آداب دوست و دوست یابی در قرآن : سوره زخرف، آیه 67

ملاک انتخاب دوست؛ تقوا[سوره زخرف: آيه 67]

الْأَخِلاَّءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقينَ 

در آن روز دوستان، بعضى دشمن بعضى ديگرند، مگر پرهيزگاران(بهرام پور)

************************************************************

ملاک انتخاب دوست؛ تقوا: سوره زخرف، آیه 67
 
*** آلاء الرحمن
3- الميزان 
8.ترجمه تفسير الكاشف
***ترجمه اسباب نزول
4- ترجمه الميزان
9- تفسير منهج الصادقين في إلزام المخالفین
1- أطيب البيان في تفسير القرآن
5- مجمع البيان
10- تفسير نمونه
2- التفسير الصافي
6- ترجمه مجمع البيان 
11- تفسير نور
*** التبيان في تفسير القرآن
7- تفسير الكاشف

12-مخزن العرفان

***************************************************************

1-اطيب البيان فى تفسير القرآن(ذیل آیه67 سوره زخرف)

دوستان و رفقاء دنيايى كه جون در جون يكديگر مى‏ كنند و مى‏ گويند ما يك جون در دو قالب هستيم فرداى قيامت با يكديگر كمال عداوت را دارند كه مى‏ گويند تو مرا جهنمى كردى اگر تو نبودى من بهشتى مى‏ شدم مگر متقين كمال الفت و محبّت را دارند و هر كدام از ديگرى تشكّر مى‏ كند كه تو مرا سعادتمند كردى اگر تو نبودى من موفق نمى‏ شدم.
الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ روز قيامت روزى است كه مى‏ فرمايد يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ- عبس آيه 34 الى 37.
إِلَّا الْمُتَّقِينَ مكرر مراتب تقوى را تذكر داده ‏ا يم كه مرتبه اولى ايمان است كه تقواى از عقائد فاسده مذاهب باطله و اهل ضلالت و منكر ضروريات دين و مذهب و اهل بدعت باشد

 

2-تفسير الصافي(ذیل آیه67 سوره زخرف)

الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ.
القمّيّ يعني الأصدقاء يعادي بعضهم بعضَاً.
و قال الصادق عليه السلام: ألا كل خلّة كانت في الدنيا في غير اللَّه عزّ و جلّ فانّها تصير عداوة يوم القيامة
إِلَّا الْمُتَّقِينَ فانّ خلّتهم لمّا كانت في اللَّه تبقى نافعة ابد الآباد.

في الكافي عن الصادق عليه السلام: انّه قرأ هذه الآية فقال و اللَّه ما أراد بهذا غيركم.
و في مصباح الشريعة قال الصادق عليه السلام: و اطلب مؤاخاة الأتقياء و لو في ظلمات الأرض و ان أفنيت عمرك في طلبهم فانّ اللَّه عزّ و جلّ لم يخلق أفضل منهم على وجه الأرض من بعد النبيّين و ما أنعم اللَّه تعالى على عبد بمثل ما أنعم به من التّوفيق لصحبتهم قال اللَّه تعالى الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ و أظنّ انّ من طلب في زماننا هذا صديقاً بلا عيب بقي بلا صديق.

 

3-تفسیر المیزان(ذیل آیه67 سوره زخرف)

قوله تعالى: «الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ» الأخلاء جمع خليل و هو الصديق حيث يرفع خلة صديقه و حاجته، و الظاهر أن المراد بالأخلاء المطلق الشامل للمخالة و التحاب في الله كما في مخالة المتقين أهل الآخرة و المخالة في غيره كما في مخالة أهل الدنيا فاستثناء المتقين متصل.
و الوجه في عداوة الأخلاء غير المتقين أن من لوازم المخالة إعانة أحد الخليلين الآخر في مهام أموره فإذا كانت لغير وجه الله كان فيها الإعانة على الشقوة الدائمة و العذاب الخالد كما قال تعالى حاكيا عن الظالمين يوم القيامة: «يا وَيْلَتى‏ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلًالَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِي»: الفرقان: 29، و أما الأخلاء من المتقين فإن مخالتهم تتأكد و تنفعهم يومئذ.
و في الخبر النبوي: إذا كان يوم القيامة انقطعت الأرحام و قلت الأنساب- و ذهبت الأخوة إلا الأخوة في الله- و ذلك قوله: «الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِين‏»

