سوره های مكی و مدنی (قسمت دوم)

لحن تند و شديد سوره بيش تر با اهل مكه است كه اهل عناد و لجاج ومقاومت در مقابل حق بوده اند، ولي لحن ملايم و خفيف، مدني بودن سوره رامي رساند كه بيش تر خطاب به مؤمنين است.

بحث درباره اصول معارف و اصل ايمان و دعوت به اسلام از ويژگي هاي سوره هاي مكي است و در سوره هاي مدني بيش تر از تفاصيل احكام و بيان شريعت اسلام سخن گفته شده است.
1. دعوت به پايبند بودن به اخلاق و استقامت در راي و سلامت عقيده و ترك لجاج و عناد و نيز برخورد تند با عقايد باطل مشركان و ناچيز شمردن انديشه هاي تهي و بي اساس آنان، از خصايص سوره هاي مكي به شمار مي رود در حالي كه برخورد با اهل كتاب و دعوت آنان به ميانه روي در عقايد و افكار و انديشه ها و نيزمبارزه با منافقين و ذكر خصايص و صفات آنان از ويژگي هاي سوره هاي مدني است.
2. غالبا خطاب ها با عنوان «يا ايها الناس» از ويژگي هاي سور مكي است و باعنوان «يا ايها الذين آمنوا» از خصايص سور مدني است. البته اين ويژگي ها هرگز كليت ندارد، بلكه صرفا درباره برخي از انواع صدق مي كند و در صورت اجتماع چندين خصيصه، اگر موجب علم و يقين شود و نص معارضي در ميان نباشد، قابل اعتماد است، و موجب قوت احتمال و اطمينان مي شود در اين صورت است كه نتيجه كاربرد فقهي و تاريخي و غيره دارد بنابراين ملاك تشخيص مكي و مدني، يا نقل و خبر است كه اصطلاحا سماعي مي گويند يااجتهاد و شواهد ظاهري و صورت جمله بندي و داشتن سجع و وزن و كوتاهي آيات و سوره هاست يا شواهد محتوايي است بدين معنا كه شكل بيان اصول عقايد واحكام و برخورد با كفار و منافقين نشانه مكي و مدني بودن سوره است.

 

