چكيده
از ديدگاه قرآن كريم حيات حقيقى از آنِ خداوند است و همه موجودات بهره اى از آن را دارا مى باشند. جهان خلقت مظهر رحمت رحمانى پروردگار است و مسيرى است كه از طريق آن هر موجودى به كمال خويش دست مى يابد. انسان نيز به واسطه همين رحمت، به كمال خويش، كه همان رسيدن به مقام خليفه اللهى و مظهريت صفات الهى است، مى رسد. حياتى كه خداوند در اين زمينه به انسان معرفى مى كند، حيات طيبه است كه مظهرى از حيات حقيقى خداوند است؛ حياتى كه عارى از هر نوع خباثت و آلودگى است، از ايمان و عمل صالح شروع شده تا در مراتب كمال، انسان را مقرّب درگاه پروردگار خويش كند.
رابطه قانون، اخلاق كريمه و توحيد
هيچ قانونى به ثمر نمى رسد مگر به وسيله ايمانى كه آن ايمان به وسيله اخلاق كريمه حفظ و آن اخلاق هم به وسيله توحيد ضمانت شود. بنا بر اين، توحيد اصلى است كه درخت سعادت آدمى را رشد داده و شاخ و برگ اخلاق كريمه را در آن مى روياند، و آن شاخه ها را هم بارور ساخته جامعه بشريت را از آن ميوه هاى گرانبها بهره مند مى سازد،
مسئله اخلاق، تهذیب نفس و آراسته شدن به فضائل اخلاقی در همه ادیان توحیدی و خصوصاً اسلام از اهمیت بسیار بالائی برخوردار است، به طوری كه از اهداف بعثت انبیاء و نزول قرآن كریم، تربیت انسان ها و آراسته شدن آنها به فضائل والای اخلاقی است.
مسائل اخلاقی در هر زمان از اهمیّت فوقالعادهای برخوردار بوده ولی در عصر و زمان ما اهمیت ویژهای دارد چرا كه عوامل و انگیزههای فساد در عصر ما از هر زمانی بیشتر است.
چکیده:
این مقاله به قابلیت جایگزینی اخلاق بهجای ایمان در مسأله رستگاری پرداخته است. نویسنده در این زمینه چهار دیدگاه را مورد تحلیل و بررسی قرار داده است:
چکیده:
این نوشتار در پی تبیین رابطه متقابل ایمان و فضایل اخلاقی است. نویسنده کوشیده است به سه پرسش در این زمینه پاسخ دهد: آیا فضایل اخلاقی در ایجاد ایمان به خدا نقش دارد یا خیر؟ آیا ایمان در پیدایش و ایجاد فضایل اخلاقی نقش دارد یا نه؟ و آیا ایمان در ایجاد حسن و ارزش در فعل اخلاقی مؤثر است یا خیر؟
معيار و ميزان
قرآن كريم، سفره گسترده فيض الهى و كلام نورانى پروردگار انسان و جهان است. اين منشور آسمانى، معيار و محك درستى و نادرستى انديشه ها، احكام و رفتار به شمار مى آيد و هر چه با رهنمودهاى آن ناهماهنگ باشد، فاقد ارزش و اعتبار است.
چکيده
«اخلاق» جزو نادر واژگاني است که در ديدگاه عالمان و فلاسفهي شرق و غرب از جايگاه والايي برخوردار است. انديشمندان متناسب با جهان شناسي و انسان شناسي خاصي، به بحث دربارهي اخلاق و فلسفهي اخلاق پرداختهاند.
تربيت را به لحاظ متعلق و مورد به دو قسم كلي ميتوان تقسيم كرد: 1- تربيت جسم 2- تربيت روح. برخي تربيت روح را به معناي رشد دادن و به فعليت رساندن استعدادهاي نهفته در آن ميدانند (مطهري،8)، اما به گمان نويسنده چنان كه در اين نوشتار خواهد آمد، تربيت به معناي به فعليت رساندن استعدادهاي روح نيست؛ زيرا روح به معناي جان انسان، هم استعدادهاي مثبت دارد و هم منفي، اما تربيت در صورتي تحقق پيدا ميكند كه استعدادهاي مثبت رشد كند نه استعدادهاي منفي.
مقدمه:
يكي از مسائل اساسي در فلسفه اخلاق اين است كه ملاك و معيار فضيلت اخلاقي چيست و چگونه ميتوان فعل اخلاقي را از فعل طبيعي بازشناخت. به تعبير ديگر، با توجه به چه ملاكي است كه ميتوان فعلي را فضيلتي اخلاقي به شمار آورد؟
در مكاتب مختلف بحث هاي فراواني پيرامون شناخت ملاك فضيلت و تمييز فعل اخلاقي از غير آن صورت گرفته و هر مكتب به فراخور مباني فكري خويش معيار خاصي را ارائه داده و جدول مشخصي را براي فضائل اخلاقي ترسيم نموده است در اين گفتار كوتاه ابتدا به برخي از اين نظريات اشاره نموده و سپس ديدگاه اسلام مطرح شد.