چشم و هم چشمی خوب و بد از نگاه قرآن

رقابت يكي از مهمترين انگيزه هاي حركتي در انسان است. ريشه رقابت مي تواند احساس كمبود، حسادت، غبطه، رهايي از نقص و دستيابي به كمالي باشد. بنابراين، رقابت ها مي تواند به دو شكل مثبت و منفي و از نظر ارزشي، خوب يا بد باشد. در اين راستا در آموزه هاي وحياني، تربيتي و اخلاقي و نيز روان شناسي اجتماعي و حتي اخلاق سياسي و اقتصادي، از رقابت سالم و ناسالم سخن به ميان آمده است.

در روان شناسي اجتماعي، از رقابت ناسالم به عنوان نابهنجاري سخن به ميان مي آيد و راه هايي براي درمان آن ارايه مي شود؛ زيرا اين نابهنجاري رفتاري، نشانه اي از عدم سلامت شخص از نظر رواني است و مي بايست درمان شود.

قرآن به مسأله چشم و هم چشمي به عنوان يك رقابت سالم و ناسالم توجه داشته و به تبيين مصاديق هر يك و راه هاي درمان اين بيماري رواني و نابهنجاري اجتماعي پرداخته است. نويسنده در اين مطلب بر آن است تا ديدگاه قرآن را در اين باره بيان كند.

 

رقابت ارزشي و ضد ارزشي

انسان با انگيزه هاي گوناگوني تلاش مي كند. البته در ذات همه انسان ها، كمال گرايي و رهايي از نقص وجود دارد كه مهمترين و اصلي ترين عامل تلاش و حركت انساني است. چنانكه خداوند در آيه 6 سوره انشقاق از تلاش طبيعي و فطري انسان براي رسيدن به خدا سخن به ميان مي آورد، زيرا خداوند كمال مطلق است و هر كسي دوست دارد تا با تقرب به خدا، مظهر كمالات الهي شود و از همه نواقص رهايي يابد و در مقام سبحان درآيد و پاك و منزه از هر عيب و نقصي گردد.

البته بسياري از مردم به علل و عوامل گوناگون دچار گمراهي مي شوند؛ چرا كه در تشخيص كمال يا راه رسيدن يا ابزار به دست آوردن به خطا و اشتباه مي روند و يا به عللي قدرت تشخيص را از دست مي دهند. اينكه چه علل و عوامل موجب مي شود تا انسان از مسير كمالي گمراه شود، سخني ديگر است كه در مجالي ديگر مي بايست به آن پرداخته شود؛ اما آنچه در اينجا مهم است، تاكيد بر اين نكته است كه انسان به طور طبيعي و فطري كمال خواه و نقص گريز است؛ اما به هر علت و عاملي، گاه به خطا و اشتباه مي رود و چيز غير كمالي را كمال مي يابد و اين گونه است كه حركت هاي كمالي او دچار نقص، مشكل، بحران و آسيب مي شود.

دستيابي به كمال هر چند كه همراه با خطا و اشتباه در تشخيص، راه و ابزار و مانند آن باشد، مهمترين و اصلي ترين عامل حركتي انسان است و همين عامل است كه آدمي را به تلاش و كوشش وامي دارد.

از آن جايي كه زمان، بسيار محدود و فرصت عمر كوتاه است، هر كسي مي كوشد تا به سرعت به كمالات مطلوب از نظر خود دست يابد. خداوند نيز براساس همين كوتاهي عمر و فرصت دستيابي به كمال، از انسان ها خواسته است تا در اين كار سرعت و شتاب ورزند؛ (آل عمران، آيه 133) زيرا انسان تنها در همين مدت كوتاه عمر است كه مي تواند به كمالات بايسته و شايسته اش برسد و متأله و رباني شود.

همچنين از آن جايي كه امكانات دنيوي بسيار محدود است، دستيابي به كمال مطلق نيازمند رقابت شديد ميان انسان هاست؛ زيرا هر كسي مي بايست با توجه به محدوديت هاي دنيوي، كمالات را به دست آورد و آن را در خود تحقق بخشد. از اين رو رقابت براي دستيابي سريعتر و بيشتر به كمالات در ميان آدمي شكل مي گيرد. بر همين اساس خداوند در آيه پيش گفته و همچنين آيات ديگر از جمله 148سوره بقره و 48 سوره مائده خواهان رقابت و بردن گوي سبقت از ديگران مي شود.

از نظر قرآن، فرصت كوتاه عمر براي مردم، همانند ميدان مسابقه اي است كه هر كسي مي بايست با سرعت تلاش كند تا به خط پايان برسد و گوي سبقت را از ديگران بربايد و بر تخت كمالات تكيه زند.