شبهات وارده درباره مكي و مدني بودن سوره ها

شبهاتي كه در اين زمينه وارد شده بيش تر از جانب مستشرقين بوده است كه قرآن را تابع و متاثر از محيط و جو حاكم بر منطقه دانسته اند و به آن چندان جنبه ثابت الهي نداده اند ولي بايد بين تاثر از محيط و همگامي با جو حاكم براي تاثيرگذاري درمردم فرق قايل شد كسي كه مي خواهد بر محيط خود تاثير بگذارد بايد نخست حركت خود را با آن محيط هم آهنگ سازد و واقعيات محيط را مورد توجه قراردهد، و هم آهنگ با آن گام بردارد تا بتواند با زبان مردم سخن گويد و با روش و شيوه متعارف موجود، ايده خود را پياده كند پس بايد وضع محيط خود را در نظر بگيرد وآن را كاملا بشناسد تا عوامل مؤثر را به شايستگي به كار اندازد. بنابراين فرق است ميان آن كه محيط بر وي تاثير گذارد و او را دنبال خود بكشد، با آن كه او خود را با محيط هم آهنگ سازد تا عوامل مؤثر در آن را شناخته و بتواندبرآن تاثير گذارد مثلا اگر فرهنگ حاكم بر جامعه اي ادبيات محكم و استوار و علاقه و گرايش مردم به شعر و جملات موزون است، اگر شخص با توجه به چنين گرايشي دعوت خود را اعلام كند و در ضمن با جملات محكم و كوتاه و موزون پيام هاي خود را بيان كند رعايت جامعه شناسي محيط را كرده و هم گام با جو حاكم رسالت خود را بيان داشته است پس آن چه عيب و نقص است، فرض نخست (تاثيرپذيري از محيط) است ولي فرض دوم (تاثيرگذاري بر محيط و هم گام با فرهنگ جامعه)كمال و ورزيدگي است كه از بهترين راه توانسته است مرام و آيين خود را پياده كند. پس از اين مقدمه كوتاه به طرح شبهات وارده مي پردازيم:
1. شيوه سوره هاي مكي، شدت و عنف و پرخاش كردن است در صورتي كه شيوه سوره هاي مدني مسالمت آميز است و اين تفاوت بدان جهت بوده است كه برخورد مردم مكه تند و مقاوم و برخورد مردم مدينه مسالمت آميز و پذيرش واربوده است لذا قرآن در مقابل اين دو حالت متضاد، حالت مشابه به خود گرفته وهمان شيوه اي را به كار برده است كه مردم در برابر آن پيش گرفته اند. در جواب بايد گفت: اولا، تنها سوره هاي مكي ويژگي وعيد و تهديد را ندارد، بلكه در بسياري از سوره هاي مدني نيز متناسب مخاطبين خود روش شدت و عنف و تهديد به كار رفته است اگر مخاطبين در مدينه، همانند مخاطبين در مكه، افرادمقاوم و سرسخت و حق ناپذير بودند، لحن قرآن با آنان تند و با شدت بوده است، زيرا بايد با هر كس با همان سلاح كه به كار مي برد مقابله كرد و اين از قدرت مندي قرآن حكايت مي كند، نه از ضعف آن در سوره بقره مي خوانيم: «الذين ياكلون الربا لا يقومون الا كما يقوم الذي يتخبطه الشيطان من الم»(1) «ياايهاالذين آمنوا اتقوااللّه و ذروا مابقي من الربا ان كنتم مؤمنين فان لم تفعلوا فاذنوا بحرب من اللّه و رسوله و ان تبتم فلكم روس اموالكم لا تظلمون و لا تظلمون»(2) «فان لم تف علوا و لن تفعلوا فاتقوا النار التي وقودها الناس و الحجارة اعدت للكافرين».(3) هم چنين شدت لحن آياتي كه در برخورد با منافقين و سرسختان اهل كتاب درمدينه نازل شده، كمتر از شدت لحن آياتي كه در مكه در برخورد با مشركين نازل شده است، نيست و احيانا بسيار شديدتر است شايد عنيف ترين سوره هاي قرآني سوره برائت باشد كه از آخرين سوره هاي نازل شده در مدينه است و مخاطبين آن عموم اهل شرك و لجاج و عنادند. در مقابل، در بسياري از سوره هاي مكي، ملايمت و نرمش مي بينيم كه درموقعيت هايي نازل شده كه به شدت نياز نبوده است در سوره زمر مي خوانيم: «قل ياعبادي الذين اس رفوا علي انفسهم لا تقنطوا من رحمة اللّه ان اللّه يغفر الذنوب جميعا انه هوالغفور الرحيم(4)، بگو: اي بندگان من كه بر خويشتن زياده روا داشته ايد، ازرحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مي آمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است» در سوره حجر مي خوانيم: «ولقد اتيناك سبعا من المثاني و القرآن العظيم، لا تمدن عينيك الي ما متعنا به ازواجا و لا تحزن عليهم و اخفض جناحك للمؤمنين؛(5) و به راستي، ما به تو سوره حمد و قرآن عظيم داديم (بنابراين) هرگز چشم خود را به نعمت هايي (مادي) كه به گروه هايي از آنان (کفار) داديم ميفكن و برايشان غمگين مباش و بال (عطوفت) خود را براي مؤمنين فرو گستر».
