مصحف فاطمه علیها السلام از نگاه امامان

فاطمه(علیها السلام) خود سرّى از اسرار الهى است و دسترسى و شناخت مقام بلندش براى ما انسانهاى خاكى به سادگى ممكن نيست، بالاتر از آن، گوشه هاى بسيارى از زندگانی اش چون در در صدف مخفى و پنهان باقى مانده است. مصحف فاطمه(علیها السلام)، سرچشمه جوشان معنويت و دانشها كه از طريق وحى بر او نازل گشته مانند قبر مطهرش رازى است كه در پرده مانده و در اختيار ما خاكيان نيست.

به راستى مصحف فاطمه(علیها السلام) چيست؟ چه زمانى به وجود آمد؟ چه مطالبى را در بر دارد؟ و اكنون كجاست و در اختيار كيست؟ و ... پرسشهايى است كه تا حدودى پاسخ آنها در اين نوشتار مختصر روشن می گردد.

 

محدثه

از نامهاى معروف فاطمه زهرا(علیها السلام) محدثه است كه امام صادق(علیه السلام) در سبب نامگذارى مادرش فاطمه به محدثه چنين می فرمايد:
انما سميت فاطمة محدثة لان الملائكة كانت تهبط من السماء فتناديها كما تنادى مريم بنت عمران (1) اينكه فاطمه(علیها السلام) به محدثه نامگذارى شد چون فرشتگان پيوسته از آسمان فرود می آمدند و به فاطمه(علیها السلام) خبر می دادند همانطور كه به مريم دختر عمران خبر می دادند.
فرشتگان خطاب به فاطمه(علیها السلام) اين آيات را تلاوت می كردند:  يا فاطمة - ان الله اصطفيك و طهرك و اصطفيك على نساء العالمين - يا فاطمة - اقنتى لربك واسجدى واركعى مع الراكعين (2)
فاطمه(علیها السلام) به فرشتگان خبر می داد و آنان به او خبر می دادند و سخنانى با يكديگر داشتند كه در يكى از شبها فاطمه به آنها گفت: آيا مريم دختر عمران بر زنان عالم برترى ندارد؟
گفتند: مريم در روزگار خويش بانوى بزرگ زنان بود ولى خداوند عز و جل تو را در عصر خويش و در عصر او بزرگ بانوى زنان قرار داده است و تو «سيدة نساء الاولين و الآخرين‏» هستى. (3)
گر چه فرشتگان با كسى جز انبياء الهى گفتگو نداشتند ولى چهار بانوى بزرگ در تاريخ انبياء بودند كه پيامبر نبودند و در عين حال فرشتگان با آنان سخن می گفتند:
الف) مريم، مادر حضرت عيسى(علیه السلام)
ب) همسر عمران مادر حضرت موسى و مريم(عليهماالسلام)
ج) ساره، مادر حضرت اسحاق و يعقوب(علیهما السلام)
د) فاطمه زهرا(علیها السلام). (4)
پيامبر اسلام(ص) در بستر بيمارى از هوش رفته بود كه در خانه كوبيده شد. فاطمه(علیها السلام) فرمود: كوبنده در كيست؟ عرض كرد: مرد غريبى هستم و پرسشى از رسول خدا دارم اجازه ورود می دهيد؟ فاطمه پاسخ داد: برگرد خدا تو را رحمت كند! حال رسول الله مساعد نيست.
رفت و سپس برگشت و در را زد و گفت: غريبى است كه از رسول خدا اجازه می گيرد آيا به غريبان اجازه ورود می دهند؟ ناگاه رسول خدا(ص) به هوش آمد و فرمود: اى فاطمه! آيا می دانى چه كسى است؟ عرض كرد: خير يا رسول الله! فرمود: اين همان است كه جماعت ها را بهم می زند و لذتهاى دنيوى را از بين می برد او فرشته مرگ است! به خدا قسم پيش از من از احدى اجازه نگرفت و پس از من از كسى اجازه نخواهد گرفت و به سبب بزرگوارى و كرامتى كه در پيشگاه خداوند دارم تنها از من اجازه می گيرد به او اجازه ورود بده!
فاطمه فرمود: داخل شو خداوند تو را رحمت كند!
فرشته مرگ چون نسيم ملايمى وارد شد و فرمود: السلام على اهل بيت رسول الله (5)
اين جريان ناگوار از نوع سخنانى است كه فاطمه زهرا(علیها السلام) با فرشته داشته است و به راستى كه فاطمه محدثه است.

 

پيدايش مصحف فاطمه(علیها السلام)