 

4- ترجمه تفسیر المیزان(ذیل آیه67 سوره زخرف)

" الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ" كلمه" اخلاء" جمع" خليل" است كه به معناى دوست است. و اگر دوست را" خليل" گفته ‏اند، بدان جهت است كه آدمى" خلت" يعنى حاجت خود را به او مى‏ گويد، و او حاجت وى را برمى‏ آورد. و ظاهرا مراد از" اخلاء" مطلق كسانى است كه با يكديگر محبت مى ‏كنند، چه متقين و اهل آخرت كه دوستيشان با يكديگر به خاطر خدا است، نه بخاطر منافع مادى، و چه اهل دنيا كه دوستى‏هايشان به منظور منافع مادى است. اين را بدان جهت گفتيم كه متوجه شوى استثناء" الا المتقين" استثناء متصل است، نه منقطع چون متقين در گروه" اخلاء" داخل هستند، و كلمه" الا" آنها را استثناء مى‏ كند.
و اما اينكه چرا همه دوستان، به استثناء متقين دشمن يكديگرند، براى اين است كه لازمه دوستى طرفينى اين است كه يك طرف، طرف ديگر را در مهماتش كمك كند، و اين كمك وقتى در غير رضاى خدا باشد، در حقيقت كمك به بدبختى و شقاوت و عذاب دائمى آن طرف است، هم چنان كه در جاى ديگر در حكايت گفتار ستمگران در قيامت فرموده:" يا وَيْلَتى‏ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلًا لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِي" به خلاف دوستى‏ هاى متقين كه همه مايه پيشرفت آنان در راه خدا است، و در روز قيامت همه به سود ايشان خواهد بود.
و در خبرى از رسول خدا هم آمده كه: چون قيامت به پا شود، پيوند ارحام قطع، و همه نسب‏ها گسيخته مى‏ گردد، و برادرى‏ها همه باطل مى‏ شود، مگر برادرى در راه خدا، و اين فرموده خداست كه مى‏ فرمايد:" الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ" و اين روايت را الدر المنثور  در تفسير اين آيه از سعد بن معاذ نقل كرده است.

 

5-مجمع البيان في تفسير القرآن(ذیل آیه67 سوره ذخرف)

«الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ» معناه أن الذين تخالوا و تواصلوا في الدنيا يكون بعضهم أعداء لبعض ذلك اليوم يعني يوم القيامة و هم الذين تخالوا على الكفر و المعصية و مخالفة النبي ص لما يرى كل واحد منهم من العذاب بسبب تلك المصادقة

ثم استثنى من جملة الأخلاء المتقين فقال «إِلَّا الْمُتَّقِينَ» من المؤمنين الموحدين الذي خال بعضهم بعضا على الإيمان و التقوى فإن تلك الخلة تتأكد بينهم يوم القيامة و لا تنقلب عداوة

 

6- ترجمه مجمع الییان(ذیل آیه67 سوره ذخرف)

(الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ)
يعنى: آنان كه دوستى و پيوندشان بر اساس امور مادى بوده است در روز قيامت دشمنان يكديگر خواهند بود، و آنان كسانى هستند بر اساس كفر و نافرمانى خدا و مخالفت با پيامبر اسلام (ص) دوستى نموده‏ اند، زيرا هر كدام بخاطر اين دوستيها عذابهايى خواهند ديد.
سپس دسته ‏اى از دوستان را استثناء نموده كه تنها دوستيشان، بر اساس تقوى و معنويت بوده است و مي فرمايد:(إِلَّا الْمُتَّقِينَ) يعنى: بجز آنها كه تقوى دارند، همان افراد با ايمان و يكتا پرستى كه بخاطر ايمان و تقوى با يكديگر دوستى كردند، كه اين نوع دوستى پايدار خواهد بود، و نه تنها تبديل بدشمنى نخواهد شد، بلكه روز قيامت هر چه بيشتر و محكم‏تر مي گردد.