بر اين اساس، مي توان گفت كه دنيا و فرصت كوتاه عمر، ميدان رقابت شديد ميان انسان هاست و كساني در اين ميدان پيروز و سربلند هستند كه افزون برشتاب و سرعت، بهترين وضعيت را براي خود پديد آورند. اينجاست كه مسأله رقابت سازنده و سالم در برابر رقابت غير سازنده و ناسالم مطرح مي شود.

 

معيارهاي رقابت سالم

از آن جايي كه از نظر قرآن، كمال مطلق در خدايي و رباني شدن انسان از طريق فعليت و ظهور بخشي به اسماء و صفات سرشته و نهفته در ذات هر انساني است، مي توان مدعي شد كه رقابت سالم و سازنده، رقابتي است كه اين هدف را تحقق بخشد.

اما بايد توجه داشت كه تحقق اين هدف يعني متأله و رباني شدن انسان، روش ها و ابزارهاي مناسب خودش را مي طلبد و اين گونه نيست كه هدف، وسيله را توجيه كند و انسان بتواند براي دستيابي به كمال مطلوب از هر روش و ابزاري بهره گيرد.

خداوند در بيان دستيابي انسان به كمالات راه مستقيم عبوديت را با وسايلي كه ارزشي ترين آن، اخلاق خوب و نيكو است بيان مي كند. اصولا آموزه هاي وحياني اسلام و قرآن، چيزي جز بيان اصول اخلاقي نيست كه در قالب هائي چون احكام و قانون بيان مي شود تا آدمي در سايه سار آن به كمالات مطلق دست يابد. از اين رو پيامبر (ص) درباره فلسفه بعثت خود مي فرمايد: إنما بعثت لأتمم مكارم الاخلاق؛ من براي اتمام مكارم و كرامت هاي اخلاقي برانگيخته شدم.

بنابراين، از نظر آموزه هاي وحياني قرآن و اسلام، رقابت سالم مي بايست كاملا اخلاقي و در چارچوب معيارهاي اخلاق و رفتارهاي پسنديده از نظر عقل و عقلاء و شريعت باشد و هرگونه رقابتي بيرون از اين چارچوب و معيار، به عنوان رقابتي ناسالم و نادرست شمرده خواهد شد.

 

چشم و هم چشمي خوب و بد

بر همين اساس مي توان دانست كه چه نوع چشم و هم چشمي، سازنده و سالم خوب و كدام يك بد و نادرست است؛ زيرا چشم و هم چشمي، نوعی رقابت است كه مي تواند اخلاقي و غير اخلاقي و ارزشي و ضد ارزشي باشد.

از آن جايي كه از نظر اسلام، كمال مطلق، خداوند است و هر انساني بايد براي كسب آن شتاب كند و گوي سبقت را از همگان بربايد، مي توان گفت كه چشم و هم چشمي كه در اين چارچوب انجام گيرد سازنده و خوب و ارزشي و در غير اين صورت ضد ارزشي و بد خواهد بود.

خداوند در بيان معيار مسابقه اخلاقي، مسابقه به هدف دستيابي به خير را مطرح مي كند و مي فرمايد: «فاستبقوا الخيرات»؛ در كارهاي خير مسابقه دهيد. (بقره، آيه 148؛ مائده، آيه 48)

خير در فرهنگ قرآني آن نعمتي است كه كمالي باشد يا انسان را به كمالي برساند. از اين رو خداوند از مردم مي خواهد تا در خيرات يعني كمال و كمال خواهي مسابقه بدهند و در فرصت كوتاه عمر، خود را به آن برسانند.

همچنين مي فرمايد: «سابقوا الي مغفرة من ربكم و جنة عرضها كعرض السماء و الارض»؛ به سوي مغفرتي از پروردگارتان و بهشتي كه عرض و پهناي آن آسمان و زمين است، سبقت بجوييد. (آل عمران، آيه 133)

بنابراين، مسابقه و رقابت مي بايست با هدف تحت پوشش قرار گرفتن در سايه غفران الهي و رسيدن به بهشت باشد. اين بهشت نيز چيزي جز همان خدايي و رباني شدن نيست؛ زيرا تا انسان، خدايي نشود در بهشت رضوان در نمي آيد. بر اين اساس، مي توان گفت كه مسير رسيدن، عبوديت و بندگي است كه در سايه اخلاق تحقق مي يابد و انسان متخلق هم همان انساني است كه اخلاق الهي يافته و صفات و اسماي الهي در او پديدار شده است.

