علي با قرآن و قرآن با علي است

بعد از رحلت پيامبر گرامي اسلام(ص) نخستين كسي كه به جمع آوري و تدوين قرآن پرداخت حضرت علي(ع) بوده هرچندعلماي سنت بر حسب اختلاف نظر نام چهارنفر، يعني حضرت ( علي(ع)، ابوبكر، عمر و زيدبن ثابت) را به عنوان نخستين جامع ومدون قرآن نام مي برند، ولي بيشتر علماي اماميه بر اين عقيدهاندكه نخستين جامع قرآن بعد از رحلت پيامبر گرامي اسلام(ص)،حضرت عليبن ابي طالب (ع) بوده و اين موضوع، در روايات ومدارك شيعه و سني فراوان ذكر شده است. ابن النديم در الفهرست مي نويسد: (آن حضرت سوگند ياد كرد كه ردا بر دوش نگيرد، مگرآنكه قرآن را جمع آوري كند. سه روز از خانه بيرون نيامد تا قرآن راجمع آوري كرد و اين نخستين مصحفي بود كه مجموع قرآن در آنفراهم آمد. بر اساس نقل سيوطي و سجستاني، پس از رحلت پيامبراكرم(ص)، حضرت علي(ع) كه به نص قطعي از همه مردم به قرآن مجيد آشناتر بود، در خانه به انزوا پرداخته و قرآن را به ترتيب نزول در يك مصحف جمع آوري كرد و هنوز شش ماه از رحلت رسول خدا(ص) نگذشته بود كه از جمع آوري آن فراغت يافت و مصحفي كه نوشته بود بر شتري نهاد، و نزد مردم آورد و نشان داد.1
پيامبر گرامي اسلام(ص) بارها جايگاه والاي علي (ع) وبرتريها و فضيلتهاي آن حضرت و گستردگي دانش و آگاهيهاي ژرف آن بزرگوار را از ابعاد معارف قرآن، براي مردمان مطرح كرده است تا همگان بدانند براي هدايت الهي بايد به چه كسي مراجعه كنند. در اين رابطه امسلمه مي گويد: پيامبر(ص) فرمود: «علي معالقرآن و القرآن مع علي لن يفترقا حتي يردا علي الحوض» علي باقرآن و قرآن با علي است. اين دو از هم جدا نمي شوند تا اينكه دركنار حوض كوثر بر من وارد شوند.2
پيامبر گرامي (ص) با اين تعبير جايگاه والاي حضرت علي(ع)را مشخص كرده و عبارت «علي مع القرآن» بيان كننده چند موضوعاست:
الف: از برجسته ترين كساني است كه ابعاد قرآن و حقايق آن رادريافته و به عمق جليل آن رسيده است. حضرت علي(ع) فرمود:«آيهاي بر پيامبر (ص) نازل نشد مگر آنكه، آن را بر من خواند و املافرمود و من آن را با خط خود نوشتم و نيز تفسير و تاويل، ناسخ ومنسوخ و محكم و متشابه هر آيه را به من آموخت. مرا دعا فرمود تاخداوند فهم و حفظ آن را به من مرحمت فرمايد، از آن روز تا به حال هيچ آيهاي را فراموش نكرده ام. هيچ دانشي و شناختي كه به من آموخته است و نوشتهام، از دست ندادهام3
ب: حضرت علي(ع) مدافع قرآن است. در حراست از قداست قرآن و حفاظت از عظمت آن و رسالت و جاودانگي آن از هيچتلاشي و كوشش دريغ نورزيد. ابوبكر حضرمي از امام صادق(ع)نقل كرده است كه پيامبر گرامي(ص) به حضرت علي(ع) فرمود: «قرآن، در پشت سر خوابگاه من در صحيفه ها و كاغذها و حريرهاقرار دارد. آن را بگيريد و فراهمش كنيد و نگذاريد قرآن ضايع شود.چنان كه يهوديان تورات را ضايع ساختند. حضرت علي(ع) آن را درپارچه زردي پيچيد و بر آن مهر نهاد و در خانه خود گذاشت و فرمود:ردا برنگيرم تا آن را فراهم و جمع آوري كنم4
ج: قرآن حقايق هدايتي دارد و حضرت علي(ع) بهترين هدايتگر است. ابن شبرمه نقل مي كند: هيچ كس بر فراز منبر، اين سخن بر زبان نراند كه از قرآن هر آنچه خواهيد بپرسيد جز علي بن ابيطالب(ع).5
د: قرآن بيان كننده فضائل، آگاهيها، عظمتها ورادمنشي هاي حضرت علي(ع) است. ابن عباس مي گويد: در باره هيچكس به اندازه علي(ع) آيات الهي نازل شده است.
ه': قرآن نقش اساسي را در هدايت انسان به مقصد والاي علي(ع) دارد. چنان كه پيامبر اكرم(ص) فرمود: من در ميان شما دوچيز گرانبها به امانت مي گذارم. تا آن گاه كه از آن دو پيروي مي كنيدهرگز گمراه نخواهيد شد. يكي كتاب خداوند و ديگري عترت مناست.6
و: ويژگيهاي قرآن، همانند علي است و علي همانند قرآن است. علامه مجلسي مي نويسد: بدان كه حضرت علي (ع) حامل دانش قرآن و دارنده اخلاق قرآن و تبلور عيني آموزههاي قرآن است...7

