ادب

ادب آدم و حوا در دعاى خود از جمله ادب انبياء كه آن را در هنگام دعا و توجه به خدا مرعى مى ‏داشته اند، ادبى است كه قرآن در درجه اول آن را از آدم و همسرش(علیهما السلام) حكايت كرده و فرموده:
معناى ادب و اختلاف مفهوم آن با اختلاف مقاصد در جوامع مختلف‏ در اين گفتار در خلال چند فصل از ادبى كه خداى تعالى انبيا و فرستادگان خود را به آن مؤدب نموده بحث مى ‏شود: ادب- بنا بر آنچه كه از معناى آن استفاده مى ‏شود- هيات زيبا و پسنديده ايست كه طبع و سليقه چنين سزاوار مى‏ داند كه هر عمل مشروعى چه دينى باشد مانند دعا و امثال آن و چه مشروع عقلى باشد مانند ديدار دوستان، بر طبق آن هيات واقع شود.
بشر به عنوان جزیی از کل موجودات تحت هدایت تکوینی و به عنوان اشرف مخلوقات، در مسیر هدایت تشریعی الهی واقع شده است. در این مسیر راهنمیانی چون پیامبران ـ صلوات اللّه علیهم اجمعین ـ که خود هدایت یافته اند، مسؤولیت به مقصد رساندن انسان را بر عهده دارند. در این میان توجّه به ادب ایشان، در درجه اول در مقابل پروردگار و در وهله دوم در مقابل مردم، می تواند راهگشای زندگی عملی ما باشد. چرا که خداوند ایشان را مؤدب به آداب خویش نموده است: «و جَعَلناهم أئِمةً یهدونَ بِأمرِنا وَ أوحَینا إلَیهِم فِعلَ الخَیراتِ و إقامَ الصَّلاةِ…؛
ادب؛ در لغت به معانی گوناگونی (روش پسندیده، ظرافت و خوی خوش) آمده است. روش درست و ظریفی که در گفتن، نوشتن و سرودن به کار می رود و سخن را لطف و طراوتی خاص می بخشد، از همین رو ادب نامیده شده است. ادب انسانی، ریشه در عقیده و درون او دارد، ولی ظهور آن، هنگام روبه رو شدن با دیگران می باشد، زیرا ادب آیینه تمام نمای عقیده و اخلاق اوست. آدمی در برابر دیگران، موظّف به رعایت ادب است و هرچه طرف مقابل از عظمت والاتری برخوردار باشد، رعایت ادب ضرورت بیشتری می یابد.
چکيده: قرآن كريم كه «هُديً لِلنّاسِ»[1] و «هُديً لِلمُتَّقينَ»[2] است، براي هدايت انسان به سوي الله بر پيامبر خاتم(صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد و دستور «تعليم حكمت، كتاب و تزكيۀ مردم»[3] را به آن حضرت ابلاغ نمود. سيرۀ رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بيت(علیهم السلام) آن حضرت، بهترين منابع و مآخذي است كه بشر با اطمينان كامل از صحّت و اتقان مفاهيم و آموزه­هاي هدايت­گرانۀ آن بتواند بهترين مايۀ تمسّك و عمل قرار دهد.
از قيمتي ترين سرمايه ها و ميراثهاي حيات آدمي «ادب» است؛ حتي بالاتر از ثروت و سرمايه است (ادب مرد، به ز دولت اوست). در بر خورد ها چيزي به زيبايي و جذابيت ادب نمي رسد. بايد آن را آموخت، به كار بست تا روابطي سالم و احترام آميز و پايدار ميان افراد، حاكم شود.
قرآن، ديني جامع و كامل است. همين ويژگي قرآن است كه چيزي از جزئيات زندگي آدمي را فرو نگذاشته است. در حقيقت، قرآن و اسلام، سبك زندگي سالم و درست را به مردم ارايه مي دهد. حتي در شرايع آسماني و ابراهيمي ديگر غير از اسلام نمي توان اين جامعيت را پيدا كرد. در غير شرايع آسماني، اين سبك زندگي بشري است كه دين و شريعت را مي سازد و با بازسازي قانوني دوباره در شكل گسترده تر به كار گرفته مي شود.