پس چشم و هم چشمي كه به معناي الگوگيري از ديگران و رقابت و مسابقه گذاشتن با آنان است، مي بايست در چارچوب معيارهاي الهي باشد تا بتوان از آن به چشم و هم چشمي خوب و ارزشي ياد كرد وگرنه از مصاديق چشم و هم چشمي بد و ضد ارزشي خواهد بود.

قرآن در آياتي گزارش مي كند كه برخي از مردم، رقابت سازنده و سالمي نداشتند، چرا كه ره گم كرده بودند و چيزهايي را كمالي مي دانستند كه يا ضد كمالي بود يا ابزاري براي كمال بود و تنها در حد وسيله و ابزار، ارزش داشت ولي برخي ها بدان اصالت داده و آن را هدف مي انگاشتند.

از جمله اين مردمان، گروهي از بني اسرائيل بودند كه قارون را الگوي خود قرار داده و مي خواستند تا مانند او شوند و در حسرت ثروت قاروني به سر مي بردند، چرا كه ثروت را اصيل دانسته و به عنوان هدف براي خود قرار داده بودند. اينان كمال را در زندگي دنيا دانسته و ثروت را عامل سعادت خود مي دانستند. از اين رو در حسرت ثروت قاروني بودند و او را الگوي رفتاري خويش قرار مي دادند.

اينان زماني بيدار مي شوند كه خداوند، قارون را با مال و كاخ و ثروت او به زمين فرو مي برد و نيست و نابود مي كند. آن زمان است كه خود را سرزنش مي كنند كه چرا قارون را الگوي خود قرار داده و چشم و هم چشمي با قارون داشتند. (قصص، آيات 76 تا 82)

از ديگر گزارش هاي قرآن، چشم و هم چشمي دو نفر بود كه در كنار هم بوستاني داشتند و هر يك ثروت و قدرت و شمار فرزندان خود را به رخ ديگري مي كشيد و اين گونه به رقابت ناسالم ميان خود دامن مي زدند. اينان در اين رقابت ناسالم دنياطلبي، چنان گرفتار آمدند كه شبانه به بوستان مي رفتند تا به دور از چشم بينوايان ميوه ها را گرد آورند تا به بينوايي كمك نكنند. در آيات قرآني گزارش شده كه اين بوستان خراب مي شود و آنان در حسرت مال و ثروت و بوستان مي مانند.

كساني كه گرفتار بينش تنگ دنيادوستي مي شوند و معيار كرامت و بزرگي را در مال و ثروت و نعمت مي دانند، هرگاه خود را با ديگري مقايسه مي كنند اندوهگين مي شوند و براساس همان معيارهاي باطل و نادرست خود، كاهش ثروت و نعمت را اهانت و افزايش آن را كرامتي از سوي خداوند مي دانند. (فجر، آيات 15 و 16)

اصولا كساني كه به مقايسه زندگي خود با زندگي ديگران مي پردازند، از آن جايي كه دنيا همواره با محدوديت هايي مواجه است، گرفتار چشم و هم چشمي بد و ناپسند مي شوند و افزون بر اينكه خود را به رنج مي افكنند موجبات رنجش ديگران را نيز فراهم مي كنند.

كسي كه به مقايسه مادي زندگي خود با زندگي ديگران مي پردازد، گرفتار نوعي خودكم بيني مي شود و خود را در ميان مردم خوار و پست مي شمارد (فجر، آيه 16) از نظر اين دسته از افراد، اگر وضعيت مادي مطلوب شود، وضعيت اعتباري و روحي آنان نيز بهتر مي شود (فجر، آيه 15) زيرا ملاك و معيار كرامت و اهانت را ماديات دنيوي مي دانند، در حالي كه كرامت انسان در تقوا و كمالاتي است كه كسب مي كند و براي آن پاياني نيست، همچنان كه اهانت و خواري را مي بايست در دوري از خداوند و بي تقوايي و نقص وجودي خود دانست.

 

آثار و پيامدهاي چشم و هم چشمي بد

چنان كه گفته شد، چشم و هم چشمي، ريشه در رقابت ناسازنده و ناسالم و الگوبرداري هاي نادرست دارد. از اين رو شخص، گرفتار بيماري هائي چون حسادت، حسرت و اندوه و افسردگي مي شود و گمان مي كند كه فقدان ثروت و كمبودهاي مادي به معناي اهانت و ذلت و خواري اوست. (فجر، آيه 16)

وقتي ما از پديده نابهنجار چشم و هم چشمي سخن به ميان مي آوريم، منظور رقابت و مسابقه در ماديات است؛ وگرنه مسابقه در معنويات و اخلاق و اين كه هر كسي در كار نيك و خير شتاب كند و در انجام آن گوي سبقت را از ديگران بربايد، بسيار كار پسنديده و اخلاقي است و خداوند در آيات زيادي آن را تشويق و ترغيب كرده و به عنوان يك ارزش معرفي نموده است.