زهرا(علیها السلام) پس از رحلت پيامبر(ص) 75 يا 95 روز، در جهان زندگى كرد. در اين مدت بسيار كوتاه كه دوره صبر و استقامت، حمايت از حريم ولايت و در عين حال حزن و اندوه زهراى مرضيه بود; جبرئبل امين - فرشته وحى - بر او فرود آمد و با گزارشهايى كه از منزلت پدر بزرگوارش در نزد خدا و نيز آينده تاريخ اسلام و تشيع الهام می كرد كتاب ارزشمندى به نام «مصحف فاطمه(علیها السلام)» براى امامان معصوم(علیه السلام) به يادگار ماند.
امام صادق(علیه السلام) در پاسخ به محدثانى كه در باره مصحف فاطمه(علیها السلام) سؤال كردند مدت طولانى سكوت كرد. ... ثم قال: انكم لتبحثون عما تريدون و عما لا تريدون ان فاطمة مكثت بعد رسول الله(ص) خمسة و سبعين يوما و كان دخلها حزن شديد على ابيها و كان جبرئيل(علیه السلام) ياتيها فيحسن عزاءها على ابيها و يطيب نفسها و يخبرها عن ابيها و مكانه و يخبرها بما يكون بعدها فى ذريتها و كان على(علیه السلام) يكتب ذلك فهذا مصحف فاطمة(علیها السلام) (6)
سپس فرمود: شما در باره چيزهايى كه چه لازم داريد و يا لازم نداريد جستجو و تحقيق می كنيد. فاطمه(علیها السلام) پس از رسول خدا هفتاد و پنج روز حيات داشت و بر اثر رحلت پدرش اندوه فراوان بر او وارد گشت. جبرئيل - فرشته وحى - پيوسته بر او فرود می آمد و ناگواريها و اندوه جدايى پدر را به خوبيها جلوه می داد و به جانش آرامش می بخشيد. به او از پدر و جايگاه بلندش در نزد پروردگار خبر می داد و نيز از حوادث آينده كه بعد از فاطمه(علیها السلام) نسبت به فرزندانش واقع خواهد شد گزارش می داد. على(علیه السلام) تمام آن گزارشها و اخبار را می نوشت كه همين مصحف فاطمه(علیها السلام) را شكل داد.
در حديث ديگرى امام صادق(علیه السلام) در پاسخ محدثى كه سؤال كرد: مصحف فاطمه چيست؟ چنين فرمود: خداوند متعال زمانى كه پيامبر را قبض روح كرد،بر فاطمه(علیها السلام) از اثر رحلت پيامبر(ص) اندوهى وارد شد كه جز خداى عز و جل كسى نمی داند چه حزنى بود. لذا خداوند فرشته اى را به سوى او فرستاد تا غم و اندوهش را برطرف نمايد و با او سخن گويد. فاطمه(علیها السلام) جريان را به اميرالمؤمنين گزارش داد و على(علیه السلام) فرمود: هر وقت ورود فرشته را احساس كردى و صدايش را شنيدى به من بگو و مرا از سخنانش آگاه كن. بنابراين اميرالمؤمنين(علیه السلام) آنچه را كه می شنيد می نوشت تا آنكه از سخنان و گزارشهاى نوشته شده مصحفى به وجود آمد. (7)
با دقت در اين دو حديث ‏شريف می توان گفت:
الف: مصحف فاطمه(علیها السلام) در فاصله زمانى پس از رحلت پيامبر اسلام(ص) تا شهادت صديقه طاهره(علیها السلام) به وجود آمده است.
ب: مصحف فاطمه(علیها السلام) سخن وحى است كه توسط جبرئيل امين(علیه السلام) به فاطمه زهرا(علیها السلام) الهام شده است.
ج: مصحف فاطمه(علیها السلام) به دست مبارك مولا على(علیه السلام) نوشته شده است.

 

زمينه هاى مصحف در زمان پيامبر

گرچه پيدايش و اتمام مصحف فاطمه(علیها السلام) پس از رحلت رسول خدا انجام گرفت و از جانب خداوند به او الهام گشت كه احاديث زيادى بر اين دلالت دارد; ولى در برخى از روايات زمينه هاى پيدايش آن را از زمان حيات رسول الله می داند.
از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است كه فرمود: مصحف فاطمه(علیها السلام) به املاء رسول الله و خط على(علیه السلام) شكل گرفت. (8)
چنين مصحفى در چندين حديث‏با اسناد مختلف از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است و اينكه رسول خدا املا كرد و على(علیه السلام) با دست مباركش نوشت اين نظريه را اثبات می كند كه مصحف فاطمه(علیها السلام) در زمان پدرش بوجود آمد.
البته برخى قائل‏اند كه جمله «رسول الله‏» در اين احاديث منظور پيامبر اسلام نيست، بلكه همان فرستاده خدا فرشته وحى است كه اخبار و گزارشها را املا كرد و على(علیه السلام) آنها را نوشت. (9)
شاهدى كه سخن اين گوينده را تاييد می كند حديثى است كه ابوبصير از امام صادق(علیه السلام) نقل كرده و در آن كلمه رسول نيست. «انما هو شی ء املاه الله عليها و اوحى اليها» (10) همانا - مصحف فاطمه(علیها السلام) - چيزى است كه خداوند آن را بر فاطمه(علیها السلام) املاء و به سوى او وحى كرد. و روشن است كه املاء خدا به واسطه فرشته وحى است.
بنابراين مفهوم اين احاديث نيز شبيه آن رواياتى می شود كه پيش از آن نقل كرديم كه در آنها پيدايش مصحف فاطمه را پس از رحلت پيامبر(ص) می داند.
البته صحيفه هايى از مصحف فاطمه(علیها السلام) كه برگها و قسمتهاى جزئى از آن مجموعه ارزشمند خدادادى است پيامبر در زمان حيات به فاطمه(علیها السلام) ارزانى داد كه بعدها كامل گشت و به نام مصحف فاطمه(علیها السلام) در اختيار امامان معصوم(عليهم ‏السلام) قرار گرفت. چرا كه بخشى از آن مصحف در زمان پيامبر(ص) در اختيار جابر بن‏ عبدالله انصارى (11) قرار گرفت كه هم ‏اكنون همين صحيفه در جوامع حديثى شيعى در دسترس علاقه ‏مندان است.

