ماجرای مباهله

اثبات حقانيت پيامبر اکرم و ائمه علیهم السلام

ماجراي مباهله و آيه معروف به آن از جمله آياتي است كه ذكر و يادآوري آن اطمينان خاطر انسان را افزايش مي دهد و او را در اعتقاد و تشخيص راه درست، مطمئن تر و راسخ تر مي كند و بيش از پيش ايمان به صدق و راستي دين اسلام و سرمشق عملي آل رسول الله را در انسان برمي انگيزاند. مقاله حاضر در مقام تبيين آيه مباهله در قرآن است كه اينك با هم آن را از نظر مي گذرانيم.

 

ماجراي مباهله

مباهله يعني توجه و تضرع دو گروه مخالف يكديگر به درگاه خدا و تقاضاي لعنت و هلاكت براي طرف مقابل كه از نظر آنان اهل باطل است.
قرآن مي فرمايد: «فمن حاجك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءكم و نساءنا و نساءكم و انفسنا و انفسكم تم نبتهل فنجعل لعنت الله علي الكافرين»«پس هر كه با تو درباره او ]عيسي[ پس از آنكه بر تو ]به واسطه وحي، نسبت به احوال وي[ علم و آگاهي آمد، مجادله و ستيز كند، بگو بياييد ما پسرانمان را و شما پسرانتان را، و ما زنانمان را و شما زنانتان را، و ما نفوسمان را و شما نفوستان را دعوت كنيم سپس يكديگر را نفرين نماييم، پس لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم».(آل عمران-61)
در اين آيه به دنبال آيات قبل و استدلالي كه در آن ها بر نفي خدا بودن مسيح«ع» شده بود، به پيامبر«ص» دستور مي دهد كه هرگاه بعداز علم و دانشي كه (درباره مسيح«ع») براي تو آمده (باز) كساني با تو در آن به محاجه و ستيز برخاستند. (تفسير نمونه، ج 2، ص 58)
جريان مباهله چنانچه ابن اثير در تاريخ كامل تصريح كرده سال دهم هجرت واقع شده و آن روز بيست و چهارم ذي الحجه شش روز بعد از جريان مقدس غدير خم بود و از عمر پيامبر«ص» فقط دو ماه و چهار روز باقي بود. (احسن الحديث، ج 2، ص 97)
به اتفاق شيعه و اهل سنت در روز مباهله رسول خدا موقع رفتن به محل مباهله فقط علي بن ابيطالب«ع» و فاطمه زهرا سلام الله عليها و حسنين عليهم السلام را با خود برد. اما بزرگان نصارا و نجران وقتي آن ها را ديدند طبق برنامه مشورتي كه قبل از مباهله بين مسيحيان نجران طرح ريزي شده بود دست از مباهله برداشته و به دادن جزيه و مصالحه رضايت دادند. (تفسير نمونه، ج 2، ص 58)

 

اهميت مباهله

مباهله يكي از عجيب ترين حوادث تاريخ اسلام است. در اسلام ماجرايي به اين اهميت نبوده است، چه پيشنهاد حيرت انگيزي؛ رسول خدا«ص» بر اصالت دعوت خويش چقدر ايمان دارد؟
در اين دعوت چهار احتمال داشت اول اين كه نفرين آن حضرت پذيرفته شود نصاري عقوبت مي شوند دوم اين كه برعكس شود و سوم اينكه در اثر نفرين هر دو طرف از بين بروند و چهارم اين كه نفرين هيچ يك اجابت نشود.
فقط در صورت اول است كه ماجرا به نفع رسول خدا«ص» پيش مي رفت و در سه صورت ديگر اسلام و خود حضرت به خطر بزرگي مي افتاد. درحالي كه سال دهم هجري زماني است كه اسلام در مسير طبيعي خود قرار گرفته و در حال گسترش است و حضرت پيامبر«ص» صاحب حكومت و تشكيلات و ساز و برگ شده است. (احسن الحديث، ج2، ص 97)
اگر چه پيامبر در اين ماجرا مي توانست خود شخصا نفرين كند ولي خدا و رسول«ص» با اين عمل يعني آوردن علي و فاطمه و حسنين عليهم السلام به ما فهمانده كه اين افراد ياران و شريكان رسول خدا«ص» در دعوت به حق و هدف او هستند و همراه او و آماده استقبال از خطر بوده و تداوم گر حركت او مي باشند (تفسير نور، ج 2، ص 75) در اين آيه و ماجراي مباهله دلالت است كه پيامبر به صدق دعوي خود ايمان دارد چه خداي تعالي محبت به زن و فرزند و شفقت بر آنها را در دل هر كسي قرار داده به طوري كه هر انساني حاضر است به خاطر آن ها حتي از جان خود هم بگذرد و براي حفظ آنان و در راه حمايت و غيرت و دفاع از آن ها دست به كارهاي خطرناك بزند، ولي حاضر نيست براي حفظ خودش، ايشان را به خطر بيندازد و به همين دليل است كه مي بينيم در آيه شريفه فرزندان را اول و زنان را دوم و خويشتن را در مرحله سوم ذكر كرده است؛ زيرا محبت انسان به فرزندان شديدتر و بادوام تر است.
از سويي ديگر به طور تفصيل موارد را يكي يكي شمرده و اين خود دليل ديگري است بر اين كه پيشنهادكننده سخت به دعوت خود اطمينان دارد و به حق، آسوده خاطر بوده كه گويا پيشنهاد مي كند: اي مسيحيان بياييد همگي ما و همگي شما يكديگر را نفرين كنيم تا لعنت بر دروغگويان شامل همه ما و يا شما شود به طوري كه لعنت شامل حال زن و فرزند ما هم بشود و در نتيجه نسل دروغ گويان از روي زمين برچيده شود و اهل باطل نابود گردند. (ترجمه الميزان، ج3، ص 351)