پديده نابهنجار چشم و هم چشمي بد از جمله پديده ها و نابهنجاري هايي است كه در ميان مردم و به خصوص زنان به شكل گسترده وجود دارد و بيشتر افراد دست كم در موردي و يا زماني گرفتار اين نابهنجاري اجتماعي مي شوند. مولفه هاي اساسي چشم و هم چشمي بد در تظاهر، رقابت ناسالم، احساس خودكم بيني و كمبود، در امور مادي و ارضاي آن به اشكال گوناگون يافت مي شود.

چشم و هم چشمي بد، نوعي نقص و نارسايي در شخصيت شخص و نادرستي در بينش و نگرش او است كه مي تواند منجر به بيماري خطرناك رواني چون احساس افسردگي و نوميدي و بي اعتمادي شود.

اگر چشم و هم چشمي از نوع رقابت بد و ناسالم در خانواده اي وجود داشته باشد، كودكان اين خانواده ها نيز دچار مشكلات ويژه اي مي شوند. از آنجا كه كودكان رفتار پدر و مادر را ملاك اعمال خود قرار مي دهند، پدر و مادري كه دچار چشم و هم چشمي بد و حسادت آميز و خودكم بيني باشند، سبب بروز اين پديده در كودكان خود مي شوند؛ زيرا اين پدر و مادر نمي توانند به كودك بياموزند كه قدرت واقعي، در دوست داشتن ديگران و از خود گذشتگي است، بلكه كودك از روي رفتار پدر و مادر به اين نتيجه مي رسد كه تظاهر به اموري و گردآوري ثروت و ماديات و بها دادن به آن، ملاك برتري افراد انساني است.

اين در حالي است كه والدين به عنوان الگوهاي سازنده كودك، مي بايست چشم و هم چشمي خوب را تشويق كنند و رقابت سالم را در امور معنوي و علمي بدانند؛ چرا كه امتياز واقعي انسان در اخلاق خوب و امور معنوي است كه باعث رشد و تكامل فرد مي شود.

بررسي هاي علمي نشان مي دهد كه چشم و هم چشمي بد و رقابت ناسالم در برخي از موارد موجب تحريك افراد و وقوع تخلفاتي در آنها مي شود. در بسياري از موارد، وسواس، اختلاف هاي رفتاري، پرخاشگري و حتي طلاق در خانواده ها از چشم و هم چشمي هاي كوچك آغاز شده است.

روان شناسان براين باورند كه چشم و هم چشمي ها، اگر به صورت رقابت سالم در زمينه تحصيلي، حرفه و شغل باشد موجب پيشرفت انسان است، ولي بيشتر اوقات به صورت رقابت ناسالم در همه زمينه ها از قبيل خريد لوازم منزل، پوشاك، طلا و زيورآلات، انتخاب رشته تحصيلي و حتي سفرهاي خارجي و زيارتي مشاهده مي شود كه نه تنها موجب پيشرفت نمي شود، بلكه از نظر اقتصادي هم به خانواده و حتي جامعه لطمه مي زند.

فردي كه چشم و هم چشمي از نوع ناسالم دارد، به دليل احساس حقارتي كه دارد (فجر، آيه 16)، مي خواهد در انجام كار يا زمينه اي از ديگران بهتر باشد و سعي مي كند به نوعي سرپوشي بر اين احساس بگذارد، به همين خاطر خود را توانمندتر و بهتر از آنچه كه هست، قلمداد مي كند. (اعراف، آيه 12 و سوره ص، آيه 76) در حالي كه انسان بايد به دنبال تأمين نيازهاي طبيعي خود باشد و در حد طبيعي هم براي تأمين آنها تلاش كند و كمال مطلق را در اين ابزارها و روش ها بجويد.

