چکیده :
قرآن کریم، معجزه جاویدان پیامبر اسلام و منشور ابدی این رسالت پس از 15 قرن همچنان کانون توجه و پژوهش و بررسی اندیشمندان مسلمان و غیرمسلمان است. بخش بسیار چشمگیری از مطالعات خاورشناسان به شناختن قرآن کریم به منزله کتاب مقدس مسلمانان معطوف شده است.
اعجاز از مادهی "عجز" است که در اصل نقیض "حزم" (محکم بستن طناب)،[1] به معنای ضعف و ناتوانی است.[2] اما در اصطلاح دینی "اعجاز" به معنای این است که انسان چیزی را بیاورد و خصم از آوردن آن ناتوان باشد؛[3] و "معجزه" عبارت است از: امر خارقالعادهای که مقرون به تحدی (مبارزطلبی) و سالم از معارضه باشد.[4]
برخى از مستشرقانى(1) كه درباره علوم قرآن اظهار نظر نمودهاند، حديث سبعة احرف را نيز مورد مداقّه قرار دادهاند. اين گروه بر اساس روايات اهلسنت و برداشت آنان از سبعة احرف، سخنانى گفتهاند. گرچه برخى مانند گلدزيهر، حديث سبعة احرف را حديثى شاذ و غير مستند دانستهاند،(2) كسانى هم بر اساس روايت سبعة احرف، در مورد قرآن، ديدگاههايى ارائه نمودهاند كه قابل ملاحظه است. برخى از آنها، به اختصار نقل و نقد مىشود:
مقدّمه
مدّتی است که در برخی از سایت های معلوم الحال اینترنتی، مطلبی به عنوان «شصت مورد از دشواری ها و تناقضات قرآن» به چشم می خورد. عدّه ای نیز ـ به شکل سازمان یافته ـ، این مطلب را به طور انبوه به ایمیل کاربران ایرانی ارسال می کنند. شبکه های ماهواره ای خاصّی نیز در جهت تضعیف ایمان و باور مسلمانان، به شبهه پراکنی در این باره مشغولند. و هر ساله، با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان که بهار قرآن است، موج جدیدی برای نشر این اکاذیب و توهّمات ایجاد می شود.
چکیده:
نویسنده، پس از بیان رویکردهاى گوناگون قرآن پژوهان غیر مسلمان نسبت به قرآن با عناوین: رویکرد تاریخى، زبان شناسانه، متنى، معنایى یا معنى شناسانه و اسطوره اى، به معرفى ایزوتسو به عنوان قرآن پژوهى که با رویکرد زبانشناختى به مطالعه قرآن روى آورده پرداخته است.
چکیده :
در نگاشته پیشین با نام «وحدت موضوعی در ترازوی نقد» به تفصیل ضعف دلایل این نظریه بیان شد؛ علاوه بر ناتوانی دلایل ارائه شده، میتوان افزود دلایل و شواهدی وجود دارد که اثبات می کند تلاش برای موضوعی واحد برای تمامی سوره های قرآن، امری ناممکن است؛ «ناسازگارى این نظریه با اسلوب حاکم بر قرآن»، «فقدانِ معیار و میزانی مطمئن و فراگیر»، «دشواری و صعوبت دست یابى به غرضى واحد»، «فقدان اشارتى از معصوم(علیه السلام)»، «مقایسه قرآن با کتابهای علمی رایج بشری در دو حوزه محتوا و اسلوب»، «نزول تدریجی آیات قرآن»، «خطر تفسیر به رأی» و «تشتت آراى طرفداران نظریه وحدت موضوعی در تعیین غرض اصلى سورهها»، از جمله دلایل و شواهدی است که در این نگاشته ارائه شده است.
پيشگفتار
عصر بعثتخاتم الانبياء، محمد مصطفى صلى الله عليه وآله وسلم عصر جاهليت، خرافات و ... بود. درچنان زمانى که عقيدههاى خرافى گوناگون و رايج در جامعه (جزيرةالعرب) زندگى اجتماعى، مذهبى، سياسى و اقتصادى مردم را شکل مىداد; (1) نزول وحى الهى با بيان عقايد و قوانينى جديد که مبتنى بر اصولى چند از جمله; «ستيز با عقائد خرافى و دعوت به پرستش خداى يگانه، پرهيز از شرک، ظلم، تجاوز و رعايتحقوق انسانى و برابرى انسانها»; بود واکنشهاى گوناگونى درپى داشت.
چکیده:
در این مقاله موضوع ناخوانا و نانویسا بودن پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) با نگاهی درون قرآنی مورد بررسى قرار گرفته و سه نظریه عمده مطرح شده است. یکى نظریه مشهور مبنى بر اینکه پیامبر به طور مطلق، خواندن و نوشتن نمى دانسته است. دوم نظریه خاورشناسان که به صورت مطلق، معتقد به خوانا و نویسا بودن پیامبرند. سوم دیدگاه منتخب است که با نقد دو دیدگاه یاد شده، ثابت نموده است پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) قبل از بعثت ناخوانا و نانویسا بوده، ولى پس از بعثت با خواندن و نوشتن آشنا گردیده است.
قرآن از همان زمان نزول خويش، علاوه بر جذابيتي که بين اعراب يافت، مورد توجه اهل کتاب (يهوديان و مسيحيان) عربستان نيز قرار گرفت، و حتي مخالفان اسلام نيز برخي يا اکثراً، آيات قرآن را حفظ مينمودند. حتي در برخي از موارد، در احتجاجها و مباحثه خويش با رسولالله صليالله عليه و آله و مسلمانان، از آنها استفاده مينمودند. 1
1. (بلاشر، 1376، ص27ـ32)
يكي از زمينههاي مناسب بررسي و ارزيابي متون كتب مقدس، ميزان مطابقت آنها با يافتههاي علمي جديد ميباشد؛ يافتههايي كه عقل ابزاري بشر با روشهاي تجربي و كاملاً فيزيكي به دست آورده است و با دهها آزمايش به ثبات و قطعيت رسيده است.