امام صادق(علیه السلام) فرمود: پدرم - امام محمدباقر(علیه السلام) - به جابر بن‏عبدالله انصارى گفت: پرسشى داشتم كه هر وقت مناسب شد آن را مطرح كنم. جابر عرض كرد: هر زمان كه دوست داشتى در محضرتان خواهم بود. تا آنكه فرصت مناسبى پيش آمد و پدرم خطاب به جابر گفت: اى جابر! به من خبر ده از لوحى كه در دست مادرم فاطمه دختر رسول الله (عليهما السلام) ديدى و مادرم از نوشته هاى آن لوح به تو چه خبر داد؟
جابر عرض كرد: خداى را گواه می گيرم كه در حيات رسول خدا براى عرض تبريك ولادت حسين(علیه السلام) بر مادرت فاطمه(علیها السلام) وارد شدم كه در دستش لوح سبزرنگى چون زمرد درخشش داشت و در آن نوشته سفيدى كه چون خورشيد نورانيت داشت مشاهده كردم. عرض كردم: پدر و مادرم فدايت اى دختر رسول الله! اين لوح چيست؟ فرمود: اين لوحى است كه خداوند به پيامبرش هديه داده است و در آن نام پدرم، نام همسرم، نام فرزندانم و نام اوصياء از فرزندان نوشته شده است كه پدرم آن را به من بخشيد تا به سبب آن مرا خشنود كند. جابر گفت: مادرت فاطمه(علیها السلام) آن را به من عطا كرد و خواندم و از آن رونوشت كردم. پدرم - امام محمدباقر(علیه السلام) - به جابر گفت: آيا ممكن است آن نوشته را بر من عرضه كنى؟ گفت: آرى! پدرم همراهش به منزل جابر رفت و پيش از آنكه آن لوح را بياورد ناگاه صحيفه اى از ورق نازكى كه در آن نوشته شده بود درآورد و گفت: اى جابر! نگاه كن در نوشته خودت تا من برايت بخوانم. جابر هم در نوشته خودش نگاه كرد و پدرم از روى نوشته اى كه داشت خواند; تا جايى كه اين دو نوشته حتى در يك حرف هم با يكديگر تفاوت نداشتند.
آنگاه جابر گفت: خدا را گواه می گيرم نوشته اى كه در آن لوح ديدم چنين بود... (12)

 

نشانه امامت

مصحف فاطمه(علیها السلام) به عنوان اسرار رسالت و امامت، تنها در دست ائمه معصومين (عليهم ‏السلام) به يادگار ماند و در بين حجتهاى خدا در روى زمين يكى پس از ديگرى دست به دست گشت كه در اختيار داشتن آن را يكى از نشانه هاى امامت دانسته اند.
امام رضا(علیه السلام) وقتى علامت و نشانه هاى امام معصوم را شمارش كرد فرمود:
«و يكون عنده مصحف فاطمة(علیها السلام)» (13)
مصحف فاطمه(علیها السلام) در نزد او از نشانه هاى امامت می باشد.
روايات بسيارى دلالت دارد بر اينكه «جامعه‏»، «جفر» و «مصحف فاطمه(علیها السلام)» در نزد ائمه است كه در فرصت مناسب به آنها مراجعه و مشكلات و نيازهاى فكرى و علمى انسانها را حل می كردند. تمام اين آثار گنجينه هاى گرانبهايى از معارف و دانشها بود كه تصور آنها در افكار مادى ذهن بشر نمی گنجد.
ابوبصير می گويد: به حضور امام صادق(علیه السلام) رسيدم و عرض كردم: قربانت گردم! از شما سؤالى داردم، راستى در اينجا كسى - نامحرمى - هست كه سخن مرا بشنود؟، امام صادق(علیه السلام) پرده اى را كه ميان آنجا و حجره ديگر بود بالا زد و در آنجا سر كشيد سپس فرمود: اى ابا محمد! هر چه می خواهى بپرس.
... آنگاه فرمود: اى ابا محمد! همانا «جامعه‏» نزد ما است و مردم چه می دانند «جامعه‏» چيست؟ عرض كردم: قربانت شوم! جامعه چيست؟ فرمود: طومارى است به طول هفتاد ذراع با املاء رسول خدا و دست خط على(علیه السلام) كه تمام حلال و حرام و همه نيازهاى مردم در آن موجود است حتى جريمه خراش.
... آنگاه فرمود: همانا «جفر» در نزد ما است و مردم چه می دانند «جفر» چيست؟
عرض كردم: جفر چيست؟ فرمود: مخزنى از چرم است كه علم پيامبران و اوصياء و دانشمندان گذشته بنی اسرائيل در آن وجود دارد.
... آنگاه فرمود: و ان عندنا لمصحف فاطمه(علیها السلام) و ما يدريهم ما مصحف فاطمه(علیها السلام)؟ (14)
همانا مصحف فاطمه(علیها السلام) در نزد ما است و مردم چه می دانند كه مصحف فاطمه(علیها السلام) چيست؟
ابوعبيده حذاء می گويد: ابوجعفر - امام محمدباقر(علیه السلام) - خطاب به من فرمود: اى ابا عبيده! كسى كه نزد او شمشير رسول الله، زره، پرچم برافراشته اش و مصحف فاطمه(علیها السلام) باشد، چشم روشنى دارد.
راوى نقل می كند در محضر امام صادق(علیه السلام) بودم كه جمعى از محدثان نيز در مجلس حضور داشتند يكى از محدثان (15)
خطاب به امام عرض كرد: قربانت گردم! عبدالله بن‏حسن (16) در باره امامت و خلافت می گويد: اين منصب از آن ماست و
به ديگران نخواهد رسيد! امام صادق(علیه السلام) پس از سخنانى فرمود: چه شگفت انگيز است از عبدالله! می پندارد كه پدرش
على(علیه السلام) امام نبوده؟ ولكن به خدا قسم (در حالى كه با دست به سينه اش اشاره می كرد) اسرار نبوت و نيز شمشير و زره
رسول الله در نزد ما است. «و عندنا و الله مصحف فاطمة‏» به خدا قسم مصحف فاطمه(علیها السلام) در نزد ما است. (17)

 

