعد از رحلت پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم تخلف از بيعت على عليه السّلام كردند و ابا بكر و عمر را گرفتند و پشت پا زدند بآيات قرآنيه و اخبار متواتره فرداى قيامت كه گرفتار عذاب مي شوند يا در دنيا كه گرفتار ظلمهاى خلفاء شدند قيامت حضور پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم كه از آنها سؤال فرمايد كه چرا از آيات قرآنى و فرمايشات من تخلف كرديد اعتذار بجويند و قسم ياد كنند كه ما غرضمان احسان بامت و اينكه شق عصاى مسلمين نشود و اختلاف ايجاد نگردد بود نه از راه دشمنى با على (ع) و مخالفت با شما.
و بر طبق اين معنى هم اخبارى داريم مثل خبر على بن ابراهيم از ابن ابى عمير از منصور از صادقين عليهما السلام كه فرمودند
(المصيبة هى الخسف و اللَّه بالمنافقين عن الحوض‏
و نيز روايت از حضرت صادق عليه السّلام كه فرمود در تفسير آيه (يعنى فلان و فلان) و روايت عياشى از آن حضرت فرمود
(الخسف و اللَّه عند الحوض بالفاسقين)
و خبر جابر از حضرت باقر عليه السّلام مثله، و خبر نجاشى از حضرت صادق فرمود (يعنى فلان و فلان) و اللَّه العالم.

 

2-تفسیر الصافی(ذیل آیه 62 نساء)

إِلَّا إِحْساناً و هو التخفيف عنك‏

 

3-المیزان(ذیل آیه 62 نساء)

و قوله: ثُمَّ جاؤُكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ، اه حكاية لمعذرتهم أنهم ما كانوا يريدون بركونهم إلى حكم الطاغوت سوء، و المعنى- و الله أعلم-: فإذا كان حالهم هذا الحال كيف صنيعهم‏ إذا أصابهم بفعالهم هذا وباله السيئ ثم جاءوك يحلفون بالله قائلين ما أردنا بالتحاكم إلى غير الكتاب و الرسول إلا الإحسان و التوفيق و قطع المشاجرة بين الخصوم.

 

4-ترجمه المیزان (ذیل آیه 62 نساء)

" ثُمَّ جاؤُكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ..." در اين جمله معذرت آنان را حكايت مى‏ كند، كه ما در مراجعه به داورى طاغوت‏ها قصد سويى نداشتيم و معناى آن- و خدا داناتر است- اين است كه وقتى حال آنان چنين حالى است چه خواهند كرد وقتى كه بر اثر اين رفتارشان بلاى بدى به آنان برسد، آن گاه نزدت بيايند، و به خدا سوگند ياد كنند كه ما از بردن نزاع خود نزد طاغوتها و يا بگو مراجعه كردنمان به غير كتاب و رسول هيچ منظورى جز احسان و توفيق يعنى قطع نزاع و مشاجره از بين طرفين دعوى نداشتيم.

 

5-مجمع البیان (ذیل آیه 62 نساء)
بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنا إِلَّا إِحْساناً»
أي ما أردنا بالتحاكم إلى غيرك إلا التخفيف عنك فإنا نحتشمك برفع الصوت في مجلسك و نقتصر على من يتوسط لنا برضاء الخصمين دون الحكم المورث للضغائن فقوله «إِلَّا إِحْساناً» أي إحسانا إلى الخصوم

 

 6-ترجمه مجمع البیان (ذیل آیه 62 نساء)

ثُمَّ جاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنا إِلَّا إِحْساناً: آن گاه نزد تو آمده، سوگند مى‏ خورند كه منظور ما از بردن اختلاف نزد ديگرى، اين بود كه زحمت ترا كم كنيم زيرا دوست نمى ‏داريم كه در مجلس تو صدا را بلند كنيم و پيش كسى مى‏ رويم كه ما را راضى كند، بدون اينكه حكمى صادر كند و كينه‏ ها را برانگيزد. بنابراين منظور از «إِلَّا إِحْساناً» احسان به طرفين دعواست.

 

7.الکاشف (ذیل آیه 62 نساء)

(ثُمَّ جاؤُكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنا إِلَّا إِحْساناً وَ تَوْفِيقاً). يأتون الرسول خاضعين خانعين يتعللون بالمعاذير، و اللّه يعلم، و رسوله يعلم، و الناس يعلمون ان المنافقين لكاذبون، و انهم يتخذون ايمانهم جنة و وقاية من الخزي و العقوبة.