در سوره شوري مي خوانيم: «فما اوتيتم من شي فمتاع الحياة الدنيا و ما عنداللّه خيرو ابقي للذين امنوا و علي ربهم يتوكلون، و الذين يجتنبون كبائر الا ثم و الفواحش و اذا ماغضبوا هم يغفرون، و الذين استجابوا لربهم و اقاموا الصلاة وامرهم شوري بينهم و ممارزقناهم ينفقون؛(6) آن چه به شما ارزاني شده متاع زودگذر دنياست و آن چه نزدخداست براي كساني كه ايمان آورده و بر پروردگارشان توكل مي كنند بهتر وپايدارتر است همان كساني كه از گناهان بزرگ و اعمال زشت اجتناب مي ورزند وهنگامي كه خشمگين شوند عفو مي كنند و كساني كه دعوت پروردگارشان رااجابت كرده و نماز را برپا مي دارند و كارشان را با مشورت انجام مي دهند و از آن چه به آنان روزي داده ايم انفاق مي كنند».
2. كوتاهي آيه ها و سوره هاي مكي و بلندي آيه ها و سوره هاي مدني، دليل برتفاوت دو جامعه مكه و مدينه است مردم مكه غالبا بي سواد، فاقد فرهنگ، خشن و دور از تمدن بودند لذا متناسب با آن محيط، كم گفتن، كوتاه گفتن، موجز و مختصر ومفيد آوردن آيات ضرورت داشت ولي مردم مدينه تا حدودي داراي فرهنگ و باسواد و آشنا به تمدن بودند و متناسب با آن محيط، به تفصيل سخن گفته شده است. در جواب بايد گفت: اولا، متناسب با محيط سخن گفتن، شيوه سخن دانان ورزيده و شرط بلاغت است هر سخن جايي و هر نكته مقامي دارد ثانيا، چه بسياردر مكه، سوره هاي بلند نازل شده است، مانند سوره هاي انعام (165 آيه)، اعراف (206 آيه)، اسرا (111 آيه)، كهف (110 آيه)، طه (135 آيه)، مريم (98 آيه)، انبيا(112 آيه) و مؤمنون (118 آيه) و نيز در مدينه سوره هاي كوچك و كوتاه نازل شده است، مانند سوره نصر و زلزله و بينه.
3. در سوره هاي مكي از تشريع خبري نيست و هرچه هست در سوره هاي مدني است. وجود برخي احكام در سوره هاي مكي اين نظر را رد مي كند آيه هاي 146 ـ 141سوره انعام در بيان حكم شرعي ثمرات و انعام و حلال و حرام آن هاست آيه هاي152 ـ 151 اعمال و اموال محرمه و محلله را مطرح كرده است در سوره اعراف آيه هاي 33 ـ 31 درباره حلال، حرام، زينت ها، فواحش و غيره مسائلي ذكرشده است در سوره اسرا بسياري از مبادي اخلاق و احكام اوليه اسلام مشروحاآمده است بنابراين در سوره هاي مكي احكام بسياري بيان شده است و ادعاي مذكور بي اساس است.
4. در سوره هاي مكي برهان و استدلال به چشم نمي خورد، ولي در سوره هاي مدني استدلال به كار رفته است. اين ادعا نيز مردود است زيرا در سوره مؤمنون براي نفي ولد و نفي شريك براي خدا چنين استدلالي آمده است: «مااتخذ اللّه من ولد و ما كان معه من اله، اذن لذهب كل اله بما خلق و لعلا بعضهم علي بعض سبحان اللّه عما يصفون».(7)
در سوره انبيا مي­فرمايد: «لو كان فيهما آلهة الا اللّه لفسدتا فسبحان اللّه رب العرش عما يصفون، لا يسال عما يفعل و هم يسالون، ام اتخذوا من دونه آلهة قل هاتوا برهانكم هذا ذكر من معي و ذكرمن قبلي بل اكثرهم لا يعلمون الحق فهم معرضون».(8)
در سوره عنكبوت درباره اثبات نبوت آمده: «و ما كنت تتلوا من قبله من كتاب و لا تخطه بيمينك اذن لارتاب المبطلون بل هو آيات بينات في صدور الذين اوتوا العلم و ما يجحد بياتنا الا الظالمون و قالوا لولا انزل عليه آيات من ربه قل انما الا يات عنداللّه و انما انا نذير مبين اولم يكفهم انا انزلنا عليك الكتاب يتلي عليهم ان في ذلك لرحمة و ذكري لقوم يؤمنون».(9)
 

  • (1). بقره2: 275.
  • (2). بقره2: 278 و 279
  • (3). بقره2: 24.
  • (4). زمر 39: 53.
  • (5). حجر 15: 88 ـ 87.
  • (6). شوري 42: 38 ـ 36.
  • (7). مؤمنون 23: 91.
  • (8). انبيا 21: 24 ـ 22.
  • (9). عنكبوت 29: 51 ـ 48.