 

7-الکاشف(ذیل آیه67 سوره ذخرف)

الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ. المراد بالعداء هنا انقطاع الصلة سواء أ كان معه تباغض و تلاعن أم لم يكن، و المعنى ان صلة الحب و الصداقة التي كانت في الدنيا قائمة بين الناس تنقطع يوم القيامة و تزول إلا إذا كان مصدرها الاخوة في اللّه و التعاون على طاعته، فإنها عندئذ تستمر إلى ما لا نهاية بل تنمو و تزداد كلما طال المدى لأن ما كان للّه ينمو .. هذا، إلى ان أهل الجنة أسرة واحدة على اختلاف قومياتهم و بلادهم في الدنيا، قال تعالى: وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلى‏ سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ- 47 الحجر.

 

8-ترجمه تفسير كاشف(ذیل آیه67 سوره ذخرف)

الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ. واژه عداوت در اين‏جا به معناى قطع رابطه است، خواه به همراه آن ابراز خشم و نفرين بر يكديگر باشد، خواه نباشد. معناى آيه چنين است: رابطه دوستى كه در دنيا در ميان مردم برقرار بود، در قيامت از بين مى‏ رود و قطع مى ‏شود، مگر اين‏كه منبع اين دوستى، برادرى در راه خدا و هميارى در اطاعت از او باشد، چون اين دوستى پايان ندارد، بلكه هرچه زمان بگذرد رشد مى ‏كند و افزايش مى‏ يابد؛ زيرا آنچه براى خدا باشد رشد مى ‏كند. بعلاوه، بهشتيان، به رغم اختلاف نژادى و كشورهايشان در دنيا، يك خانواده ‏اند. خدا مى‏ فرمايد: «هر كينه ‏اى را از دلشان بركنده ‏ايم، همه برادرند، بر تخت‏ها روبه ‏روى همند»

 

9-تفسير منهج الصادقين في إلزام المخالفين(ذیل آیه67 سوره ذخرف)

الْأَخِلَّاءُ كسانى كه در دنيا دوستان يكديگر بوده باشند

يَوْمَئِذٍ در آن روز

بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ بعضى از ايشان مر بعضى را دشمن باشند

إِلَّا الْمُتَّقِينَ مگر پرهيزكاران از اهل ايمان كه ايشان در قيامت نيز دوستان يكديگر باشند براى آنكه دوستى كافران در دنياى براى معاونت يكديگر بوده باشد بر كفر و معصيت و در آن روز بجهت آن محبت و خلت معذب شوند، پس دشمن يكديگر گردند كما قال: وَ يَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضاً و مؤمنان چون دوستى ايشان براى طاعت خدا بوده باشد و بجهت آن بدرجه اعلى و مرتبه عظمى رسند پس دوستى ايشان‏ بحال خود بماند و از اينجا است كه رسول صلى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود كه‏ أحب فى اللَّه و أبغض فى اللَّه‏ دوستى و دشمنى در راه خدا كن، و مروى است كه امير المؤمنين عليه السّلام بعد از تلاوت اين آيه فرمود كه چون دو مؤمن با هم در دنيا دوستى كنند و يكى به جوار رحمت خداى رود گويد فلان دوست من بود و مرا بطاعت تو و اطاعت انبياى تو امر مي فرمود و در اوامر ترغيب من مي كرد و از مناهى زجر مي نمود نظر لطف از او وامگير و هم چنان كه مرا هدايت نمودى او را بطريق هدايت مستقيم دار، و هم چنان كه مرا گرامى داشت او را بمكرمت عميم خويش نوازش فرما، و چون دو كافر و فاسق با يكديگر دوستى كنند و يكى از آنها پيش از ديگرى پيش خداى رود گويد فلان كس مرا از طاعت و عبادت تو منع مي كرد و بر فسق و معصيت تحريص مي نمود و مى‏ گفت كه ما را رجوعى و بازگشتى بخدا نخواهد بود نظر لطف از او بردار و بانواع عذاب و اصناف عقاب او را معذب و معاقب ساز، و بدانكه خلت در ميان نوع بنى آدم از چهار وجه بيرون نيست دوى از آن مستحسن است و مثمر سعادت سرمدى و دو مذموم و منتج شقاوت ابدى، آن دو كه مستحسن‏ اند يكى خلت حقيقت است كه آن را محبت روحانيه خوانند و استناد آن بتناسب ارواح است و تعارف آن، چون محبت انبياء و اولياء و شهداء و اصفياء با يكديگر دوم محبت قلبيه و آن مستند است بتناسب اوصاف كامله و اخلاق فاضله چون محبت صلحاء و اتقياء در حق يكديگر و دوستى امم با انبياء و ائمه هدى عليهم السّلام و اما آن دو محبت كه مذمومند يكى بسبب تيسير مصالح است چون محبت تجار و صاع و دوستى خدام با مخاديم و ارباب حاجات باغنياء دوم محبت نفسانيه و استناد آن بلذات حسيه و مشتهيات نفسيه است و چون كه در قيامت اسباب اين دو نوع محبت مفقود باشد و غرض و غايت آن بحصول نرسد آن محبت زوال پذير شود و بدشمنى مبدل گردد پس بايد كه مقصود اهل ايمان از خلت و محبت محض رضاى الهى باشد و غير مشوب بمقاصد دنيوى تا روز حساب‏