 

علي و قرآن از نظر صحابه

صحابه درباره جايگاه والاي حضرت علي(ع) در شناخت قرآن بسيار سخن گفته اند و به گونه هاي مختلف جايگاه والاي آن حضرت و آگاهيهايش از معارف كتاب الهي را ستوده اند كه به ذكرچند نمونه اكتفا مي شود:
عمربن خطاب: علي(ع) از همه ما به معارف و دانش قرآني آگاهتر بود.8
ابن عباس: آنچه را كه علي(ع) مي گفت، آموختم. آنگاه درآموخته هاي خود انديشيدم و دريافتم دانش من در مقايسه با دانش علي(ع) چونان بركهاي است خرد در برابر درياي موجخيز.9
ابن شبرمه: نديدم كسي را بر فراز منبر آيد و از همگان بخواهدكه هرآنچه مي خواهند از كتاب خدا سوال كنند، جز علي.10
ابوعبدالله سلمي: هيچ كسي را به معارف قرآني از علي(ع)آگاهتر نيافتم.11
زماني كه از عطا بن ابي رياح سوال كردند داناتر از حضرت علي(ع) در ميان اصحاب پيامبر(ص) مي شناسي، گفت: نه.12

 

قرآن در نهج البلاغه

حضرت امام علي(ع) در نهج البلاغه تا آنجا كه ممكن و زمينه فراهم بوده، مسلمانان را متوجه اهميت آن و الگوپذيري از قرآن كرده است. در اين رابطه چنين مواردي در نهج البلاغه مطرح است.
 

الف: درمان جسم و روان:

«قرآن را بياموزيد كه بهترين گفتاراست و آن را نيك بفهميد كه بهار دل است، از نور آن شفا و بهبودي خواهيد كه شفاي سينه هاي بيمار است و قرآن را نيكو تلاوت كنيدكه سودبخشترين داستانهاست13
با توجه به خطبه 110 نهج البلاغه، قرآن در نگاه علي(ع) بهاردل است و شفاي دردها كه بايد با رهنمودهاي آن از زشتيها ونارواييها رهايي جست و دردهاي نفاق، كفر و كژانديشي را ازصفحه جان و روح پاك كرد.
«و اعلموا انه ليس علي احد بعد القرآن من فاقه و لا لاحد قبلالقرآن من غني فاستشفعوا من ادوائكم و استعينوا به عليلاوائكم...» آگاه باشيد كسي با داشتن قرآن نيازي ندارد و بدونقرآن بينياز نخواهد بود. پس درمان خود را از قرآن بخواهيد و درسختيها از قرآن ياري بطلبيد كه قرآن درمان بزرگترين بيماريهايعني كفر و نفاق و سركشي و گمراهي است.14
آگاه باشيد! اين قرآن پند دهندهاي است كه نمي فريبد وهدايت كنندهاي است كه گمراه نمي سازد و سخنگويي است كه هرگز دروغ نمي گويد كسي با قرآن همنشين نشد مگر آنكه بر اوافزود يا از او كاست، افزودن در هدايت و كاهش از كوردلي وگمراهي.15
در روز قيامت ندا دهندهاي بانگ ميزند كه آگاه باشيد امروز هركس گرفتار بذري است كه كاشته و عملي است كه انجام داده، جزاعمال منطبق با قرآن. پس شما در شمار عمل كنندگان به قرآنباشيد، از قرآن پيروي كنيد با قرآن خدا را بشناسيد و خويشتن را باقرآن اندرز دهيد و راي و نظر خود را برابر قرآن متهم كنيد.16
 

ب: قرآن كتاب هدايت است و بايد با بصيرت و آگاهي آن رادريافت.

17
پس پيامبر (ص) به ميان خلق آمد درحاليكه كتابهاي پيامبران پيشين را تصديق كرد و با نوري، هدايتگر انسانها شد كه همه بايد از آن اطاعت كنند و آن، نور قرآن كريم است از قرآن بخواهيد تا سخن گويد كه هرگز سخن نگويد. اما من شما را ازمعارف آن خبر ميدهم. بدانيد كه در قرآن علم آينده و حديث روزگاران گذشته است.
 

