زبانشناسی قرآن

مقدمه زبان قرآن چه نوع زبانى است؟ ساختار آن چگونه است و ويژگي هايش چيست؟ خداوند به چه نحوى با آدميان سخن گفته است، به زبان عرفى يا به زبان فنى (فلسفى، عرفانى، علمى، شاعرانه و ...)؟ به زبان صريح و مستقيم يا زبان غيرمستقيم (اعم از تمثيلى، رمزى و نمادين و ...)؟
مقدمّه زبان به دو نحو مستقيم و غيرمستقيم مى تواند به كارگرفته شود. «نظر به اين كه يك كلمه براى چندين تصور ذهنى به كار مى رود، اسبابى براى كمك به انتقال معنى نظير آهنگ يا هيأت، استعاره يا كنايه، تشبيه، مجاز و جز آن پديد آمده است.»1 تنوع اسباب و راه هاى انتقال معنى، كاربرد و كاركرد زبان را نيز چند وجهى نموده و قابليت آن را به ميزان نامحدودى افزايش داده است. اما مشكلاتى را نيز در پوشيده ماندن معنى و عدم تعيّن مراد و مقصود متكلم موجب شده است.
چكيده مفاهيمي كه خداي متعال از واژه‌ها و عبارت‌هاي قرآن كريم قصد نموده، متعدد است. اين مفاهيم در دو بخش معناي ظاهري و باطني مطرح مي‌شود.
چكيده واژه‏ هاي دخيل قرآن، آن دسته از كلمات غيرعربي وارد شده به زبان عربي است كه با تغييراتي در قرآن آمده است. بحث از اين موضوع اهميت دارد؛ چراكه گمان شده است وجود واژگان دخيل در قرآن با عربي بودن آن، كه آيات متعددي به آن تصريح مي‏كند، ناسازگار است و بهانه ‏اي براي شبهه‏ افكني برخي از مستشرقان شده است.
مقدمه نظريه عرفى بودن زبان قرآن اگرچه كهن ترين و مشهورترين نظريه اى است كه درباره زبان قرآن ارائه گرديده و همواره مبناى تفسيرى اغلب مفسّران بوده است، لكن به نظر مى رسد تاكنون صورت منقّح و منسجمى به خود نگرفته است. تنقيح و انسجام اين نظريه، اهتمام ويژه قرآن پژوهان را مى طلبد.
گفتمان قرآن, چنان كه ديده مى شود گفتمان مردانه است به اين معنى كه هم موضوع سخن و هم روى سخن با مردان است. البته اين بدان معنى نيست كه خداوند هرگز از زنان يا با زنان سخن نگفته است, چرا كه در موارد ديگرى هم از زنان سخن گفته (از جمله مريم, مادر موسى, همسر نوح, همسر لوط, همسر فرعون) و هم با زنان (مانند آيات 30 تا 34 سوره احزاب كه خداوند به طور مستقيم همسران پيامبر اكرم(ص) را مورد خطاب و طرف سخن قرار مى دهد)؛ بلكه مقصود اين است كه معمول در وحى الهى, توجه به مردان و مسائل مربوط به آنان است, گرچه درمواردى استثنا وجود دارد.
در لغت عرب واژه هايي وجود دارد که ريشه عربي ندارد و از لغت هاي مجاور گرفته شده است و اين يک امر طبيعي به شمار مي رود و در تمامي زبان هاي زنده و گذشته بر اثر مجاورت و رفت و آمدها، لغات نيز داد و ستد مي شدند. البته شکل واژه هاي اجنبي همواره با تغييراتي مواجه مي شده است و به مرور زمان رنگ و بوي لغت ميزبان را به خود مي گرفته و هم ساز آن لغت مي گرديده است.1 1. مانند: لجام: دهانه اسب، که در اصل لگام بوده، جناح : که در اصل گناه بوده، ديباج = ديبا . فالوذج = پالوده.
در فرهنگ محاوره، کلمه مردم اختصاص به مردان ندارد، گاه مى‌گويند مردان، گاه ‌مى‌گويند زنان، گاه مى‌گويند مردم. مردم يعنى همه‌ ‌افراد جامعه، اعم از زن و مرد.
چگونه مي‏توانيم قرآن را بفهميم؟ آيا قرآن روش ويژه ‏اي دارد که آن را از ديگر کتابها متمايز مي ‏سازد، به گونه‏ اي که نزديک شدن به قرآن بدون فراگيري آن روش امکان‏ پذير نيست؟
چكيده : برخي از لغات براى دو معناى متضاد وضع شده‌اند كه آنها را اضداد مي‌خوانند. لغويون عرب ‌شمار اين لغات را در زبان عربى حدود چهارصد لغت دانسته‌اند كه از آن ميان حدود يكصد و پنجاه لغت در قرآن كريم آمده است. در خصوص وجود يا عدم وجود اضداد و نيز منشأ پيدايش آنها ميان علماى لغت اختلاف نظر است. در مقاله حاضر اين اختلاف نظر تبيين شده و اضداد قرآن معرفى گرديده است.