يكي از دلايل ديگري كه موجب مي شود چشم و هم چشمي بد و رقابت ناسالم در جامعه و در بين افراد شيوع پيدا كند، تسلط روحيه رقابت ناسالم در جامعه است، يعني افرادي كه از حيث امكانات مادي و معنوي دچار كمبود هستند، بدون در نظر گرفتن اوضاع اقتصادي و خانوادگي خود به دنبال نيازهاي غير واقعي مي روند و با اعتقاد بر اين كه اگر فلان مقام يا موقعيت را داشته باشم در جامعه مقبوليت بيشتري خواهم داشت، مرتباً اتومبيل يا وسايل منزل خود را ارتقا مي دهند و در اين ميان رسانه هاي جمعي به ويژه تلويزيون و فيلم هاي سينمايي نيز به اين پديده، بيشتر دامن مي زنند تا جايي كه چشم و هم چشمي بد و تقليد از لباس شروع مي شود و به تدريج در تمام زمينه ها از قبيل مجالس ميهماني، معاشرت ها و رفت و آمدها حتي در انتخاب مسكن و وسايل زندگي تأثير مي گذارد.

وقتي در يك جامعه ارزش ها تغيير پيدا كنند و داشته هاي مادي جاي ارزش هاي معنوي را بگيرند، افراد براي به دست آوردن جايگاه اجتماعي مي كوشند خود را به ابزار روز مجهز سازند. آنها مي پندارند كه داشتن اين ابزار موجب مي شود سريعتر پيشرفت كنند و بيشتر ديده شوند و اين گونه سعادت و خوشبختي واقعي را تجربه كنند. (قصص، آيات 76 تا 82)

ناآگاهي، تجمل گرايي، داشتن اعتقادات ضعيف، به دنبال مد بودن، غلبه احساسات بر تعقل، تبعيت از فرهنگ هاي بيگانه بدون شناخت و ارزيابي دقيق از آن فرهنگ، عدم تشخيص نيازهاي واقعي خود، خانواده و جامعه، حاصلي جز چشم و هم چشمي بد و رقابت ناسالم در جامعه ندارد و مردم به جاي تحقق كمالات اخلاقي و معنوي به سمت ثروت هاي قاروني و الگوبرداري از آنها مي روند و رقابت و مسابقه ناسالمي را رقم مي زنند. (همان)

بسياري از مشكلات خانواده ها به خاطر چشم و هم چشمي در خريد وسايل و لوازم خانه در طول زندگي است، بعضي از زنان به منظور تعويض وسايل خانه و به دنبال تشريفات و ظواهر زندگي به خصوص در نزديكي ايام نوروز، همسران خود را به هر زحمت و مشقتي مي اندازند تا لوازم قديمي خانه را عوض كند. اكثر زنان جامعه ما زنان قانعي هستند و در مقابله با مشكلات و مسائل سخت زندگي با شوهران خود همراهي مي كنند ولي تعدادي هم هستند كه در برابر خواست هاي خود گذشت نمي كنند، طمع و زياده خواهي در زندگي، هم براي مرد و هم براي زن در بسياري از موارد به بحران هاي جدي در زندگي هاي مشترك ختم مي شود.

 

درمان رقابت ناسالم و چشم و هم چشمي بد

چنان كه گفته شد، ريشه رقابت ناسالم را مي بايست در كج فهمي، عدم تشخيص حق و كمال از باطل و نقص، تغيير ارزش ها و اصول اخلاقي، جايگزين شدن ماديات به جاي معنويات، حسادت، غرور و كبر، عدم اعتماد به نفس، احساس خود كم بيني و مانند آن جست.

بنابراين، لازم است با تغيير در بينش ها و نگرش ها رفتار مردم را بهبود بخشيد و اجازه نداد كه جامعه دچار رقابت ناسالم و چشم و هم چشمي بد شود. براي اين منظور مي بايست بر اصولي چون غبطه در امور معنوي و رقابت سالم در معنويات و امور اخلاقي تاكيد كرد و ارزش ها را در امور خير و مناسب دانست و با بيدار كردن وجدان هاي خفته، آنان را به سمت و سوي كمال واقعي يعني خدايي شدن هدايت كرد و همه ابزارهاي مادي و دنيوي را به عنوان يك وسيله به مردمان فهماند و اجازه نداد تا ابزار به عنوان هدف و وسيله به عنوان كمال مطرح شود و ضد ارزش به جاي ارزش بنشيند.

به هر حال رقابت غير سازنده ميان افراد جامعه، عامل مهمي در ايجاد چشم و هم چشمي است از اين رو بايد با آموزش درست و ايجاد بينش و نگرش سازنده، رقابت هاي نادرست را به شكل رقابت هاي سازنده چون مسأله غبطه تبديل كرد و جامعه را از آثار زيانبار چشم و هم چشمي و صرف هزينه هاي بسيار در امور غير مفيد رهايي بخشيد.

 

نویسنده: فرشته محيطی