مصحف فاطمه(علیها السلام) قرآن نيست

برخى از نااهلان و يا مغرضان بر شيعه خرده گرفته اند كه شيعيان قرآن ديگرى تراشيده اند! و ممكن است در عصر حاضر نيز چنين اتهاماتى را وارد كنند و ناآگاهانه به باد انتقاد بگيرند. اين انتقادهاى نابخردانه و اهانت هاى ناروا ممكن است از چند چيز نشات گيرد:
الف: عدم رجوع به متون و منابع حديثى و جوامع روايى شيعى و ناآگاهى و عدم اطلاع از اينكه تشيع كه قائل است زهراى مرضيه(علیها السلام) داراى كتاب و مصحف بوده است مقصود چيست؟
ب: عناد و لجاجت با انديشه هاى اسلام ناب و باورهاى اعتقادى و معارف كه از طريق امامان معصوم(علیه السلام) اين حجت هاى خدا در روى زمين در اختيار انسانها گذارده شد.
ج: ذهنيت و تصورى كه پس از رحلت پيامبر اسلام(ص) در اذهان مسلمانان حتى اصحاب و ياران پيامبر از كلمه «مصحف‏» بود. چرا كه «مصحف‏» بيشتر به نوشته هايى از آيات قرآن اطلاق می شد و در آن زمان مصحفهاى متعددى وجود داشت و شخصيتى كه داراى مصحف بود به همو نسبت می دادند مثل اينكه می گفتند مصحف على(علیه السلام) به اعتبار اينكه مولا على(علیه السلام) داراى مصحف بود. البته هم‏اكنون نيز تعبير «مصحف شريف‏» به قرآن مجيد شهرت بسيار دارد.
گرچه چنين استعمالى در آن زمان شهرت فراوان داشت ولى اين‏طور نبوده كه مصحف تنها به نوشته هاى آيات قرآن گفته شود بلكه نظرشان به معناى لغوى مصحف بوده چرا كه به مجموعه صحيفه هاى نوشته شده بين دو جلد كه به صورت كتاب درآمده باشد مصحف يا مصحف می گويند. (18)
بنابراين به مجموعه صحيفه ها و نوشته هايى كه در موضوعات و مطالبى غير از آيات قرآن نوشته شده باشد مصحف اطلاق می گردد و مصحف فاطمه(علیها السلام) به همين اعتبار است.
ابوبصير می گويد: در محضر امام صادق(علیه السلام) بودم و پرسيدم:
و ما مصحف فاطمه؟ قال: مصحف فيه مثل قرآنكم ثلاث مرات، و الله ما فيه من قرآنكم حرف واحد. (19)
مصحف فاطمه چيست؟ فرمود: مصحفى است سه برابر قرآن كه در دست شما است، ولى به خدا قسم حتى يك حرف از قرآن شما هم در آن نيست.
اين حديث آشكار می سازد كه مصحف فاطمه(علیها السلام) از نظر كميت و حجم سه برابر قرآن است ولى از نظر محتوا و مطالب حتى يك حرف از ظاهر قرآن هم در آن وجود ندارد.
علامه مجلسى در توضيح اين حديث می نويسد: ممكن است كسى اين شبهه را كند كه در احاديث‏ بسيارى وارد شده قرآن همه احكام را در بردارد و نيز مشتمل بر حوادث و گزارشهاى حال و آينده تاريخ است. پس مصحف فاطمه در پى چه چيزى است و اين حديث چگونه معنا می شود؟
در پاسخ شبهه می گويد: آرى قرآن چنين است ولى ممكن است منظور از مصحف معانى و تاويلاتى باشد كه ما از قرآن نمی فهميم نه معناى ظاهرى كه از الفاظ درك می كنيم و می فهميم. لذا مقصود از قرآن شما همان الفاظ ظاهرى قرآن است كه در مصحف فاطمه(علیها السلام) وجود ندارد. (20)
البته احاديثى كه در آينده ذكر خواهد شد مطالب و موضوعات موجود در مصحف فاطمه را تا حدودى روشن می سازد.
محمد بن‏مسلم از امام باقر و يا از امام صادق(علیه السلام) چنين نقل كرده است:
«و خلفت فاطمة مصحفا ما هو قرآن ولكنه كلام من كلام الله انزل عليها.» (21)
فاطمه(علیها السلام) مصحفى را به يادگار گذاشت كه آن مصحف قرآن نيست ولى سخنى از سخن خداست كه بر فاطمه(علیها السلام) نازل كرده است.
حسين بن‏ابی العلاء می گويد: از امام صادق(علیه السلام) شنيدم كه فرمود:
«ان عندى ... مصحف فاطمة ما ازعم ان فيه قرآنا» (22)
نزد من، مصحف فاطمه(علیها السلام) است. البته تصور نكن كه در آن آيات قرآن باشد.
ابی حمزه می گويد: امام صادق(علیه السلام) فرمود: «مصحف فاطمة(علیها السلام) ما فيه شي‏ء من كتاب الله و انما هو شي‏ء القى عليها بعد موت ابيها» (23)
در مصحف فاطمه(علیها السلام) چيزى از كتاب خدا - قرآن مجيد - نيست و تنها مصحف چيزى است كه بر فاطمه(علیها السلام) پس از رحلت پدرش الهام گشته است.
روايات ديگرى نيز وجود دارد كه دلالت می كنند مصحف فاطمه(علیها السلام) قرآن نيست و موضوعات و مطالب آن غير از آيات قرآن است. (24)

 

مصحف فاطمه(علیها السلام) و علم الهى

دانشهايى كه بشر آنها را كسب می كند بسيار جزئى و محدود است و پس از مدتى فراموشش می شود و نسبت به علوم و دانشهايى هم كه در آينده وجود می آيد بی اطلاع است. لذا تنها به علومى واقف است كه در حال حاضر به آنها دسترسى پيدا كرده است. اصطلاحات و دانش گذشته را كم كم از ياد می برد و از آينده هم آگاهى ندارد.
ولى خداوند متعال كه عالم مطلق است علم او محدود به زمان نيست و گذشته و حال و آينده در نزد او يكسان است. اين دانش و حكمت خدايى كه زمان را در می نوردد و تنها در اختيار اوست شمه اى از آن را به هر كس كه اراده كند عطا می كند. يؤتى الحكمة من يشاء و من يؤت الحكمة فقد اوتى خيرا كثيرا. (25)
حكمت را به هر كه مشيتش تعلق گيرد می دهد و آن كس كه حكمت داده شده است همانا خيرى بسيار داده شده است.
البته اين دانش و اسرار الهى در حد اعلاى آن به پيشوايان دين ارزانى گشته است و مصحف فاطمه(علیها السلام) مصداق بارزى از معارف و دانشهاى خدايى است كه به زهراى مرضيه(علیها السلام) الهام شد و به عنوان اسرار نبوت و امامت در اختيار ائمه معصومين (عليهم ‏السلام) قرار گرفت. بنابراين دانش و حكمت هاى موجود در مصحف فاطمه(علیها السلام) از سوى خدا است كه محدود به زمان و مكان نيست و قابل قياس با دانشهاى بشرى نيست.