 

مباهله دليل حقانيت اسلام

آنچه از ماجراي مباهله به دست مي آيد اين است كه چنان كه گفتيم مباهله فقط نفرين و لعن تنها نيست بلكه اثر خارجي و نزول عذاب را در پي دارد كه در آيه مذكور و ماجراي مباهله پيامبر«ص» با مسيحيان نجران و به دنبال آن عقب نشيني آن ها از انجام مباهله و تن دادن مسيحيان نجران به دادن جزيه و پيشنهاد مصالحه دليل متقني است كه حقانيت پيامبر اسلام و حقانيت دين اسلام را به اثبات مي رساند. چنانچه نقل شده است كه در روز موعود مسيحيان نجران به محل مباهله آمدند اسقف مسيحيان وقتي پيامبر و اهل بيت را ديد گفت: «من چهره هايي را مي بينم كه اگر از خدا بخواهند كوه از جا كنده شود، كنده مي شود و اگر اين افراد نفرين كنند يك نفر مسيحي هم روي زمين باقي نمي ماند لذا از مباهله اعلام انصراف كرد و حاضر به مصالحه شدند.(نور، ج2، ص75)
چنان چه بعد از انصراف مسيحيان نجران از مباهله پيامبر اسلام فرمود: آتش آمد بر هوا ايستاد اگر ايشان مباهله كرده بودند در همه روي زمين از آن ها يك نفر باقي نمي ماند.
اصحاب مباهله پنج نفر بودند مصطفي، زهرا، مرتضي و حسن و حسين عليهم السلام آن ساعت كه به صحرا رفتند رسول خدا ايشان را در پناه خود گرفت و گليم بر ايشان پوشانيد و گفت: «اللهم ان هولاء اهلي.» (مخزن العرفان، ج3، ص131)
بنابراين نكته قابل توجه در ماجراي مباهله اثبات حقانيت اسلام و مسلمين در برابر مسيحيت و مسيحيان مي باشد.

 

تأكيد آيه مباهله بر برتري مقام علي(ع)