 

10-تفسير نمونه(ذیل آیه67 سوره ذخرف)

سپس از حالت دوستانى كه در مسير گناه و فساد، و يا زرق و برق دنيا، دست مودت به هم مى‏ دهند پرده برداشته مى‏ گويد:" همه دوستان در آن روز دشمن يكديگرند مگر پرهيزگاران"! (الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ)
اين آيه كه توصيفى از صحنه ‏هاى قيامت است به خوبى نشان مى ‏دهد كه منظور از" ساعت" در آيه قبل نيز روز رستاخيز است، روز از هم گسستن پيوندهاى دوستى، مگر پيوندهايى كه براى خدا و به نام خدا برقرار شده است.
تبديل شدن اينگونه دوستيها به عداوت در آن روز طبيعى است، چرا كه هر كدام از آنها ديگرى را عامل بدبختى و بيچارگى خود مى ‏شمرد: تو بودى كه اين راه را به من نشان دادى و مرا به سوى آن دعوت كردى، تو بودى كه دنيا را در نظر من زينت دادى و مرا به آن تشويق نمودى، آرى تو بودى كه مرا غرق غفلت و غرور ساختى و از سرنوشتم بي خبر كردى، هر يك از آنها به ديگرى اينگونه مطالب را مى ‏گويد.
تنها پرهيزگارانند كه پيوند دوستى آنها جاودانى است، چرا كه بر محور ارزشهاى جاودانى دور مى ‏زند، و نتايج پربارش در قيامت آشكارتر مى‏ شود و آن‏را استحكام بيشترى مى ‏بخشد.
طبيعى است كه دوستان در امور زندگى كمك يكديگرند اگر دوستى بر اساس شر و فساد باشد شريك در جرم يكديگرند، و اگر بر اساس خير و صلاح باشد شريك در پاداش يكديگر مى ‏باشند، بنا بر اين جاى تعجب نيست كه دوستى از قسم اول در آنجا تبديل به دشمنى گردد، و از قسم دوم به دوستى محكمتر.
امام صادق ع مى ‏فرمايد:
الا كل خلة كانت فى الدنيا فى غير اللَّه عز و جل فانها تصير عداوة يوم القيامة
:" بدانيد هر دوستى كه در دنيا براى خاطر خدا نباشد در قيامت تبديل به عداوت و دشمنى مى‏ شود"
«1». آيه بعد در حقيقت تفسيرى است براى اوصاف و حالات" متقين" و بيانى است از سرنوشت پرافتخار آنها.

__________________________________________________

(1) تفسير" على بن ابراهيم" طبق نقل" نور الثقلين" جلد 4 صفحه 612.

 

11-تفسیر نور(ذیل آیه67 سوره ذخرف)

نكته‏ ها:
حال كسانى‏كه بر اساس غير تقوا، دوستانى انتخاب كرده‏ اند، در قيامت چنين است:
- پشيمانى و حسرت كه چرا با او دوست شدم. «يا وَيْلَتى‏ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلًا» «1» واى بر من! اى كاش فلانى را دوست خود بر نمى ‏گزيدم.
- دوستان هيچ نقشى براى كمك به يكديگر ندارند. «وَ لا يَسْئَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً» «2»
- دوستان، دشمن يكديگر مى‏ شوند. «الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ» 
- به يكديگر لعنت خواهند كرد. «كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها» «3»
- از يكديگر فرار مى‏ كنند. «يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ» «4»
__________________________________________________
(1). فرقان، 28.
(2). معارج، 10.
(3). اعراف، 38.
(4). عبس، 34- 36.