 

مطالب مصحف فاطمه(علیها السلام)

ابوبصير می گويد: از امام محمدباقر(علیه السلام) از مصحف فاطمه(علیها السلام) پرسيدم. فرمود: پس از رحلت پدرش بر فاطمه(علیها السلام) نازل گشته است.
عرض كردم: آيا در آن چيزى از آيات قرآن است؟
فرمود: چيزى از آيات قرآن در آن نيست.
عرض كردم: برايم آن را توضيح دهيد.
فرمود: جلدها و اطراف آن از ياقوت زينت داده شده است و برگهاى آن از در سفيد است.
عرض كردم: قربانت گردم! در آن چه سخنانى است؟
فرمود: خبرهاى عصر حاضر و نيز خبرهايى كه تا روز قيامت اتفاق خواهد افتاد در آن موجود است. خبر آسمانها و شماره فرشتگان آسمانى، تعداد و نامهاى تمام كسانى كه خداوند آنها را آفريده است. نامهاى رسولان، نامهاى تكذيب كنندگان و اسامى همه مؤمنان و كافران از آغاز آفرينش تا فرجام در آن موجود است.
اسامى و معرفى هر يك شهرهايى كه در شرق و غرب زمين است، تعداد مؤمنان و كافران هر شهر، اوصاف تكذيب كنندگان و نيز اوصاف ملت هاى گذشته و تاريخ آنها، طغيانگرانى كه حاكم‏اند تعداد آنها و زمان حكومتشان، نامهاى پيشوايان و اوصاف آنها و آنچه در زمين يكى پس از ديگرى مالك می شوند، شرح حال بزرگان آنها و هر كس كه در ادوار آينده بيايد در مصحف موجود است.
اوصاف بهشتيان و تعداد كسانى كه وارد بهشت خواهند شد، اوصاف جهنميان و نامهاى آنها در مصحف موجود است.
دانش قرآن آن‏طور كه نازل شده، دانش تورات و انجيل آن‏طور كه نازل گشته اند و دانش زبور و شماره درختهايى كه در تمام بلاد است در مصحف موجود است. (×26)
اخبارى كه جبرئيل بر فاطمه(علیها السلام) وحى می كرد
جبرئيل - فرشته وحى - كه پس از رحلت پيامبر(ص) بر فاطمه نازل می شد دو قسم گزارش و اخبار به او وحى می كرد. «و يخبرها عن ابيها و مكانه و يخبرها بما يكون بعدها فى ذريتها» (27)
الف: از پدرش و جايگاه و منزلتى كه در نزد پروردگار داشت خبر می داد.
ب: از حوادث تلخ آينده تاريخ كه پس از شهادت صديقه طاهره(علیها السلام) نسبت به فرزندانش از ناحيه دشمنان اهل بيت واقع خواهد شد گزارش می داد.
بنابراين مصحف فاطمه(علیها السلام) اين دو نوع گزارش و اخبار را هم در بردارد.

 

دانش آينده

امام صادق(علیه السلام) می فرمايد: اما انه ليس فيه شی ء من الحلال و الحرام و لكن فيه علم ما يكون. (28)
آگاه باشيد! مصحف فاطمه(علیها السلام) چيزى از حلال و حرام خدا را در برندارد بلكه در آن دانش آينده تاريخ است.
پاسخگويى به نيازهاى جامعه
امام صادق(علیه السلام) فرمود: در مصحف فاطمه(علیها السلام) آنچه را كه مردم به ما نيازمندند ولى ما به احدى نياز نخواهيم داشت، حتى ارش خراش در آن موجود است. (29)
عبدالله بن‏حسن، تصورش اين بود دانشى كه امام صادق(علیه السلام) دارد مثل دانش بقيه مردم است. ولى امام صادق(علیه السلام) فرمود: آرى! راست گفته است عبدالله بن‏حسن چون علمى كه او دارد مثل علم مردم است ولى به خدا قسم در نزد ما «جامعه‏» است كه در آن حلال و حرام خداست و در نزد ما جفر است و عبدالله بن‏حسن چه می داند كه جفر آيا پوست شتر است يا پوست گوسفند و نزد ما مصحف فاطمه(علیها السلام) است كه به خدا قسم حرفى از قرآن در آن نيست ... خوب عبدالله بن‏حسن آنگاه كه مردم از اطراف عالم بيايند و از او سؤال كنند چه جواب خواهد داد و چكار خواهد كرد؟! (30)

 

وصيت فاطمه(علیها السلام)

امام صادق(علیه السلام) در برابر كسانى كه حرفهايى می زدند و اعتراضاتى داشتند می فرمود:
اگر راست می گويند مصحف فاطمه(علیها السلام) را در بياورند و نشان دهند; مصحفى كه در آن وصيت فاطمه موجود است. (31)

 