ج: دعوت به ژرفنگري:

براستي كه قرآن ظاهري زيبا و باطني ژرف و بي پايان دارد. شگفتيهايش پايان نپذيرد و ناشناخته هايش سپري نشود و جز با فروغ آن تاريكيها محو نگردد.
حضرت علي(ع) جستوجوگران حقايق الهي را به ژرف نگري در قرآن فرا مي خواند و اين نشان دهنده آن است كه قرآن بسي ژرف و ناپيدا كرانه است و فرموده: قرآن را فرو فرستاد كه ظاهرش علم وباطنش حكمت است نوآوريهاي آن پايان نگيرد و شگفتيهايش تمام نشود. قرآن بركات و خيراتش، چونان سرزمينهاي پرگياه دراول بهاران فراوان است و چراغهاي روشني بخش تاريكيهافراوان دارد كه در نيكيها جز با كليد قرآن باز نشود و تاريكيها راجز با چراغهاي آن روشنايي نمي توان بخشيد. مرزهايش محفوظ وچراگاههايش را خود نگهبان است.18
 

د: قرآن عامل پيوند انسان با خداوند است:

(بر شما باد عملكردن به قرآن كه ريسمان محكم الهي و نور آشكار و رماني سودمنداست كه تشنگي را فرو نشاند، نگهدارنده كسي است كه به آنتمسك جويد و نجات دهنده آن كس است كه به آن چنگ آويزد.كجي ندارد تا راست شود و گرايش به باطل ندارد تا از آن بازگردانده شود و تكرار و شنيدن پياپي آيات، كهنه اش نمي سازد و گوش ازشنيدن آن خسته نمي شود. كسي كه با قرآن سخن بگويد راست گفته و هركس بدان عمل كند پيشتاز است.19
 

ه': قرآن اساس ايمان و سرچشمه عدالت است:

قرآن معدنايمان و اصل آن است چشمه هاي دانش و درياهاي علوم است،سرچشمه هاي عدالت و نهرهاي جاري عدل است، پايه هاي اسلام و ستونهاي محكم آن است، نهرهاي جاري زلال حقيقت وسرزمينهاي آن است، دريايي است كه تشنگان آن آبش را تمام نتواند كشيد و چشمه هايي است كه آبش كمي ندارد، محل برداشت آبي است كه هرچه از آن برگيرند كاهش نمي يابد، منزلهايي استكه مسافران راه آن را فراموش نخواهند كرد و نشانه هايي است كه روندگان آن غفلت نمي كنند، كوهسار زيبايي است كه از آن نمي گذرند.20

 

پی نوشت ها:

1- درآمدي بر تاريخ و علوم قرآن، علي حجتي كرماني، ص90.
2- احقاق الحق، ج 5، ص 639.
3- اهميت قرائت عاصم به روايت حفص، اكرم خدايياصفهاني، ص 73.
4- تاريخ قرآن كريم، سيدمحمد باقر حجتي، ص 388.
5- شواهدالتنزيل، ج 1، ص 42.
6- احقاق الحق، ج 4، ص 436.
7- بحارالانوار، ج 79، ص 199
8- شواهد التنزيل، ج 1، ص 35.
9- قاموس الرجال، ج 6، ص 448.
10- سير اعلام النبلا، ج 6، ص 347.
11- شواهد التنزيل، ج 1، ص 34.
12- وفيات الاعيان، ج 1، ص 318.
13- نهجالبلاغه، خطبه 110، ترجمه محمد دشتي، سيدكاظممحمدي.
14- نهجالبلاغه، خطبه 176، ترجمه محمد دشتي، سيدكاظممحمدي.
15- نهجالبلاغه، خطبه 176، ترجمه محمد دشتي، سيدكاظممحمدي.
16- نهجالبلاغه، خطبه 176، ترجمه محمد دشتي، سيدكاظممحمدي.
17- نهجالبلاغه، خطبه 158، ترجمه محمد دشتي، سيدكاظممحمدي.
18- نهجالبلاغه، خطبه 152، ترجمه محمد دشتي، سيدكاظممحمدي.
19- نهجالبلاغه، خطبه 156، ترجمه محمد دشتي، سيدكاظممحمدي.
20- نهجالبلاغه، خطبه 189، ترجمه محمد دشتي، سيدكاظممحمدي.

نویسنده: نيره حسيني

منابع: 

" نشریه: قرآن و حدیث » گلستان قرآن » شماره 82(مهر 1380 )- (2 صفحه - از 18 تا 19)