چنانچه از تصريح غالب مفسران و محدثان شيعه و اهل تسنن برمي آيد آيه مباهله در حق اهل بيت پيامبر«ص» نازل شده است و پيامبر تنها كساني را كه با خود به ميعادگاه برد، فرزندانش حسنين و فاطمه و علي عليهم السلام بودند بنابراين منظور از ابناءنا در آيه منحصراً حسن و حسين عليهما السلام مي باشند همان طور كه منظور از نساءنا فاطمه سلام الله عليها و منظور از انفسنا حضرت علي عليه السلام بوده است. احاديث فراواني در اين زمينه نقل شده است. مضافاً در منابع اصيل اهل تسنن اين مطلب به وضوح تبيين شده است:
قاضي نورالله شوشتري در جلد سوم كتاب نفيس «احقاق الحق» طبع جديد صفحه چهل وشش آورده: مفسران در اين مسئله اتفاق نظر دارند كه ابناءنا در آيه مذكور به حسنين«ع» و نساءنا به فاطمه«س» و انفسنا به حضرت علي«ع» اشاره دارد. سپس (در پاورقي كتاب مذكور) در حدود شصت نفر از بزرگان اهل سنت ذكر شده اند كه تصريح نموده اند آيه مباهله درباره اهل بيت حضرت رسول نازل شده است و نام آنها و مشخصات كتب آنها را از صفحه 46الي 76 مشروحاً آورده است.
البته مفسران و محدثان و مورخان شيعه نيز عموماً در نزول اين آيه درباره اهل بيت«ع» اتفاق نظر دارند. در تفسير نورالثقلين روايات فراواني در اين زمينه نقل شده كه ما به نقل يكي از آنها اكتفا مي كنيم:
در كتاب «عيون اخبار الرضا«ع» درباره بحثي كه مأمون در دربار خود تشكيل داده بود اين چنين مي نويسد: «امام رضا«ع» فرمود: خداوند پاكان و بندگان خود را در آيه مباهله مشخص ساخته است و به پيامبرش چنين دستور داد: فمن حاجك فيه من بعد... به دنبال نزول اين آيه پيامبر علي و فاطمه و حسنين عليهم السلام را با خود به مباهله برد... و اين مزيتي است كه هيچ كس در آن بر اهل بيت پيشي نگرفته و فضيلتي است كه هيچ انساني به آن نرسيده و شرفي است كه قبل از آن هيچ كس از آن برخوردار نبوده است.» (تفسير نمونه، ج2، ص587)
پس مراد از نفس پيامبر فقط علي«ع» است؛ زيرا خود پيامبر اكرم كه نمي تواند مراد باشد زيرا او دعوت كننده است و معني ندارد كه انسان خود را دعوت كند و هميشه داعي غير از مدعو است و دعوت كننده نمي تواند دعوت شده باشد. پس حتماً مراد غير از نبي اكرم شخص ديگري است لذا حتماً اشاره به علي(ع) است؛ زيرا هيچ كس نگفته كه غير از علي«ع» و فاطمه«س» و حسنين عليهم السلام كسي در مباهله شركت داشته است و اين مطلب (كه در آيه علي«ع» نفس پيامبر خوانده شده) دلالت دارد بر برتري مقام وي و درجه اي كه هيچ كس به آن راه نيافته؛ بلكه به نزديك آن هم نرسيده است و مؤيد آن از جمله روايتي است كه پيامبر به بريده اسلمي فرمود «اي بريده علي را دشمن مدار كه او از من است و من از اويم و مردم از درختهاي متفرق خلق شده اند و من و علي از شجره واحده آفريده شده ايم.» (ترجمه مجمع البيان، ج4، ص102)
از آنجا كه مباهله در سال نهم و يا دهم هجرت در اواخر زندگي آن حضرت واقع شده تا آن روز در اسلام فقط يك فرد در مزايا و فضايل مانند رسول خدا وجود داشته است كه علي«ع» بوده است. پس يكي از نتايج و آثار غيرقابل انكار ماجرا و آن مباهله تأكيد بر جايگاه اهل بيت و به طور ويژه تأييد حضرت علي«ع» به عنوان شخصي كه در فضيلت و مقام نزديك ترين و شبيه ترين مرد به پيامبر«ص» بوده است.

 

نتايج قطعي مباهله

در اين ماجرا رسول خدا فقط چهار نفر مذكور را با خود به محل مباهله آورده بود و در اين كه فقط حضرت علي و حضرت فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام را با خود آورده شيعه و سني اتفاق نظر دارند از اين مطلب نتايج زير بدست مي آيد:
1- اينكه حسن و حسين عليهم السلام پسران رسول خدا بوده و به آنها ابن رسول الله گفته مي شود.
2- چون رسول خدا فقط حضرت فاطمه را با خود آورده دليل آن است كه «نساءنا» فقط يك مصداق داشته و فاطمه«س» الگوي منحصر به فرد بوده است وگرنه لازم بود كه آن حضرت حداقل سه نفر را ببرد تا لفظ جمع شامل آن ها شود.
3- علي عليه السلام در اين آيه مصداق انفسنا است يعني كسي را بخوانيم كه در فضيلت و مقام و ارزش به منزله خود ماست؛ انفسنا جمع است اما رسول خدا نشان مي دهد كه اين جمع فقط يك مصداق داشته وگرنه لازم بود اقلاً سه مرد را ببرد كه مصداق جمع باشد (احسن الحديث، ج2، ص91)
4- مباهله از يك سو حقانيت دين اسلام را در برابر مسيحيت اثبات كرد و از سوي ديگر ضعف ايمان و تزلزل اعتقادي مسيحيان نجران را به نمايش مي گذارد

 

نویسنده: صغري عبدلي