پيشگويى

ائمه معصومين (عليهم ‏السلام) به مصحف فاطمه(علیها السلام) مراجعه و حوادث آينده را پيش از وقوع آن يادآورى می كردند. حماد بن‏عثمان می گويد: از امام صادق(علیه السلام) شنيدم كه فرمود: زنادقه (32) در سال 128 قمرى، قيام می كنند و اين سخن را كه می گويم به خاطر آن است كه در مصحف فاطمه(علیها السلام) نگاه كردم. (33)
وليد بن‏صبيح می گويد: امام صادق(علیه السلام) به من فرمود: اى وليد! من در مصحف فاطمه(علیها السلام) دقت كردم و از آن مساله كه پرسيدى، چيزى در باره فرزندان فلانى، در آن نديدم جز گرد و غبارى كه بر اثر سم اسبان بلند می شود. (34)

 

نامهاى انبياء و حاكمان

امام صادق(علیه السلام) می فرمايد: اما مصحف فاطمه(علیها السلام) هر نوآورى كه به وجود بيايد و نيز نامهاى كسانى كه تا روز قيامت می آيند و حكومت دارند، در آن موجود است. (35)
فضيل سكره می گويد: به محضر امام صادق(علیه السلام) مشرف شدم كه خطاب به من فرمود: اى فضيل! آيا می دانى در چه چيزى پيش از اين نگاه می كردم؟! عرض كردم: خير! فرمود: من در كتاب فاطمه(علیها السلام) نگاه می كردم، البته حاكمى نيست كه حكومت كند مگر آنكه نام او و نام پدرش در كتاب فاطمه نوشته شده است و براى فرزند حسن اثرى در آن نديدم. (36)
عبدالملك بن‏ اعين می گويد: به امام صادق(علیه السلام) عرض كردم كه زيديه و معتزله اطراف محمد بن‏عبدالله (37) را گرفته اند، آيا او حاكم خواهد شد؟ در پاسخ فرمود: به خدا قسم نزد من دو كتاب است كه در آن كتابها نام هر پيامبر و نام هر حاكمى كه در زمين حكومت كند موجود است. خير! به خدا قسم كه محمد بن‏عبدالله هيچ كدام از اينها نيست. (38)
معلى بن‏خنيس می گويد: امام صادق(علیه السلام) فرمود: هيچ پيامبر و جانشين پيام‏آور و حاكمى نيست مگر آنكه در كتابى كه نزد من موجود است، اسم آنها ذكر شده است. خير! به خدا قسم كه از محمد بن‏ عبدالله بن‏حسن در آن نامى نيست. (39)

 

نامهاى امامان معصوم(علیه السلام)

در صحيفه اى كه قسمتى از مصحف فاطمه زهرا(علیها السلام) است و توسط جابربن عبدالله انصارى در اختيار همگان قرار گرفته است نامهاى مبارك ائمه معصومين(عليهم السلام) يكى پس از ديگرى ذكر شده است و اين خود يكى از مطالب مصحف فاطمه(علیها السلام) را تشكيل می دهد. (40)

 

مصحف فاطمه نزد فرزندش امام زمان(علیه السلام)

صحيفه فاطميه كه كتاب الهام شده از جانب خداوند تعالى به زهراى مرضيه است از ما است. (امام خمينى(ره) (41)
(علیها السلام) اين خير كثير الهام شده از سوى خداوند متعال، به عنوان ميراث بس ارزشمندى در نزد امامان معصوم(علیه السلام) دست به دست گشته است و هم اكنون در اختيار مهدى فاطمه حجت خدا بر روى زمين است.
روايات بسيارى از ائمه نقل شد كه در آنها لفظ «عندنا» يا «عندی » است و اين تعبير می فهماند كه مصحف فاطمه(علیها السلام) به مثابه علامت و نشانه اى از امامت، تنها در اختيار آنان بوده است و در مواردى نيز عليه كج‏انديشان و منحرفان از مسير امامت بدان احتجاج می كردند و به اين وسيله حقانيت خويش و ادعاى دروغين آنها را آشكار می ساختند.
ابوبصير می گويد: از امام صادق(علیه السلام) شنيدم كه می فرمود: «ما مات ابوجعفر(علیه السلام) حتى قبض مصحف فاطمه(علیها السلام)» (42)
ابوجعفر - امام محمد باقر(علیه السلام) - از دنيا نرفت تا آنكه مصحف فاطمه(علیها السلام) را تحويل داد.
على بن‏ابی حمزه می گويد: عبد صالح - منظور امام موسى كاظم(علیه السلام) - فرمود: عندى مصحف فاطمه(علیها السلام) ليس فيه شئ من القرآن. (43)
نزد من، مصحف فاطمه(علیها السلام) است كه البته چيزى از قرآن در آن نيست.
ابوبصير می گويد: به امام محمد باقر(علیه السلام) عرض كردم: جانم فدايت! پس از رحلت جانسوز فاطمه(علیها السلام) آن مصحف به چه كسى انتقال گرديد؟
فرمود: فاطمه(علیها السلام) شخصا آن را به اميرالمؤمنين(علیه السلام) تحويل داد و پس از شهادت على(علیه السلام) به امام حسن(علیه السلام) منتقل گشت و پس از او به امام حسين(علیه السلام) و آنگاه در خاندان حسين(علیه السلام) دست به دست گشت تا اينكه به صاحب الامر(علیه السلام) تحويل داده شد. (44)
«اللهم صل على فاطمة و ابيها و بعلها و بنيها و السر المستودع فيها بعدد ما احاط به علمك».