 

8.ترجمه الکاشف (ذیل آیه 62 نساء)

ثُمَّ جاؤُكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنا إِلَّا إِحْساناً وَ تَوْفِيقاً. منافقان با فروتنى و چاپلوسى نزد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مى‏ آيند و عذرهايى مى‏ آورند؛ امّا خدا و رسول او و مردم مى ‏دانند كه آنان دروغ مى‏ گويند و ايمانشان را سپر و پناهى براى حفظ خود از ذلّت و مجازات، قرار مى ‏دهند.

 

9.منهج الصادقین (ذیل آیه 62 نساء)

يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ در حالتى كه سوگند مي خورند بخدا مضمون سوگند آنكه إِنْ أَرَدْنا/ نخواستيم ما بعدول از مجلس حكم شما إِلَّا إِحْساناً مگر نيكويى و فضلى بر وجه حسن كه بما لاحق شود نه باسائه و بدى و يا بجهت احتشام تو و حفظ ادب از رفع صوت در مجلس عالى تو مباحثه و مجادله نكرديم و مرافعه را بغير تو عرض كردي

 

10-تفسیر نمونه (ذیل آیه 62 نساء)

(فَكَيْفَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جاؤُكَ ...).
و در اين موقع سوگند ياد مى‏ كنند كه منظور و هدف ما از بردن داورى به نزد ديگران جز نيكى كردن و ايجاد توافق در ميان طرفين دعوى نبوده است، (يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنا إِلَّا إِحْساناً وَ تَوْفِيقاً).
در اينجا بايد به دو نكته توجه داشت: نخست اينكه ببينيم منظور از مصيبتى كه دامنگير آنها مي شود چيست؟ بعيد نيست كه منظور از آن نابسامانيها و بدبختيها و مصيبتهايى باشد، كه بر اثر داورى طاغوت دامنگير آنها مى ‏شود، زيرا جاى ترديد نيست كه اگر بر اثر داورى افراد ناصالح و ستمگر، منفعت آنى عائد يكى از طرفين دعوى شود، چيزى نمى‏ گذرد كه ادامه اين داورى‏ها باعث توسعه ظلم و فساد و هرج و مرج، و از هم پاشيدن سازمان اجتماع مى‏ گردد، بنابراين چنين افرادى بزودى نتايج كار خود را خواهند ديد و از كرده خود پشيمان مى‏ شوند.
بعضى از مفسران احتمال داده ‏اند كه منظور از" مصيبت" همان رسوايى منافقان در ميان جمعيت و يا مصائبى باشد كه به فرمان خدا، دامن آنها را مى ‏گيرد (همانند بلاها و شكستهاى غير منتظره).
نكته ديگر اينكه آيا منظور منافقان از كلمه احسان و نيكى كردن، احسان به طرفين دعوى بوده، و يا نسبت به پيامبر ص؟ ممكن است منظورشان هر دو باشد، آنها بهانه‏ هاى مضحكى براى ارجاع داورى به بيگانگان درست كرده بودند، از جمله اينكه مي گفتند آوردن داورى به نزد پيغمبر ص دون شان او است! زيرا غالبا طرفين دعوى جار و جنجال به راه مى‏ اندازند و اين با مقام پيامبر ص سازگار نيست!.
به علاوه قضاوت و داورى هميشه به زيان يك طرف تمام مى‏ شود و طبعا دشمن تراش است، گويا آنها با چنين بهانه‏ هايى مى‏ خواستند خود را تبرئه كنند كه منظور ما خدمت به پيامبر ص و طرفين دعوى بوده است.
و يا اينكه اصولا نظر ما داورى نبوده، بلكه نظر ما آشتى دادن و ايجاد توفيق و توافق در ميان طرفين نزاع بوده است‏

 

11.تفسیر نور (ذیل آیه 62 نساء)

منافقان، خلاف‏هاى خود را توجيه مى‏ كنند. «إِنْ أَرَدْنا إِلَّا إِحْساناً»

 

12-تفسیر مخزن العرفان (ذیل آیه 62 نساء)

(إِنْ أَرَدْنا إِلَّا إِحْساناً وَ تَوْفِيقاً)
ما نخواستيم حكم تو را ردّ كنيم بلكه غرض ما نبود مگر نيكى يعنى نخواستيم براى اتمام كار و اجراء شدن حكم مرافعه جدلى در مجلس تو پديد گردد و خواستيم بين متخاصمين اتفاق و ائتلاف پديد گردد.
و بعضى از مفسرين گفته كه مي شود اين جمله (إِنْ أَرَدْنا الخ) سخن كسان مقتول باشد كه بطلب خون آمده بودند و گفته ما اراده نكرديم از رفتن نزد عمر مگر اينكه عمر بما احسان نمايد و بين دو خصم را اتفاق دهد