مقالات

چكيده: متن پيش‌رو، ترجمه‌ مقاله‌اي است پيرامون برخي فنون و صنايع ادبي به كار رفته در قرآن. فنون و صنايع ادبي عموماً به دو دسته تقسيم مي‌شوند. شگردهايي كه به واسطه آرايش چشمگير واژگان (موسوم به تمهيدات) معنا را پررنگ مي‌كنند و شگردهايي كه به واسطة به كارگيري واژگان در معنايي غيرمتعارف (موسوم به مجازها) معنا را تقويت مي‌كنند.
درآمد نیاز و ضرورت آراستگی انسان به دو آرایه تعلیم و تربیت، در هیچ فرهنگ و برهه تاریخی و قلمرو جغرافیایی، انکار و نادیده انگاشتن را بر نتافته و نمي‌تابد. در بازخوانی پرسش‌های بنیادین میان رشته‌ای این عرصه، از جمله می‌توان به نسبت میان تعلیم و تربیت و گسست‌ها و پیوست‌های آن دو اشاره داشت.
آنان که نگاهشان به قرآن و آیات و پیام‌های آن فراتر از نگاه به یک متن بشری است و معتقدند که قرآن اگر چه در فصل خاصی از تاریخ و فرهنگ زمانه تولّد یافته است، اما پیامی برای همه فصول تاریخ بشر دارد و هرگز مقهور فرهنگ روزگار نزول نبوده است، آنان ـ با چنین نگاه و اعتقادی ـ ساحت آیات و حتّی واژگان قرآن را میدان گسترده تفکّر و تأمّل و تدبّر می‌دانند و از کنار هیچ تعبیر و تأکید و تکرار و تلمیحی به سرعت و سهولت نمی‌گذرند!
بيان مسئله فلسفة تعليم و تربيت اسلامي، به تحليل، تبيين و اثبات مباديِ تصوري و تصديقي، روش‌شناسي، ماهيت، تفاوت و رابطة اين دانش با ساير دانش‌ها و اهداف تعليم و تربيت از ديدگاه اسلام مي‌پردازد.
پيشگفتار قرآن کریم در احکام نورانی خود موضوع شهادت را مطرح نموده و به آن اثر حقوقی بخشیده است. و در اين رابطه ميان شهادت مردان و زنان فرق نگذاشته و بر هر دو اثر حقوقي بار كرده است.
تربيت را به لحاظ متعلق و مورد به دو قسم كلي مي‌توان تقسيم كرد: 1- تربيت جسم 2- تربيت روح. برخي تربيت روح را به معناي رشد دادن و به فعليت رساندن استعدادهاي نهفته در آن مي‌دانند (مطهري،8)، اما به گمان نويسنده چنان كه در اين نوشتار خواهد آمد، تربيت به معناي به فعليت رساندن استعدادهاي روح نيست؛ زيرا روح به معناي جان انسان، هم استعدادهاي مثبت دارد و هم منفي، اما تربيت در صورتي تحقق پيدا مي‌كند كه استعدادهاي مثبت رشد كند نه استعدادهاي منفي.
پيامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در عرصه قيامت در آن روز هولناک و دشوار با افسوس و دلى پردرد، قرآن بدست مى ايستد و ـ اين گونه ـ شکايت جانکاهى را به پروردگار مى کند: «پروردگارا!! قوم من قرآن را رها کردند.» (فرقان/ 30) گويا رسول خدا مى فرمايد خداوندا مردم، نور، روشنگرى و بيانگرى قرآن را رها کردند، جداگر حق از باطل، رحمت و شفا را ترک گفتند، تشنه گشتند در حالى که آب زلال و گوارا در کنارشان بود،
چكيده در عصرى که پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) آيات وحى را بر مردم زمان ومخاطبانش تلاوت مى کرد، تفهيم و تفهم ميان پيامبر و مردم، چنان آسان مى نمود که در بيش تر موارد، جز تلاوت آيات از سوى پيامبر و شنيدن آنها از سوى مردم، تلاش ديگرى جهت فهماندن و فهميدن رخ نمى داد. چه اين که قرآن به زبان عربى مبين نازل شده بود و پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) با (لسان قوم) سخن مى گفت و اگر آيات، شأن نزول يا قرائن زمانى و مکانى داشت، براى مخاطبان، معمولاً قابل درک و شناخت بود.
چکيده اسلام کامل‌ترين شناخت از انسان را که همه ابعاد او را دربرگرفته باشد، ارائه کرده است؛ در حالي‌که در شناخت انسان و فصل مميز بين انسان و حيوان، در حيطه خواسته‏ها و گرايش‏ها، مهم‌ترين موضوعى که اين‌جا مطرح شده، «فطرت» آدمى است.
چكيده شهيد مطهرى درباره انسان، ماهيت، بيمارى و سلامتى، نقص و کمال او بسيار نوشته است، دو کتاب از مجموعه مقدمه اى بر جهان بينى اسلامى و نيز کتاب هاى انسان و سرنوشت، تعليم و تربيت، فطرت، تکامل اجتماعى انسان، هدف زندگى و انسان کامل در اين باره هستند و نيز کتاب ها يى مانند فلسفه تاريخ، جاذبه و دافعه على(علیه السلام)، سيره نبوى، و سيره ائمه و… که باز به سرنوشت جمعى يا الگوهاى شايسته جامعه انسانى مربوط مى شود.