 

نویسنده: محمد حسن امانى

 

پی نوشت ها:

1- عوالم العلوم و المعارف والاحوال، علامه بحرانى، ص‏36.
2- آل عمران،3 / 42 ،43 آيات خطاب به مريم است و اذا قالت الملائكة يا مريم ... و چون فرشتگان همين آيات را خطاب به فاطمه زهرا(علیها السلام) تلاوت كرده اند به جاى يا مريم يا فاطمه گفته اند.
3- عوالم العلوم و المعارف و الاحوال، ص‏36.
4- مناقب ابن‏شهر آشوب، انتشارات علامه، ح‏3، ص‏336.
5- همان مدرك.
6- اصول كافى، ج 1، ص 241 و 458; بصائر الدرجات، ابوجعفر محمد بن حسن صفار، ص‏153; مسند فاطمة الزهراء، عزيزالله عطاردى، چاپ اول، ص 281; بحارالانوار، ج 22، ص 545 و ج‏43، ص‏79.
7- اصول كافى، ج 1، ص 240; بصائر الدرجات، ص‏157; مسند فاطمة الزهراء، ص 282; بحارالانوار، ج‏43، ص 80 و ج‏26، ص 44 و ج‏47، ص 65.
8- بصائر الدرجات، ص‏156،157، 161; بحارالانوار، ج‏26، ص 40 و46 و 48; ج‏47، ص 271.
9- بحارالانوار، ج‏26، ص 42.
10- بحارالانوار، ج‏26، ص‏39.
11- جابر بن عبدالله پانزده سال پيش از هجرت در مدينه به دنيا آمد، از طايفه خزرجيان بود. او و پدرش عبدالله بن‏حرام از پيشتازان اسلام بودند. پدرش در جنگ احد به شهادت رسيد. جابر از مسلمانان پيش از هجرت و از اصحاب با فضيلت رسول خدا(ص) بود كه در19 غزوه، از جمله جنگ بدر در ركاب پيامبر(ص) حضور داشت و در جنگ صفين نيز در ركاب على(علیه السلام) جنگيد. اين محدث بزرگ شيعه در اواخر عمر نابينا شد و با همان حال، همراه عطيه عوفى در اولين اربعين به زيارت كربلا آمد. وى آخرين فردى بود كه از حاضران پيمان عقبه بود. بدن او را به جرم دوستى اهل بيت، در زمان حجاج داغ نهادند و سرانجام در سال 78 هجرى قمرى، در سن نود و چند سالگى در حالى كه نابينا بود از دنيا رفت و در بقيع به خاك سپرده شده. (فرهنگ عاشورا، جواد محدثى، ص‏127).
12- رك: اصول كافى، ج 1، ص‏527; الاختصاص، شيخ مفيد، ص 210; مسند فاطمة الزهراء، ص‏286.
13- بحارالانوار، ج 25، ص‏117.
14- حديث‏با تلخيص نقل شده. اصول كافى، ج 1، ص‏239; بصائر الدرجات، ص 151; بحارالانوار، ج‏26، ص 38.
15- بحارالانوار، ج‏26، ص 211.
16- امام حسن مجتبى(علیه السلام) پسرى داشت كه نام او هم حسن بود و به همين سبب به او «حسن مثنی » می گفتند. حسن مثنى در كربلا در خدمت امام حسين(علیه السلام) بود. مجروح شد و در ميان مجروحين افتاده بود. بعد كه به سراغ مجروحين آمدند، يك كسى كه با او خويشاوندى مادرى داشت واسطه شد و متعرضش نشدند، خودش را معالجه كرد و خوب شد. بعدها با فاطمه دختر امام حسين(علیه السلام) ازدواج كرد و از اين ازدواج فرزندانى به وجود آمد كه يكى از آنها همين عبدالله است. عبدالله از طرف مادر نوه امام حسين(علیه السلام) از طرف پدر نوه امام حسن(علیه السلام) است. به همين جهت افتخار می كرد و می گفت من از دو طريق فرزند پيغمبرم و از دو راه فرزند فاطمه(علیها السلام) هستم. لذا به او «عبدالله محض‏» می گفتند يعنى خالص از اولاد پيغمبر. عبدالله در زمان امام صادق(علیه السلام) رئيس اولاد امام حسن(علیه السلام) بود چنانكه امام صادق(علیه السلام) رئيس و بزرگتر بنی الحسين بود. در جريانات سياسى كه در عصر امام صادق(علیه السلام) پيش آمد و عباسيان روى كار آمدند. در آغاز عبدالله بن حسن راه ديگرى رفت و گوش به سخن امام صادق(علیه السلام) نداد و پندها و سخنان امام را به حسادت حمل می كرد! تا آنكه از بنی عباس و ديگران براى فرزندش بيعت گرفت و بنی عباس هم چون در ابتدا زمينه را براى خودشان فراهم نمی ديدند از وجاهت و موقعيت آل على استفاده كردند و با محمد پسر عبدالله به عنوان مهدى امت بيعت كردند. خواستند از امام صادق(علیه السلام) بيعت بگيرند ولى امام(علیه السلام) مخالفت كرد كه مساله مهدى فعلا وقتش نيست، دروغ است. مهدى امت اين نيست ولى تحت عنوان امر به معروف و نهى از منكر و مبارزه با ظلم حاضرم همكارى و بيعت كنم. (براى آگاهى بيشتر مراجعه كنيد به سيرى در سيره ائمه اطهار، شهيد مطهرى، از ص 124 به بعد).
17- بصائر الدرجات، ص‏153; بحارالانوار، ج‏26، ص 40.
18- رك، لسان العرب، ج 10، كلمه صحف و مفردات راغب.
19- حديث قسمتى از حديثى است كه در پاورقى 14 منابع آن ذكر گرديده است.
20- بحارالانوار، ج‏26، ص 40.
21- بصائر الدرجات، ص‏156.
22- اصول كافى، ج 1، ص 240; بصائر الدرجات، ص 150 و 154; بحارالانوار، ج‏26، ص‏37.