- گناهان خود را به گردن يكديگر مى‏ اندازند. «لَوْ لا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ» «1»
- از يكديگر برائت دارند. «يا لَيْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ» «2»

پيام‏ها:
1- وقوع قيامت ناگهانى است و زمان آن بر كسى معلوم نيست. «بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ»
2- تمام دوستى‏هايى كه بر اساس تقوا نباشد، به دشمنى تبديل مى‏ شود.

__________________________________________________
(1). سبأ، 31.
(2). زخرف، 38.

 

12-تفسير مخزن العرفان(ذیل آیه67 سوره ذخرف)

الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ  اول بطور عموم فرمود دوستان و رفقاء در دنيا روز قيامت بعضى دشمن بعض ديگرند بعد پرهيزكاران را از عموم دوستان استثناء نموده يعنى هر دوستى كه دوستى او راجع بامور طبيعى و مادّى دنيوى پديد گرديده كه در لهو و لعب با هم دوست و رفيق باشند يا در امور ديگر در روز قيامت دشمن هم مي گردند قوله تعالى (وَ يَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضاً) و هر يك بديگرى دشنام مي دهد.
و سرّ دشمنى آنان با يكديگر معلوم است زيرا كه رفقاء در دنيا يا در عمل قبيح و معاصى با هم رفيق مي گردند و عمل بد را در نظر هم شيرين مي نمايند يا در كسب و كار و عمل با هم همكارى مي نمايند و يكديگر را از طريق حق باز مي دارند و اشتغال بامور دنيوى و لو آنكه در نظر شارع مباح باشد باز آدمى را مشغول بدنيا نموده و از حق تعالى دور مي گرداند و چون در روز موعود اسباب آن لذائذ حسيّه مفقود گرديده و وزر و وبال معاصى و اشتغال بدنيا وى را گرفته كسانى را كه وى را در اين كار كمك نموده لعن و نفرين مي نمايد.
(إِلَّا الْمُتَّقِينَ) تمام دوستان و رفقاء در قيامت دشمن هم ميگردند مگر مردمان با تقوى و آنان كسانى مي باشند كه در همه حال چشم دلشان بسوى حق تعالى نگران است كسب و عمل مباح آنها را از حقّ و حقيقت باز نمى‏ دارد و همان طورى كه اهل دنيا در فسق و معاصى بعضى معاون بعض ديگرند اهل ايمان و تقوى نيز چنينند زيرا كه فطرى بشر است كه هم عقيده و هم مسلك خود را دوست مى‏ دارد و دوستى متقين با هم يكى از دو راهست يا اتفاق آنها در امور روحانى است كه مسلك و روش آنان در سير و سلوك الى اللَّه يكى و با هم متحد و معاون يكديگرند و آنها همين طورى كه در دنيا جسما و روحا با هم دوست و يگانگى بينشان استوار گرديده در قيامت كه حقيقت هر چيزى نمايان مى‏ گردد البته اتحاد بين آنان استوارتر مى‏ گردد.                
و گمان مي رود كه مأخذ شفاعت نيز همين باشد كه هر دوستى با دوست خود شفع و قرين مي گردد و وى را بسوى خود و مقام خود مي كشاند زيرا كه محبّت جذابه الهى است و اصل محبّت همان ارتباط روحانى است و اگر ما با اولياء الهى باعتبار مقام روحانى آنها از طريق اطاعت و پيروى آنان محبت آنها را در دل خود بپرورانيم و آن بزرگواران را بمقام روحانيت بشناسيم و دوست داريم و مطيع آنها گرديم در قيامت شفع ما و شفيع ما خواهند گرديد.
قسم دوم از متقين دوستانى ميباشند كه از جهت صفات حميده و اخلاق فاضله با يكديگر دوستى و رفاقت پيدا مى‏ نمايند مثل محبت فضلاء و مؤمنين پرهيزكار با هم و يكديگر را بطريق رضاى حق و عمل نيكو توصيه مي نمايند و چنين اشخاص نيز همين طور كه در دنيا دوست صادق و خيرخواه يكديگرند در قيامت دوستى و رفاقت بين آنها تزايد پيدا مي نمايد و با هم رفيق مشفق مي گردند.