23- بصائر الدرجات، ص‏159; مسند فاطمة الزهراء(علیها السلام)، ص 292; بحار، ج‏26، ص‏47.
24- بصائر الدرجات، ص 154 و 160; بحار، ج‏26، ص‏46.
25- بقره، 2،269.
26- مسند فاطمة الزهرا(علیها السلام)، ص 290 و 291. البته با كمى تلخيص نقل شده است.
× امكان ذخيره‏سازى و بازيابى حجم بالاى اطلاعات در ديسك‏هاى CD ليزرى با سرعت مافوق تصور، شاهد خوبى بر اين است كه می توان در جايگاه محدودى اين حجم بالاى اطلاعات را ذخيره نمود.
27- قسمتى از حديثى است كه منابع آن در پاراگراف‏6 نقل شده است.
28- قسمتى از حديثى است كه منابع آن در پاورقی 7 ذكر شده است.
29- بصائر الدرجات، ص 150; اصول كافى، ج 1، ص 240، بحار، ج‏26، ص‏37.
30- بصائر الدرجات، ص‏157 و 161، بحار، ج‏26، ص‏46.
31- اصول كافى، ج 1، ص 241; بصائر الدرجات، ص‏157 و158.
32- زنادقه جمع زنديق است و زنديق در اصطلاح به مسلمان ملحدى گويند كه تفسيرهاى او از نصوص شرعيه قرآن و سنت، موجب گمراهى مسلمانان گردد. كلمه زنديق، از ريشه پهلوى زنديك می آيد كه به معنى مفسر «اوستا» كتاب زرتشت است و چون مانويان و مزدكيان جرات اظهار عقايد دينى خود را نداشتند به تفسير اوستا پرداخته و می گفتند: منظور ما از اين سخنان شرح و تفسير اوستا می باشد، از آن جهت ايشان را زنديك ناميدند. زنادقه غالبا قائل به اباحه و شك در دين و نوعى آزادانديشى و اغلب «ثنوی » بودند مانند صالح بن عبدالقدوس كه قائل به دو اصل قديم «نور» و «ظلمت » بود. زنادقه از اساس منكر خدا و اديان بودند و طبقه اى بودند كه تعهدى نداشتند و حتى در حرمين مكه و مدينه و در مسجد الحرام و مسجد النبى می نشستند و حرفهايشان را می زدند. البته به عنوان اينكه بالاخره فكرى است، شبهه اى است كه براى ما پيدا شده و بايد بگوييم زنادقه طبقه متجدد و تحصيل كرده آن عصر بودند كه با زبانهاى زنده آن روز دنيا آشنا بودند، زبان سريانى را كه در آن زمان بيشتر زبان علمى بود می دانستند، بسيارى از آنها زبان يونانى و بسيارى ايرانى بودند و زبان فارسى می دانستند و بعضى هم زبان هندى. بيشتر معتقدند كه ريشه زندقه از مانويها است. (رك، فرهنگ فرق اسلامى، محمد جواد مشكور، ص 210; سيرى در سيره ائمه اطهار، شهيد مطهرى، ص‏146).
33- آغاز حديثى است كه منابع آن در پاورقی 7 ذكر شده است.
34- بصائر الدرجات، ص 161; مسند فاطمة الزهرا(علیها السلام)، ص 292; بحار، ج‏26، ص 48 و156.
35- بحارالانوار، ج‏26، ص 18.
36- اصول كافى، ج 1، ص 242، بحار، ج‏26، ص 155.
37- محمد بن‏عبدالله بن‏حسن معروف به «نفس زكيه‏» كه به عنوان مهدى است با او بيعت شد و خودش هم باورش شده بود كه مهدى است. ولى امام صادق(علیه السلام) مخالفت كرد كه دروغ است، مهدى امت ايشان نيست و امام(علیه السلام) پيش‏بينى كرد كه فرزندان عبدالله بن‏حسن به دست منصور دوانقى كشته می شوند و آنهايى كه حكومت می كنند نه عبدالله و فرزندان او. طولى نكشيد كه پيش‏بينى امام محقق شد و حكومت به دست ابوالعباس سفاح و برادرانش افتاد و محمد بن‏عبدالله (نفس زكيه) توسط منصور كشته شد. (براى توضيح بيشتر از جريانات سياسى اين عصر رجوع كنيد به سيرى در سيره ائمه اطهار، شهيد مطهرى، ص‏133 به بعد).
38- اصول كافى، ج 1، ص 242.
39- بحارالانوار، ج‏26، ص‏156 و ج‏47، ص 32.
40- اصول كافى، ج 1، ص‏527; الاختصاص، شيخ مفيد، ص 210. اين صحيفه به نقل‏هاى ديگرى نيز رسيده است كه در يكى از نقل‏ها علاوه بر اسامى ائمه معصومين(علیه السلام) نام مادر هر يك از امامان نيز ذكر شده است. (مسند فاطمة الزهراء، ص 248)
41- وصيت نامه سياسى الهى امام خمينى(ره)، ص‏3. منظور حضرت امام از كلمه صحيفه همان مصحف فاطمه است كه به معناى كتاب است. گرچه صحيفه چيزى است كه در آن می نويسند و از مجموعه صحيفه نوشته شده، كتاب حاصل می شود ولى خود صحيفه نيز به معناى كتاب آمده است (ر.ك، لسان‏العرب، ج‏7، ص 291) چنانچه به مجموعه دعاهاى امام سجاد(علیه السلام)، صحيفه سجاديه، و به مجموعه سخنرانيها، بيانيه ها و اعلاميه هاى حضرت امام راحل(ره)، صحيفه نور، گفته می شود.
42- بصائر الدرجات، ص 158; بحار، ج‏26، ص‏47.
43- همان، ص 154; بحار، ج‏26، ص 45.
44- مسند فاطمة الزهرا(علیها السلام)، ص 292.
علامه آقابزرگ تهرانى در الذريعه، ج 21، رقم 4248 از مصحف فاطمه(علیها السلام) نام برده و می نويسد: مصحف فاطمه از امانات امامت است كه در نزد امام و مولايمان صاحب الزمان(عج) موجود است.

 

منابع: 

ماهنامه كوثر شماره8